کد خبر: ۳۶۴۱۳
زمان انتشار: ۱۹:۰۹     ۰۴ بهمن ۱۳۹۰
وبلاگ کاش می شد خدا را بوسد

سرویس نقد رسانه 598/ وبلاگ کاش می شد خدا را بوسد نوشت:

قصه غم انگیزی ست قصه شیرین و فرهاد. جوش شیرین زدن را بهداشت، سال هاست که ممنوع کرده است. آخر جوش شیرین زدن شاطر ها، ظلم به عاطفه فرهاد است، اما این قانون بهداشت، لطف به غرور فرهاد نبود، اهمیت دادن به سلامتی مردم بود.

حال و روز این روزهای سینما هم حال روز عجیبی ست. من جدایی فرهاد از شیرین را ندیده ام، همانطور که جدایی نادر از سیمین را، اما در عوض بارها و بارها جدایی تعهد از هنر را دیده ام. جدایی قید از بند را، جدایی اصالت از سیاست را، جدایی مذهب از مسلک را. و «میم مثل مادر» را هم دیده ام. بیش از 10 بار هم دیده ام و سکانس به سکانسش را هم گریه کرده ام.

اما «در عشق سال هاست که فتوا عوض شدست». در سینمای ما، «میم» ها شاید «مثل مادام» باشند، اما مثل «مادر» نیستند! می گویم نکند تفسیر «فبأی آلاء ربکما تکذبان» شما، همان تصویر نشریه«مادام لی فیگارو» است؟

سلحشور راست می گفت. سینمای ایران بیش از این نباید در منجلاب ابتذال فرو برود. سینمای ما همین حالا هم کم پربار و پر رنگ و لعاب نیست! آنوقت چه حاجت به آنجلیا جولی؟ ما تا امثال «جودی فاستر» های وطنی را در هالیوود و سینمای خودمان داریم، نیازی به امثال آنجلیا جولی در ایران نداریم. آنها که از هول حلیم آزادی، افتاده اند توی دیگ اسارت. و چه سخیفانه در لجن زار حقارت دست و پا می زنند.

«سنتوری»، ساطوری بود بر فرق سر «اصالت» و پایانی بود بر ضیافت خوش باوری. اما وای از آن روزی که هنر اسلحه دست فریبکاران شود. کبوتر سیاه است، مثل ماست. و کلاغ سفید است مثل برف! همه باید باور کنند، این حقایق هواساخته را. آری، «سپیده» ی میم مثل مادر، با خودشیفته «یک مشت دروغ»، تنها نقطه اشتراکشان در فریبکاری ست.

«گیس بریده» آغازی بود بر زمزمه های هوس کردن ِ گیسو پریشانی. و تمرینی بود بر جدایی هویت از خانواده. گیس بریده ای که هر روز که می گذرد دم بریده تر می شود. کسی که دست گذاشته بر بوق و مدام در زیر یوغ تفکر امثال «مرجان ساتراپی» ها در راستای سیاست های اربابانش، بر آتش ایران ستیزی می دمد؛ «سپیده» ،میم مثل مادر را چه ارزان، به یک وعده «خورشت آلو با مرغ» ترجیح داد. با مادام ها دست دادن، به مادران ایرانی پشت کردن است. چطور می شود با امثال ساتراپی ها دست دوستی داد و باز از عشق به مردم کشور دم زد؟

من فیلم های او را بعد از سقوط ندیده ام، اما نام هایشان در خاطرم هست. اولی را حالا یادم رفت! در گوگل سرچ کردم، آورد: Body of lies در مترجم گوگل می زنم که به فارسی ترجمه کند این سه کلمه را، می نویسد: «گلشیفته فرهانی»؛ می گویم نه اشتباه شده! چند بار که امتحان می کنم، قدری مشکوک می شوم. به فارسی می نویسم گلشیفته فراهانی و به انگلیسی ترجمه می کنم، می نویسد: «Body of lies».

توهم توطئه یعنی این! می بینید؟ تنها من نیستم که او را دروغگو و فریبکار می دانم. اصلن چه ارتباطی بین این دو است که حتا گوگل هم با آن همه خباثتش، او را دروغگو می داند و در مقابل ترجمه اسمش می نویسد: «یک مشت دروغ» و در مقابل ترجمه Body of lies ، نام «خودشیفته» ها را می نویسد.

خیلی عجیب است! هزاران نام از سیاست مدار و هنرمند گرفته، تا بازیگر و ورزشکار را می نویسم و ترجمه می کنم، اما چنین نمی شود که چنان شد. به راستی چه رابطی ای بین نام او و اولین فیلم ساختار شکن او وجود دارد. چه ارتباطی بین فرار او از قید و بندهای ایران، با «یک مشت دروغ»، نام اولین فیلم که بازی کرده هست. منظور صحنه گردانان این فیلم، از نام فیلم «یک مشت دروغ» چیست؟ Body of lies اسم رمز کدام عملیات است؟ بین گلشیفته و لی فیگارو و فرانسه و حجاب و ایران چه رابطه ای هست؟ در پس آن چهره به ظاهر مظلوم، چه سیاست کثیفی پی ریزی شده؟ براستی عریانی های روزافزون او -  که هر روز بیش از پیش، آستانه عفتش پایین تر می رود - چه رابطه ای با بحث «حجاب» دختران کشور دارد.

نمی دانم چرا «مسئله حجاب» منحصرن در همایش های منتسب به عنوان «حجاب» محبوس شده و هنوزم که هنوز است، در مواجهه با تهاجم فرهنگی گسترده دشمن، در پیچ و خم تصویب طرح و لایحه و برنامه و بودجه محصور شده است. دشمنان ما اما، چه خوب و چه آرام، طرح مبارزه با حجاب را با هزینه هایی گزاف کلید زده اند و چه نرم و بی سر و صدا، پیش می روند. ولی ما چه پر سر و صدا، همایش های بی حاصل حجاب را در بوق و کرنا می کنیم.

زمانی که یک کارگردان، بی توجه به جاذبه «گلدان های شمعدانی» اینجا، جایزه «گلدن گلوب» را می گیرد آنجا؛ و آن یکی، با گیس های هر چه بریده تر، «میم» را از «مادر» منها می کند و سوار بر سیمرغ عریانی جشنواره می شود. آنوقت دم زدن از ایران و عشق به ایران چه سودی دارد؟ حجاب برای ایران و ایرانی در طول تاریخ و در ورای دین و ظهور اسلام وجود داشته و در انسانیت و آزادگی مردمان این خاک ریشه دوانده و با فرهنگ آن ها عجین شده است.

حالا «مادام لی فیگارو» کجا و «میم مثل مادر» کجا! هر که به مهر «مادر» بی معرفت شود، چاره ای جز خوش خدمتی و کُلفَتی برای «مادام» ها ندارد. وقتی به قدیسه حیاء و عفت پشت کنی، راهی جز عریانی در برابر مجسمه آزادی نخاهی داشت. اما اینجا کسی تشنه دیدن روزگار عریانی ات نبود. کسی هم منتظر دیدن این روزها و این حال و احوالت نبود. تو خود گویا تشنه تر از همه، جام زهر بی حیایی را سرکشیدی و بر طبل رسوایی خود کوبیدی. این سرزمین سرزمین مقدسی ست. هر کسی لیاقت زندانی شدن در این دیار را نخاهد داشت، چه رسد به زیستن و نفس کشیدن. «خلایق هر چه لایق!». حرامت باد تمام نفس هایی که در سرزمین مادران شهید داده استشمام کردی. 

آقای فلانی و خانم فلانی! جایزه «نوبل» را هم برنده شوید، آنقدر ها هم «شیرین» نخاهد بود، اگر روح «عبادی» نداشته باشید. برای مردمان این کشور، جایزه ها و مدال ها و نوبل ها و اسکار ها و سیمرغ ها مهم نیست. همه این ها مصادیق تظاهر است. ما اهل تظاهر نیستیم. «عاشق» بودن مهم نیست، «صادق» بودن مهم است. «اسکار» گرفتن مهم نیست، «درستکار» بودن مهم است. با سیمرغ گریختن هنر نیست، بی بال پریدن هنر است.

شاگرد اول شدن در کلاس دیکته غرب، افتخار نیست و تشویق ندارد. ما اگر در درس دیکته آنها ضعیف هستیم، در درس مردانگی، سر بدار و سرسپرده هستیم. برای ما، ارزش ها و آرمان هایمان مهم است. آرمانی که بخاطر داشتنش؛ مادران از جگر گوشه های خود گذشتند و از خون فرزندانشان مُهر تأییدی بر سند «پایان بی غیرتی» زدند و درخت مقاوت و آزادگی را باغبانی کردند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱۰
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
محسن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۳۶ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۰
۴
۷
خیلی قشنگ بود، البته حزین.
پاسخ
سعید
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۳۵ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۰
۵
۵
حرامت باد تمام نفس هایی که در سرزمین مادران شهید داده استشمام کردی/خیلی زیبا بود دلاور.ممنون
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۰:۰۵ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۰
۲
۵
من که دستم جایی بند نیست ولی شماها محکم تو راهتون بایستید خدا توفیق مضاعف بده دعای ما پشت سر شماست.
پاسخ
moree
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۰۰ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۰
۲
۵
سلام حیف از سایت شما در رابطه با این بی هنر مطلب بذارید خاک بر سر این هنر
پاسخ
فري ماني
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۵۲ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
۲
۲
ماازسينماانتظارداريم خيلي چيزهارارعايت كندولي وقتي كسي فيلمي بارعايت جوانب ميسازدبه تماشايش نميرويم امااگرجنجالي بودخوب تماشايش ميكنيم برايش حاضريم وقت بگذاريم پول بدهيم
مقصراصلي ماييم يافيلمسازوبازيگر؟
بصيرت اينجاچه ميگويد؟
پاسخ
شایان شاهنده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۰۸ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۰
۵
۲
وقتی به یک هموطن خودمون اینجوری حمله می کنیم و نگاهمون اینقدر بی رحمانه و به دور از انصاف و عدالت هست از دیگران و بیگانه چه انتظاری دارید؟ ما به اشخاص اگر به عنوان انسان نگاه می کردیم این همه مشکل داشتیم؟ خیلی از هنرمندان زمان شاه را فقط از روی تعصب و یک نگاه کور سیاسی چه بلاها که سرشان نیاوردیم. در حالیکه به همانها نیز به چشم یک انسان و یک هموطن که در شرایط حاکم بر کشور در آنزمان فعالیت می کرده اند آیا تصمیماتی که نیز گرفته میشد انسانی تر و عادلانه تر نبود؟ حالا هم می خواهیم گلشیفته به مسلخ ببریم. واقعا انسانیت و انصافمان کجا رفته؟
پاسخ
صبا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۴۲ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۰
اون بت این کارش خود فروشی کرد کسی که خود فروشی کنه قبل تراش مطمئنا وطن فروشی کرده
اون وقت چه هموطنی؟!!
غریب
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۲۱ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۰
۰
۳
چه انصافی چه انسانیتی زن نیستی تا بدونی من دختر از کثیف و خودفروش بودن این لجن و هرزه چی میکشم
چرا انقدر شعار میدی جناب شاهین شاهنده
اگر یه فرد مذهبی هم اشتباه کنه اینطور راحت از کنارش میگذرید و انقدر انسانی و با انصاف در موردش قضاوت میکنید؟؟؟؟؟؟؟
حرامت باد تمام نفس هایی که در سرزمین مادران شهید داده استشمام کردی. واقعا زیبا بود این جمله همیشه یادم می مونه
خداوند به قلمتون برکت بده
یاعلی
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۹:۵۸ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۰
se cheragh sabz+100 emtyaz be in khahare shir pak khorde
مستانه
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۲ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۰
۰
۰
خدا خیرتون بده و هممونو هدایت کنه.
آمین.
یاحق
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها