به گزارش پایگاه 598 به نقل از زندگی مثبت: اختلاف و گاهی دعوا تا چه حد در زندگی زناشویی طبیعی است و اگر از چه حدی بگذرد نگران کننده می شود؟
«دعوا نمک زندگی است!»، «زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان (دور از جان شما!)
باور کنند!» این جمله ها را تا به حال چند بار از زبان بزرگ ترهایتان شنیده
اید؟ آیا شما به این حرف ها باور دارید؟ آیا واقعا دعواهای زن و شوهری
کاملا طبیعی وب خشی از زندگی زناشویی هستند؟ برعکسش چطور؟ دور و برتان زوجی
را سراغ دارید که در همه دورهمی ها با افتخار مدام بگویند: «ما که هیچ
مشکلی با هم نداریم و سر همه چیز با هم توافق داریم»؟! به نظرتان می شود 2
نفر کنار هم زندگی کنند و اصلا با هم اختلاف نداشته باشند؟
دعواکردن طبیعی است؟!
متاسفانه در جامعه تعابیری وجود دارد که می گوید دعوای بین زن و شوهر خیلی
طبیعی است و دعوا در زندگی همه همسران وجود دارد و اگر زن و شوهری دعوا می
کنند، کسی تصور نکند که مشکل جدی وجود دارد و خیلی طبیعی است و... اگر
منظور از دعوا رفتارهای پرخاشگرانه است به معنای اینکه زن و شوهر حقوق
یکدیگر را رعایت نکنند و هر کدام- زن یا مرد تفاوتی نمی کند- رفتاری می
کنند که به یکدیگر آسیب اجتماعی، جسمی و... می زند، مسلما طبیعی نیست و نمی
توان گفت «رفتارهای پرخاشگرانه بین زن و شوهر خیلی طبیعی است»!
به نظر من، بهتر است به جای اینکه بگوییم دعوای بین زن و شوهر طبیعی است،
بگوییم «اختلاف بین زن و شوهر طبیعی است» به هر حال همه زن و شوهرها در
برخی موارد با هم اختلاف نظر دارند و این اختلاف نظر گاهی به دلیل فراهم
نبودن امکانات گفت و گو، ممکن است به تعارض تبدیل شود. گاهی این تعارض ها
آنقدر جدی می شود که همسران مجبور می شوند در آن مورد خاص سکوت کنند یا
صحبت کردن درباره اش را به تعویق بیندازند.
اگر منظور از دعوا کردن همین اختلاف نظرها و تعارض ها باشد، مسلما این موضوع بین زن و شوهرها وجود دارد و امری کاملا طبیعی است.
ما تفاهم کامل داریم!
در اینجا بحث مهم دیگری پیش می آید؛ آیا همسرانی وجود د ارند که در تمام
مسائل با هم تفاهم داشته و هیچ اختلاف نظری با هم نداشته باشند؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم به رغم همه تمهیداتی که افراد قبل از
ازدواج برای مقوله انتخاب همسر در نظر می گیرند، حتی وقتی از جلسات مشاوره
پیش از ازدواج کمک می گیرند، حتی اگر اشتراکات زیادی بین رفتار خود و فرد
مورد نظر پیدا کرده و دوره آشنایی و نامزدی طولانی و مناسی داشته باشند و
با رعایت بسیاری مسائل دیگر، باز نمی توانیم زن و شوهری پیدا کنیم که در
تمام مسائل و پیشامدهای زندگی، با هم متفق القول باشند.
گاهی همسرانی را می بینیم که می گویند: «ما هیچ اختلاف نظری با هم نداریم!»
که من این موضوع را بعید می دانم؛ احتمال دارد در یک رابطه زن و شوهری،
یکی از طرفین، شیوه رفتاری «کنترلی» با همسرش داشته باشد و به این ترتیب
فرد زن یا شوهر خود را به مدل ارتباطی منفعلانه می برد. یا بعضی افراد به
خاطر سبک شخصیتی خودشان، وقتی وارد رابطه ازدواجی می شوند، سبک ارتباطی
منفعلانه دارند و تبعیت محض از خودشان نشان می دهند. مسلما این تبعیت محض،
همراه با احساس رضایتمندی نیست بلکه معمولا به دلیل ترس و نگرانی از ابراز
نظر مخالف با همسر است بنابراین در چنین شرایطی، نبود اختلاف نظر بین زن و
شوهر نشان دهنده یک آسیب در رابطه است.
نگذارید اختلاف نظرهایتان به «دعوا» تبدیل شوند
معمولا اختلاف نظرهای بین همسران به 2 گروه تقسیم می شود؛ یکی اختلاف نظر
در مورد مسائل جزئی و یکی هم مسائل اساسی و جدی زندگی مثل اعتقادات و
ایدئولوژی، شیوه ارتباطات اجتماعی، شغل (کار کردن یا نکردن)، تحصیلات (درس
خواندن یا نخواندن) و بحث مدیریت منابع اقتصادی و مدیریت مالکیت.
اختلاف نظر در مورد مسائل اساسی همان اختلاف دیدگاه هایی است که در اولین
فرصت ممکن باید بین زن و شوهر حل شود و به تفاهمی قابل رضایت طرفین برسد.
طبیعتا وقتی این مسائل حل نشده باقی بمانند، اختلاف نظرهای متفاوتی از آن
منشعب می شود که به چالش های مکرر تبدیل می شود و باعث فرسودگی نظام
خانوادگی (زوج و فرزندان) خواهدشد. متاسفانه این مسائل در سطح جامعه ما،
بین همسران بسیار زیاد است و معمولا آنها یا اصلا در این موارد صحبت نمی
کنند تا اینکه یک مرتبه و در شرایطی خاص مطرح و به یک بحران تبدیل می شود
یا یک مساله مطرح اما به عنوان یک مجادله، نیمه تمام رها و باز در مقاطع
دیگر تکرار می شود.
پیشنهاد جدی این است که اگر خود همسران می توانند در این موارد به تفاهم
برسند، هر چه سریع تر و در اولین فرصت زمانی این کار را انجام دهند. اما
اگر خودشان به تفاهم نمی رسند، به مشاوران حوزه خانواده مراجعه کنند تا با
جمع بندی مسائل، به یک دیدگاه واحد برسند. البته افراد نباید از مشاور،
انتظار قضاوت کردن داشته باشند؛ وظیفه متخصصان حوزه مشاوره و روان شناسی،
هدایت زن و شوهر به سمت یک دیدگاه سالم است. یعنی دیدگاهی که منافع هر 2
طرف را از لحاظ روانی، عاطفی، احساسی و اجتماعی در نظر می گیرد و به جای
اینکه قضاوت کند چه کسی (زن یا مرد) درست می گوید، با توجه به پیامدها، به
این موضوع دقت می کند که کدام شیوه اندیشیدن و کدام شیوه اجرا و ارتباط
سالم تر است. بنابراین با این ذهنیت به فرد متخصص حوزه مشاوره و روان شناسی
مراجعه می کنیم که او نقل قولی عملی را برایمان بیان و چارچوبی علمی
برایمان ترسیم می کند که تبعیت از این چارچوب، می تواند به رفع تعارض های
ما کمک کند.