به گزارش پایگاه 598، محمدصادق خرازی، فعال اصلاحطلب و رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان، اخیراً در یک مصاحبه مطبوعاتی که خبرگزاری ایلنا متن آنرا منتشر کرد، در پاسخ به این سوال که شما برای به اجماع رسیدن اصلاحطلبان چه کارهایی انجام دادید؟ گفته است:
«اصلاحات جریانی است که در منتهیالیه آن هم افرادی هستند که بسیار به اصول دینی و اعتقادی پایبند هستند و آن را اجرا میکنند و نیز افرادی هم در این جبهه هستند که به سکولاریزم نزدیک هستند که این قضیه در جناح اصولگرا نیز وجود دارد و به همین خاطر به صورت قاطع نمیتوان گفت منظور از پیروزی جبهه اصلاحات دقیقا کدام بخش از افرادی است که حاملان دیدگاه اصلاحطلبی هستند و این قضیه به گفتمان نیاز دارد»!
*مسئلهای به نام «چیستی گسترهی اصلاحات» و اینکه چه کسانی در دایره محاط اصلاحات تعریف میشوند و چه کسانی خیر؟! همواره یکی از معضلات اصلی اردوگاه جریان سیاسی خاص بوده است.
این سؤال که «اصلاحات چیست و اصلاحطلبان چه کسانی هستند؟» طی 20 سال گذشته بارها و بارها از مشاهیر اصلاحطلب پرسیده شده و گمانههایی نیز برای آن ارائه شده است.
اما همین مشخص نبودن دقیق پاسخ این سؤال، میتواند حاوی نکات فراوانی برای جویندگان حقیقت و نسلهای جوان باشد.
در این رابطه لازم به یادآوری است که مثلاً معاون وزیر کشور دولت اصلاحات زمانی در تعریفی پیرامون اصلاحات، از این گفته بود که دایره اصلاحات بسیار گسترده است. تا آنجا که حتی همجنسبازان هم میتوانند جزو واردین به این دایره تلقی شوند و این مسئله هیچ تعجبی ندارد!
به گزارش مشرق، عباس عبدی نیز زمانی در این باره طی یادداشتی در نشریه آسمان بیان کرده بود:
«اصلاحطلبی واجد مشخصات عامی است که هر فرد اصلاحطلب باید داشته باشد. در مقابل، کسانی که به نام اصلاحطلبان مشهور هستند ضمن اینکه آن مشخصات عام را دارند؛ به لحاظ تبارشناسی ویژگیهای خاص خود، از دیگر طرفداران اصلاحطلبی جدا میشوند»!
در اشاره به اظهارات خرازی پیرامون سکولاریسم برخی اصلاحطلبان همچنین بایستی این نکته را بیان کرد که عقایدی همانند سکولاریسم، لیبرالیسم، انحراف، تجدید نظرطلبی و فتنهخواهی ممکن است در ساحت هر نوع تفکر و طیف سیاسی پیدا شود اما مسئله اصلی که بایستی به آن توجه شود؛ بحث «برائتجویی» از این اغلاط است.
مسئلهای که سوگمندانه باید بیان کرد در اردوگاه اصلاحطلبان دیده نمیشود و آنها کسانی را در میانه خود که به این اغلاط آغشته باشند را هرگز از خود جدا نمیکنند و ابراز برائتی هم از آنها ندارند.
کما اینکه مثلاً شخص آقای خرازی همچنان از لیدر منزوی جریان اصلاحات با عنوان برادر مقام معظم رهبری یاد میکند! و یا مثلاً نسبت به نظر ابراز شده از سوی خود مبنی بر اینکه «برخی اصلاحطلبان با بیگانه در ارتباط بودهاند» هیچ الحاح و پافشاری را به خرج نداد و در مقابل هجوم انتقادات اصلاحطلبان نیز راه استعفا از حزب ندای ایرانیان را برگزید.
بدیهیست که سکولاریسم و سایر اغلاط فکری در برخی ساحتها محیط مناسبتری را برای رشد و تکثیر پیدا میکنند.
از باب کنایه نیز میتوان بیان کرد که اصولگرایان معتقدند یک فرد سکولار بصورت خواسته یا ناخواسته یک «نفوذی» است که باید با او و افکارش مبارزه کرد اما آیا چهرههای جریان سیاسی خاص هم چنین اعتقادی دارند...؟!