به گزارش سرویس وبلاگستان 598 حامد نویسنده وبلاگ
شیعه سیاسی در آخرین پست وبلاگ خود نوشت:
1. ساعت 7.30 صبح 22 دی ماه 1388 دکتر
مسعود علی محمدی استاد فیزیک دانشگاه تهران، به هنگام بیرون آمدن از منزلش،
بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور به شهادت میرسد. علی محمدی از
دانشمندان درجه یک هسته ای ایران به حساب می آمد. پس از دستگیری مجید جمالی
فشی-عامل ترور شهید علی محمدی، وی اعتراف میکند که در داخل خاک سرزمین های
اشغالی فلسطین آموزش دیده است. وی تأکید کرد ترور شهید علی محمدی با دستور
مستقیم سازمان "موساد" انجام گرفته و بابت این کارش نیز، پاداش های هنگفتی
دریافت کرده است.
2. در هفته اول اسفند ماه 1388 یک تروریست به نام
عبدالمالک ریگی دستگیر میشود. تروریستی که در صحبتهایش صریحا اعتراف کرد
از آمریکا و اسرائیل خط می گرفته و حتی برای دیدار با یک فرمانده ارشد
آمریکایی راهی قزاقستان بوده است. وی تعداد زیادی از مردم جنوب شرق کشور را
مستقیما به دست خود به شهادت رساند و همچنین مسئولیت تعداد بسیاری از
انفجارات تروریستی در داخل خاک کشور را قبول کرده بود.
3. جان ساورز
رئیس سازمان جاسوسی انگلیس (MI6) از لزوم عملیتهای پنهان و امنیتی در
راستای توقیف برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران سخن میگوید. حدودا یک
ماه بعد و در 8 آذرماه 1389 دو استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتیدر دو
عملیات جداگانه مورد حمله تروریستی قرار میگیرند. دکتر فریدون عباسی جان
سالم به در میبرد، ولی دکتر مجید شهریاری که به مقام شهادت میرسد.
4.
در مهرماه 1390 "جک کین" فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا و "رویل
مارک گریچ" از کارشناسان موسسه "دفاع از دموکراسی" در جمع تعدادی از اعضای
کنگره امریکا با بی شرمی تمام پیشنهاد انجام اقدامات تروریستی علیه جمهوری
اسلامی را میدهند. جک کین، در سخنانی در کمیته امنیت داخلی کنگره امریکا،
با يادآوري لزوم تشدید فشار علیه ایران گفت:«چرا آنها را به قتل نرسانیم؟
آنها قریب به هزار آمریکایی را کشته اند، چرا ما عامدانه آنها را ترور
نکنیم؟نمی گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می دهم عملیات
محرمانه انجام دهیم.
باید فشارهای شدیدی روی آنها اعمال کنیم.»
همچنین "رویل مارک گریچ" مشاور ارشد کنگره امریکا و کارشناس موسسه "دفاع
از دموکراسی" در مورد مسئولین جمهوری اسلامی ایران گفته بود: «آنان را
نمیتوانید جز با کشتن مرعوب کنید. قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر می کند،
بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!» در همین حال سه مقام امریکایی
در نامهای که اول آذرماه جاری به اوباما نوشته شد، تاکید کردند که لازم
است امریکا به زیرساخت های ایران و مقامات ارشد این کشور را با افزایش
عملیاتهای مخفیانه آسیب برساند. این نامه به امضای پیتر کینگ رئیس کمیته
امنیت داخلی کنگره، مایکل مک کاول، رئیس کمیته فرعی نظارت، تحقیقات و
مدیریت و پاتریک می هان رئیس کمیته فرعی مقابله با تروریسم رسیده است.
5.
ساعت 8.20 صبح چهارشنبه 21 دی 1390 و در دومین سالروز ترور شهید دکتر
مسعود علی محمدی، یک انفجار تروریستی در منطقه سید خندن تهران رخ داد که بر
اثر آن مصطفی احمدی روشن فارغ التحصیل دانشگاه شریف، در همان لحظه شهید
میشود و دو همراه وی به بیمارستان منتقل میشوند. چند ساعت بعد رسانه ها خبر
شهادت یکی از آن دو را اعلام میکنند. فرد تروريست سوار بر موتور سيكلت يك
بمب آهنربايی را دقيقاً مشابه شيوه ترور شهيد دكتر مجيد شهرياری به خودروی
پژوی 405 سورمهای رنگ حامل وی چسباند.
6. 8 آذرماه 1390 دانشجویان
بسیجی دانشگاههای تهران از ساعت 15 تجمعی اعتراض آمیز به اقدامات تروریستی
انگلیس، در مقابل سفارت این کشور در خیابان فردوسی برگزار کردند. بعد از
اتمام سخنرانی اساتید و دانشجویان، عده ای از دانشجویان با پلیس درگیر شدند
و پس از آن چند نفرشان از دیوار سفارت بالا رفتند تا پرچم انگلیس را به
پایین بیاورند. بعد از چند دقیقه عده زیادی از دانشجویان با شور و حرارت
انقلابی از دیوار سفارت بالا رفته و داخل سفارت شدند. بعد از چند ساعت و با
اولتیماتوم نیروی انتظامی، دانشجویان از سفارت خارج شدند.
7.
نگارنده در مقام ارزش گذاری حرکت دانشجویان در هشتم آذرماه نیستم؛ اما چیزی
که با چشم خود دیدم حاکی از آن بود دانشجویان بسیجی -که بعدها
تسخیرکنندگان نام گرفتند- با یک هدف مقدس جلو رفتند و آن پیشبرد اهداف
انقلابی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بود. اینکه حرکتشان درست بود یا
غلط، بحث دیگری است که در این نوشتار نمیگنجد، اما با صداقت تمام به آنچه
که بدان رسیده بودند، عمل کردند. در حین تسخیر و چند ساعت پس از تسخیر
بیانیه ها و اعلامیه های اعلام برائت از دانشجویان بسیجی شروع شد. طبیعتا
از یک سری از نهادها انتظار چنین کاری میرفت و باید هم انجام میشد. یک سری
دیگر -چه اعلام برائتشان درست باشد چه اشتباه- برادری و صداقتشان برای
نیروهای متعهد و ارزشی ثابت شده است. اما چیزی که اعجاب آور و بعضا باعث
تأسف بود، اظهار نظر و اعلام برائت برخی افراد بود که از ابتدا انتظار آن
نمیرفت، حمایت کنند، اما اصل اظهار نظرشان در این مورد هم تعجب آور بود.
کسانی
که سال به سال راجع به حوادث کشور صحبت نمیکنند، نشسته اند ببینند بسیجیان
چه کار میکنند، تا حرکتشان را محکوم کنند. فتنه گران و افراد به اصطلاح
اصلاح طلبی که اقدامات تروریستی آمریکا و اسرائیل را که ارتباطی با جناح
بندی سیاسی داخل کشور ندارد و جزو منافع ملی به حساب می آید، محکوم
نمیکنند، ولی حفظ منافع ملی بریتانیای کبیرشان هرگز از قلم نمی افتد.
یک
ماه و اندی از تسخیر سفارت انگلیس در تهران میگذرد، تعداد مصاحبه ها و
مقالات را راجع به تسخیر و تعداد مصاحبه هاو بیانیه هایشان را راجع به ترور
شهید مصطفی احمدی روشن در روزنامه ها، مجلات و سایتهای اصلاح طلبان قیاس
کنید، طبیعتا خواهید دید که قیاس مع الفارغ است. شایان ذکر است همه این
نوشتار برای یادآوری است، وگرنه روشن است جناحی که آن نامه کذایی را در سال
2003 به مقامات آمریکایی ارسال میکند و در آن رسما از حزب الله و حماس -
که در صف اول نبرد با اسرائیل هستند- اعلام برائت میکند و متعهد میشود که
از جریانات مذکور حمایت نکند، توقع محکومیت ترور شهید احمدی روشن و سایر
اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی توقعی بیجاست.