اگر انسان اساساً به «آزاديهای اجتماعی» نياز دارد، پس چرا در قرآن نيامده است؟
سرویس فرهنگی 598/ حجت الاسلام علیرضا پناهیان: مقدمتا، اشاره به يك مطلب مهم در عرصۀ علوم انسانی بسیار ضروري است. این مقدمه را با سؤال مهمي آغاز میکنیم و آن اینکه: چرا در قرآن کریم صریحا از كلمه «آزادي» سخني به ميان نيامده است؟ مگر آزادي مسأله مهم بشر نيست؟ آيا در آن زمان آزادي مسأله بشر نبوده، و امروزه این اهمیت پیدا شده است؟ آيا قرآن تنها به مسائل جامعۀ آن روز پرداخته است؟ و آیا انسان اساساً نياز به آزادي دارد؟ يا به صورت مقطعي و در دوران ما چنين نيازي پيدا كرده است؟ اگر انسان اساساً به آزادي نياز دارد، پس چرا در قرآن نيامده است؟ این سؤالات در مورد «آزادي بيان» هم مطرح است. ارزشهاي آزادي بيان چيست؟ آيا خدا هيچكدام از ارزشهاي آزادي بيان را قبول ندارد؟ شايد ما از اساس نگاه درستي به اين مقوله آزادی بیان نداشتهايم.
1- فواید آزادی بیان چیست؟ / آیا با مفهومي غير از آزادي، نمیتوان به آن فواید دست پیدا کرد؟
· از طرفداران آزادی بیان باید پرسید: قرار است با مفهوم آزادی بیان و تحقق آن در جامعه به چه نتايجي برسيم؟ چه فوائدی برای آزادي بيان وجود دارد؟ هر فائدهای را كه ميخواهید برای آن در نظر بگیرید. حالا باید این سوال بسیار اساسی را پرسید آيا نميتوان با مفهومي غير از آزادي بیان به آن فوائد دست پيدا كرد؟ حتی به گونهای که آن فوايد، بهتر بيشتر و عميقتر شود و از آسیبهای کمتری هم برخوردار باشد؟
چرا خداوند به جای تصریح به «آزادی بیان»، صاحبان حرف حق را به شجاعت و نترسیدن توصیه کرده؟
· آيه شريفۀ: الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب(زمر/18) اگر به آزادي بيان ربط داشته باشد، بدون اينكه عَلَم آزادي بيان را بلند كند، و تصریح یا تأکیدی بر آزادی بیان داشته باشد، به کسانی بشارت داده است که از بهترين سخنان تبعيت كند.
· اما در آيۀ مورد بحث که ميفرمايد: الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسيباً، (سوره احزاب، آیه 39) میبینید خداوند متعال به جای تصريح به «آزادي بيان»، از زاویۀ دیگری به این موضوع پرداخته است و فرموده است: «آنها که حرف حقي براي گفتن دارند، از بيان آن نترسند و آن را بگويد». «تبلیغ رسالات الهی» همان سخن حقی است که میتواند مصادیق متنوعی داشته باشد. به هر حال به جای اینکه بفرماید: «به کسانی که میخواهند سخنی بگویند آزادی بیان بدهید تا آنان که رسالات الهی را بیان میکنند هم آزادی بیان پیدا کنند و مانعی بر سر راه تبلیغشان نباشد»، میفرماید: «خود کسانی که اهل تبلیغند نباید بترسند و نمیترسند.»
آسیبهای «آزادی بیان» چیست؟/ آیا با مفهومي غير از آزادي، میتوان از آن آسیبها کاست؟
· بی شک مفهوم آزادي و آزادی بیان فوايدي دارد، اما بدون تردید آسیبهایی هم دارد. باید دید آیا امکان دارد به همان فوائد از راه ديگري که آسیبهای کمتری دارد رسید؟ برای درک اهمیت این سوال باید به فريبها و آثار سوء آزادي بیان توجه کرد. ما که تاکنون هرچه دیدهایم مفهوم آزادی بیان بیشتر به نفع سرمایهداران زالو صفت و صهیونیستها بوده است.
· البته هر سخن حقي ميتواند آسیبهایی داشته باشد و مورد سوء استفاده قرار بگيرد. هم از آزادي ممكن است سوء استفاده شود و هم از آيات قرآن (همانطور كه عده اي به استناد برخی آیات قرآن به جنگ با حضرت علي(ع) برخواستند)، اما باید دید آسيب کدام مفهوم كمتر است؟ قطعاً به دلیل کمتر بودن آسیبهای روش قرآن و روش برخورد دین با مفاهیم اجتماعی باید به نگاه دینی برگردیم؛ و نباید تعصب داشته باشیم که برخی مفاهیم علم شده در جوامع پر از مشکلات مدرن را مسلمات و مقدسات اولیۀ حیات انسان تلقی کنیم.
در فضای آزادی بیان، اکثراً سخن «باطل» رد و بدل میشود یا سخن «حق»؟/ آیا بازی آزادی بیان همیشه به نفع دروغگوها تمام نمیشود؟/ «آزادي بیان» بیش از فایده، ضرر دارد
· يكي از فوايد آزادي اين است كه «در فضاي آزاد، حرف حق هم رد و بدل ميشود.» خب خدا كاري كرده است كه حرف حق حتماً رد و بدل بشود و دستور داده كه كسي كه حرف حق ميزند، از غير خدا نترسد. ولی در آزادي بيان، حرف بد هم رد و بدل ميشود. حالا اگر دقت کنید میبینید وقتی ملاک ارزش، «آزادی بیان» باشد بیشتر حرف «بد» رد و بدل ميشود، يا آنجا که «شجاعت در بیان سخن حق» ارزش محوری میشود حرف بد و ناصحیح مطرح میگردد؟ پس آزادي بیان بیش از فایده، ضرر خواهد داشت؟ آيا در شرایطی که آزادی بیان ارزش محوری باشد، بازي هميشه به نفع فریبکارها و دروغگوها تمام نمیشود؟ در حالی که اگر ارزش محوری با مفهوم شجاعت در بیان حق باشد، فریبکاریها و دروغگوییها راحت تر قابل کنترل است.
توصیۀ اول قرآن به صاحبان حرف حق: «از غیر خدا نترسید»
· پس روش قرآن (با توجه به آیه39 سوره احزاب: الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ...) این است که آنان که حرف حقی براي گفتن دارند، بايد حرفشان را بزنند؛ اعم از اينكه آزادي باشد يا نباشد. اگر سرشان هم بر دار رفت، بايد حرفشان را بزنند. این خود موجب پدید آمدن نوعی آزادی معقول و منطقی برای بیان سخن حق میشود.
توصیۀ دوم قرآن به صاحبان حرف حق: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً»
· توصيه دیگر قرآن برای تحقق فوائد آزادي بيان اين است كه: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداَ؛ اى کسانی که ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید، و سخن درست و استوار بگوييد» (احزاب؛70). اگر كسي حرفی زد، باید حرفش درست و صحیح باشد. خدا به جاي اينكه بگويد «آزادی بيان هنرمندان، مبلغان و متفكران و رسانهايها را فراهم كنيد و جو آزادي بيان درست كنيد»، دستور میدهد که برای بیان و حرف زدن، «تقوا داشته باشید و حرف درست بزنید.» در فضایی که فقط آزادی بیان تبلیغ شود، معلوم است كه اين فضا معمولاً به نفع دشمنان بشریت تمام ميشود. اما تأکید بر قول سديد و درست حرف زدن بیشتر به نفع پیامبران و رفع مظلومیت از محرومان تمام میشود.
وقتی تنها بر فضای باز تأکید شود، حرف غلط بیشتر رد و بدل میشود
· وقتی تنها بر فضای باز تأکید شود، بيشترین حرفی که رد و بدل میشود حرف غلط خواهد بود. مانند وقتی که انواع محدودیتها کم باشد، بیشتر شاهد ظلم و ستم خواهیم بود تا رشد و بالندگی. بعد لازم است قوانین و ضوابط فراوانی تنظیم شود، تا از آسیبها جلوگیری نمایند. در نهایت هم معمولا ضوابط چندان کارگر نخواهند بود. تاکید بر آزادي بيان چنین گرفتاريهایي زياد دارد. ولي این مشکلات در شیوۀ نگاه قرآن بسیار کمتر است. ممکن است کسی به بهانۀ بیان سخن حق و حقطلبی به سخن باطل بپردازد ولی کنترلش راحتتر است بالاخره حرف حق منطق و ملاکهایی دارد که راحتتر قابل ارزیابی است. در فضای نگاه قرآن، در قدم اول لازم است كه فرد، مبلّغ رسالات خدا باشد و اهل سخن حق باشد. از اول هم به سخن گفتن هر كسي بها داده نشده است كه همین که حرف بزند ارزشمند باشد، بلکه باید حرف حق بزند.
«آزادی بیان» حربۀ غرب برای ایجاد اختلاف در جامعه/«آزادي بيان» يك مرام صهيونيستي
· یکی از آسیبهای مهم آزادي بيان به عنوان یک ارزش محوری این است که ميتواند منشاء اختلافات شود و همه افراد جامعه را به جان هم بياندازد. اميد استکبار براي اينكه بتواند یک جامعه را به نزاع و اختلاف بکشاند، ارزش محوری دادن به همين آزادي بيان است. با چنین تحلیلی كلمه آزادي بيان به جای اینکه يك كلام مقدس بشود، میشود یک مرام صهيونيستي.
دغدغه قرآن براي اهل رسانه، تقوا است نه آزادي/ با تقوا، آزادی حقیقی ایجاد میشود/ خفقان ناشی از رسانههای آزاد، بدتر از خفقان دیکتاتورها
· دغدغه قرآن براي اهل رسانه، تقوا است نه آزادي. اگر آزادي هم نباشد، كسي كه تقوي دارد شجاع است و در فضاي فاقد آزادي هم حرف خودش را ميزند. آزادي هم نباشد، آزادي را درست ميكند. اگر تقوا باشد نه تنها از آزادی سوء استفاده نمیشود بلکه آزادی حقیقی نیز ایجاد خواهد شد. چون خود رسانهها میتوانند یک نوع خفقان و سلب آزادی بیان را به جامعه و اندیشمندان تحمیل کنند که از خفقان دیکتاتورهای نظامی بدتر است.