به گزارش
پایگاه 598، درست يك هفته از اعلام خبر اعدام آيتالله شيخ نمر ميگذرد. شنبه هفته
پيش بود كه حماقت سعوديها، مردم و رسانههاي ايران و حتي دنيا را متحير
كرد. همان روز عصر عدهاي از طلاب و روحانيون در مقابل سفارت سعوديها تجمع
اعتراضآميز برگزار كردند، اما يك سنگريزه هم به ديوار سفارت نخورد.
البته
اين اعلام محكوميت تنها يك حركت خودجوش بود و طبق بيانيههاي بسيج
دانشگاههاي مختلف قرار براي تجمع، به بعدازظهر يكشنبه موكول شده بود. اما
از نيمهشب شنبه خبرها و تصاويري در شبكههاي اجتماعي و سايتهاي مختلف
منتشر ميشد كه نشان ميداد، ساختمان سنگ مرمري سفيدرنگ خيابان نيلوفر مورد
هجوم قرار گرفته و حتي زبانههاي آتش هم به داخل اتاقهاي آن راه پيدا
كرده است. حمله به سفارت سعودي براي هيچكس نه قابل باور بود و نه قابل
دفاع. حتي اگر خونمان را به جوش آورده بودند.
از
همان روز سيل محكوميت حمله به سفارت سعودي شروع شد و حتي رئيسجمهور محترم
در پيام تسليت شهادت شيخ نمر و محكوميت اقدام حاكمان عربستان، بيشتر
سطرهاي خود را به محكوم كردن حمله به سفارتخانه اختصاص داده بود. بعد از آن
ساير مسئولان يك به يك مصاحبه كردند و محكوم كردند و قرار بر پيگيري
گذاشتند.
اما همه اين محكوميتها نتيجهاش اين
شد كه وزير امور خارجه عربستان، اعلام كرد كه روابط خود را با ايران قطع
كردهاند. از پي آن هم برخي كشورهاي جيرهخوار سعوديها، پشت سر عربستان صف
كشيدند.
روز چهارشنبه باز هم رئيس دولت تدبير و اميد براي محكوميت جديتر حمله به سفارت اقدام ديگري انجام داد.
ابتدا
در خبر سخنان آقاي روحاني در جلسه صبح هيئت دولت اينچنين آمد كه «افرادی
که از روی نادانی و یا وابستگی به این اماکن حمله نمودند، مجرم هستند و از
قوه قضائیه نیز تقاضا دارم قاطعانه و خارج از سیر طبیعی پروندههاي قضایی
این موضوع را بررسی نماید.»
يك ساعت بعد هم خبر آمد كه
«رئیسجمهوری طی نامهای به رئیس قوه قضائیه خواستار رسیدگی فوری و خارج از
نوبت به پرونده حمله به سفارت و کنسولگری عربستان سعودی در تهران و مشهد
شد.»
حجتالاسلام والمسلمین روحانی در نامه خود
به آیتالله آملی لاریجانی آورده بود «باید با مجازات عاملان و آمران این
جرم آشکار، برای همیشه جلو اینگونه تعرضات به امنیت کشور و توهین به اقتدار
و جایگاه نظام گرفته شود.»
اما راستش را
بخواهيد، ما هرچه فكر كرديم، ديديم يك جاي كار ميلنگد. حمله به سفارت يك
كشور، حتي اگر دشمن اصلي ما باشد هم به لحاظ شرعي و قانوني مجاز نيست. اين
درست، اما نقش سلبي مسئولان در بروز چنين اتفاقاتي را كجا بايد ديد؟ دولت
محترم يازدهم كه قرار بود عزت را به پاسپورت ايرانيها برگرداند، در حوادثي
نظير تعرض به نوجوانان ايراني در فرودگاه جده يا فاجعه قتلعام حجاج در
منا چه واكنش درخوري در داخل كشور و مجامع بينالمللي داشت. آيا واقعا
حادثه منا يك «بيتدبيري» از سوي دولت سعودي بود؟ چنين تفكري تنها
سادهانگاري است. بعد هم آنكه رفتار آنها بعد از بروز حادثه با ما باز هم
از سر «بيتدبيري» نبود؟ توهينهاي گاه و بيگاه وزير امور خارجهشان چه؟
پايين آوردن قيمت نفت و دستاندازي در مسير توافق چه؟
اما ما چه كرديم. جز خنديدن و با زبان كنايه سخن گفتن چه كرديم؟
اصلا
همه اينها به كنار. در ماجراي اعدام شيخ نمر، پيام تسليت رئيس دولت چند
ساعت پس از اعلام خبر شهادت منتشر شد؟ حالا با حادثه همين چند وقت پيش
پاريس مقايسه كنيد. يكي كمتر از ده ساعت و ديگري بيش از بيست و چهار ساعت؟
اصلا
اينها هم مهم نيست و بگذاريمشان كنار. آيا تجمع در مقابل سفارت سعودي يك
اقدام مسبوق به سابقه نبود؟ آيا در ماجراي تعرض به نوجوانان ايراني و فاجعه
منا مردم از قشرهاي مختلف در مقابل سفارت سعودي تجمع نكردند و شعار
ندادند؟ آن زمان مردم خواستار اخراج سفير عربستان نشدند؟ آن موقع مردم
نميخواستند پرچم عربستان را از در ورودي سفارتخانه پايين بكشند؟ آن زمان
نيروهاي ويژه نيروي انتظامي جلوي حمله معترضان به سفارت را نگرفتند؟
به
گواه تصاوير منتشر شده از تجمع در مقابل سفارت عربستان در روزهاي ۲۲
فروردين (اعتراض درپي تعرض به نوجوانان ايراني) و ۵ مهرماه (محكوميت كشتار
حجاج در منا) در آن روزها هم ماموران نيروي انتظامي به وفور در مقابل
سفارت حضور داشتند و هم ديواري ضخيم و مرتفع از سيمتوري و داربست در مقابل
ديوارهاي سفارتخانه كشيده شده بود. ديوارهايي كه تا همين چند هفته پيش هم
وجود داشت و مسئولان برقراري امنيت سفارت، تصميمي بر جمعآوري آن نداشتند.
اما
در تصاوير منتشر شده از حادثه حمله به سفارت خبري از آن ديوارهاي امنيتي
نبود و بدتر آنكه خبري از يگان ويژه و پليس ديپلماتيك هم نبود. در حالي كه
فاصله مقر نيروهاي انتظامي تا محل سفارت عربستان سعودي (در بدبينانهترين
حالت ممكن) چيزي حدود يكي دو كيلومتر بود.
آيا در بروز چنين
حادثهاي جاي خالي «شوراي تامين» ديده نميشود؟ آيا نقش مسئولان بالادستي
امنيت شهر كمرنگ نبود؟ آيا دستگاههاي دولتي نبايد پاسخگو باشند؟ وقتي از
ابتداي سالجاري دستكم دو تجمع بزرگ در مقابل سفارت سعودي رخ داده بود،
نبايد پيشبيني چنين اتفاقي را ميكردند؟ نبايد آن ديوار جمعآوري شده
دوباره برميگشت. اصلا فرض بر اينكه شنبهشب قراري بر تجمع و حمله نبود.
آيا براي تجمع دانشجويي يكشنبه هم نبايد مسئولان تدبيري ميانديشيدند؟
حضور نيروهاي انتظامي شايد يكي از اولين اقدامات لازمي بود كه اتفاق
نيفتاد.
جالبتر آنكه پس از حمله به سفارت و
خروج ديپلماتهاي سعودي، ماموران برقراري امنيت گويي به يكباره از خواب
غفلت بيدار شدند. فقط كافي است گذرتان به خيابانهاي اطراف سفارت سابق
سعودي بيفتد و تورهاي امنيتي را ملاحظه كنيد. همه خيابانهاي منتهي به
سفارت با دربهاي بزرگ ساخته شده از داربست و سيمتوري تحت حفاظت قرار
گرفته و در مقابل ساختمان سوخته هم به جاي «سرباز صفرها» ماموران پليس
ديپلماتيك حضور دارند و يا با موتورسيكلت در حال بررسي شرايط منطقه هستند.
(به روايت يكي از شاهدان عيني چند شب پيش) آيا نميشود با نگاهي خوشبينانه
چنين غيبت بزرگي را يك «بيتدبيري» واضح قلمداد كرد؟
اگر
قرار است با آمران و عاملان حمله به سفارت كه قطعا اقدامي نكوهيده و خارج
از عرف و قانون انجام دادند برخورد شود، آيا نبايد پرونده مسئولاني كه
مسئوليتشان را به درستي انجام ندادند و در اين رويداد بيتدبيري به خرج
دادند هم خارج از نوبت بررسي شود و با مقصران آن برخورد قانوني كرد؟
وزارت كشور، استانداري، فرمانداري، نيروي انتظامي و... كجا بايد پاسخگو باشند و به خطاي بزرگشان را معترف باشند؟
كاش
آقاي رئيسجمهور كه بيش و پيش از محكوميت جنايات سعوديها، حمله افرادي
مشكوك را محكوم كردند، اولا مسئولان دولتي قاصر و مقصر را شماتت ميكردند و
بعد هم تصميمي بر مبناي تدبير ميگرفتند. نه اينكه حاصل اشتباهات مسئولان و
مجريان امنيت كشور اين باشد كه عدهاي در داخل و دشمنان نظام اسلامي در
خارج مگسك سلاح رسانهاي خود را به سمت بسيج و بسيجيها بگيرند و مردم
متدين ايران كه قطعا نه از ديوار سفارت بالا رفتند و نه جايي را به آتش
كشيدند را تندرو بنامند.
سیاست روز/ ايمان شريعتي