پایگاه تحلیلی خبری
598 / جمعی از طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم در نامه ای به سخنان دکتر عماد افروغ در برنامه پارک ملت، بشدت اعتراض کردند.
به گزارش
سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598، جمعی از طلاب حوزه علمیه قم در نامه ای با عنوان "صدای طبل فتنه" و در واکنش به سخنان دو روز گذشته عماد افروغ در برنامه "پارک ملت" که به صورت زنده از شبکه یک سیمای ملی پخش گردید به شدت اعتراض نمودند.
مشروح این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
قال علی أمیرالمؤمنین(علیه السلام):
«ألاَ أنّ الحقّ لو خَلَصَ لم يكن اختلاف ، ولو أنّ الباطل خَلَصَ لم يُخف على ذيحجى ؛ لكنه يؤخذ من هذا ضغث ومن هذا ضغث ، فيمزجان فيجللان معاً ، فهنالك يستولي الشيطان على أوليائه ، ونجا الذين سبقت لهم من الله الحسنى... .»[1]
اگرحق خالص باشد اختلافى وجود ندارد و اگر باطل خالص باشد امر باطل شناخته شده و بر هرعاقل و صاحب شعورى مخفى نخواهد بود لكن هرگاه مقدارى از حق و بعضى ازباطل گرفته شود و با يكديگر ممزوج شود هر دو با هم پوشيده خواهد ماند و امردر پرده خفا خواهد بود در اين هنگام استكه شيطان قدرت خود را اعمال نموده و مسلط بر دوستان خود مىشود و به آتش فتنه دامن زده خواهد شد ونجات پيدا نمي كنند از اين مهلكه مگر كسانى كه لطف و عنايت خدا بر آنها سبقت جسته.
و اکنون در صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر طبل فتنه کوبیده میشود.
شخصی به نیابت از یک جریان سیاسی با درآمیختن حق و باطل سعی دارد تا بار دیگر فضای سیاست داخلی را غبار آلود کند.
چرا مجری برنامه پارک ملت خیال میکند حرفهای مهمان این برنامه که عنصری شناخته شده است برای ما مهم است؟
نه آقای مجری راحت باشید ما اهل بازی در زمین دشمن نیستیم.
این نوشتار نمی خواهد به آن حرفهای مندرس شده پاسخی بگوید.
تنها میخواهد سؤال مهمی را پاسخ دهد:
چرا در آستانه انتخاباتی دیگر و به ویژه در بحبوحه بیداری اسلامی که نیروهای جوان انقلابی در حال فعالیت در این عرصه مهم هستند؟
چرا در این موقعیت حساس سعی دارند با برپا کردن آشفته بازاری سیاسی، ما را مشغول لهویاتشان کنند؟
شاید میخواهند دست از یاری مظلومان بهپاخاسته برداریم و به جای صدور انقلاب، به بازار لهوشان سرخوش شویم تا مصداق این آیه شریفه باشیم که: «و اذا رأو تجارة أو لهواً انفضوا إلیها و ترکو کقائماً» [2]
شاید هم میخواهند تنور انتخابات را طوری داغ کنند که نانی هم برای آنها داشته باشد تا چهار سال دیگر هم بتوانند نان وکالت مجلس را سق بزنند و دوستانشان را به نان و نوایی برسانند.
شاید خود آقای افروغ هم بی خبر باشد که حرفهایش فروغی ندارند و تنها ابزاری شده تا برای بعضیها چندتایی رأی جمع کند و حواس عدهای را از کارهای مهمتر به این بازی ها پرت کند.
البته امثال ایشان تقصیری هم ندارند. از بس اطرافش از این حرفها پر شده خیالات امانشان را بریده. آخر نقل است مورچهای در استکان آب افتاده بود داد میزد که: آآی ... واای ... دنیا را آب برد!!!!!
نه برادر! خیالات برتان ندارد بعضی وقتها اگر دستتان رسید بیرون استکان را هم نگاه کنید که مردم قم و کرمانشاه در ساحل امن عشق، نه در اثر زور و تزویر بلکه تنها و تنها از روی عشق و ولایت در استقبال ولیشان سر از پا نمیشناسند، بی توجه به اینکه شما و دوستانتان در استکان خیالات خود دست و پا میزنید.
اصلا تقصیر همان کسی است که به شما گفته روشنفکرید.
چون خودتان هم نفهمیدید که چه گفتید یک جا میگفتید حکومت باید فقهی اداره شود، جای دیگر میگفتید چرا خبرگان فقط فقها هستند؟ و چرا اقتصاد دان و... در میانشان نیست؟ ظاهراً شما هنوز جایگاه خبرگان را هم خوب درک نکردهاید.
شاید به همان دلیل است که فرق حکومت شاه و ولایتِ ولی فقیه را نفهمیدهاید و استقبال مردم قم و کرمانشاه را به شکل یک شکاف بزرگ دیدهاید که حاصل زور است نه یک انسجام که از روی عشق است!!!!!
آخر کافر همه را به کیش خود پندارد از باب همان مورچه در استکان آب.
ما یعنی جمعی از طلاب حوزه علمیه قم اعلام میکنم: که ما نسل جدید انقلاب اسلامی ایران و عاشقان پیرجماران حاضر نیستیم در زمین دشمن بازی کنیم بلکه ما امروز دست در دست جوانان مسلمان در حال صدور انقلابمان به سراسر جهان هستیم.
آنان که بر طبل فتنه میکوبند هم گول صدایش را نخورند چون درونش خبری نیست و در آخر ملت بصیر ایران وقتی از صدای این طبل خسته شوند مانند 9 دی چنان مشتی بر آن میکوبند که هر دو سویش پاره شود چه داخلی چه خارجی چنانکه در فتنه 88 دیدید البته در فتنه 88 آیاتی است لأولی الأبصار.
در پایان وصیتنامه یک شهید را به تمام دوستان یادآور میشوم که نوشت:
«فقط نگذارید حرف امام روی زمین بماند همین»
جمعی از طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم - 27 دیماه سال جهاد اقتصادی
------------------------------------------------------------------------------------------
[1]. کافی، شیخ کلینی، ج8، ص59، انتشارات اسلامیه، تهران، 1362ش.
[2]. سوره جمعه، آیه 11