سرویس بین الملل پایگاه 598 - شرکت رند مؤسسه ای پژوهشی و یکی از اتاق های فکر ایالات متحده ی آمریکا می باشد. این موسسه در سال 1948 میلادی توسط نیروی هوایی ارتش امریکا تأسیس شد. مؤسسه رند دارای 1700کارمند بوده و بودجه آن در سال 2010 میلادی بالغ بر247 میلیون دلار بود.
«چارلز پی. ریز» کارشناس، پژوهشگر ارشد، دیپلمات و مدیر مرکز سیاستگذاری های خاورمیانه «مؤسسه رند» در اظهارات خود درباره ی سپری شدن یک سال از آغاز خیزش های منطقه به بیان چرایی، چیستی و چگونگی و سرنوشت این خیزش ها اشاره و پرسش های خود را اینگونه مطرح می کند: «یک سال از خودسوزی «محمد بوعزیز» در تونس می گذرد. درآن سال خاورمیانه و شمال آفریقا شاهد انقلاب، شورش، سرکوب و اطلاحات بود. در این بین چه چیزی تغییر کرد؟ چه چیزی رخ داد؟ در آینده چه پیش خواهد آمد؟ و این رخدادها چه معنا و مفهومی برای آمریکا و جهان دارند؟»
وی ناگزیر اعتراف می کند که صبر مردم از ظلم و ستمی که حکومت ها برآنها رواج داشته اند به سر آمده اند و به اولین پرسشی که مطرح کرده است پاسخ می دهد:«می توان به سادگی گفت که چه چیزی تغییر کرد، مردم منطقه دیگر خود سرنوشت خود را تغییر می دهند. از تونس که پی برد با شوروعشق و تظاهرات مسالمت آمیز جمعی می تواند رژیمی که ظاهرا غیر قابل تسخیر است را براندازد تا مردم کشورهای دیگر که برای آزادی به خاک و خون کشیده شدند. در نگاه کلی بهارعربی تغییر بسیار خوشایندی است. مردم این کشورها به شدت براهمیت شأن، مقام وعدم پذیرش ذلتی که رژیم های مستبدشان برآنها اعمال کرده بودند، تاکید دارند.»
وی در تحلیل خود از اسلامی بودن این انقلاب ها سرباز می زند و این خیزشها را «انقلاب های توییتری و فیسبوکی» می نامد و بر نقش رسانه های در فرایند این انقلاب ها تأکید می کند: «خیزش های مصر و تونس را انقلاب های توییتر و فیسبوک می نامند. بدون تردید این شبکه های اجتماعی ابزاری بسیار مفیدی برای بسیج سریع تظاهر کننندگان است. اما فناوری های پیشین به نظر در فرایند این تغییرات نقش بزرگتری را ایفا کرده اند. برای مثال شبکه الجزیره و کانال های ماهواره ای عرب زبان درزمان به وقوع پیوستن این انقلاب ها احساسات مردم را انتقال می دادند. در هر دقیقه پیام های کوتاه بین هزاران نفر به وسیله تلفن های همراه ارسال می شد. در یمن و کشورهای دیگر دوربین های این تلفن ها با همکاری سایت «یوتیوب» علی رغم میل دولتها حقایق را انتقال می-دهند.»
(مایکل ریچ، از تاثیرگذارترین شخصیت های موسسه رند) «چارلز پی. ریز» در صحبت های خود فقدان رهبری در این انقلاب ها را برجسته می کند و عدم وجود مهرهای وابسته به غرب را معضلی برای آمریکا و غرب می داند: «بهارعربی نشان داد که به سختی می توان با انقلاب ها بی رهبر همراستا شد. متاسفانه این یک حقیقت است که انتقال انقلاب های بی رهبر به یک قدرت دیگر بسیار سخت و دشوار است، که نمونه بارز آن مصر و لیبی می باشد. حال آینده این منطقه به چگونگی تشکیل حکومت در این کشورها مصر و اتخاذ سیاست های دولتمردان آنها بستگی دارد. زمانی که انقلابی به پیروزی می رسد (تونس، مصر، لیبی) آنچه که پس از آن بسیار کار دشواری است بر پایی حکومتی دمکراتی تر و پاسخ گوتر می باشد.»
وی در ادامه مهمترین چالش این خیزشهای را قانون اساسی و انتخابات معرفی می کند و وضع نابسامان اقتصادی را معضلی برای مردم به خصوص جوانان می داند:« چالشهای مهم بر سر قانون¬ اساسی و انتخابات خواهد بود. گوناگونی سلایق و تصمیم گیری های پیچیده حرارت و شوق بهارعربی! را از بین خواهد برد. کشورهایی همچون مصر نیز دریافتند که درتأمین منابع جدید برای رشد اقتصادی به منظور رفع نیازهای جمعیت جوان خود دچار چالش خواهند شد-جمعیتی که برای موفق بودن در اقتصاد جهانی بی تجربه می باشند. شاید این کشورها نیازمند آزمودن سیاست های عمومی مختلف به منظور یافتن راه حل های مناسب می باشد و تلاش دولت های تازه کار و بی ثبات در این بین شکست خواهد خورد.»
