ایسنا، سازمان نظارت بر رسانههاي انگليس "آفکام"، روز جمعه ـ 30 دي ـ
براي پرداخت جريمه يک صد هزار پوندي از سوي دفتر شبکه پرس تيوي در لندن
مهلت تعيين کرد. اين اتفاق ساعاتي پس از ابطال مجوز پخش اين شبکه خبري و
حذف آن از سرويس پخش ماهوارهيي اسکاي صورت گرفت.
دکتر محمد
سرافراز، معاون برونمرزي صدا و سيما و رييس شبکه پرس تي وي اواخر روز
شنبه در گفتوگو با شبکه دو صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران اظهار كرد: اين
تصميم آفکام نميتواند موج بيداري در بريتانيا و سراسر جهان را متوقف کند.
متن گفتوگوي دکتر سرافراز كه روي سايت پرس تي وي قرار گرفته است را در زير ميخوانيد:
مجري: چرا رژيم سلطنتي انگليس پرس تيوي را قطع کرد؛ آيا سابقه داشت؛ آيا نامهنگاري راجع به اين موضوع شده بود يا خير؟
سرافراز:
بله، يک سابقه دو سالهاي بين ما و آفکام در نامهنگاريهاي متعدد وجود
داشت؛ شايد مهمترين سابقه نامهنگاريهاي موسسه رسانههاي انگليس به نام
آفکام که مدعي نظارت بر رسانههايي است که در اين کشور پخش ميشود،
برميگردد به حمله اسراييل به غزه. اولين شکايتهايي که عليه اين شبکه شد
از طريق يهوديها بود و کساني که به شکل سازمان يافته شکايت ميکردند و اين
موسسه رسانهاي در انگليس مدعي بود که به شکايتهاي آنها را رسيدگي
ميکند...
مجري: مدعي بود که شبکه پرس تيوي چه کار کرده؟
سرافراز:
يک برنامهاي شبکه پرس تي وي دارد به نام "کامنت" که مجري اين برنامه
آقاي جورج گالووي هست؛ نماينده چند دوره پارلمان انگليس که در اين برنامه
ايشون به صورت زنده درباره مسائل روز صحبت ميکند و تريبون و ميکروفن باز
است و مردم از طريق تلفن، ايميل، پيامک اظهار نظر ميکنند. وقتي اسراييل به
غزه حمله کرد بسياري از اظهارنظرها محکوميت حمله اسراييل به غزه بود. اما
نامهاي که آفکام داد و در واقع براي اولين بار به شکل مکتوب اين شبکه را
متهم و به نوعي محکوم کرد اين بود؛ اين موسسه نوشته (البته من به طور خلاصه
بيان ميکنم) موضوع شکايت: اين که آقاي جورج گالووي زمان مطرح کردن مسائل
مربوط به حضور نظامي اسراييل در غزه مغرضانه برخورد نموده و از فلسطين
جانبداري کردهاند. اما در واقع نتيجه و قضاوت آفکام اين است که آفکام به
اين نتيجه رسيد که نظرات مخالف با نظر مجري برنامه آن قدر نبودهاند که به
برنامهها تعادل ببخشند. که ما آنجا با دوستانمان ميخنديديم که ما چه کار
کنيم؛ اسراييل حمله کرده؛ هر روز تعدادي زن و بچه را ميکشد و از بين
ميبرد. مردم مسلمان و غيرمسلمان احساساتشان تحريک ميشود و اتفاقا آن
ماجرايي بود که پرس تيوي در بين رسانههاي انگليسي يک پوشش خاصي ايجاد
کرد؛ يعني روزهاي اول که اسراييل به غزه حمله ميکرد تقريبا يک سکوت
رسانهاي وجود داشت از طرف همين شبکه بيبيسي که شبکه داخلي انگليس است و
شبکههايي مثل سيانان؛ منتهي پرس تيوي به شکل زنده ساعتها پخش مستقيم
داشت؛ يعني هر موشکي که شليک ميشد؛ هر هواپيمايي که بمباران ميکرد تقريبا
به طور زنده پوشش ميداديم که در آن مقطع اسراييليها هم ناراحت شدند و يک
بار به دفتر پرس تيوي در غزه حمله کردند و با موشک آن را هدف قرار دادند.
مجري: با توجه به حجم پوشش اخبار يکجانبه بيبيسي درباره اسراييل، آيا ميتوان از بيبيسي هم شکايت کرد؟
سرافراز:
خير، بيبيسي کلا مصون است. اولا ميدانيد که بسياري از مسؤولان آفکام از
مسؤولان سابق و سابقهدار بيبيسي هستند. و کلا از بيبيسي شکايت
نميشود؛ يعني آنها به شکايت از بيبيسي رسيدگي نميکنند. اين تشکيلات را
براي کنترل ساير رسانهها درست کردهاند. البته ممکن است سوال شود که ما
چرا با چنين موسسهاي درگير شدهايم؛ علتش اين است که غربيها برخلاف
شعارهاي آزادي اطلاعرساني، آزادي شبکهها و آزادي ماهوارهها، دارند کنترل
ميکنند؛ يعني در واقع فضا آزاد است، اما آن تصويري که به زمين ميآيد را
به روشهاي مختلف کنترل ميکنند و نميگذارند هر چيزي به راحتي به دست
مخاطبشان برسد. تنها منطقهاي که تقريبا آزاد است و هر شبکهاي را دريافت
ميکنند محيط خاورميانه است؛ خارج از آن مقررات بسيار پيچيدهاي وجود دارد
که انگليسيها، امريکاييها و اروپاييها وضع کردهاند ـ که ميتوان درباره
شيوه کنترل آنها هم بحث کرد ـ تا مردم خودشان در معرض هرگونه اطلاعرساني
و شبکه تلويزيوني قرار نگيرند. شبکه پرس تيوي در واقع براي اين که وارد
خانههاي مردم انگليس بشود بايد از طريق يک ماهواره داراي پوشش محلي که
بسياري از مردم از طريق اين شبکههاي ماهوارهيي تلويزيون را تماشا ميکنند
وارد خانههاي مردم ميشد. براي اين کار بايد مجوزي از موسسه آفکام
ميگرفت که نهايت کار به اينجا رسيده است.
مجري: با توجه به اين که
در سايت اينترنتي آفکام اين موسسه يک موسسه غيردولتي و مستقل معرفي شده
است، آيا در عمل توانسته استقلال خود را حفظ کند؟
سرافراز: اتفاقا
ما اين اواخر در واقع ناچار شديم چند بار مکاتبه کنيم؛ من خودم با رييس
آفکام مکاتبه کردم؛ البته ما دو سال است که پيگيريها و مذاکرات و مکاتبات
مختلف و مفصلي با اين موسسه داشتهايم که يک پرونده بسيار قطور چند هزار
صفحهاي است که به نظرم خود اين پرونده يک سند بسيار جالب از ماجرايي است
که بين اين شبکه با آن موسسه رسانهاي در انگليس اتفاق افتاده است. اما يک
مکاتبه من کردم که رييس آفکام بدون اين که به تمام موضوعات در آن نامه جواب
دهد فقط اعلام کرد که آفکام يک موسسه مستقل و غيردولتي است و ما صلاحيت
رسيدگي به آن مسائلي که مربوط به دولت انگليس است را نداريم. من در همان جا
بلافاصله پاسخ دادم شما نميتوانيد مدعي باشيد که مستقل هستيد. اولا آفکام
يک موسسهاي است که براساس قانون پارلمان انگليس در سال 2002 تصويب و در
سال 2003 اجرايي شده است.
اين سابقه اين موسسه است. رييس آفکام از
طريق دولت انگليس و وزير دولت انگليس تعيين ميشود. هم رييس آن و هم بقيه
اعضاي هيات رييسه آن. و دوم اين که بودجه اين موسسه از دو طريق دريافت وام
از دولت انگليس و کمکهاي مستمر دولت انگليس تامين ميشود. که من در
نامهاي که به رييس آفکام نوشتم گفتم شما با اين حساب چطور مدعي هستيد که
مستقل هستيد؟ و همين آيا کافي نيست که صلاحيت شما را درباره بقيه
قضاوتهايتان زير سوال ببرد؟ اتفاقا جالب است؛ آن موقعي که شبکه پرس تيوي
ميخواست متولد بشود، خبرنگار بيبيسي در اين جا آمد و در آن مصاحبهاي که
من داشتم شرکت کرد و همين بحث مطرح شد که شما بودجهتان از کجا تامين
ميشود؟ گفتم مگر شما بودجهتان از کجا تامين ميشود؟ گفت بودجه ما از
ماليات تامين ميشود. گفتم ماليات را دولت از مردم ميگيرد و بيبيسي را
درست کرده است. ضمن اين که بيبيسي زير نظر وزارت امور خارجه انگليس اداره
ميشود. چطور شما مدعي هستيد که يک شبکه مستقل و غيردولتي هستيد و
ميگوييد بقيه دولتي هستند؟ همين بحث را حالا يک موسسهاي مثل آفکام دارد.
خيلي جالب است اينها دوست دارند در واقع آن جاهايي که دولتهاشان رفتارهاي
غيرمنطقي دارند و بايد درمقابل افکار عمومي پاسخگو باشند، راه فرار پيدا
کنند و بگويند ما مستقل هستيم و آنها کار خود را ميکنند و ما هم کار
خودمان را ميکنيم.
در حالي که به همين دو دليل محکم يعني هم تعيين
مسؤولان آفکام از طريق وزارتخانه انگليس و هم تعيين بودجهاش از طريق
دولت، اين يک موسسه کاملا دولتي است و من نکاتي ديگري را هم مطرح کردم که
ايشان جواب نداد و فکر ميکنم همين جا جا دارد به آنها هم اشاره کنم. آقاي
اد ريچاردز، رييس موسسه آفکام است که من در بند اول گفتم شما دولتي هستيد و
اين همه ادعاهاي شما را از اين جهت زير سوال ميبرد و حال که شما دولتي
هستيد بايد درباره رفتار دولت انگليس هم پاسخگو باشيد.
ميخواهيد
شبکه پرس تيوي را محکوم کنيد به خاطر يک جمله 10 ثانيهاي خبري که از يک
خبرنگار شبکه چهار انگليس مطرح شد که اصل آن ماجرا را هم توضيح خواهم داد. و
در اين نامه خطاب به ايشون گفتم که دولت انگليس حداقل 400 سال است که در
دنيا دارد استعمار ميکند به کشورهاي مختلف تجاوز کرده، در قتل و غارت، در
بسياري از کشورهاي شرق تا غرب عالم مشارکت داشته و اين اواخر هم در کشتار
دهها هزار تن از مردم عراق و افغانستان شرکت کرده است؛ علاوه بر اين شما
از رژيمهاي سلطنتي بحرين و عربستان و غيره حمايت ميکنيد؛ علاوه بر حمايت،
اصلا حکومت انگليس و رژيم سلطنتي انگليس در واقع پايهگذار حکومتهاي
سلطنتي در بحرين و عربستان است. آنها مشروعيت خود را از حکومت انگليس
ميدانند. و اتفاقا اين نامه تقريبا همزمان بود با زماني که رژيم آل خليفه
به يکي از ملکههاي انگليس جواهرات چند ميليون دلاري هديه داد و گفتم اين
هم پاداشي است که آنها به شما ميدهند ؛ شمايي که از رژيمهاي سلطنتي
حمايت ميکنيد و اين رژيمها مشروعيت خود را از شما ميدانند؛ در کشتار
مردم اين قدر در کشورهاي مختلف شريک هستيد و اين همه جناست کرديد، آن وقت
شما ميخواهيد اين شبکه را به خاطر يک جمله خبري محکوم کنيد؟ شما چه
صلاحيتي داريد؟
مجري: ظاهرا هيچ نيروي ايراني در لندن در پرس تيوي
کار نميکند. همه کساني هستند که انگليسي هستند؛ تبعه انگليس هستند؛ البته
جوج گالووي که نماينده پيشين مجلس بوده ، خانم ريدلي که از افراد شاخص و
روزنامهنگاران شاخص بوده يا خانم بوث، خواهر همسر آقاي توني بلر هستند؛
فکر نميکنيد استفاده از اين نيروها سبب شده تا حساسيت پادشاهي انگليس
افزايش پيدا کند؟
سرافراز: اينها دليلشان براي برخورد با اين شبکه
طولاني است؛ علتهاي مختلف دارد. و راههاي مختلفي را براي برخورد با پرس
تيوي مطرح و آزمايش کردند. چرا ميتواند يکي از دلايل باشد؛ بالاخره وقتي
توني بلر به عنوان فردي که به عراق حمله کرده است و در کشتار مردم بيگناه
عراق سهيم بوده، در غارت منابع عراق سهيم بوده، در خسارت زدن به آنها حتي
خسارت زدن به سربازان انگليسي سهيم بوده است؛ چون جنگي که عليه عراق است از
طرف امريکا و انگليس تحميل شده است بدون مجوز سازمان ملل انجام شد؛ يعني
آنها يک جنگ خودسرانه انجام دادند و بدون شک از نظر قوانين بينالمللي بلر
و بوش جنايتکار جنگي هستند. يعني اگر يک نظام عادلانه در دنياي فعلي بود
به راحتي به خاطر کشتار مردم به خاطر خسارتهاي عظيم به ملت عراق به حتي
ملت انگليس، کشتن سربازان انگليسي در آنجا به عنوان جنايتکار جنگي محاکمه
ميکرد.
حال خواهر همسر همين فرد که بالقوه يک جنايتکار جنگي است نه
تنها به شبکه پرس تيوي آمده بلکه مسلمان شده است و به تدريج به يک مسلمان
معتقد با حجاب کامل تبديل شده است؛ طبيعي است که آنها اين را
برنميتابند. يا آقاي گالووي در زماني که نماينده مجلس هم بود آمده و خط
قرمزهاي آنها را زير پا گذاشته و دارد از سياستهاي انگليس خصوصا حمايت از
رژيم صهيونيستي آنها انتقاد و آنها را افشا ميکند؛ کسي که از درون اين
سيستم هست و همه پستوهاي آن را ميشناسد.
بنابراين آنها طبيعتا
عصباني هستند و روشهاي مختلفي را به کار بردهاند. شروع به مقاله نوشتن
عليه آنها و تخريب اين افراد کردند؛ اين کار اثر نکرد؛ در مرحله بعدي ـ
البته در دفتر پرس تيوي لندن نيروهاي ايراني هم فعاليت دارند، اما آنها
کساني هستند که مجوز اقامت دارند يا پاسپورت انگليسي هم دارند ـ آمدند و با
مسئول دفتر لندن برخورد کردند و فکر کردند با اين روش ميتوانند کار را
محدود کنند؛ يعني اولين اقدامي که دولت انگليس کرد محدودسازي بود. مثلا
مدير دفتر پرس تيوي را به خاطر اين که در همسايگيشان يک ماشين تصادف کرده
است گفتند کسي نميتوانسته اين کار را کند جز اين فرد و پس از شما شکايت
شده و هر روز بايد به کلانتري برويد. اين فرد را مدتها به اين روش اذيت
کردند، نتيجهاي نگرفتند و شروع کردند به جدا کردن نيروهاي فعال در پرس
تيوي مانند افرادي که نام برديد يا حتي افراد معمولي مانند کارگردان و
تصويربردار را با روش تطميع يا تهديد از شبکه جدا کنند. دو سه نفري هم جدا
شدند و در بيان دليل اين کارشان هم گفتند پول بيشتري ميدهند، اما
نتوانستند آن بدنه قوي فعال در شبکه را خراب کنند. اين روش هم جواب نداد از
گروههايي مثل منافقين استفاده و آنها را مامور کردند در طول روز چندين
بار مقابل دفتر شبکه بيايند و شعار دهند و برخورد کنند حتي قصد ورود به
دفتر و اذيت را داشتند تا دفتر نتواند کار خود را انجام دهد، بعد کشيد به
تظاهرات دانشجوها و شروع کردند به برخورد با تجهيزات؛ دو بار افراد نقابدار
در کنار پليس دوربينهاي شبکه را شکاندند و از بين بردند با کارکنان درگير
فيزيکي شدند البته نه به شکلي که صدمه جدي ببينند. تمام روشهايي را که
فکر ميکردند با آن ميتوانند شبکه را محدود کنند امتحان کردند و در نهايت
گفتند بايد کلا برخورد کرد.
مجري: ظاهرا يکي دو سال پيش که اسناد
ويکيليکس منتشر شد يکي دو سند که بسيار بازتاب پيدا کرد گفتند که انگليس و
امريکا بر سر تعطيل کردن شبکه پرس تيوي به توافق رسيدهاند. آيا شما با
ديدن اين اسناد فکري نکرديد که اين هماهنگي انگليس و امريکا منجر به تعطيل
شدن پرس تيوي نشود؟
سرافراز: وقتي ما اين سند را ديديم مطمئنتر
شديم که برخورشان سياسي است؛ نه يک برخورد اداري و حقوقي که دولت انگليس
ادعا ميکند. اين سندي که شما ميگوييد مربوط به 4 فوريه2010(11 بهمن 88)
است. جلسهاي بوده در سفارت امريکا در انگليس و موضوع آن بحث رسانهها بوده
است. بندي که مربوط به شبکه پرس تيوي است آقاي پولوف، مسئول بخش ايران در
سفارت انگليس با جيمي ترنر، معاون بخش رسانهاي ايران در وزارت امور خارجه
انگليس گفتوگويي دارند که اولا ادبيات اين آقاي انگليسي جالب است؛
ميگويد "دولت اعلياحضرت يا دولت ملکه انگليس" چون ميدانيد که براساس رژيم
سلطنتي انگليس کشور انگليس ملک طلق ملکه يا پادشاه است و ملکه يا پادشاه
انگليس اختيارات بسياري دارد ميتواند پارلمان را منحل کند، دولت را منحل
کند، اگر دولتي را نخواست ميتواند دولتي را به طور موقت جايگزين کند،
فرمان جنگ يا صلح را ملکه صادر ميکند؛ همين ملکهاي که 60سال است بر
انگليس حکومت ميکند و ميخواهد براي جشن شصتمين سالگردش يک جشن پرهزينهاي
برگزار کند، و همه اين جنگها با امضاي ملکه بوده و اگر امضاي ملکه نبود
مثلا اين حملهاي که انگليس به مالويناس کرد به جزاير مربوط به آرژانتين يا
حملهاي که به عراق کرد، همه با امضاي ايشون است. حالا اين نماينده دولت
انگليس رفته به سفارت امريکا و ميگويد "دولت ملکه اعلياحضرت به دنبال
راههايي است تا بتواند فعاليت پرس تيوي جمهوري اسلامي ايران را با دفتر
بزرگي که در لندن فعاليت ميکند محدود كند. اما قانون بريتانيا
استانداردهاي بالايي براي لغو مجوز پخش دارد؛ مجوزها تنها در صورتي لغو
ميشوند که امنيت ملي تهديد شود يا زماني که اعطاي مجوز طبق قوانين
بينالمللي برخلاف تعهدات بريتانيا باشد؛ در حال حاظر براي لغو مجوز پرس
تيوي به هيچ يک از اين دو، استناد نميتوان کرد، اما اگر در ماههاي آينده
تحريمهاي بيشتري عليه ايران اعمال شود، ميتوان پروندهاي عليه پرس تيوي
با استناد به مورد دوم تشکيل داد." دقيقا همين کاري است که کردند و وقتي
تحريمهاي عليه ايران را تشديد کردند در اين فضاي غبارآلود گفتند مجوز پرس
تيوي بايد لغو شود.
مجري: يکي از بحثهايي که مطرح کردند و در
اسناد ويکيليکس هم هست اين است که امنيت دولت پادشاهي انگليس مورد خدشه
وارد شده است، يک شبکه تلويزيوني چيزي ندارد جز آن که روي آنتن پخش شود؛
چيز مخفي و سري که ندارد، چه گزارشها، چه خبرها چه پوششي داديد که مخل
امنيت دربار يا دولت انگليس يا کل کشور انگليس شده است؟
سرافراز:
بله اجازه دهيد هم اين موضوع را بگويم و هم در واقع مقايسه کنيم با آن دليل
يا بهانهاي که آنها براي لغو مجوز شبکه مطرح کردند. خب ما در نامههاي
متعدد اشاره کرديم که دليلي که شما ميآوريد که من آن را توضيح خواهم داد،
اين دليل اصلي نيست که شما ميخواهيد با پرس تيوي برخورد کنيد؛ دليل اصلي
اين است که وقتي شما در عراق و افغانستان ميجنگيد، ما اين اقدام را زير
سوال برديم. همين الان هيچ مقام انگليسي نيست که بتواند توضيح قانع
کنندهاي به ملتش بدهد که چرا نيروهايشان در افغانستان حضور نظامي دارند؟
چرا در بصره ميجنگيدند؟ چون هميشه ميخواهند حقيقت را پنهان کنند. به
مردمشان نميگويند که ما براي نفت و به دست آوردن ثروت به اين کشورها
رفتيم، در آن جا حضور نظامي پيدا کرديم و مردم غيرنظامي را ميکشيم.
بنابراين
آنها نميتوانند دليل اصلي اين مساله را بگويند و دليلهاي ديگر نيز الان
قانع کننده نيست؛ خصوصا الان درمورد عراق. ما اين مطالب را گفتيم؛ گفتيم
انگليس اين کارها را ميکند؛ سياست خارجي معقولي ندارد و در مسائل داخلي هم
همين طور است. ما ازدواج نوه ملکه را پخش کرديم و گفتيم در حالي که مردم
مشکلات اقتصادي دارند، دانشجوها تظاهرات ميکنند، آنها به خاطر بالا رفتن
هزينههاي دانشگاه، از کلاسهاي درس محروم ميشوند؛ چطور ميليونها پوند
هزينه برگزاري مراسم عروسي کرديد؟ چرا اين خانواده سلطنتي اين همه قدرت و
ثروت در اختيار دارد؟ با اين مسائل انگليس را زير سوال برديم و درباره اين
مسائل مصاحبه و برنامههاي مختلف پخش کرديم. همچنين درباره تظاهرات گسترده
دانشجويي و خشونتي که پليس انگليس داشت. حتي به آنها اعلام کرديم که شما
به اين دلايل با شبکه برخورد ميکنيد نه به اين خاطر که حالا مفصلا به آن
اشاره ميکنم.
بعد از جريان انتخابات رياست جمهوري در ايران که به
برگزاري راهپيمايي و بعد از آن جريان فتنه منجر شد، شبکه چهار انگليس
گزارشي پخش کرد که خبرنگار اين شبکه که خبرنگار نيوزويک هم بود، ماجرايي را
که در گوشه ميدان آزادي اتفاق افتاده بود، به شکل وارونه منعکس کرد. در آن
جا يک پايگاه بود و اين شبکه در واقع گزارش را از نيمه حقيقت پخش کرد؛ اين
که بسيجيها دارند با کساني که در آن جا حضور دارند، برخورد ميکنند؛
اسلحه هم در دستشان بود و اين تصاوير را نشان ميداد. گرچه آنها به هيچ
کس تيراندازي نکردند و در واقع در آن جا و در آن لحظه به کسي تيراندازي
نکردند. آنها هم تصويري حاکي از اين موضوع پخش نکردند و اين شبکه فقط نشان
داد که آنها مسلح هستند و ميخواست اين مسئله را القا کند که آنها با
مردم برخورد ميکنند. بعدها ما تصاويري به دستمان رسيد که عدهاي از اين
اغتشاشگرها که صورت خود را پوشانده بودند با ابزارهاي مختلف از جمله کوکتل
مولوتوف ماشينهايي را که در آن کوچه بودند را آتش ميزدند و اينها پرتاب
کردند داخل آن جا؛ حالا آن جا چي بود؟ آن جا يک اسلحه خانه بود که دهها
قبضه سلاح در آن جا بود. آنها ميدانستند و ميخواستند به هر نحو وارد آن
جا شده و در را باز کرده و اسلحهها را را بردارند. و در آن اوضاع شلوغ اگر
اين اسلحهها خارج ميشد چه فاجعهاي ميتوانست به بار آورد. يک يا دو نفر
آن جا بودند و اجازه ندادند اين فاجعه اتفاق بيافتد.
ما گفتيم چرا
خبرنگار شما ماجرا را به شکل وارونهاي جلوه ميکند؛ ماجرا اين است شما اگر
تصوير را کامل پخش کنيد، اين اتفاق در آن صحنه روي داده است. در آن جا
جملهاي از اين خبرنگار پخش کرديم؛ اين جمله اين بود: "خبرنگار گفت من
خبرنگار شبکه چهار تلويزيون انگليس و نيوزويک هستم."
آفکام دو سال
است ما را به خاطر پخش همين يک جمله ?? ثانيهاي خبري، ميبرد و ميآورد.
به همين خاطر آفکام گفته است که شما چون رضايت آن خبرنگار را جلب نکرديد،
به حقوق فردي وي تجاوز کرديد بنابراين بايد يکصد هزار پوند جريمه بشويد.
بعد ديد که اين هم کفايت نميکند. اگر شبکه پرس تيوي به کار خود ادامه
دهد، اين افشاگريها ادامه پيدا ميکند؛ بعد از آن ارسال نامههاي بعدي
شروع شد. بعد آفکام گفت اين مجوزي که دفتر پرس تيوي در لندن گرفته، صاحب
صلاحيت نيست؛ چون برنامهها از طريق تهران پخش ميشود، مجوز را دفتر لندن
گرفته پس مجوز شما را هم لغو ميکنيم. به همين راحتي. بعد در همان نامهاي
که به رئيس آفکام نوشتم، هم استدلال کردم که شما، هم يکصد هزار پوند ما را
جريمه ميکنيد و دفتر پرس تيوي در لندن را به خاطر پخش همين يک جمله محکوم
ميکنيد؛ از آن طرف دوباره ميگوييد که نه دفتر پرس تيوي در لندن مسؤول
نيست، برنامهها از تهران پخش ميشود و به اين خاطر ميخواهيم مجوز شما را
لغو کنيم. شما چرا گرفتار تناقض شدهايد؟ جواب بدهيد، کدامش را قبول داريد؟
مجري:
دکتر الان راشا تودي، روسيه اليوم، الجزيره، الجزيره انگليسي، همه اين
شبکهها مرکزشان جاي ديگري است و دفترشان در لندن است. مگر براي آنها هم
چنين جرائمي در نظر گرفتند؟
سرافراز: نه، يکي از سوالات ما از آفکام
همين بود. گفتيم چه جوري ممکن است؟ شبکههاي ديگر يکي از روسيه، يکي از
امريکا، يکي از قطر، يکي از تهران؛ همه شبکهها همين جور هستند. همه
شبکهها از کشور خودشان برنامه پخش ميکنند و مرکز اصلي خبري در کشور
خودشان است. دفاتر اين شبکهها در لندن در حد خودش مسئول است و نه بيش از
اين و اگر به خاطر اين موضوع بخواهيد مجوز را لغو کنيد، تکليف بقيه چيست؟
گفتند بقيه محرمانه است و نميتوانيم به شما بگوييم که بقيه چه جوري هستند.
ميدانيم که بقيه شرايط مشابهي دارند؛ چون آنها از نظر سياسي تصميم گرفته
بودند برخورد کنند، دنبال اين بودند که دليلي بياورند و به هيچ کدام از
اين سوالاتي که ما مطرح کرديم پاسخ ندادند و جالب اين است که امروز دوباره
نامه دادند که حالا که مجوز را لغو کرديم و شما را از اسکاي برداشتيم، حالا
ميخواهيم جريمهها را هم از دفتر پرس تيوي در لندن بگيريم. يعني
ميخواهند هر جوري شده آن اموالي را که ما در لندن داريم را هم يک جوري از
طريق حقوقي برخورد و مصادره کنند.
مجري: جناب دکتر سرافراز، الان ما
در حقيقت وارد يک نبرد رسانهيي شديم که عليرغم ادعايي که غربيها
ميکنند، صرفا حتي در چارچوب گردش آزاد اطلاعرساني هم به آن احترام
نميگذارند و به حذف فيزيکي متوسل شدند؛ يعني حذف از روي ماهوارهها و کابل
خانگي. الان آرايش سياسي رسانههاي جمهوري اسلامي با توجه به اين که الان
شما دو دهه است که معاون برون مرزي سازمان صدا و سيما هستيد، چگونه است؟
آيا از نظر شما رضايتبخش است يا خير؟
سرافراز: ميتوانم اين گونه
توضيح دهم که شرايط براي غرب و امريکا بسيار بغرنج و رو به جهت منفي است؛
يعني اين که شرايط و عرصه هر لحظه براي اينها تنگتر ميشود و اينها دچار
بحرانهاي جدي شدند. الان با شرايطي روبرو هستيم که غرب و امريکا آن چهره
به ظاهر دموکراسيخواهانه و طرفدار آزادي بيان که در دهههاي مختلف نان آن
را ميخوردند، ديگر نميتوانند به آن ادامه دهند و اين چهره نفاقآلود به
تدريج در حال کنار رفتن است. آنها مجبورند به سوي همان روشهاي قرون وسطي
پيش بروند که خودشان پرچمدار و سردمدار آن بودند؛ دوباره به همان روش روي
آورند.
در يک بند از نامهاي که به رييس آفکام نوشتم، گفتم که شما
فکر نکنيد اگر شبکه پرس تيوي را از اسکاي برداريد، ميتوانيد صداي اين
شبکه را خفه کنيد. نه، آنهايي که به دنبال آن هستند که صداي متفاوتي
بشنوند و پيامها و اخبار پرس تيوي را درک کنند، اين افراد راه خودشان را
پيدا ميکنند. الان ديگر شرايط دنيا شرايطي نيست که آنها بتوانند اين
صداها را خفه کنند؛ يعني منظورم اين است که آنها در بدترين موقع، بدترين
تصميم را گرفتند. اگر آنها چند سال پيش چنين اقدامي ميکردند خيلي موفقتر
بودند اما الان شرايط افکار عمومي و نوع ارتباطاتي که به وجود آمده
آگاهيهايي که در مردم غرب، اروپا ، انگليس و امريکا به وجود آمده متفاوت
است و ما هر روز شاهد صحنههاي مختلفي هستيم. امروز در امريکا شاهد هستيم
که عدهاي جرياني راه انداختهاند که ميگويند اين ساختار حکومتي سر مردم
کلاه گذاشته است. از زمان تشکيل دولت امريکا و نوشتن قانون اساسي امريکا تا
امروز، تا چنين روزهايي، آنها ميتوانستند مردم را فريب دهند. دو حزب
تشکيل دادند، هشت سال حکومت را دادند دست يک حزب و دوره بعدي دست حزب ديگر.
نظام سرمايهداري جوري از پشت صحنه همه چيز را کنترل کرده است؛ رسانهها،
قدرت، ثروت و همين دو حزب را که مردم خارج از آن نميتوانستند فکر کنند و
نميتوانستند نظر بدهند. امروز ديگر آن شرايط پا برجا نيست. عدهاي مردم،
حالا نميخواهم بگويم کل مردم امريکا، متوجه شدند. همين چند روز پيش مردم
جلوي کنگره و کاخ سفيد و مهمتر از آن اين روزها عليه سيستم قضايي امريکا
اعتراض کردند. مردم ميگويند اين سيستم قضايي به نفع نظام سرمايهداري حکم و
راي ميدهد و در واقع جريان اشغال را به قوه قضاييه و کل سيستم قضايي
امريکا کشاندهاند.
خب الان ديگر آگاهي ايجاد شده است و نميتوان
جلوي آن را گرفت. تا وقتي که آگاهي ايجاد نشده بود راحت ميتوانستند با
افکار عمومي برخورد کنند اما ديگر اين شرايط گذشته است و بنابراين دولت
انگليس هم در بدترين شرايط تصميم بسيار بدي گرفت. من در نامه اولي هم که
نوشتم، گفتم شما اين کار را ميکنيد و يک لکه ننگي را کنار آن لکههاي ننگي
که در طي صدها سال داشتيد، اضافه ميشود. انگليس استعمار هند و غارت منابع
و ثروت کشورهاي منطقه خاورميانه، کشورهاي آسيا و حتي امريکاي لاتين را در
پرونده خود دارند. جزيره مالويناس که انگليسيها اشغال کردند و امروز
کشورهاي منطقه امريکاي لاتين هوشيار شدند و با اين اشغالگري مقابله
ميکنند. پرونده پرس تيوي هم پروندهاي کنار همه آن پروندهها خواهد بود و
کاري بيش از اين انجام نداديد.
مجري: موضوعي که هست، ضربالمثل
داريم که ميگويد همواره به قطار در حال حرکت است که سنگ پرتاب ميشود. اگر
قطار ايستاده باشد، کسي به طرف آن سنگ پرتاب نميکند. الان شبکههاي
تلويزيوني ماهوارهاي جمهوري اسلامي ايران مثل پرس تيوي، العالم و شبکه
هيسپان تيوي که تازه متولد شده است، شبکه آي فيلم، اينها در واقع دوران
روبه اوج خود را ميگذرانند، آيا شما از ميزان مخاطبين اين شبکهها آماري
داريد؟
سرافراز: بله خب اين شبکهها بينندگان مختلفي دارند. همين
شبکه پرس تيوي اتفاقا از طريق سايتهاي اجتماعي گزارشي که براي دو سه هفته
قبل بود، ما هفتگي گزارش ميگيريم، در واقع پر مخاطبترين سايت در حوزه
سايتهايي که از طريق انگليس پخش ميشوند، شده بود. يعني ما پرس تيوي را
در شبکههاي اجتماعي، اينترنت و آيپي تيوي هم پخش ميکنيم. اين شبکه را
مردم انگليس از طرق مختلف دريافت ميکنند. در گزارش دي ماه سايت پرس تيوي،
حدود 62 ميليون بار خبرهاي اين سايت خوانده شده بود و آمار خوبي به شمار
ميآيد. البته ما نظرسنجي هم کرديم مثلا در کشورهاي آفريقايي در کشور
نيجريه شبکه پرس تيوي به عنوان چهارمين شبکه پرمخاطب در اين کشور شناخته
شده است. ميدانيم که در حوزه آفريقا مخاطبان خوبي داريم. در حوزه امريکا
به دليل پوشش همين جنبش وال استريت و ادامه اين جنبش؛ در بسياري از مواقع
اين شبکه سخنگو و بلندگوي اين جنبش اجتماعي شده است. همين مسئله باعث اقبال
عمومي به اين شبکه شده است؛ البته از طريق همين سايتهاي اينترنتي و
سايتهاي اجتماعي؛ چون در آن جا هم ما در سيستم کابلي امريکا حضور نداريم و
آنها به ما مجوز ندادند. ولي کاملا روبه رشد هستيم، حتي در کشورهاي حوزه
خليج فارس حتي کشوري مثل بحرين آمارهاي خيلي خوبي براي شبکه پرس تيوي
داريم.
العالم جاي خودش را دارد و در کشورهاي عرب زبان خصوصا در
کشورهايي مثل بحرين و عراق مخاطب زيادي دارد. در کشورهايي مثل مصر و سوريه
مخاطب قابل قبولي دارد و کل آمارها مختلف و همگي روبه رشد است. اين روند رو
به رشد به خاطر اين است که اين نگاه متفاوت کاملا نشان داده ميشود. وقتي
هيچ شبکهاي، چه شبکههاي عربي و چه شبکههاي انگليسي، مظلوميت مردم بحرين
را منعکس نميکند و شبکههاي خارجي درباره جنايتهايي که آل خليفه در حق
مردم بحرين انجام ميدهد، تقريبا سکوت مطلق کردهاند. وقتي شبکههايي که
اين برنامهها را پخش ميکنند طبعا اقبال خوبي از آنها صورت ميگيرد. اين
در حوزه سياسي است. البته ما به اصطلاح در آن سپهر رسانهاي همه جور فعاليت
رسانهاي در حوزه برون مرزي انجام ميدهيم. در حوزه فيلم و سريال همان
گونه که شما اشاره کرديد شبکه آي فيلم را داريم که براي عرب زبانها به
صورت 24 ساعته فيلم و سريال پخش ميکند. وقتي اين شبکه راه افتاد در مدت
خيلي کوتاهي استقبال خيلي خوبي از اين شبکه صورت گرفت. شبکه آي فيلم
شبکهاي است که حداقل با 800 شبکه عرب زبان رقابت ميکند. استقبال از اين
شبکه روز به روز افزايش مييابد و اين آماري که ميگويم، آمار جديد نيست و
آمار چند ماه قبل است. روز به روز به مخاطبان اين شبکه اضافه ميشود. وقتي
سريال مختار در بغداد پخش ميشد، من تصوير يکي از ميادين بغداد را خودم
ديدم که مردم در ماه رمضان در کنار ميدان ايستاده بودند و مانيتور بزرگي که
در اين ميدان بود، مردم به صورت نشسته و ايستاده آن را تماشا ميکردند.
مجري:
من حتي گزارشهايي ديدم که مردم يمن در واقع زماني که برخي از فيلمها و
سريالهاي ايراني از شبکه آي فيلم پخش ميشد، خيابانها خلوت ميشود. الان
براي طيف مخاطبين انگليسي زبان، عرب زبان و اسپانيولي زبان شبکههايي طراحي
و راهاندازي شده است. آيا در آينده قرار است شبکههايي 24 ساعته به
زبانهاي ديگر داشته باشم؟
سرافراز: بله خوشبختانه چون شبکه آي فيلم
تجربه موفقي بود، همان طور که به نوعي هم شما اشاره کرديد، ما بعد از مدتي
اين شبکه را دو زبانه پخش کرديم، هم فارسي و هم عربي؛ خب زبان فارسي را
مردم از طريق فرستندههاي ديجيتال و از طريق اين دستگاهها در داخل کشور هم
دريافت ميکنند و خوشبختانه استقبال خوبي هم در داخل کشور با اين شبکه شد.
اين باعث شد که براي ما انگيزهاي ايجاد شود که فيلمها را به زبان
انگليسي هم دوبله کنيم و فکر ميکنيم که ميتواند موفق باشد. به هر حال
فيلمها و سريالهايي که در جمهوري اسلامي توليد ميشود با توجه به اين که
مخاطبين در خارج از مرزهاي ايران با مفاسد اخلاقي زيادي در سريالها مواجه
هستند، ميشود گفت که اين شبکههاي پاکي هستند و اين مسئله را به شکلهاي
مختلف و تقريبا هر روز به ما ميگويند و از اين بابت از ما تشکر ميکنند.
وقتي
بالاخره هنرپيشهها اينجا با حجاب ظاهر ميشوند اين يک الگوي متفاوت در
دنيا است، دنيا اين را نديده و اين مسئله برايشان جاي تعجب دارد. ما شبکه
اسپانيايي را به شکل آزمايشي راه انداختيم و انشاالله قرار است تا 11بهمن
به صورت رسمي راهاندازي شود. خب بخشي از اين شبکه فيلم و سريالهاي دوبله
شده ايراني را پخش ميکند اين يک فضاي کاملا متفاوتي را براي مخاطب در
امريکاي لاتين ايجاد ميکند و يک الگوي کاملا جديدي را در اختيار اينها
قرار ميدهد که اينها از نظر روابط خانوادگي روابط بين زن و مرد، مادر و
پدر، خواهر و برادر و غريبه و آشنا و همه اين موارد در خارج از کشور خيلي
ارزشمند است.
مجري: سپاسگذارم جناب دکتر محمد سرافراز معاون برون مرزي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.