به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، اعدام شیخ نمر باقر النمر رهبر شیعیان عربستان توسط آل سعود و موج اعتراضات شیعیان که در تهران با ورود معترضین به سفارت عربستان و به آتش کشیدن بخشی از ساختمان سفارت منجر گردید ، بازتاب های متفاوتی در رسانه های ایران و جهان ایجاد نمود و ابعاد تازه ای به موضوع بخشید.
1- در حالی که رسانه های کشور در صبح یکشنبه تیتر های اصلی خود را به خبر شهادت شیخ نمر و جنایات آل سعود در این ماجرا اختصاص می دادند، اما غالب رسانه های اصلاح طلب با سانسور خبر شهادت شیخ نمر و این رفتار ضد حقوق بشری رژیم عربستان سعی در بایکوت این موضوع مهم داشتند و یا به درج خبر شهادت شیخ نمر در حاشیه نشریات خود اکتفا نمودند.
2- پس از اتفاقات شنبه شب گذشته در
مقابل سفارت آل سعود در تهران همین رسانه ها و جریان های سیاسی اصلاح طلب امروز (دوشنبه)
همزمان در رسانه ها و روزنامه های خود با اختصاص تیتر اصلی خود به ماجرای حمله به
سفارت عربستان با نگارش یادداشت هایی تند ضمن محکوم کردن حمله به سفارت عربستان این
اقدام را حرکتی در جهت لگدمال کردن خون شیخ نمر عنوان کرده و از نگاه رسانه های
غربی به این موضوع پرداختند.
اما سوال اصلی اینجاست که آیا اتفاق غلط شنبه شب گذشته که به گفته مقامات وزارت امور خارجه تبعات بین المللی برای ایران به همراه دارد ، آیا تاثیری در نحوه پوشش خبر شهادت این رهبر برجسته شیعیان عربستان در رسانه های دنیا شود یا نه ؟
رسانه ها غربگرای داخلی در تیترها و یادداشت های خود مدعی هستند که این کار کمکی بود به عربستان برای مظلوم نمایی و فرار از پاسخگویی!، برای پاسخ باید کمی به گذشته برگشت و از این مدعیان به اصطلاح روشنفکر که همیشه در حال پمپاژ تئوری امکان تبدیل دشمنی به دوستی و آشتی بین جریان سلطه غربی و جمهوری اسلامی در رسانه های خود هستند پرسید در حوادث چند وقت اخیر که سبب کشته شدن بسیاری از مسلمانان در اقصی نقاط دنیا شده است کدام رسانه بین المللی آن جنایات را به تیتر اصلی خود اختصاص داد.
در فاجعه منا (عید قربان) که بر اساس آمار وزارت بهداشت عربستان بیش از چهار هزار و هفتصد نفر (آمارهای غیر رسمی بیش از هشت هزار نفر) زائر بیت الله الحرام از کشورهای مختلف جان خود را از دست دادند و سهم ایران 465 نفر بود کدام رسانه بین المللی به ابعاد این فاجعه پرداخت.
آیا آن زمان که به مردم معترض ایران مجوز داده نشد که خشم مقدس انقلابی خود را فریاد بزنند، چه کسی به آل سعود کمک کرد که از زیر بار آن جنایت بزرگ فرار کنند و ضمن عدم قبول مسئولیت و فرار دیپلماتیک، با گستاخی تمام مسئولین ایرانی را آخرین کسانی بداند که باید از دموکراسی و سلامت حجاج حرف بزنند.
آیا در موضوع کشتار هزار مسلمان شیعه نجیریه ای، کسی به سفارت دولت نجیریه حمله کرد که تمام رسانه های دنیا با سکوت خبری دولت آن کشور را یاری کردند و نگذاشتند که مردم دنیا بفهمند که در نجیریه چه بر سر مسلمانان شیعه چه گذشت .
اما حالا با وجود خطای قانون شکنان در حمله به سفارت عربستان که یقینا به مصلحت کشور نبوده است باید به این نکته توجه نمود که رسانه های جهانی که اکثرا در سیطره نظام استکباری خلاصه می شود، اینک در وضعیتی متفاوت قرار دارند و اگر بخواهند خبر حمله به سفارت عربستان را پوشش دهند دیگر نمی توانند علت حادثه را که اعدام و شهادت شیخ نمر توسط آل سعود است را پوشش ندهند و همین امر سبب بوجود آمدن سوالات جدی تری در ذهن آزادآندیشان جهان خواهد شد. جایی که دیپلماسی ناتوان از رویارویی متناسب با مواضع رقیب و دشمنی های دشمنان باشد، شاید صدای خشمگین مردم انقلابی ایران علی رغم تمایل کدخدایان در رسانه های جهانی پوشش یابد.
3- توهم بوجود آمده مبنی بر جواب دادن راهبرد لبخند در مقابل ایران هراسی که ساخته و پرداخته استکبار جهانی است، تا آنجا در حال پیش روی در رسانه های کشور است که تا قبل از حادثه حمله به سفارت عربستان در تهران خبر شهادت شیخ نمر در برخی از نشریات اصلاح طلبات سانسور و بعضاً به نحو کم اهمیتی جلوه داد شود اما پس از ماجرای شنبه شب گذشته تمامی رسانه های دولتی و اصلاح طلب به اعتراضات صورت گرفته در سایه حمله به سفارت عربستان حمله کردند که این شائبه را به وجود می آورد که با هیچ رخدادی از توهم روشنفکری «امکان تبدیل دشمنی به دوستی و آشتی بین جریان سلطه غربی و جمهوری اسلامی» بیرون نمی آیند و همواره امیدوارند با مانع تراشی علیه تجمعات ضداستکباری، رسانه ای جهانی پا روی اصول ثابت خود گذاشته و یک بار هم که شده طرف مظلوم را بگیرند که تا به امروز این استثنا نیز اتفاق نیفتاده است.
4- در جهان امروز، مردم دنیا به منظور تأثیرگذاری بر وقایع سیاسی و اجتماعی در سطح ملی و بین المللی اقدام به برپایی تظاهرات و گردهمایی اعتراضی در مقابل سفارتخانه های کشورهای هدف می نمایند. این اعتراضات گاه با هیجانات درست و نادرستی روبرو می شود که می تواند از دیدگاه های مختلف مورد توجه باشد. آنچنان که این گونه تجمعات گاه مورد سوء استفاده قدرت های استکباری قرار گرفته و از سوی جریانات وابسته به آنها به صحنه های مشمئز کننده ای مبدل شود که با هیچ یک از قوانین جهانی و اخلاقی قابل توجیه نیست.
با وجود تبلیغات گسترده صورت گرفته از سوی رسانه های غربی و طرح این ادعا که در ایران سفارت خانه ها امنیت ندارد، باید گفت که ایران در لیست کشورهایی است که بیشترین آمار کشته (شهید) در عرصه دیپلماسی است و با این وجود تا به حال خون از دماغ هیچ دیپلماتی از کشورهای جهان در داخل خاک ایران ریخته نشده است.
در حمله مسلحانه صورت گرفته به سفارت ایران در لندن که در سال 1359 صورت پذیرفت، منجر به شهادت عباس لواسانی وابستهٔ مطبوعاتی سفارت ایران ، علی صمدزاده دیپلمات ایرانی و زخمی شدن احمد دادگر از کارکنان محلی سفارت گردید و همپنین در مزار شریف نیز در حمله به سفارت ایران ۱۰ دیپلمات و یک روزنامه نگار شهید شدند. در لبنان نیز دوبار شاهد شهادت و یا ربودن دیپلمات های ایرانی بوده ایم ، یک بار در سال 1361 ، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران ، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ، کاظم اخوان عکاس خبرگزاری ایرنا و احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران توسط سمیر جعجع رهبر فالانژهای لبنان ، ربوده شدند و یک بار دیگر نیز در حمله انتحاری در سال 1392 منجر به شهادت حجت الاسلام ابراهیم انصاری رایزن فرهنگی ایران گردید.