به گزارش پایگاه 598، در قسمت نخست گزارش «ایران از نگاه تحلیلگران سعودی؛ بدون روتوش» نظر «طراد سعید العمری» را منعکس کردیم (+)؛ کارشناس میانسالی که در مقایسه با تحلیگران جوان عربستان نظرات معتدلتر و غالبا منصفانهتری دارد. اعتدال «طراد العمری» وقتی روشن میشود که این گزارش را بخوانید.
واقعیت این است که با روی کار آمدن ملک سلمان و پسرش محمد بن سلمان، نوعی جوانگرایی در برخی مناصب سیاسی شده که موج آن از سطح دیپلماتیک تا سطح تحلیلگران رسانهای نیز رسیده است؛ کسانی که عقاید تندتری علیه ایران و محور مقاومت دارند و «آن وقاری که مثلا امثال طراد العمری یا جمال خاشقچی» نشان میدهند، اینها از آن بیبهرهاند. اینها عمدتا تحصیلکرده آمریکا و احیانا اروپا هستند و نگاهشان، نگاهی آمریکایی است.
نمونه این جوانترهایی که در پست سیاسی آمدهاند (البته جوانتر منظورم سن کمتر از 60 سال است)، «بن سلمان» سیواندی ساله برای وزارت دفاع و جانشینی ولایتعهدی و «عادل الجبیر» 53 ساله برای وزارت خارجه است. نمونه تحلیلگران جوانتر هم افرادی مثل «سلمان الانصاری»، «ابراهیم آل مرعی» و «محمد السلمی» است.
این سه کسانی هستند که چندی پیش شبکه سیانان با آنان مصاحبه کرد و علیه ایران حرفهای تندی زدند از جمله اینکه باید به داخل ایران نفوذ کرد و روی اختلافات قومیتی در ایران انگشت گذاشت یا اینکه عربستان میتواند ظرف شش ساعت آسمان ایران را تسخیر کند (جزئیات بیشتر)؛ حرفهایی که در یک سال اخیر، آشکارا از عربستانیها شنیده میشود.
در این گزارش و گزارش قبلی و گزارش بعدی، هدف این است که دریابیم این افراد چه نظراتی دارند و درباره ایران چگونه میاندیشند بدون اینکه نظرشان یا اتهاماتشان یا گاهی توهماتشان سانسور شود.
در این شماره، با «ابراهیم آل مرعی» گفتوگو کردیم. البته گفتوگویی که قبل از آنکه «مصاحبه» شود به پایان رسید و آل مرعی بعد از گفتوگویی نیمساعته به سوالات بیشتر جواب نداد و گفت «هرآنچه باید میگفتم توضیح دادم. لطفا همینها را منعکس کنید» و ما نیز البته قصد چالش نداشتیم و مقصود همین بود که نظرات کارشناس جوان سعودی را در معرض افکار عمومی قرار داده باشیم.
ناگفته نماند، هرچه گفتوگو به جلو رفت، حدت و شدت اتهامات این کارشناس، کمتر شد و جملات را نرمتر بیان میکرد. این خود، نشانهای است بر اینکه اگر فضای متشنجی که رسانههای سعودی بر افکار عمومی عربی درست کردهاند، بشکند و طرف مقابل حرفهای منطقی را بشنود، چقدر طرز اندیشهاش متفاوت خواهد شد هر چند میدانیم کسانی هستند که خود را به خواب زدهاند و قصدشان حفظ این فضاست و عدم تعامل و آشنایی افکار عمومی عربی ایرانی اسلامی با یکدیگر.
ابراهیم آل مرعی کیست؟
ابراهیم، جوان عربستانی، فارغالتحصیل مدرسه نظامی «سن سیر» فرانسه است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم راهبردی از دانشکده نظامی و به گفته خود تحلیلگر سیاسی، نظامی و امنیتی عربستانی و ستوننویس روزنامه «الریاض» عربستان است.
مدرسه سن سیر، مشهورترین مدرسه نظامی فرانسه است. «سپهبد تیمور بختیار» (اولین رئیس ساواک)، «ارتشبد فریدون جم» (همسر شمس پهلوی خواهر شاه معدوم و رئیس ستاد بزرگارتشتاران از 1348 تا 1350) و «ارتشبد جعفر شفقت» (آخرین وزیر جنگ رژیم پهلوی از دی 1357 تا 22 بهمن 1357) از جمله عناصر نظامی ایرانی دوران پهلوی هستند که از این مدرسه فارغالتحصیل شدهاند.
گفتوگوی صریح، جذاب و بدون روتوش با «ابراهیم آل مرعی» را در ادامه دنبال کنید:
* * *
به ابراهیم آل مرعی گفتم، شما در مقام یک تحلیلگر سیاسی که اتفاقات را از نزدیک دنبال میکنید، پیامدهای تنش بین عربستان و ایران و اثرش بر امت مسلمان و امت عربی را چگونه ارزیابی میکنید؟
او گفت: اولا من متأسفم که روابط پادشاهی عربی سعودی و ایران به این سطح از تنش رسیده است.
ابراهیم پس از این جمله «578» کلمه دیگر بیوقفه در پاسخ من نوشت و هرآنچه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به ایران اتهام زدهاند، یکجا تکرار کرد.
او گفت:
دخالت ایران در کشورهای عربی از سال 1979 [سال پیروزی انقلاب]، از طریق شاخههای نظامی آن و فرستادن جاسوس آغاز شد. تظاهرات مکرر ایرانیها در حرمین مکه و مدینه، حمل مواد منفجره و سلاح، تعدی به سفارت عربستان در سال 1987 و 2016 و سوءاستفاده از حادثه جرثقیل و ازدحام سرزمین منا برای مخدوش کردن چهره عربستان، همه این رفتارها نشانگر رفتار خصمانه ایرانی است که ما را به این مرحله رسانده است.
ثانیا، در سالهای گذشته [مقصودش دولت اصلاحات است] بهبود نسبی در روابط عربستان و ایران حاصل شد اما سیاستمداران معتدل در سال 2009 (1388) در اتفاقات انقلاب سبز سرکوب شدند.
سوم اینکه، تقارب و نزدیکی سعودی و عربی با ایران به سود جهان اسلام و ثبات در منطقه است و به ایران و عربستان و کشورهای عربی و اسلامی اجازه تمرکز بر توسعه داخلی و تربیت شهروندان و توسعه روابط اقتصادی و تکیه بر دیپلماسی در حل اختلافات را میدهد اما امروز و طبق برداشتی که از گامهای خصمانه ایران در منطقه میشود، روشن میشود که این نزدیکی در چنین شرایطی سخت شده است.
امپراتوری ایران !!
چهارم اینکه، [علی] یونسی [وزیر اطلاعات اسبق و دستیار ویژه روحانی] میگوید بغداد پایتخت امپراتوری فارسی شده و تصمیمسازان در تهران و رسانههای ایرانی سقوط چهارمین پایتخت عربی به دست ایران را جشن میگیرند؛ این، آتش تنش را شدید میکند و مردم عرب را از سیاست ایران که خصمانه بودنش را آشکار میکند، عصبانی میکند.
پنجم اینکه، قطع روابط عربستان و ایران نتیجه انباشت سیاستهای خصمانه ایران در طول 36 سال گذشته بود.
توهین به نمادهای اهل سنت؟
ششم اینکه، جهان اهل سنت بشدت از توهین به ام المومنین عایشه و صحابه کرام رسول الله از جمله ابوبکر و عمر و عثمان، برادران علی بن ابی طالب (کرمالله وجهه) و همچنین تمرکز رجال دینی ایران بر توهین به این نمادها، شکافی میان شیعه و سنی ایجاد کرده که نمیتوان آن را پُر کرد جز اینکه [آیت الله] خامنهای شخصا درباره عدم توهین به این نمادها فتوا صادر کند و تأکید میکنم که اگر چنین اتفاقی بیفتد بازتابهای بسیار مثبتی در افکار عمومی اهل سنت و حس خوبی نزد سیاستمداران ایجاد خواهد کرد و آغاز نزدیکی حقیقی خواهد شد که افکار عمومی عربی و اسلامی از آن حمایت میکنند.
ما میدانیم که در غرب پروتستانها و کاتولیکها و مذاهب دیگری هستند –البته اگر نام مذاهب بر آنان درست باشد- که توانستهاند بدون اهانت به یکدیگر به همزیستی برسند. اما کشورهای اسلامی در کشمکش مذهبی هستند؛ کشمکشهایی که آنان را و مردم و اقتصادشان را از پا انداخته و حس تنفر را میان ملتهای اسلامی پخش کرده و سبب پایهگذاری طائفیگری کشندهای میان دو طرف شده که هیچ کس از آن بهره نبرده جز شرکتهای اسلحهسازی غربی که سهامشان با خون مسلمانان بالا رفته و تنها کشوری که قادر است این خونریزی را متوقف کند، ایران است که در راهبرد خود در منطقه بازنگری کند آن هم از طریق توقف حمایت از شاخههای نظامیاش [مثل حزبالله] و خارج کردن جاسوسهایش از کشورهای عربی و کشورهای خلیج [فارس] و پس دادن جزایر اشغالی امارات و رعایت اصل حسنهمجواری و عدم دخالت در امور داخلی.
هفتم اینکه، مردم ایران که تحولات را دنبال میکنند، میبینند که کشورهای عربی هرگز در امور ایران دخالت نکرده و متعرض احکام قضایی ظالمانه در حق برادران ما در اهواز و بلوچستان نشدهاند و رسانههای خود را برای دفاع از منافع و سخن گفتن از طرح صفوی بسیج نکردیم مگر بعد از تشدید تعدیهای ایران که شامل حال همه کشورهای عربی شد.
نظر آل مرعی درباره توافق هستهای!
هشتم اینکه، در خصوص توافق هستهای، من معتقدم که ایران با جامعه بینالمللی بازی میکند و هرگز کشورهای غربی نخواهند توانست مانع دستیابی ایران به سلاح اتمی شوند زیرا تفکر حاکم بر ایران از طرحی که در آن میلیاردها خرج شده و یکی از اهداف راهبردی است، صرفنظر نمیکند.
لذا فکر میکنم که این توافق، چیزی نیست جز گامی برای تکمیل طرح اتمی نه متوقف کردن آن. کشورهای عربی بویژه پادشاهی عربی سعودی دستبسته نخواهند نشست و اگر ایران این سلاح را در اختیار بگیرد، کمترین شکی ندارم که ما نیز آن را در اختیار خواهیم گرفت و بروشنی میگویم که کشورهای عربی اشتباهی فاحش مرتکب میشوند اگر امنیت ملی و قومی خود را به اطمینانبخشیهای کشورهای غربی منوط کنند و در روزها یا ماههای آینده خواهیم شنید که آژانس بینالمللی اتمی اعلام خواهد کرد که ایران نقض این توافق را که اوبامای بدبخت این همه تبلیغش را کرد، آغاز کرده است.
پاسخ دادم:
چه جواب طولانیای. برادر انتظار ندارم آنچه علیه ایران تبلیغ میشود از زبان یک کارشناس سیاسی و نظامی بشنوم. جنابعالی میدانید که ما باید از واقعیتها یا آنچه نزدیک به واقعیت است صحبت کنیم بدون اینکه اتهامهایی بزنیم که در رسانهها تکرار میشود.
ادامه دادم: توضیحی میدهم و سوال دوم را میپرسم؛ شما اعتراض ایران به حادثه منا را رفتار خصمانه توصیف کردید. از شما میپرسم که اگر چنین حادثهای در ایران رخ میداد، آنگاه اعتراض عربستان را چگونه توصیف میکردید؟ از شما میخواهم که این حق را به ایران بدهید که به حادثهای اعتراض کند که جان حدود 500 حاجیاش را گرفت بدون اینکه نتیجه تحقیقات اعلام شود، بدون اینکه دولت عربستان بیانیهای رسمی در این خصوص بدهد.
لذا این، کمترین حق است که تهران یا هر کشوری دیگر به مدیریت موسم حج اعتراض کند تا دیگر، حاجیانی کشته نشوند؛ طبق آمار خبرگزاری آسوشیتدپرس [که رسانه آمریکایی و متحد ریاض به شمار میرود] بیش از دو هزار نفر حاجی جان دادند.
اما در خصوص اهانت به نمادهای اهل خودمان، اهل سنت، به اطلاع شما میرسانم که در ایران هیچ رجل دینی نیست که عایشه یا خلفاء را دشنام دهد و اگر پیدا شود اندک احمقهایی هستند که در هر دو مذهب وجود دارند و همچنین به اطلاعت میرسانم که آیتالله خامنهای فتوایی دارد در حرمت دشنام و اهانت به نمادهای اهل سنت و این فتوا معروف است و ما اهانت به نماد هیچ یک از ادیان دیگر را تایید نمیکنیم چه برسد به نمادهای اهل سنت. قطعا همانطور که گفتی ما نقاط مشترکمان بیش از نقاط اختلافمان است و باید بر این امر متمرکز شویم.
سوال دومم این است که فرمودید ایران تلاش میکند سلاح اتمی بسازد. باز هم به اطلاعت میرسانم که رهبر جمهوری اسلامی به حرمت ساخت سلاح اتمی فتوا داده است. علاوه بر این، آژانش بینالمللی انرژی اتمی برنامه و تاسیسات ایران را سالهاست که زیر نظر دارد و در گزارشهای مکرر گفته که کوچکترین دلیلی بر انحراف برنامه به سمت اهداف نظامی پیدا نکرده است.
به اطلاع شما میرسانم که پرونده موسوم به «پی.ام.دی» (ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران) چند ماه پیش به طور کامل پس از سالها، نهایتا بسته شد و بازرسان آژانس صلحآمیز بودن برنامه را تأیید کردند. پس بعد از این همه دلیل، چگونه چنین اتهامی میزنید؟ سوالم این است که توافق هستهای حاصل شد تا اختلاف ایران و غرب بر سر این مسئله را تمام کند و گزینههای نظامی را که بخشی از این اختلافات بود و ضررش شامل کل منطقه میشود پایان دهد. پس چرا عربستان مانند اسرائیل با این توافق مخالفت میکند؟
سوال سوم هم این است که آیا توافق هستهای میتواند الگوی گفتوگویی برای ایران و عربستان یا ایران و کشورهای عربی باشد؟ میدانید که مذاکرات هستهای بر خلاف حجم بالای اختلافات ایران و غرب، بدون پیششرط و پیشاتهام انجام شد. آیا این مسئله میتواند مسیری باشد که برای حل اختلافات سیاسی میان تهران و ریاض پیموده شود؟
سوال چهارم هم این است که جنابتان در خلال پاسخ به سوال اول، کل تقصیر را فقط بر عهده ایران انداختید. به طور کل، دولتها در کشورهای مختلف دنیا که ایران و عربستان که جزئی از آنان هستند، اشتباهاتی دارند. آیا عربستان طی سالهای گذشته هیچ خطایی نداشته است؟
ایران با مواضع سیاسی، انصارالله (در یمن) را حمایت میکند و این، دخالت نامیده میشود. اما عربستان یمن را بمباران میکند و «بازگرداندن مشروعیت» نامیده میشود. شما بهتر از من میدانید که بیش از 7000 نفر از مردم یمن شامل کودکان و زنان طی 10 ماه گذشته کشته شدهاند. ما مشکلی نداریم که عربستان دولت مستعفی یمن را حمایت کند، اما [به این شرط که] بدون دخالت نظامی، بمباران و کشتار.
در سوریه ایران از دولت این کشور حمایت میکند اما عربستان گروههای مسلحی مانند جیشالسلام را علیه دولت رسمی سوریه که هنوز عضو سازمان ملل است، پشتیبانی میکند.
صرفنظر از این مسائل، نظر شما درباره ازسرگیری روابط ریاض و تهران در سایه این مسائل چیست؟ به نظر شما ازسرگیری روابط دوجانبه چه زمانی خواهد بود؟ زیرا قطع روابط به ضرر کل منطقه است. خودتان بهتر میدانید.
ابراهیم آل مرعی پاسخ داد:
آنچه من گفتم، به استناد واقعیتها و دادهها و اطلاعات دقیق است نه آنچه در رسانهها منتشر میشود. در خصوص حادثه منا تحقیقات هنوز در جریان است و نتیجه آن اعلام خواهد شد. تمایل دارم یاد شما بیندازم که خادم الحرمین خودش از همه حجاج مصدوم از جمله حجاج ایرانی چه در حادثه جرثقیل چه در حادثه منا عیادت کرد و خسارت داد.
اعتراض من به موضع ایران در خصوص حادثه منا این است که این اعتراض به درخواست افزایش اقدامات امنیتی که ضامن سلامت حجاج باشد محدود نشد و در درخواستی ناپخته خواستار بینالمللی شدن مناطق مقدسه شد. آیا ایران راضی میشود که نظارت جامعه بینالملل بر قم دایر شود؟
دوم اینکه امیدوارم اشتباه کنم و ایران به توافق هستهای پایبند باشد؛ توافقی که منطقه را از مسابقه تسلحاتی اتمی دور میکند و گامهایی که ایران از الان به بعد در قبال همسایگانش برمیدارد، خطوط چهره روابط ایرانی عربی در آینده را ترسیم میکند نه اظهارات دیپلماتیک.
سفر [محمد جواد] ظریف وزیر خارجه ایران به کویت را به شما یادآوری میکنم که بعدش گروهک العبدلی کشف شد که دخالت حزبالله در [اقدامات] آن [گروه] را ثابت کرد و ایضا ارتباط اعضای این گروهک با ایران را؛ و این مسئله را دستگاه قضای کویت رسما اعلام کرد. تصمیمسازان و افکار عمومی عربی به حرفهای سیاستمداران ایران اعتمادی ندارند. آنها یک چیز میگویند و خلافش را انجام میدهند. نگرانی عربی از مقاصد ایران از همینجا ناشی میشود؛ یعنی از وقتی که رئیسجمهور روحانی امروز در کنفرانس خبری در خصوص مسائل منطقه صحبت میکند، میبینیم که بشارت خیر برای منطقه نمیدهد.
امیدوارم که ایران بتواند مسیر روابط دیپلماتیک میان ریاض و تهران را با گامهای عملی و نه صرفا حرف بازگشایی کند. سوال اینجاست که آیا ایران آماده است که حمایتش از حوثیها در یمن را متوقف کند؟ آیا آمادگی دارد که به حزبالله دستور بدهد از سوریه خارج شود؟ آیا آمادگی دارد که جاسوسهایش را از کشورهای خلیج [فارس] بیرون بکشد؟ آیا آمادگی دارد که به الحشد الشعبی [بسیج مردمی] در عراق دستور بدهد که کشتارهایش علیه اهل سنت [!] در دیالی و کلا در عراق را متوقف کند؟
یمن کشوری عربی است؛ چه ارتباطی با ایران دارد [مسئله یمن]؟. دخالت نیروهای ائتلاف عربی اسلامی در یمن بر اساس درخواست رئیسجمهور قانونی آن [عبدربه منصور] هادی و قطعنامه 2216 شورای امنیت است. اگر آنچه حوثیها در 21 سپتامبر [2014] انجام دادند کودتا نیست پس نمیتوانیم در مورد چیزی به توافق برسیم.
به ابراهیم آل مرعی گفتم:
برادر عزیز قرار نیست ما بر سر چیزی به توافق برسیم. من میخواهم مصاحبه کنم و بعد از اینکه گفت «موافقم، ضرورتا نباید به توافقی برسیم»، افزودم:
متاسفانه بیشتر آنچه میگویم، اتهامهای متقابل است. ایران هرگونه ارتباط با گروهک عبدلی را رد کرد. صرف اینکه برخی اعضای آن، روزی در سالهای گذشته به ایران سفر کردهاند، دلیل محکمهپسندی نیست که ایران آنها را حمایت کرده. اگر اینطور است من هم میگویم که خیلی از عناصر انتحاری در منطقه، ملیت سعودی دارند ، از عراق و سوریه بگیرید تا شمال آفریقا. آیا من میتوانم دولت عربستان را [رسما] متهم کنم که پشت تکتک این انفجارهای انتحاری است؟ ضمناً، اگر دلیل محکمهپسندی وجود میداشت، عربستان از آن استفاده میکرد و تحویل دادگاههای بینالمللی میداد.
