به گزارش رجانیوز، رهبر انقلاب در فروردین سال 75 تصریح کردند: «من يك نگرانى مختصرى دارم - كه مربوط به امروز هم نيست؛ سالهاست كه اين نگرانى را دارم - و آن اين است كه بايد اقتصاد و ملت ايران از نفت جدا شود... ما بايد كارى كنيم كه ملت و دولت ايران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنيا نفت به سياستهاى بينالمللى، كمپانيها و غارتگران بزرگ و جهانخوران و مستكبران وابسته است. در حقيقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قيمتش را پايين مىآورند، توليد را كم يا زياد دور مىكنند، يكى را از دور خارج يا وارد دورْ مىكنند! نفت مال ماست؛ اما سياستش در دست ديگران است! چنين سرمايهاى مايه دردسر است.»
اگر چه ملی شدن صنعت نفت به مصدق نسبت داده میشود اما خود او اعتقادی دیگر دارد. مصدق در خاطرات خود به اظهار نظر یکی از مدیران ایرانی شرکت نفت اشاره میکند و مینویسد: «چند روز بعد از ملي شدن صنعت نفت، يكي از مديران ايراني و موثر شركت نفت بريتانيا و ايران به من گفت اگر دولت توانست يك ماه مملكت را بدون عايدات نفت اداره كند و به كار ادامه دهد، آن وقت ميتوان گفت نفت را ملي كرده است.»
این روزها که تحریم نفت ایران به عنوان ابزاری علیه کشورمان از سوی ایالات متحده آمریکا دنبال میشود، شاید بیش از همیشه ضرورت توجه به مسئله "اقتصاد بدون نفت" جلب نظر کند. استفاده همیشگی ما از ذخایر در حالی است که پایانپذیری آنها همواره جزو هشدارهای جدی صاحبنظران بوده است.
رهبر انقلاب در این خصوص میفرمایند: «من يك وقت عرض مىكردم كه اگر يك روز نفت منطقه خاورميانه تمام شود - كه ممكن هم هست چنان روزى پيش آيد – دولتها بايد به فكر باشند. اين كه ما اين قدر روى اقتصاد بدون نفت تكيه مىكنيم و اصرار داريم كه هر چه ممكن است، درآمد كشور را از نفت به درآمدهاى ديگر ببريم، به همين خاطر است. امروز بعضى از كشورها - از جمله خود امريكا - نفت خودشان را استخراج نمىكنند؛ نفت وارد مىكنند، چون به اين قيمتى كه نفت را مىخرند، يعنى در واقع مفت! نفت صادركنندگان اين منطقه، با استخراج هر چه بيشتر و فروختن هر چه بيشتر به اين ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام مىشود؛ ولى چاههاى آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاههاى نفت امريكا، به بركت وفور چاههاى نفت ما نيست – چاههاى متوسّطى است - ولى به هر حال نفت هست.»
گاه حتی مالیاتی که کشورهای غربی از واردات نفت دریافت میکنند بالاتر از قیمت صادرات آن بوده است! رهبر معظم انقلاب به این مسئله نیز اشاره میکنند: «ما از چند طرف ضربه اقتصادى مىخوريم؛ از جهت نفت هم ضربهى اقتصادى مىخوريم! نفت، ثروت ملت ايران و ثروت دولت است - كه نماينده ملت است - اما درآمد دولت توليد كننده نفت، كمتر از درآمد دولتى است كه كمپانيهاى نفتى آن، نفت ما را مىخرند و آن دولت از آنها ماليات مىگيرد! شما ببينيد چه ظلم بزرگى در دنيا انجام مىگيرد و اتّفاق مىافتد! يعنى تجّار و كارخانهداران فلان كشور صنعتى كه نفت را از خليج فارس مىخرند و به آن جا مىبرند، دولت از آنها ماليات مىگيرد - به خاطر نفتى كه آنها مىخرند و وارد مىكنند - آن مالياتى كه او به خاطر اين نفت مىگيرد، بيشتر از آن قيمتى است كه دولت توليد كننده و صادر كننده نفت، به خاطر فروش نفتِ خودش مىگيرد! آيا اين ظلم نيست؟! اين ظلمى است كه كشورهاى صنعتى مىكنند؛ اِعمال نفوذى است كه مىكنند. اين يك ضرر!»
این در حالی است که نفت میتواند متقابلا از سوی کشورهای دارای ذخایر نفتی به عنوان ابزار فشاری علیه غرب مورد استفاده قرار بگیرد؛ مسئلهای که به واسطه رویکردهای نادرست اتحادیه عرب هیچگاه تا کنون حتی در سختترین شرایط و در حین جنگ با فلسطین هم مورد استفاده قرار نگرفته است.
این مسئله از جمله مسائلی بود که رهبر معظم انقلاب بارها به عنوان پیشنهاد به کشورهای عربی مطرح کردند. ایشان فرمودند: «امريكاييها از گندم و از محصولات غذايى به عنوان سلاح استفاده كردند؛ در خيلى جاهاى دنيا هم مىكنند. چرا كشورهاى اسلامى و عربى اين حق را نداشته باشند؟ يك ماه - فقط يك ماه - بهصورت نمادين و سمبليك، صادرات نفت را به همه كشورهايى كه با اسرائيل روابط حسنه دارند، قطع كنند. امروز دنيا حركت را - حركت كارخانهها - روشنايى و انرژى را - انرژى برق - و حرارت را، كه سه عنصر اصلى زندگىاش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختيار آنها قرار نگيرد، حركت كارخانجات، روشنايى و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر اين چيز كمى است؟ دولتهاى عرب بهخاطر خودشان اين كار را بكنند. يك ماه - نه اينكه دائم - به صورت نمادين به عنوان حمايت از ملت فلسطين اين كار را بكنند، دنيا تكان مىخورد. اين از كارهايى است كه مىتوانند بكنند.»
اکنون اما حاصل شرایط حاکم این شده است که کشورهای صاحب دارایی نفت به واسطه وابستگیشان به درآمد نفت بزرگترین متضرر نفت باشند. ناگزیر باشند داراییهای پایانپذیر خود که متعلق به نسلهای آتی نیز هست را مدام به قیمتی که خودشان تعیین کننده آن نیستند، صادر کنند و در عین حال اهرم فشار تحریم را هم بالای سر خود ببینند.
رهبر انقلاب در مرداد ماه سال جاری و در دیدار با فعالان بخشهای اقتصادی با دیگر بر این مهم تاکید کردند. ایشان رهنمودهایشان به دولتهای گذشته در مورد "اقتصاد بدون نفت" را یادآوری کردند و از کمتوجهی آنان سخن به میان آوردند. رهبر انقلاب فرمودند: «يكى از بزرگترين بليات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلكه بليات عمومى كشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از اين گفتم - البته آن وقت مسئولين دولتى از اين حرف هيچ استقبال نكردند - ما بايد به جايى برسيم كه اگر يك روزى به خاطر قضاياى سياسى، اقتضائات سياسى، يا اقتضائات اقتصادى در دنيا، اراده كرديم كه صادرات خودمان را مثلاً براى مدت 15 روز يا يك ماه متوقف كنيم، بتوانيم. شما ببينيد اين كار چه قدرت عظيمى را براى يك كشور توليد كنندهى نفت به وجود مىآورد كه يك وقت اگر اراده كرد، بگويد آقا من از امروز تا 20 روز نفت صادر نميكنم. ببينيد چه حادثهاى در دنيا به وجود مىآيد. امروز ما نميتوانيم اين كار را بكنيم، چون به اين درآمد احتياج داريم. اگر يك روزى اقتصاد كشور از درآمد نفت و صادرات نفت بريده شود، اين توان را ملت ايران و نظام اسلامى در ايران به دست خواهد آورد؛ كه تأثيرگذارىاش در دنيا فوقالعاده است. ما بايد به اينجا برسيم. خب، اين حمايت ميخواهد؛ بايد از صادرات حمايت بشود.»
اشاره رهبر معظم انقلاب به بيانات 14 سال پيش در نوروز سال 77 در جمع زائران و مجاوران حرم رضوي عليه السلام است. ايشان در آن سخنراني تأكيد كردند: «نفت، ذخيره هميشگى اين ملت است و مىماند. اولاً از آن براى ساخت زيربناهاى ماندگار و ديگر سرمايههاى اساسى كشور استفاده مىشود. ثانياً به وسيله قدرت نفت، ملت ايران مىتواند در صحنه سياست بينالمللى، ابراز قدرت كند. يك وقت اعلان كند كه من مىخواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همه دنيا را تحت تأثير قرار مىدهد؛ همه سياستها را تحت تأثير قرار مىدهد. يا بگويد مىخواهم اين قدر كم كنم، يا اين قدر زياد كنم! اين در طول زمان انجام مىگيرد. پس از اين طرف، ملت ايران ضرر مىكند، از آن طرف هم مسؤولين كشور، همين پول نفت را به خاطر نياز كشور مىدهند و گندم وارد مىكنند! بعد وقتى كه اين گندم وارد مىشود، وقتى كه آرد مىشود، نان مىشود و پا به سفره من و شما مىگذارد، آن جا ضايع مىشود! امروز ما آن مقدارى كه از ضايعات نان ضرر مىبينيم از هيچ ضايعه مادّىاى ضرر نمىبينيم! يعنى همين نان خشكى كه از خانه من و شما خارج مىشود - كه به نظر ما هم هيچ نمىآيد - معادل بخش عظيمى از قيمت گندم وارداتى ماست! اين مطلب را دولتيها - مسؤولين - مىگويند؛ امناى من و شما مىگويند!»
جنس بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مرداد ماه سال جاري با فعالان بخش اقتصاد كشور و تأكيد بر اينكه راهبرد "اقتصاد منهاي نفت" را ايشان سالهاقبل بيان كرده اما توجهي به آن نشد، از جنس همان بياناتي است كه در مورد فساد بانكي اخير عنوان كرده و تأكيد فرمودند كه 10 سال قبل در فرمان هشت مادهاي مبارزه با مفاسد اقتصادي اين خطرات هشدار داده شد اما گوش شنوايي وجود نداشت.
در عين حال، ایران اسلامی طی سالهای گذشته همواره با تحریمهای مختلف امریکا و کشورهای غربی مواجه بوده و این تحریمها نه تنها سد راه کشور نشده که همواره به رشد بیشتر هم انجامیده است. شاید اکنون وقت آن باشد تا بیش از پیش با برجسته کردن مسئله "اقتصاد بدون نفت" در جهت رفع وابستگی به این ذخیره کشور برآییم. چه آنکه این تحریمها و ابن استقلال از نفت نیز در نهایت به نفع کشور خواهد بود.
رهبر انقلاب از افزایش صادرات غیرنفتی، ایجاد محیط مناسب کسب و کار و تولید ثروت از راه دانش به عنوان راهکارهایی برای کاهش اتکاي به نفت یاد کردند. این در حالی است که در شرایط کنونی کشور و با بیثباتی لجامگسخته بازار ارز، سرنوشت صادرات و تولید ملی با ابهام مواجه است. در واقع به جای آنکه به فکر ثبات سرمایهگذاری در کشور و توسعه صادرات باشیم، نوعی فضای بیاطمینانی را در میان صاحبان صنعت رواج دادیم. اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانهها و مشخص نبودن برنامه دولت برای افزایش قیمتها، تورم آتی و ابزارهای حمایتی نیز به این بیاطمینانی دامن زده و سرمایهها را به سوی بازار سکه و ارز سوق داده است. جالب آنکه تا پیش از این، چنین فضای آشفتهای با کاهش نرخ سود بانکی آن هم در شرایطی که میزان نقدینگی کشور به شدت افزایش یافته است، مواجه بود.
پرسشی که وجود دارد، این است که دولت در راستای دستور رهبر انقلاب و با توجه به شرایط بینالمللی چه راهکاری برای حل و فصل این وضعیت آشفته تدارک دیده است؟ دولت تا کنون در راستای کاهش وابستگی بودجه به نفت چه کرده و برای ایجاد ثبات اقتصادی و سوق دادن سرمایهها به سمت تولید چه مسیری را فراروی خود میبیند؟ با توجه به اینکه بیثباتی بازار ماههاست کشور را درگیر خود کرده و در سکه و ارز نیز بروز داشته آیا وقت آن نیست تا دولتمردان چارهای جدی برای حل این مشکل بیاندیشند و دیگر راهکارهای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت را جدیتر از پیش در دستور کار قرار دهند؟ آیا دولت برای تولید ثروت از دانش و اساسا ارتباط میان مراکز دانشگاهی با صنعت که همواره جزو شعارهای جذب و ویترینی بوده است، برنامه و عزمی جدی دارد؟