به گزارش پایگاه 598، تحریمهای جدید آمریکا یا همان «تحریمهای پسابرجامی» معادلات جدیدی را در فراروی دولت روحانی و یارانش قرار داده است.
«برنامه
جامع اقدام مشترک» یا همان برجام، هنگامی که در ۲۳ تیرماه امسال میان دولت
یازدهم ایران و کشورهای ۱+۵ منعقد شد؛ با این فهم عمومی در پیشخوان ذهنها
و دیدهها قرار گرفت که:
اولاً تحریم جدیدی به دنیا نخواهد آمد.
ثانیاً تحریمهای قبلی ملغی میشوند .
ثالثاً مناقشه هستهای میان ایران و غرب که به ایجاد نظام تحریمها منجر
شده؛ صرفاً یک «سوء تفاهم»! بوده که با برجام و ساز و کارهای موجود در آن
رفع خواهد شد.
اما تا این لحظه که حدود ۵ ماه از انعقاد برجام میگذرد لااقل شروط اول و سوم به نحو محرزی شکسته شده است.
دولت
و کنگره آمریکا طی هفتههای اخیر، پای تحریمهای مختلفی را به بهانههای
مختلف مثل مبارزه با تروریسم و مبارزه با برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران
به میان کشیدهاند.
به میان کشیدنی که البته یکی از آنها یعنی تحریم گردشگری، صورت رسمیتر به خود گرفت و به امضای باراک اوباما رئیس کاخ سفید هم رسید.
تحریمی
که بر اساس آن، اتباع کشورهایی که با آمریکا توافق لغو روادید را امضا
کردهاند در صورتیکه طی ۵ سال گذشته به ایران سفر کرده باشند و یا منبعد
از این، سفر کنند؛ اگر بخواهند به آمریکا هم بروند بایستی درخواست صدور
ویزای مجدد بدهند و دیگر نمیتوانند از امتیازات توافق لغو روادید بهرهمند
شوند.
کنگره و دولت آمریکا همچنین مباحثی را پیرامون دستبرد به
داراییهای بلوکه شده ایران، تحریم سپاه پاسداران و تحریم چند شخص و شرکت
تجاری به بهانه همکاری در پروژههای موشکی جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده و
حتی مورد موافقت اولیه نیز قرار دادهاند.
روزنامه آمریکایی
والاستریت ژورنال در این باره و تنها درباره تحریمهای اخیر دولت آمریکا
علیه برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران گزارش داده است که این تحریمها در
وزارت خزانهداری آمریکا آماده شده و روی میز هستند اما دولت اوباما بنا به
دلایلی فعلا آنها را به تعویق میاندازد!
یک عضو مجلس نمایندگان
آمریکا در واکنش به این تصمیم کاخ سفید طی اظهاراتی گفته است: اگر
تحریمهایی که رئیسجمهور اعلام کرده، نهایتا اعمال نشوند، ما شاهد
بیمسئولیتی هستیم که حتی از سوی این رئیسجمهور هم بیسابقه است.
با این حال اما از میان مقامات آمریکایی، کسی درباره رخداد محرز «نقض برجام» چیزی نمیگوید...
* «نامهنگاری» به جای «تعیین تکلیف»
پس
از تحریم گردشگری آمریکا و پس از بالا گرفتن انتقادات از نقض برجام، جان
کری وزیر امور خارجه آمریکا نامهای سرگشاده به محمدجواد ظریف وزیر امور
خارجه دولت روحانی نوشت و طی آن از این گفت که «تحریم جدید هیچ مانعی برای
منافع اقتصادی مشروع ایران ایجاد نمیکند» و البته توضیح نداد که دامنه
مشروع و نامشروع از نظر کاخ سفید کجاست؟!
او در نامه خود به ظریف -
که قبل از اعلام خبر تحریمهای جدید به بهانه آزمایش موشک عماد نوشته شد -
همچنین گفته بود:«ما ابزارهای متعددی را در اختیار داریم، شامل صدور
ویزاهای تجاری ده ساله چند بار ورود، برنامههایی برای تسریع در صدور
ویزاهای تجاری و اختیار توقف اجرای قانون که طبق این مصوبه جدید به ما داده
شده است.»
و البته هرگز در نامهاش نگفت که آمریکا از این ابزارها برای مقابله با تحریمهای جدید استفاده خواهد کرد.
نامه کری از سوی عباس عراقچی، عضو تیم مذاکرهکننده دولت یازدهم و رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام «یک تعهد حقوقی» عنوان شد!
عراقچی
همچنین افزوده بود: در این نامه ایشان اطمینان داده که دولت آمریکا قانون
مربوط به لغو روادید را به گونهای اجرا خواهد کرد که هیچ تاثیری بر اجرای
موفق برجام نگذارد!
با این حال اما شاید عراقچی فکرش را هم نمیکرد
که در گام بعدی، نه کنگره که اینبار دولت آمریکا دست به اعلام تحریمی جدید
علیه ایران بزند و البته اینبار هم دیگر خبری از نامهنگاری جان کری نیست.
نامه بعدی را اما حسن روحانی نوشت.
نه به همتای آمریکایی خود بلکه به وزیر دفاع دولت خودش.
روحانی
در این نامه که در پاسخ به اعلام احتمال تحریم جدید علیه ایران نوشته شده
بود خواستار برنامهریزی جدیدی برای گسترش توانمندیهای موشکی کشور شده و
گفته بود: برنامه تولید انواع موشکهای مورد نیاز نیروهای مسلح با سرعت و
جدیت بیشتری ادامه یابد.
اقدام رئیس جمهور دولت یازدهم در واکنش به
تحریمهای جدید آمریکا اگرچه در خور تحسین بود اما محتوای نامه سؤالات مهمی
را به ذهن القا میکرد.
فیالواقع بر اساس بندهایی از برجام –مثل
بند ۲۹-، بر اساس بند اول و دوم دستورات مقام معظم رهبری پیرامون برجام که
بصورت سرگشاده در اختیار افکار عمومی قرار گرفت و بر اساس فهم عمومی از
برجام و هدف آن که چیزی غیر از لغو تحریمها نبود؛ اعلام تحریمهای جدید و
حتی اعلام بر روی میز گذاشتن آنها، نقض برجام محسوب میشود و اکنون چرا این
نقض آشکار یا با سکوت و یا با نامهنگاری رئیس دولت به وزیر دفاع پاسخ
داده میشود؟
از سوی دیگر و بر اساس محتوای نامهای که روحانی خطاب
به دهقان نوشته است و عراقچی آنرا «یکی از مهمترین موضوعات دو سه سال
گذشته»! عنوان کرده، این سؤال به وجود میآید که اساساً مگر برنامههای
موشکی ایران تاکنون با سرعت و جدیت بیشتر! در حال انجام نبوده است؟
و
سؤال مهمتر اینکه آیا درد تحریمهای جدید، فضای روانی ایجاد شده مبنی بر
نقض برجام و نرسیدن برجام به هدف اصلیاش یعنی لغو تحریمها و عدم اعمال
تحریمهای جدید، قرار است با نوشداروی «نامهنگاری» تسکین یابد؟
* تقصیر لابیهای صهیونیستی است!
از قدیم گفتهاند دیوار حاشا بلند است...
سیدعباس
عراقچی، اخیراً و پس از اعلام تصمیم دولت آمریکا مبنی بر تحریم ایران در
موضوع موشکی، طی اظهاراتی در یک برنامه تلویزیونی، بصورت تلویحی، تقصیر
تحریمهای جدید را بر گردن لابیهای صهیونیستی انداخته و گفته است: عواملی
هستند که میخواهند جلوی اجرای موفق برجام را بگیرند و اجازه ندهد که
ایران بتواند از منابع اجرای برجام منتفع شود و بر این اساس نیز ما نباید
اجازه بدهیم برخی لابیهای مختلف در کنگره آمریکا و متصل به رژیم صهیونیستی
برای ما دستور کار مشخص کنند که چگونه حرکت کنیم.
یکی دیگر از چهرهها هم تحریمهای جدید که صراحتاً مخالف متن برجام و فهم عمومی از آن هستند را «مخالف روح برجام»! عنوان کرده است.
این
دو چهره البته توضیح ندادهاند که اگر شیطنت لابیهای صهیونیستی قابل رصد
بود –که بود- و اگر بر اساس متن یا روح برجام! هر تحریم جدیدی ممکن است پس
اساساً اینهمه آمد و رفت به لوزان و ژنو و وین و نیویورک و عمان چه خاصیتی
داشت و چرا اینهمه وعده به مردم داده شد؟!
* لطفاً تکلیف «نقض برجام» را مشخص کنید...
غیر از چند مقام اشاره شده اما کسان دیگری هم هستند که با عنایت به تحریمهای پسابرجامی خواستار روشن شدن تکلیف نقض برجام شدهاند.
۸
نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز جمعه گذشته در نامهای به رئیس
جمهور روحانی اعلام کردند که آمریکا برجام را نقض کرده است و دولت باید
فیالفور موضع رسمی خود را اعلام کند.
احمد توکلی، الیاس نادران،
حسین نجابت، اسماعیل کوثری، احمد امیرآبادی، محمد دهقان، حسین حسینزاده و
محمدرضا آشتیانیعراقی در بخشی از نامه خود خطاب به روحانی با اشاره به
تحریمهای پسابرجامی نوشتهاند:
«مکرراً از مسئولان ذیربط شنیده شده
است که این اقدامات با برجام معارض است. باید موضع رسمی دولت در این باره
سریعاً اعلام گردد و توضیحات کافی در این زمینه به مردم داده شود و بدون
فوت وقت اقدامات لازم در عرصه بینالمللی صورت پذیرد و اگر احیاناً نقض
برجام دانسته نمیشود، دولت دلایل خویش را آشکارا به ملت ارائه نماید.
اگر
نقض باشد، که چنین به نظر میرسد، و مقامات ایران بگویند ولی اقدامی انجام
نشود، هم چوب را خوردهایم، هم پیاز را و هم پول را دادهایم».
محمدرضا
آصفی، کارشناس مسائل دیپلماتیک و سخنگوی اسبق وزارت خارجه کشورمان نیز
خواستار تدریجی و متوازن بودن اقدامات ایران در مقابل اقدامات کشورهای ۱+۵
شده و با کنایه به تحریمهای جدید گفته است: البته این رفتار آنان هشدار
به کسانی در داخل بود که بیجهت خوشبین بودند که برجام حلال همه مشکلات
ایران و آمریکاست.
او افزوده است: نباید بهگونهای عمل کنیم که طرف
مقابل احساس کند ما نیازمندیم و بر همین اساس ما را در گوشهای قرار دهند
اما در عین حال نباید به گونهای عمل کنیم که آنها با ابزارهای تبلیغاتی،
تبلیغ کنند که ایران زیر برجام زده است که البته ستاد پیگیری برجام نیز
باید نقش نظارتی خود را نسبت به رفتارهای آمریکا در برابر برجام ایفا کند.
آصفی
بر ضرورت اقدامات تدریجی ایران در برجام در مقابل رفتارهای خصمانه آمریکا
علیه ایران نیز تأکید کرده و اینطور گفته است که: «مثلاً میتوانستیم ۱۰
هزار کیلوگرم اورانیوم را با تأخیر خارج کنیم تا تکلیف نقض برجام مشخص
شود!»
صحبتهای آصفی در حالی است که گویا چنین اتمسفری بر فضای ذهنی
مذاکره کنندگان حاکم نیست و به جای آن، سرعت هرچه بیشتر در اجرایی تعهدات
ایران در برجام و حتی تبریک گفتن به مناسبت خروج اورانیومها از ایران در
دستور کار است.
* تکلیفی که هیچوقت مشخص نمیشود!
تحریمهای
جدید و پسابرجامی آمریکا البته فقط برجام را نقض نکردند! بلکه وعدههای
دولت یازدهم به مردم، فهم عمومی از ماهها مذاکره و رفت و آمد و دیپلماتیک و
حتی دستورات و مواضع صریح مقامات کشورمان پیرامون برجام را هم نقض
کردهاند.
با این حال اما نگاهی به رفتارهای دولت یازدهم در قبال
تحریمهایی که پس از توافق موقت ژنو در سال ۹۲ و پس از بیانیه لوزان در سال
۹۴ و اساساً طی دو و نیم سال دیپلماسی لبخند و اسلام رحمانی! اعمال شدند و
صورت پذیرفتند نتایج دردناکی را به اذهان متبادر میکند.
این حقیقت
تلخ میرود تا خود را به صورتی جدیتر هم به رخ بکشد و آن اینکه شاید
اساساً دولت یازدهم هیچگاه و هیچگاه نقض برجام را اعلام نکند.
سکوت
مقامات و ادارههای دستگاه دیپلماسی دولت برای به رخ کشیدن نقض برجام از
سوی آمریکا در کنار رفتارهای نامتوازنی مثل نامهنگاری در قبال تحریمهای
پسابرجامی همگی مؤید همین تحلیل هستند.
فؤاد ایزدی، کارشناس مسائل
بینالملل در تفسیر این تحلیل معتقد است: آقای ظریف درباره تحریم گردشگری
به صراحت عنوان کرده بود که این تحریم نقض برجام است اما به نظر نمیرسد که
دولت –در صورت انجام هر اقدامی از سوی آمریکا- این کار را بصورت عمومی
انجام بدهد زیرا آنها تمام ناصیه خود را به مذاکرات گره زدهاند و اگر
برجام لغو شود دیگر چیزی برای دولت یازدهم باقی نمیماند.
مهدی
محمدی، کارشناس مسائل سیاسی نیز در همین باره در گفتوگو با خبرنگار فارس
میگوید: دولت برجام را بعنوان بخشی از معادله سیاست داخلی تعریف کرده و
صراحتاً گفته است که توافق هستهای میکند که در انتخابات پیروز شود.
بنابراین از آنرو که برجام بخشی از سیاست داخلی و ابزار تولید سرمایه
داخلی برای دولت محسوب میشود؛ دولت هرگز زیر بار اعلام نقض برجام نخواهد
رفت.
«دولت یک طرف ذینفع در مانایی برجام است و در نتیجه انتظار اعلام نقض برجام از سوی دولت یازدهم غیر منطقی است»
این
جمله را نیز محمدی میگوید و ادامه میدهد: برای همین است که از روز اول
عنوان شد که کمیته نظارت بر اجرای برجام باید فرادولتی باشد اما عملاً این
اتفاق نیافتاد.
وی همچنین تصریح میکند: با روند فعلی، دولت آمریکا
با اطمینان از نیاز داخلی آقای روحانی به برجام، فرایند نقض را تشدید خواهد
کرد تا تدریجاً برجام به یک توافق بدون سود و مملو از ضرر برای ایران
تبدیل شود.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه به نظر نمیرسد
انتظارات دولت از برجام و وعدههایی که در این زمینه داده شده، محقق شود،
میگوید: دولت حتی اگر در حوزه سیاست داخلی روی برجام حساب کرده و می خواهد
با تکیه بر برجام در انتخاباتها نسبت به رقیبان خودش پیروز شود؛ اولین
طرفی که از این رویه آسیب میخورد خود دولت خواهد بود.
