سرویس اقتصادی پایگاه 598 - دکتر محمد سليماني/ امروز ديگر به ركود عميق رفتن اقتصاد بر كسي پوشيده نيست. دولت يازدهم نيز كه مدتها قبل "عبور از ركود" را اعلام كرده بود، پذيرفت كه اقتصاد در ركود عميق است. اقتصاد ايران داراي آسيبهاي جديِ مزمنِ ميراث گذاشته از طاغوت شاهنشاهي است. آسيبهايي نظير وابستگي به نفت، بهرهوري كم، بخش خصوصي وابسته به دولت، تورم دو رقمي، تأخير شديد در انجام پروژههاي عمراني، عدم كارآيي نظام و سياستهاي تأمين اجتماعي، دخالت دولت در امر بخش خصوصي، هيچ كدام ربطي به تحريم نداشته و از قديم بوده است. دولت يازدهم امروز همه گناهان را گردن تحريم مياندازد، ولي همه مسؤولان اين دولت قبل از رسيدن به قدرت معتقد بودند و مصاحبه ميكردند و مانور ميدادند كه تحريم كمتر از 20درصد بر اقتصاد مؤثر است و 80درصد سوء مديريت است.
اكنون كه حدود 30 ماه از اداره كشور توسط دولت يازدهم گذشته است و كمتر از 18 ماه از عمر اين دولت باقي مانده است، مسؤولان دولت كه از عدم توفيق در حوزه اقتصاد برخوردار شدهاند و مطالبات مردم آنها را در تنگناي شديد گذاشته است، فرار به جلو كرده و همه تقصيرها را به تحريم حواله داده و ميدهند. اگر چه تحريم بيماريهاي اقتصاد را وخيمتر ميكند، ولي شواهد اصلي نشان ميدهد كه سوء مديريت و تنبلي دولت يازدهم موجب اين ركود عميق شده است.
ملاحظه كنيد كه سياستهاي كلي نظام در حوزههاي اقتصادي و خصوصاً اقتصاد مقاومتي كاملاً روشن ابلاغ شده است و انصافاً سياستهاي مطلوب و مؤثري است. ولي دولت يازدهم براي اجراي آن هيچ گونه برنامهاي نداشته و ارائه نداده و قدمي بر نداشته است. نمونه آخر، برخورد غير قانوني و تمسخرآميز با برنامه ششم توسعه توسط دولت است. دولت ميگويد براي خودم برنامه و سند توسعه نوشته ام. ولي حاضر نيست آن را به تصويب مجلس برساند. دولت يازدهم بهصراحت اعلام كرده و ميكند كه برنامهاي براي تصويب به مجلس نميدهد. اين يعني زورگويي در روز روشن. در عوض آن، 31 ماده را با عنوان لايحه احكام مورد نياز برنامه ششم به مجلس داده است. منطق دولت از اين بابت زورگويي و قلدري شده است. وقتي مفاد برنامه معلوم نيست، چگونه مجلس احكام آن را تصويب كند؟ اين منطق زورگويانه را هيچ عقل سليمي نميپذيرد، مگر افراد دولتْ ذليل. مگر ميشود براي برنامه غير مصوب، احكام تصويب كرد؟ برنامه حلقه وصل سياستهاي بالا دستي با امور اجرايي است. مطالب بسيار زياد و فراگير در سياستهاي بالا دستي آمده است. ولي دولت براي آنها راه حل اجرايي نداده است و تاكنون نسبت به آنها در اين دو سال و نيم گذشته كاملاً بي تفاوت و بي تحرك بوده است. برنامه بايد بيماريها و آسيبهاي مزمن را هدف قرار دهد. با فرهنگ جهادي ميتوان اين عمليات را انجام داد و اقتصاد را از ركود خارج كرد. ولي آيا دولت يازدهم فرهنگ جهادي را قبول دارد؟ آيا اصولاً به مباني جهادي اعتقاد دارد؟ در طول 30 ماه گذشته از اين بابت چيزي از خود نشان نداده است و به نظر ميرسد روحيه جهادي در دولت يازدهم خشكيده است. اگر باور نباشد هيچ سياستي به ثمر نميرسد. اين را تجربه و علم و منطق ميگويد و نشان ميدهد.
براي عبور از ركود نيازمند روحيه و دغدغه هستيم. بايد مديران طراز اول كشور بدوند تا پايين دستها هم به دويدن وادار شوند. در دولت نهم شاهد بودم كه وقتي قشون دولت حركت ميكرد و از اين شهر به آن شهر، از اين استان به آن استان، دنبال رفع مشكل مردم و منطقه ميدويد، بدنه پايين دولت هم به حركت افتخار آميز در ميآمد. ولي متأسفانه در دولت يازدهم متوجه ايم كه مديران طراز اول دولت در حال سستي و تنبلياند و حال دويدن ندارند. لذا بدنه پايين دستي دولت هم به ركود كشيده شده و معمولا حرف تحويل مردم داده ميشود و انتظار براي پسا برجام.
امروز شناخت دولت يازدهم از مسائل و معضلات كشور بسيار كم شده و مكانيزمهاي شناخت به حداقل رسيده و دولت به نوعي نابينايي دچار شده است. وقتي دولت كم سو يا نابينا شود، نميتواند راه را از چاه تشخيص دهد. ملاحظه كنيد كه دولت چگونه چشم خود را بر افزايش نجومي نقدينگي بسته است. در دولت يازدهم، در مدت 30 ماه، ميزان نقدينگي به بالاي 900 هزار ميليارد تومان رسيده است. يعني دو برابر شده است. اين نقدينگي كجاست؟ عمدتاً دست بانكها ميباشد. دولت در مقابل بانكها خود را به نابينايي زده است يا اصولاً درك نميكند! سرعت گردش نقدينگي به زير 2 رسيده و اين واويلا است. ولي دولت براي بالا بردن آن برنامهاي اجرايي ارائه نداده است. عملكرد دولت در ايجاد اين سرعت كم فاجعه است. بي دليل نيست كه تنها مديران عامل بانكهاي غير دولتي هستند كه سفر دولت به ايتاليا و فرانسه را پر بار مينامند، در حالي كه صنعتگران و معدن كاران و كشاورزان و تجار و بيكاران و شاغلان چشم دوخته به آزاد سازي پولهاي بلوكه شده، نگران و سردرگم هستند.
كدام بخش مولد كشور از پر بار بودن اين سفر حرف زد؟ دلالان ايراني و بيكاران فرانسوي با دُمشان گردو شكستند. ولي توليدكنندگان و پژوهشگران سرشان شكسته شد.
در دولت يازدهم به دليل عدم ساماندهي بخش خصوصي و به دليل دخالت در امر بخش خصوصي و به دليل گسترش بخش خصوصي وابسته به دولت، اين بخش هم عملاً ضد توليد و توليد كننده شده است. در نتيجه حدود 50درصد ظرفيت توليدي كشور بيكار است و حدود 30 درصد ديگر حالت نيمه بيكار دارد. دولت، اقتصاد را رها كرده است و لذا اقتصاد به سمت اقتصاد ربوي و دلالي يعني ضد اقتصاد اسلامي و مقاومتي رفته و ميرود. توليدكنندگان كه دلشان را براي پسا برجام صابون زده بودند، اكنون ناباورانه متوجه شدند كه قرار است پاريس و رم و لندن پولها را بالا بكشند. در نتيجه بهت زده شدهاند.
از دولت سؤال ميشود عدالت محوري شما در اقتصاد كجاست؟ دانش بنياني شما در اقتصاد كجاست؟ جوابي ندارد. دولت فقط به فكر خريد است.
دولت حتي در حوزه حمايت از كشاورزان توليد كننده بخصوص توليد غلات بسيار بد عمل كرده است. توليد غله آمريكا بيش از 11 برابر نيازش و توليد غله فرانسه بيش از 8 برابر نيازش و توليد غله آلمان و چين بيش از 2 برابر نيازشان است. ولي توليد غله در ايران به كمتر از 50درصد نياز كشور رسيده است، در حالي كه كشور ما چند سال پيش به خود كفايي رسيده بود. دولت در صادرات، يا خام فروشي ميكند يا يارانهاي عمل ميكند. امروزه با انفعال دولت به مرحلهاي رسيده ايم كه در صادرات و واردات عملاً 3/3 دلار ميدهيم و يك دلار ميگيريم و اين فاجعه است.
دولت در عمل، معيشت مردم را مشروط به مذاكرات كرد و هر بار وعده ماه بعد داد تا 30 ماه از عمرش گذشت و اتفاقي نيفتاد و شغلي ايجاد نگرديد. سراب نشان دادند و آبي در كار نبود. اگر چه از اول همه عقلاي كشور اين تدبير غلط دولت را گوشزد كردند و ميكنند. ولي گوشها نيز كار نكرد و نشنيد. چقدر به دولت يازدهم گفته شد و توصيه گرديد كه همه چيز را به مذاكرات گره نزنيد، بلكه فرهنگ كار و تلاش و خودباوري و همت و مديريت صحيح را پيشه كنيد. اقتصاد مقاومتي مولد، پيشرو، درونزا و برونگرا را بچسپيد. اقتصاد لبخندي نيست. با عبور از ارزشها، آمريكا آدم نميشود. سود اصلي را به توليد كنندگان بدهيد؛ نه به دلالان. احترام توليد داخل را داشته باشيد.
مديريت جهادي پيشه كنيد. راه حل اقتصاد، سياسي كاري نيست. سرمايه گذاري خارجي در مقابل حجم اقتصاد ايران چيز كمي است؛ پس اقتصاد خودي را دريابيد. كشاورزي را علمي كنيد. خودرو با تكنولوژي 50 سال قبل به مردم ندهيد، بلكه دست به دامان جوانان و دانشمندان خودمان شويد. ولي گوش ندادند و گوش نكردند و به نوعي ناشنوايي دچار شدند. در نتيجه ركود فراگير شد. معلوم شد در پسا برجام قرار نيست پولي به ساير حوزههاي اقتصاد تزريق شود. پس ميتوان تصور كرد كه دور ميز دولت، تنها يك وزير لب خندان تا بناگوش دارد و بقيه اخم كرده و در لاك خود رفتهاند.
متأسفانه اكثر چشم و گوش دولت به سمت پذيرفتن كدخدايي آمريكا رفت و موجب شد كه امروز دولت مواجه با 5 ميليون بيكار تحصيل كرده گردد و وزير كار دولت اعلام كند كه هر 5 دقيقه يك بيكار به سيل بيكاران اضافه ميشود.
انگار وظيفه دولت اعلام خبر است. متأسفانه انفعال و تنبلي و سستي دولت در اين 30 ماه گذشته، موجب شد تا امروز 32درصد زنان بيكار باشند و هم و غم معاونت امور زنان رياست جمهوري اين شد كه در حرف، زن را از خانواده جدا كند و فمينيستها را دور ميز گرد آورد. وزارت كشاورزي اعلام ميكند تفاوت قيمت مزرعه تا مغازه 5 برابر است. انگار دولت آژانس خبري شده است. پس وزير و وزارت چه كاره است؟
متأسفانه دولت به سمتي حركت كرده و ميكند كه كشور را محتاج نشان دهد و متوجه نيست كه همه توي سرِ كشور محتاج ميزنند و احتياج، عامل سلطه ميگردد و اسبابي ميشود تا ديگران پولهاي كشور را بالا بكشند؛ در صورتي كه ايران اسلامي قوي است و داراي پتانسيلها و ظرفيتهاي فراوان. اقتصاد را بايد مولد، مستحكم، پيشرو، مقاوم و روي پا كرد. اقتصاد شرمندگي در شأن ملت ايران نيست.
دولت متأسفانه تجربه كارگزاران را در اقتصاد، محور عمل خود قرار داد. اگر كارگزاران ميتوانستند كاري كنند كه در زمان خودشان تورم را به 50درصد نميرساندند و قيمت نفت را به زير 10 دلار نميآوردند. اقتصاد كارگزاراني يعني سرمايه داري غرب بدون خوبيهاي آن، ولي همراه همه بديهاي آن. در حوزه معدن منابع عالي در كشور وجود دارد. ولي دولت يازدهم عملاً معادن را نه تنها رها كرد بلكه سهم درآمد حوزه معدن را از محل فروش توليدات معدني نداد و خلاف قانون عمل كرد.
عقل دولت در حوزه اقتصاد قفل شد. بالا بردن روحيه داشتن گرين كارت در مسؤولان موجب بسياري از معضلات گرديد. اين يعني دل بعضيها آن طرف آب است، وامصيبتا، چنين افرادي هرگز كار جهادي نخواهند كرد، حتي اگر بلد باشند.
جمهوري اسلامي متعلق به امام زمان(عج) است. مگر وزير و وكيلي در اين جمهوري كم وظيفه و كم فرصتي است؟ خير. ولي چرا فتنه گران ميدان يافتند و مسؤول شدند؟ آيا فتنه گر براي كشور امام زمان(عج) كار ميكند؟ ابدا. اگر كار شكني نكنند هنر كردهاند. خودكرده را تدبير نيست.
اگر امروز اقتصاد را دولت يازدهم به ركود عميق برده است، نتيجه عملكرد خودش است. نتيجه ناتوانيهاي خودش است. نتيجه سوء مديريت هاست. نتيجه تضعيف روحيه انقلابي و كمرنگ كردن چهره انقلابي و جهادي و بالا بردن روحيه سازشگري در مديران خودش ميباشد. در 30 ماه گذشته، دولت يازدهم هيچ گاه در ميدان اقتصاد نيامد و گام برنداشت و صرفاً وارد حاشيهها شد.
هيچ جاي دنيا فرهنگ و استقلالي كه مردم ايران دارند را ندارند. مردم سالاري ايران بي نظير است. جابجايي قدرت به سادگي انجام ميشود. چنين زيباييهايي را هيچ ملتي ندارد. حساب كم كاري و سستي و تنبلي و سوءمديريت و شيوههاي غلط دولتمردان، جدا از نظام است. دولت بايد راه رفته غلط را اصلاح كند و اين مطالبه همگاني است.