شما میگویید که ایران حاضر است حزبالله را از سوریه خارج کند یا خیر، من هم جواب میدهم آیا عربستان آمادگی دارد که حمایتش از گروههای مسلح در سوریه مانند جیش الاسلام و ائتلاف جیش الفتح در حلب و ادلب و لاذقیه را متوقف کند؟ همه اینها مقابل آنچه که گفتید... اما مقصود من این است، حرفم این است که میان این همه اتهامات، راه خروج از بحران میان ایران و عربستان چیست؟ آیا گفتوگوی سیاسی به دور از رسانهها (مثل مذاکرات هستهای) یکی از راهحلها نیست؟
ابراهیم آل مرعی گفت:
طبیعتا بله، اگر نیتها حسنه و اراده سیاسی حاصل شود. البته این فضای سیاسی از طریق گامهای عملی حاصل میشود. سوال این است که آیا میتوانیم قضاوت کنیم که مذاکرات هستهای موفق بوده است؟ موفقیت آن منوط به متعهد ماندن ایران به عدم حرکت به سوی ساخت سلاح اتمی است. این مسئله را الان نمیتوان فهمید. لذا قضاوت بر اینکه مذاکرات هستهای موفق بوده و آن را الگویی دانست که میتوان از آن پیروی کرد، امری زودهنگام است به نظر من.
به او پاسخ دادم:
قطعا گفتوگوی سیاسی منوط به حسننیت و گامهای متقابل است.
بله، مذاکرات هستهای موفق بود زیرا به توافق منجر شد. شما بهتر است سوال کنید که آیا توافق موفق بود؟ من هم میگویم، قضاوت بر موفق بودن توافق زود است اما مذاکرات موفق بود زیرا به توافق ختم شد. شما چرا به آمریکاییها نگاه نمیکنید که با تحریمهای جدید از جمله محدودیت در صدور روادید، توافق را نقض کردند؟ شما بر خلاف حجم زیاد اتهامات سیاسی که به ایران میزنند، در تاریخ جمهوری اسلامی ندیدهاید که توافقنامهای را یکطرفه نقض کرده باشد.
حال نظر شما چیست؟ آیا مذاکرات هستهای میتواند نمونهای برای مذاکره (ایرانی-عربی) باشد؟ بدون پیششرط و اتهامات قبلی؟ میتوان این اتهامات را در خلال مذاکرات بررسی کرد، میشود همه چیز را بررسی کرد.
او پاسخ داد:
دیدگاه طرف مقابل و زوایای دیگر روابط عربستان و ایران برای تشخیص مشکل مهم است. مهم است که آیا فضا برای آغاز مذاکرات جدی فراهم است یا خیر... مشکل حقیقی این است که من نمیدانم ما با یک کشور طرف هستیم یا یک سازمان. باید واقعنگر و صادق باشیم با خودمان. ایران مشخص کند که چه میخواهد؟
نتیجه جالبتوجه گفتوگو ؛
ابراهیم آل مرعی هرچه به جلوتر میآمد، از حدت و شدت لحن اتهاماتش کاسته میشد، هرچند تلاش میکرد بر موضع خود پافشاری کند. مقایسه پاسخ او به سوال اول و سوالهای آخر، روشن کننده این است که تحلیلگران جوان سعودی و امثال ابراهیم آل مرعی در چه فضایی اندیشه و تحلیل میکنند بیآنکه پاسخ منطقی به اتهامات بیمنطق را بشنوند.
او در کنار افرادی امثال «سلمان الانصاری» که مکرر با شبکههای سی.ان.ان عربی، اسکای نیوز عربی، العربیه و امثال آن مصاحبه میکنند و این نوع اتهامات را روانه ایران میکنند، نمونه نخبگان سیاسی سعودی هستند که در دوره «پسا سلمان» روی موج تحلیل ضد ایرانی آمدهاند و در گام نخست برای تحلیل تنش میان ایران و عربستان و حرکت برای حل آن، آگاهی از نظرات و دیدگاههایشان و اتهامات و حتی توهمهایشان ضرورت دارد.
سخنان آل مرعی نمونهای از تفکری است که بر ذهن بخشی از تحلیلگران و نخبگان سیاسی امروز عربستان و بالتبع، بخشی عمده از مردم این کشور حاکم است که باید صدای منطقی به گوش آنان رسانده شود؛ گوشهایی که امپراتوری رسانهای آل سعود بر آنان مسلط است.
در بخش بعدی این گزارش، مصاحبه ما با معارضان سعودی را خواهید خواند؛ معارضانی که عربستانی هستند و اندیشهشان با تحلیلگران موافق حکومت سعودی، تفاوتی قابل ملاحظه دارد و در پایان این گزارشها به مخاطب ایرانی نشان میدهد که چه طرز تفکرهایی بر نخبگان سعودی حاکم است.