* کلاف سردرگم برجام و زورقی که هر لحظه به سویی میرود
تراژدی دولت یازدهم، وعدههایش و برجام تبدیل به مسئلهای غامض شده است.
دولت
از یک سو نزدیک به دو و نیم سال است که به افکار عمومی وعده رفع بیکاری،
رفع رکود، جهش اقتصادی و «ارزانی» را از قِبل برجام داده است و از طرف دیگر
هماکنون با برجامی مواجه است که به اذعان مقامات دولتی «قرار نیست معجزه
کند»! و اگر هم دستاوردی داشته باشد؛ این دستاورد، چند سال بعد دیده خواهد
شد.
چهرههایی همچون محمدعلی نجفی و اسحاق جهانگیری نیز اخیراً در
صحبتهای خود عنوان کردهاند که دولت برای پیشبرد برنامههایش ابزار لازم
را در اختیار ندارد و یا کسانی هستند که میخواهند، نگذارند شیرینی توافقات
در کام مردم لمس شود.
این در حالی است که این صحبتها بیشتر «به هم ریختن کافه» به نظر میرسند تا استدلالهایی منطقی برای بیدستاوردی برجام!
در
کنار این مقولات نیز امید بستن دولت به برجام تا آنجا پیش رفته است که حتی
«اقتصاد مقاومتی» و آب خوردن و قراردادهای جدید کارگری نیز به اذعان
مقامات دولتی به دوران پس از لغو تحریمها گره خورده است.
این کلاف
سردرگم همچنین در کشاکش بدعهدیهای آمریکا و تحریمهای جدید پسابرجامی قرار
گرفته و مثل زورقی در طوفان هر لحظه به سویی کشیده میشود.
* شاهکلیدهایی به جای نامهنگاری
در سمت دیگر ماجرا اما «حقایق» به نظاره نشستهاند.
حقایقی مثل شاهکلید بودن «اقتصاد مقاومتی» و پویایی و پیشرفت بیشتر کشور در صورت توجه دولت به آن.
تأثیر
تنها ۳۰ درصدی تحریمها بر اقتصاد کلان ایران (و نه بر معیشت مردم) حقیقتی
است که ۳ سال آزگار خود را به رخ افکار عمومی کشیده و حالا همه فهمیدهاند
که نه تنها بود و نبود تحریم فرقی نمیکند بلکه چرخ سانتریفیوژها اگر
تندتر بچرخند برای چرخ زندگی هم بهتر است.
پاسخ عزتمندانه و از سر
حکمت و مصلحت به نقض برجام نیز همانند سپیدی پس از سیاهی تحریمها منتظر
نشسته است و به وقتش کام ملت را در مقابل ظلم ۱+۵ شیرین خواهد کرد.
چه
اینکه پیش از این قرار گذاشته شده بود در صورت اِعمال تحریمهای جدید؛
مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران هم با ابزارهایی که دارند ۱+۵ را تحریم
کنند.
تأثیر تنها ۳۰ درصدی تحریمها بر اقتصاد کلان ایران (و نه بر
معیشت مردم) نیز حقیقتی است که ۳ سال آزگار خود را به رخ افکار عمومی کشیده
و حالا همه فهمیدهاند که نه تنها بود و نبود تحریم فرقی نمیکند بلکه چرخ
سانتریفیوژها اگر تندتر بچرخند برای چرخ زندگی هم بهتر است.
و نقل آخر هم اینکه ماجرای برجام، مذاکرهکنندگان و ۱+۵ یک ماجرای شاید تکراری است.
ما
در سالهای ۸۲ و ۸۳ هم همین گردنههای دیپلماتیک و همین برجام را البته با
اسم «بیانیه سعد آباد» و «توافق پاریس» تجربه کرده بودیم و شاهد نقض عهد
طرف مقابل هم بودیم.
اما خدای متعال خواست و سر به سلامت گذشتیم...