این کارشناس در ادامه همانند سایر تحلیل گران غربی موضع تندی را نسبت به سوریه اتخاذ کرده است:«در سوریه کشتارها و سرکوب های حکومت بشاراسد همچنان ادامه دارد که در نتیجه این سرکوب ها همسایگانش دست به تحریم این کشور زدنند...»
او در ادامه به آخرین پرسش خود که «این خیزش ها چه معنا و مفهومی را برای آمریکا وجهان دربر دارد؟» پاسخ می دهد و تلاش می کند نگاه درجه دوم و شاید سومی به جایگاه آمریکا دراین انقلاب ها داشته باشد، ولی بازهم نمی تواند نگرانی ایالات متحده را نسبت به این خیزش ها پنهان کند:« مخاطب بهارعربی! در درجه اول آمریکا نبود هرچند که ارتباط دیکتاتورهایی همچمون مبارک با ایالات متحده روشن و مشخص باشد. با این وجود ایالات متحده بی تردیدی تحت تاثیر این انقلاب ها قرار خواهد گرفت. اگر این انقلاب ها به خوبی مدیرت شوند تعییرات دمکراتیکی فرصتی را جهت از سرگیری روابط با آمریکا برای این کشورها ایجاد خواهد کرد...»
وی وجود مذاهب و فرق متعدد اسلامی، گوناگونی قبیله ای و حزبی را محور اصلی برای ایجاد بی ثباتی و تفرقه می داند و می گویید:« شبح مشکلات بر سرراه این کشورها سایه افکنده است .شواهدی از ایجاد فرقه گرایی دیده می شود. خشونت علیه قبطی ها در مصر، تنشهای سنی، علوی، کردی در سوریه، رقابت های سنی و شیعی در بحرین، نزاع های قبیله ای در یمن شاهدی براین مدعا می باشد. در لیبی رقابتها منطقه ای وقبیله ای باید به آشتی و صلح تبدیل شود تا بتوان دولتی ماندگار و باثبات را برپا کرد. در مصر ارتش که به نظر می رسد قهرمان میدان التحرر می باشد مایل به واگذاری قدرت نیست.»
وی در ادامه به نکته بسیار مهمی نسبت به بحران اقتصادی غرب اشاره می کند و به نقش خود(غرب) در ایجاد انقلاب های مخملی در کشورهای اروپایی اعترافت می کند:« در حالی که غرب می خواهد به انتقال موفقیت آمیز این انقلاب ها کمک کند، بحرانی اقتصایاش بیان گوی آن است که نمی تواند کمک های مالی کلانی همانند کمک های مالی به کشورهای اروپایی مرکزی و بالکان در انتقال قدرت اعطا کند.»
درحالی که آمریکا خود عامل بی ثبایتی و ناامنی در منطقه است، وی به دنبال یافتن راه حلی برای ایجاد ثبات و امنیت در منطقه که همان به خطر نیافتادن امنیت رژیم اشغالگر قدس با توجه به مرز مصر با فلسطین را نکته ی بسیار مهمی می داند:« نیاز است بدانیم چگونه می توان امنیت را در این منطقه ایجاد کنیم. اسرئیل! باید در روابط خود با کشورهای همسایه-اش تجدید نظر کند.»
«ریز» نگرانی خود از به قدرت رسیدن اسلام گرایان در مصر را با این عبارت بیان می کند که:« درصورت پیروزی اسلام گرایان در انتخابات مصر باید براعصاب خود مسلط باشیم. قدرت مسئولیت می آورد و مصری ها شایسته آن هستند که رهبران خود را خود انتخاب کنند.»
او در پایان تاریخ انقلاب سی سال اخیر جهان را برمی شمرد لیکن هیچ اشاره ای به انقلاب اسلامی ایران در این بین نمی کند و خوشبینی خود را با تهدید کردن بیان می کند:«سال 2011 سال فوق العاده ای برای منطقه بود در 30 سال گذشته موج ها دمکراتیک مشابه باعث شکل گیری دولت های بسیار و باثباتی در آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا شد. دلایل زیادی وجود دارد که می توان به خاورمیانه خوشبین بود اما این کار چندان آسان و بدون خون ریزی و سرکوب نخواهد بود.»
مترجم: رضا حسن زاده-مجمع طلاب و فضلا