به گزارش پایگاه 598، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آب علم است، حیات و عزت است. علم هم
خودش حیات آفرین است. علم و حیات و قدرت مال خداست. همه چیزها مال خداست.
اینها اسم برده شده است. برای این که مومنین راه پیدا کنند. حیات او قدرت و
علم است. حیات تنها فایدهای ندارد. علم، هم قدرت است و هم حیات. باید حی
باشد تا علم و قدرت داشته باشد. قدرت بدون علم و حیات هم به درد نمیخورد.
پس هر سه یکی است. نمیتوان برای خدا اسم و رسم قائل شد.
اسم را
انبیا آوردند تا مومنین راه پیدا کنند و به خدا نزدیک شوند. خدا غفار است،
یعنی غفران از آثار اوست. رزاقیت از آثار اوست. همه اینها آثار هستی است.
خدا منزه از اسم و محدودیت است. من گناهکارم. چه کسی باید بیامرزد؟ خدا
باید بیامرزد. خدا هم میآمرزد. اسمش میشود غفار و من هم میشوم مغفور له.
امیدوارم
مومنین همه دارای این صفات شوند؛ هم ببخشند و هم خدا آنها را ببخشد. هم
خدا عفوشان کند و هم عفو کنند. این اسامی را خدا منت گذارده و به پیامبرش
مرحمت فرموده است و او به مومنین داده است. یعنی اسامی خدا مال بنده شده
است. عجب شیرین است! تو بیامرز تا بیامرزندت!
راه خدا دو گونه
است؛ یکی این که «کما تَدیُن تُدان»*، یعنی هر کاری را آدم چشم بسته انجام
داد خدا با او میکند. این خیلی لطیف و خوب است. خدا روزی کند که آدم همین
کار را بکند. عفو کن تا عفوت کنند، عطا کن تا عطایت کنند، زیر دست ضعیف را
بگیر تا زیر دستت را بگیرند. بشر این کار را کم کرده است. عفو و غفران و
صدق کجاست؟ کسی که این کار را انجام دهد هنر دارد.
خداوند با
لطافت فرموده است: حالا که این کار را نکردید هر کاری من با شما کردم شما
هم بکنید. این را ان شاء الله انجام دهید. یعنی وقتی شما را بخشیدم، شما هم
ببخشید. وقتی به تو دادم، تو هم بده، این کار آسانتر است. یعنی «کما تدان
تدین». همان طور که خداوند به تو حیات و عزت داده است و در راه خدا احساس
عزت میکنی، همانطور به زیر دستت بکن. به تو محبت عطا کردم، شما هم به زیر
دستت محبت کن. این دو نان را به تو میدهم به شرط این که یکی را ببخشی.
این از اخبار و روایت هم استفاده میشود و وجدان خودمان هم آن را تصدیق
میکند.
* علی(ع)، نهجالبلاغه، خطبه 153.
کتاب طوبای محبت – ص 27
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی