کد خبر: ۳۵۸۶۹۴
زمان انتشار: ۱۵:۰۱     ۱۹ دی ۱۳۹۴
توران ولیمراد با انتقاد ازرویکردهای سیاسی و جناحی در امور زنان وخانواده گفت: در همه دوره‌ها، دولت‌ها و مجلس‌ها به جای آنکه در خدمت امور زنان وخانواده باشند، ازاین عنوان بهره‌برداری کرده اند.
به گزارش پایگاه 598، سرنوشت امور زنان و خانواده در پنج سال آینده کشور به برنامه‌ای گره می‌خورد که در ۲۵ سال گذشته، طی ۵ برنامه قبلی نتوانسته وضعیت زنان و خانواده را بهبود بخشد. 

روز به روز بر مسائل زنان و خانواده در کشور افزوده شده و این برنامه‌ها همچنان در حل مسائل ناکام مانده‌اند. 

تحلیل این ناکامی را در گفتگو با توران ولی مراد، مدیر شورای همکاری زنان و مدیر شبکه زنان ایران پیگیر شدیم.

* برنامه پنجم توسعه پایان یافت و ما در آستانه بررسی نهایی و تصویب برنامه ششم هستیم. ارزیابی شما از روند برنامه‌های پیشین در بهبود و ارتقاء وضعیت زنان و خانواده چیست؟

در وضع خانواده که بهبود نداشته‌ایم، بلکه هرچه بوده پس رفت بوده و اضافه شدن آسیب‌های جدید بر آسیب‌های قبلی.

اشکالات سابق باقی مانده و مشکلات جدیدی هم بر آن اضافه شده است. 

مشاهده در وضع خانواده که بهبود نداشته‌ایم، بلکه هرچه بوده پس رفت بوده و اضافه شدن آسیب‌های جدید بر آسیب‌های قبلی. 

اشکالات سابق باقی مانده و مشکلات جدیدی هم بر آن اضافه شده است.

همین آسیب‌ها، بررسی وضع موجود امور زنان و خانواده، آمارها و تحقیقات، نشان می‌دهد که آن چه در این حوزه انجام گرفته، ناکارآمد و حتی ناصحیح بوده است. 

به بیان دیگر؛ آن چه لازم بوده و باید انجام می‌گرفته، انجام نشده است.

مشکلاتی که جوانان بر سر راه ازدواج دارند، فرایند ازدواج را به دالان شکنجه تبدیل کرده است. 

این در کنار مشکلاتی که خانواده‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و مشکلاتی که زنان و دختران در هویت فردی خود با آن روبرو هستند، همه نشان از ناکارآمدی برنامه‌ریزی برنامه‌ریزان و بی‌توجهی در قانون گذاری دارد.

پنج برنامه توسعه پشت سر هم گذاشته شده و متاسفانه وضع موجود زنان و خانواده نشان از ضعف، ناکارآمدی و نقصان در برنامه‌ریزی و عملکرد در این ارتباط دارد.

* چرا این برنامه‌ها نتوانستند موفق باشند؟

یک اشکال اساسی وجود دارد که باعث می‌شود مراکز اصلی و رسمی حوزه زنان و خانواده وقتی به وظایف اصلی خودشان عمل نکردند با مشکلی روبرو نباشند. 

اشکال اساسی این است که «خانواده یک اشکال اساسی که باعث می‌شود مراکز اصلی و رسمی حوزه زنان و خانواده وقتی به وظایف اصلی خودشان عمل نکردند با مشکلی روبرو نباشند، این است که «خانوده مطلوب و معیار» که باید شاخص به کار گرفته شدن امکانات نظام باشد، تعریف و تبیین نشده است
مطلوب و معیار» که باید شاخص به کار گرفته شدن امکانات نظام باشد، تعریف و تبیین نشده است. 

این تعریف باید صورت بگیرد و برنامه‌ها و طرح‌ها در همان راستا باشد. یعنی امکانات ملی با آن شاخص به کار گرفته و با همان اندازه گیری شود.

آن هویتی که از زن با انقلاب اسلامی به صحنه آمد و به تصویر کشیده شد، باید به عنوان تعریف معیار، شاخص جهت‌گیری و عملکرد همه دستگاه‌ها اعم از دولت، مجلس و سایر نهادها و سازمان‌ها باشد.

در غیر این صورت، راه برای بهره برداری‌های سلیقه‌ای و سیاسی باز است و در نتیجه امکانات ملی مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد.

* برداشت من از پاسخ شما این است که برنامه‌ها از پایه و اساس، بر مبنای درستی تدوین و تصویب نشدند و عدم موفقیت آنها در بهبود وضعیت خانواده نتیجه همین مبنای غلط است.

بله. نگرش‌ها، باورهای شخصی و سلیقه‌ای و جناحی نمی‌تواند معیار ملی باشد. متاسفانه امکانات ملی بر همین روال به کار گرفته شده و این مسئله، آسیب اصلی را به امور زنان و خانواده زده است.

اهداف سیاسی یعنی توان افزایی یک جریان سیاسی خاص با بهره برداری از موضوع زنان و خانواده، مبنای عملکردها شده و رفع مشکلات زنان و خانواده مغفول مانده است.

به همین دلیل است که عملکردها، به جای این که راه‌گشا باشند، آسیب زا بوده‌اند.

اگر امکانات کشوری شخصی، سلیقه‌ای و جناحی خرج شود، این ملت است که در میان تضادها و کشمکش‌ها آسیب می‌بیند. 

هر نوبت یک جناح در یک جا مسلط شده و ملت را به آن سو می‌برد و این جوانان و خانواده و هویت دختران و پسران است که میان این کشمکش‌ها آسیب می‌بیند.

برنامه‌های ملی مبتنی بر سیاست گذاری، هدف گذاری و نقشه راه و ارائه راهکار است که در مسیر صحیح قرار می‌گیرد. آن چه در برنامه‌های پیشین آمده، فاقد این مبنا است و می‌توان گفت اساس آن، آرمان‌ دولت‌هاست.

برنامه‌های توسعه نیز گرفتار همین درشت نمایی‌های تک بُعدی و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، به دلیل نداشتن تعریف شاخص و معیار بوده‌اند، و با تغییر دولت‌ها، همان برنامه هم عملی نشده است.

هر دولتی که آمد، یک بُعد را در برنامه وارد کرد، به این امید که دولت بعدی اجرا کند، و دولت بعد، ابعاد دیگری را مورد توجه قرار داد به امید دولت بعدی. 

و این قصه‌ی نوشتن برنامه‌های تک بعدی و عملیاتی نشدن آن‌ها همچنان ادامه داشته و دارد.

برنامه‌های ملی مبتنی بر سیاست گذاری، هدف گذاری و نقشه راه و ارائه راهکار است که در مسیر صحیح قرار می‌گیرد.

آن چه در برنامه‌های پیشین آمده، فاقد این مبنا است و می‌توان گفت اساس آن، آرمان‌ دولت‌هاست.

به علاوه برنامه‌های توسعه در حوزه زن و خانواده ابزار نظارتی خود را ندیده‌اند. به همین دلیل، دولت‌ها آن چه را که خواسته‌اند و هر میزان که اراده کردند، عملیاتی کرده‌اند و هر آن چه را که نخواسته‌اند، عملیاتی نکرده‌اند و ابزاری برای نظارت در این ارتباط دیده نشده است.

نه تنها نظارت دیده نشده، بلکه پیگیری و شاخص اندازه گیری که معرف ضعف و قدرت دولت‌ها ست هم دیده نشده. 

به عبارت دیگر؛ آن برنامه‌ها فقط کلمه‌هایی بوده که ردیف شده و روی کاغذ مانده است و دولت‌ها هم هر آن چه خواسته‌اند، کرده‌اند و در کلام آن را به برنامه‌های توسعه ربط داده‌اند. 

از همه مهم‌تر دولت‌ها پاسخگو نبوده‌اند و از پاسخگو نبودن، مشکلی هم نداشته‌اند.

در همه این دوره‌ها دولت‌ها و مجلس‌ها به عوض این که متناسب شأن دستگاه خود در خدمت «امور زنان و خانواده» باشند، از این عنوان بهره برداری کرده‌اند. 

موج‌هایی به اسم زنان و خانواده ساخته‌اند و برای کسب آراء، شعار و وعده داده‌اند و بر آن موج سواری کرده‌اند، اما در عمل در جهت عملیاتی کردن وعده‌های خود گامی برنداشتند.

کار به این جا ختم نشده، بلکه حتی خلاف وعده‌ها عمل کرده‌اند و هم‌چنان اسم زنان و خانواده، ابزاری برای موج سواری بوده است.

این عمل یعنی بهره برداری سیاسی و ابزاری از زنان و خانواده توان آن را نداشته است که دستگاه‌های اصلی نظام را در جهت دستیابی به خانواده مطلوب و رفع مشکلات زنان و خانواده‌ها موظف، پاسخگو و در نتیجه وارد عمل کند. 

* با توجه به اشکالاتی که مطرح کردید، به نظرتان امروز چه اولویت‌ها و ملاحظاتی در بررسی و تصویب برنامه ششم باید مدنظر باشند؟

ما امروز به راه حل‌های اساسی و زیرساختی نیاز داریم. راهکارها برای دستیابی به وضع مطلوب این است که آن چه در برنامه پنج ساله مصوب می‌شود، در راستای یک مبنای صحیح مدیریت و برنامه‌ریزی باشد. 

سیاست واحد در حوزه زنان و خانواده و یک تصویر روشن در سطح ملی، به نحوی که همه دستگاه‌ها بر همان اساس حرکت کنند و امکانات ملی را در آن جهت به کار گیرند.

اشکال اصلی این است که در حوزه زنان و خانواده، نهاد مسئول و پاسخگو وجود ندارد.

کشور از کمبود چنین نهادی که این مسیر را عملیاتی کند، رنج می‌برد. برنامه کلان، برنامه بلندمدت و برنامه پنج ساله توسعه زنان و خانواده باید در آن نهاد فراقوه‌ای که مسائل زنان و خانواده را فراجناحی و غیرسیاسی می‌بیند و عمل می‌کند، پیگیری شود. 

شکل گرفتن این نهاد فراقوه‌ای که رهبری هم آن را مطالبه کرده‌اند، اولویت اول است، چراکه تا آن نباشد، همچنان در بر همین پاشنه می چرخد.

* شکل‌گیری این نهاد فراقوه‌ای چه الزاماتی دارد و چه ویژگی‌هایی باید در آن لحاظ شود؟

قاعدتا چنین نهادی نه از قوا یعنی مجلس و دولت، بلکه از نخبگان فکری و نظری و فعالان اجتماعی عرصه زنان و خانواده باید شکل بگیرد، تا بتواند جایگاه برنامه‌ریزی و نظارتی خود را حفظ کند و مسئولین قوا به آن پاسخگو باشند.

نهادی که برای عملیاتی شدن برنامه‌های بلندمدت و میان مدت در بازه زمانی مشخص، ناظر به عملکرد دولت و مجلس و سایر نهادها باشد و عملیاتی کردن برنامه‌ها و عملکردها را نظارت کند. 

طبیعی است که چنین نهادی برای رسیدن به این هدف باید جایگاه و ابزار لازم برای نظارت و بررسی و اعمال نظر هم داشته باشد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها