به گزارش
پایگاه 598، موضوع اشتغال فارغ التحصیلان در سال های اخیر یکی از چالش های بزرگ کشور
در مسئله بیکاری شده و دولت ها مرتبا پیرامون آن سخن می گویند. با این
وجود، حل مسئله بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی چند راه مشخص دارد که غیر
از آن کار خاصی نمی توان کرد و نباید امیدوار به حل مشکلات اشتغالی جوانان
درس خوانده بود.
به گزارش مهر، اولا اینکه باید روند رو به رشد ورود
به دانشگاه و رقابت شکل گرفته بین دانشگاه های مختلف در جذب دانشجو متوقف
شود، آموزش ها کیفی و بر اساس نیاز بازار کار باشد و عملکرد جزیره ای آموزش
عالی کشور و بی توجهی به نیازهای روز بازار کار نیز اصلاح شود.
همچنین
از زمان مدرسه به بچه ها بیاموزند که دانشگاه رفتن آخر آرزو و بالاترین
درجه موفقیت نیست و بسیاری اتفاقا اگر راه دانشگاه را نروند در آینده فرد
موفقی خواهند بود. به جای برگزاری دوره های نمایشی آموزش شغلی در مدارس،
اقداماتی عملی در این زمینه صورت گیرد و مسئله مهارت شغلی برای فرزندان
کشور مهم جلوه داده شده و مباحث تئوریک تحصیلی به سمت مباحث عملی و مهارتی
سوق یابد.
در مدارس به افراد کمک شود تا با شناسایی استعدادها و
علایق شان در آن مسیر گام بردارند و روند به نحوی باشد که فرد در پایان
دوره متوسطه، دورنمای روشنی از آینده شغلی برای خود داشته باشد و خلاصه
اینکه فرد با اطمینان خاطر بداند باید در چه مسیری گام بردارد.
چگونه درس میخوانیم؟
با
این وجود چیزی که در حال حاضر اتفاق می افتد اینکه افراد یک سری مباحث
تئوریک و بعضا بی اهمیت را در مدارس فرا می گیرند و حتی در زمان انتخاب
رشته دانشگاهی نیز هدف خاصی را دنبال نمی کنند و همه چیز را به انتخاب
دانشگاه و شانس می سپارند. مشخص است که در چنین فضایی، میلیون ها نفر بی
هدف به دانشگاه می روند و تنها یک مدرک تحصیلی می گیرند و بسیاری نیز دنبال
پشت میزنشینی اند و استرس بیکاری به شدت جامعه را تهدید می کند.
روند
فعلی تحصیل اغلب افراد در دانشگاه ها درست مانند این است که بخواهید به
مسافرتی بروید که نه برای مقصد آن فکری کرده اید، نه از سلامت خودرو
اطمینان دارید و نه لوزام سفر را برداشته اید؛ آنگاه بی هدف به راه می
افتید. بنابراین نتیجه چنین سفری از قبل مشخص است.
سوال این است که
چگونه میلیون ها نفر و دقیقا ۵ میلیون و ۸۱۳ هزار و ۳۲۲ نفر حاضر شده اند
چند سالی از عمر و هزینه خود را صرف دانشگاه ها کنند، آنگاه در کنج خانه
بنشینند و دست روی دست بگذارند. اگر چنین می اندیشیده اند، دیگر چرا به
دانشگاه رفته و وقتشان را تلف کرده اند؟
هرچند به لحاظ آماری ممکن
است بخشی از این جمعیت تصمیم داشته باشند با یک وقفه ای وارد بازار کار شده
و یا در انتظار نتیجه آزمون، گزینش و پاسخ کارفرما باشند؛ اما اینکه در
شرایط فعلی ۵ میلیون و ۸۱۳ هزار دانشگاه رفته حتی جویای کار هم شناخته
نشوند، علامت سوال بزرگی است که باید به آن پاسخ روشنی داده شود.
۵.۸ میلیون نفر درس خواندند اما...
این
مسئله یعنی اینکه نیمی از کل آموزش های دانشگاهی کشور تاکنون بی هدف و بی
نتیجه بوده، از هر دو دانشجو، یکی خانه نشین و غیرفعال خواهد شد و هیچ
آینده ای برای خود متصور نیست و سالیانه میلیاردها تومان از بیت المال و
هزینه شخصی افراد خرج تحصیل شده، اما در واقع دور ریخته می شود!
یک
مسئله دیگر این است که شکاف عمیقی بین زمینه های موجود اشتغال برای زنان و
مردان وجود دارد و این مسئله در آمارها به خوبی خودنمایی می کند. به بیان
ساده تر، شانس زنان و مردان در یافتن شغل یکسان نیست و در بسیاری از موارد،
نرخ بیکاری زنان چند برابر نرخ بیکاری عمومی کشور و نرخ بیکاری مردان است.
کارشناسان
می گویند بیکاری زنان و فارغ التحصیلان زن کشور دستکم دو مسئله اساسی را
نشان می دهد. اولا اینکه میل به فعالیت های اقتصادی و حضور زنان در بازار
کار در یک دو دهه اخیر به شدت افزایش یافته تا جایی که تعداد زنان در حال
تحصیل و یا پذیرفته شده دانشگاهی، از مردان بیشتر شده است؛ همچنین این
وظیفه دولت ها و سیاست گذاران را گوشزد می کند که بسیاری از زنان دیگر آن
نگاه سنتی گذشته و خانه نشینی را ندارند و باید زمینه های مناسب تری برای
کار و فعالیت های اقتصادی آنها در جامعه فراهم شود.
با
این وجود، چه برای مردان و چه زنان انتخاب درست و صحیح رشته دانشگاهی برای
تحصیل باید یک اصل باشد. معمولا افرادی که با هدف و تلاش بیشتر، رشته ای
را برای تحصیل انتخاب می کنند موفق تر از کسانی هستند که هدف روشنی نداشته و
یا علاقه خاصی را دنبال نمی کنند. هستند بسیاری از افرادی که صرفا برای
ورود به دانشگاه، به انتخاب رشته دانشگاه نیز پاسخ مثبت داده و راهی تحصیل
شده اند!
جدیدترین آمارهای ارائه شده از سوی وزارت کار درباره اوضاع
بیکاری در رشته های مختلف تحصیلی نشان می دهد که در برخی از رشته ها مانند
علوم رفتاری و اجتماعی با نرخ بیکاری ۱۹.۷ درصد، بازرگانی و امور اداری با
۱۹.۵ درصد، حقوق ۲۱.۸ درصد، علوم زیستی ۲۲ درصد، علوم طبیعی ۲۲.۴ درصد،
کامپیوتر ۳۹.۹ درصد، صنعت و فرآوری ۳۲ درصد، معماری و ساختمان ۲۵.۹ درصد،
کشاورزی، حنگلداری و شیلات با ۲۲ درصد و محیط زیست با ۴۹.۱ درصد؛ بالاترین
میزان بیکاری فارغ التحصیلان وجود دارد.
بیکارترین و پُرکارترین رشتههای دانشگاهی
همچنین
در برخی رشته ها مانند تربیت معلم با ۸ درصد، روزنامه نگاری ۸.۸ درصد،
بهداشت ۷.۹ درصد، خدمات امنیتی ۸.۴ درصد و خدمات حمل و نقل با ۱۰.۸ درصد
اوضاع بهتری برای اشتغال و جستجو برای کار وجود دارد. بنابراین طبق این
آمارها، افراد باید دقت خوبی برای انتخاب رشته های دانشگاهی و پرهیز از
رشته های اشباع شده داشته باشند.
البته این وظیفه دانشگاه ها و دولت
ها است که باید جلوی جذب دانشجو در برخی رشته ها را دستکم برای چند سال
بگیرند، ظرفیت جذب برخی رشته ها را کاهش دهند، دروس ارائه شده در رشته ها
را به روزرسانی کرده و به صورت کلی، دغدغه کاهش آمار ورود به دانشگاه ها و
یا رتبه جذب دانشجو در بین سایر دانشگاه ها را نداشته باشند چون اینها در
آینده جامعه و فرزندان این مرز و بوم مربوط می شود.
نامناسب بودن
وضعیت فارغ التحصیلان و عجیب بودن آمارها در این بخش وقتی بیشتر خودنمایی
می کند که بدانیم از مجموع ۶ میلیون و ۸۶ هزار مرد فارغ التحصیل دانشگاهی، ۳
میلیون و ۲۶۲ هزار نفر شاغل و تنها ۴۸۷ هزار نفر در جستجوی شغل هستند.
مابقی به تعداد ۲ میلیون و ۳۳۶ هزار نفر خانه نشین شده و کاملا غیرفعال
هستند!
در بین زنان نیز از مجموع ۵ میلیون و ۳۰۵ هزار زن فارغ
التحصیل دانشگاهی، یک میلیون و ۲۸۲ هزارنفر شاغل بوده و ۵۴۶ هزار نفر در
جسجوی شغل هستند. از سویی موضوع با اهمیت تر این است که ۳ میلیون و ۴۷۶
هزار زن به دانشگاه رفته و درس خوانده اند تا خانه نشین شوند و هیچ فعالیتی
در جریان اقتصادی کشور نداشته باشند.
نرخ عمومی بیکاری زنان و
مردان فارغ التحصیل دانشگاهی کشور هم اکنون ۱۸.۵ درصد بوده، در عین حال نرخ
بیکاری مردان ۱۳ درصد و این نرخ در مورد زنان درس خوانده ۶۵.۵ درصد است.
نکته اینکه تعداد زنان درس خوانده در جستجوی شغل در حال حاضر از تعداد
مردان درس خوانده در جستجوی شغل بیشتر است!
هم اکنون ۵.۸ میلیون نفر
فارغ التحصیل دانشگاهی معادل ۵۱.۰۲ درصد غیرفعال بوده و هیچ نقشی در بازار
کار کشور ندارند، ۴.۵ میلیون نفر معادل ۳۹.۹ درصد شاغل و ۱.۰۳ میلیون نفر
معادل ۹.۱ درصد نیز بیکار هستند. محیط زیست با ۴۹.۱ درصد بالاترین درصد
بیکاری را در کنار رشته علوم کامپیوتر با ۳۹.۹ درصد و رشته صنعت و فرآوری
با ۳۲ درصد دارا است. کمترین نرخ بیکاری مربوط به رشته بهداشت با ۷.۹ درصد
است.
از
مجموع فارغ التحصیلان کشور ۵۳.۴ درصد مرد هستند که از این میزان، ۶۱.۶
درصد فعال (۸۷ درصد شاغل و ۱۳ درصد بیکار) و ۳۸.۴ درصد نیز غیرفعال هستند.
زنان ۴۶.۶ دررصد کل فارغ التحصیلان کشور را تشکیل می دهند که از این میزان
۳۴.۵ درصد فعال (۷۰.۱ درصد شاغل و ۲۹.۹ درصد بیکار) و ۶۵.۵ درصد غیرفعال
اقتصادی هستند.