رسانه ملي در كشور ما تنها در ايام انتخابات ملي مي شود و مي تواني تمام قوم ها و قبيله ها را و تصاويري از زندگي همه قشرهاي مردم را در آن تماشا كني در ساير ايام سال اصولا يا آنتن در هاليوود و باليوود است يا مردمي را نشان مي دهد كه همه خانه دارند؛ خانه خوب دارند؛ سرخ و سفيدند، اصلا مشكل طرح ترافيك و آلودگي هوا و يارانه ندارند؛ در بيمارستان هم آرايش غليظ دارند و بعد از زايمان هم خط چشم و رژ گونه شان دست نخورده؛ باغ باصفايي در خارج تهران دارند و كلا اگر هم مشكلي داشته باشند؛ براي خون به دل كردن ملت پاي تلويزيون است و دست آخر حل مي شود...
خاطرتان هست كه «اخلاق، اميد و آگاهي» شعار اصلي رسانه ملي قرار بود باشد؟ حالا لطفا كمك كنيد در دو مجموعه شبانه «تا ثريا» و «شيدايي» اين عناصر را با هم پيدا كنيم...آگاهي بر مبناي اطلاعات خيلي عالي و به روز «خانم جلسه اي»، اخلاق متكي بر حرص و طمع «حميدخان» و «اميد» سراسر پراكنده در همه دقايقي دو سريال شبانه كه پشت سر هم به خوبي روي اعصاب ملت راه مي روند و خستگي شان را صدچندان مي كنند از غم و درد و آه و اشك و بدبختي...ببخشيد آن وقت شاخص فلاكت در ايران را اگر بر مبناي همين دو مجموعه برخاسته از مشكلات اجتماعي معاصر حساب كنند؛ ايران كجاي دنيا قرار مي گيرد؟!
نكته جالب تر درباره بي حساب و كتاب بودن رسانه ملي در توليد و پخش سريال شبانه؛ بي نظارتي و جزيره اي كار كردن شبكه هاست؛ دقت كنيد كه سوژه فرعي دو داستان است؛ يك نفر مخفيانه با يك نفر ديگر ازدواج كرده ست! چه جالب دو شبكه عدل دست گذاشته اند روي يك سوژه! چقدر خوب كه خدارا شكر مشكل جامعه را پيدا كردند و مشكل يابي كرده اند! حالا اصلا كاري نداريم كه خانم جلسه اي مي فرمايند اين پول ها مشكل دارد و بدبخت مي شويد و همزمان زير نويس شبكه ملي رسانه ملي اين جملات است: سود تضميني بانك(...)...
بازهم كاري نداريم كه آدم بدبخت هاي اين سريال تا ثريا هم بي ادب هستند هم نديد بديد و تقريبا بدون رعايت هيچ نوع آداب اجتماعي...و كاري نداريم داماد ثريا خانم كه آه ندارد با ناله سودا كند در خانه اي زندگي مي كند كه جوان ايراني امروز اگر ازدواج كند؛ تا 20 سال بعد هم نمي تواند چنين خانه اي با چنين وسائلي را اجاره كند...بازهم كاري نداريم كه در اين سريال وقتي پسر تازه دانشجو مي گويد مي خواهم ازدواج كنم و با خانواده«عسل» هم صحبت كردم؛ خواهرانش با فرياد به او مي گويند اين چه كاريه؟ چرا با خانواده اش صحبت كردي؟ و او را سرزنش مي كنند كه بايد با او دوست مي شدي تا بعد ببينيم چه مي شود؟!! اينها همه «اخلاق» است ديگر لابد!
حالا سوتي هاي اين مثلا سريال قوي شبكه ملي كارگرداني كه چهل سال است(!) دارد سريال مي سازد بماند...آن سريال شيدايي و همچين موارد گل درشتي هم بماند براي بعد...كه فعلا اين اعصاب خسته مردم است كه شب ها زير بمباران غم و درد و اشك و آه له مي شود؛ اگر به لطف اين همه هنر رسانه ملي آنتن به سمت ديگري نچرخد! نكته خنده دار تر برنامه «پارك ملت» است كه عوامل اين سريال را دعوت مي كند و كلي نوشابه خانواده برايشان باز مي كند كه چه سريال خوبي...چه سريال توپي...چه سريال ماهي...هيچ انتقادي هم مطرح نمي شود!
حالا ديگر بماند كه آش اين دو مجموعه روي اعصاب آنقدر شور است كه «صرفا جهت اطلاع» هم صدايش در مي آيد و البته به جايي نمي رسد چون مديران شبكه هاي رسانه ملي و معاونت محترم سيما معتقدند «ما همه خوبيم؛ ما همه دسته گليم...دنيا ديگه مثل ما نديده!»
راستي مگر جمهوري اسلامي ايران بيشترين رشد علمي در منطقه را به خود اختصاص نداده و در توليد علم مقام نخست را كسب نكرده؟ ببخشيد اين موضوع مهم ملي كه هم «اخلاق» است، هم «آگاهي» و هم «اميد» كجاي رسانه ملي ما جا گرفته است؟
حالا كه حرف رسانه ملي شد بد نيست اين را هم بگوييم كه تازگي ها، يك ميان برنامه بسيار كاربردي و مفيد از تلويزيون پخش مي شود به نام «دكتر سلام» انصافا اين جزء همان بخش هايي بود كه سالها جايش در رسانه خالي بود؛ موجز و مفيد به معناي واقعي كلمه هم بخشي از دانشگاه بزرگ رسانه ملي. اگرچه نياز به روتوش و بازبيني دارد اما انصافا كار شيك و جديد و به شدت به درد بخوري است كه گاهي آدم شك مي كند از مديران رسانه ملي چنين ايده و توليدي را شاهد بوده است!