مثل همیشه خواهد گفت: «من مقایسه را زیاد قبول ندارم». فراموش نکنیم ابتدای امر فرض کردهایم که حاجرضایی متفاوت از همیشه ظاهر خواهد شد. حاجرضایی حتما برای فردوسیپور جملاتی از مهاتماگاندی خواهد خواند. جملاتی که در آن «تحقیر خود» و «تحقیر خودی» و « مدح بی حدوحصر بیگانه» و «خارجی» مذموم دانسته شده است. بعد هم توصیه خواهد کرد:«آقای فردوسی پور من شما را دوست دارم اما آنقدر تحقیرآمیز در مورد مردم خودت صحبت نکنید».
برنامهای که دیشب برگزار شد، فاقد امیر حاجرضایی بود و شاید مجری نود به همین خاطر بعد از برنامه تاسف هم خورده باشد. مجری نود میپذیرد که در کنار مجری خارجی مثل موتور گازی است. اما بحث او با جلالی پیرامون مربیان ایرانی است. جلالی مثل همه حضورهای صادقانهاش در نود میگوید: "افتخارم این است که از مربی ایرانی دفاع می کنم. من به عنوان یک مربی ایرانی نمیتوانم، مربیان ایرانی را تحقیر کنم".
بعد که مثال موتورگازی و بنز را میزند و می گوید اینها توهین است، فردوسیپور واکنش نشان میدهد که چرا توهین است؟ باید قبول کرد. نمیشود واقعیتها را نادیده گرفت.
اما فردوسیپور از کدام واقعیت این قدر با اطمینان حرف میزند. به لحاظ روانشناختی ارجحیت دادن به «غیر» و «تشبیه همیشگی»-همیشگی- «غیر» به «نوع برتر» ناشی از ضعف در توانمندیها نیست، بلکه ناشی از ضعف شخصیتی و ذهنی است. روانشناسان اجتماعی اینطور استدلال میکنند که چه بسا فرد، گروه یا جامعهای در حوزهای خاص به بخش اعظمی از یک توانمندی دست پیدا کرده باشد، اما چون به لحاظ ذهنی و روانی هنوز تصور برتر بودن «غیر» وجود دارد، بسیاری از این توانمندیها شکوفا نیز نخواهد شد. چنانچه پیشرفت یک امر ذهنی است. عقبماندگی نیز یک امر ذهنی است و بسیار شنیدهایم که «احساس فقر یا عقب ماندگی از خود فقر یا عقب ماندگی دردآور تر است». روانشناسان این گزاره را تایید میکنند.
مواجههای منصفانه با فردوسیپور و نود نشان خواهد داد که رفتارهای او برای تقویت «خود» و «خودی» در کنار تجلیلهای بیحد و حصرش از «غیر» و ارجحیت دادن «خارجی»، بسیار ناچیز است. تلاشهای او در دوران کشمکشهای کیروش-که انصافا چند سروگردن از دیگر مربیان خارجی فعال در فوتبال ایران بالاتر است- با فدراسیون و منتقدین و رسانه یکی از مصادیق روحیه «غیرپسند» عادل فردوسیپور است. طبیعی است که بعضی از مربیان خارجی و بعضی از بازکنان خارجی به خاطر شرایط خاص و به هزارو یک دلیل ممکن، از برخی بازیکنان ایرانی موفقتر باشند. این موضوع طبیعی است و کمتر کسی است که منکر آن باشد. اما آیا تعمیم همه جانبه و «تحقیر همیشگی خودی» که سیر «زیرپوستی» -و گاها مانند برنامه دیشب«صریح»- مجری نود است، عجیب و زننده نیست؟
در این میان سوالهای دیگری گمانه «خط تحقیر همیشگی» را تقویت میکند. شاید خیلی کم پیش آمده که فردوسیپور درباره نتیجه حضور بازیکنان خارجی فعال در فوتبال ایران در برنامه صحبت کند؟ حتی خیلی کم پیش آمده یا شاید اصلا پیش نیامده که او کیروش را با مربی خارجی دیگری قیاس کرده باشد؟ مناظره 3 در مقابل یک در برنامه نود در دفاع از کیروش را همه به یاد دارند. حال آنکه فردوسیپور هیچ گاه در برنامهاش نگفت که این بازیکنان ایرانی بودند که در جام جهانی کیروش را تبدیل به هفتمین مربی گران قیمت جهان کردند. چرا نقش بازیکن ایرانی و جوان ایرانی دیده نمیشود؟
نمیدانم فردوسیپور در عالم واقع و در کنار آن مجری خارجی شبیه موتور گازی مقابل بنز هست یا نه، اما دیشب نشان داد که به لحاظ ذهنی و شخصیتی از آنچه در برنامه دیشب گفت نیز میتواند بدتر باشد. چرا که تحقیر «خود» مانند «تقویت» خود، جریانی سیال و رونده است. این موضوع نیز توسط روانشناسان اثبات شده است.