پایگاه 598: آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی از اساتید برجسته اخلاق در شهر تهران است. در ادامه پای سخنان این معلم و مفسر قرآن کریم مینشینیم:
آنان
که میاندیشند اگر شغلی خوب و درآمدی سرشار و خانهای عالی و مرکبی رهوار
نصیبشان شود، از هر جهت راحت میشوند، یا اگر کسی که زن یا فرزند ندارد
اگر زندار و فرزنددار شود دلی خوش خواهد داشت، اینان سخت در اشتباهند!
هر
کدام از اینها هم که به دست آید، اگر یک نوش به آدم بدهد به دنبال خود ۱۰
نیش به او خواهد زد! اصلاً نوش بینیش در دنیا تحقق ندارد! تنها انس با خدا
و رضا دادن به قضای خدا است که به انسان، آرامش جان میبخشد و در همه حال
او را شاد و خرم نگه میدارد و میگوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرّم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است/به ارادت بکشم درد که درمانم از اوست
این مفاد همان گفتار امام سیدالسّاجدین (ع) است که:
«لَوْعَتِی لا یُطْفِیهَا إِلا لِقَاؤُکَ»؛
خدایا! این آتش اشتیاق و طلب که از جانم شعله میکشد، جز با لقا و دیدار جمالت از اشتغال و التهاب فرو نمینشیند.
بنابراین،
مردم دور افتاده از خدا و فرو رفته در لجنزار شهوت و غفلت و پیروی از
هوی، هماکنون در آتش شقاوت که همان آتش محرومیت از حیات و لذّات مخصوص
انسانی است میسوزند و این آتش هم به فرموده سیدالسّاجدین (ع) که طیب انسان
است؛ فقط با آب زلال ارتباط با خداست که فرو مینشیند. کسانی که از این
لذت غافلند، در این دنیا نه زنده و نه مردهاند. چون ادراکات و احساساتی
دارند، درد و رنج یا لذتی حیوانی را درک میکنند اما زنده نیستند چون از
ثمرات حیات انسانی بیبهرهاند و همینها هستند که به فرموده قرآن در روز
جزا:
«الَّذِی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْری، ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى»؛
در میان آتش سوزان جهنم نه میمیرند و نه زنده حساب میشوند!
از
آن جهت که علیالدّوام احساس درد و رنج و عذاب میکنند هیچگاه نمیمیرند و
از آن جهت که از لذّت لقا و رضوان خدا محرومند، هیچگاه زنده نیستند! زنده
آن است که احساس لذت کند. مرده آن است که احساس درد نکند. پس جهنمیان نه
زندهاند و نه مرده!
مردم بیخبر از خدا هم در دنیا نه زندهاند و
نه مرده و سرّ اینکه الان آتش شقاوت و دوری از خدا را درک نمیکنند این است
که فعلاً مبرّدات و مخدّراتی از خارج به جانشان میرسد. خواب و خوراک و
آمیزش با زن و فرزند و سرگرمی با شهوات و اشتغال به امور مادّی، آبی بر آن
آتش درونیشان است و حالت تخدیر و آرامش موقتی در جانشان ایجاد میکند اما
به تدریج این مبرّدات و مخدرّات روبه زوال و کاهش میگذراند و قوای جوانی و
نیروهای بدنی با گذشت شب و روز و ماه و سال از دست میرود تا روزی که لحظه
مرگ فرا میرسد و رابطه تمام آن عوامل تخدیر با انسان قطع میشود و او به
خود میآید و میبیند تنها در خانه قبر و در عالم برزخ است!
دیگر نه
خوابی، نه خوراکی! نه بستر نرمی، نه زنی، نه فرزندی، نه دوست و رفیقی! نه
افیون و هرویینی، نه کنار دریا و استخر شنایی، نه مجله و سینمایی؛ از هیچ
کدام از اینها خبری نیست. چیزهایی که در مدت عمرش آنها را به جای خدا
پناهگاه خود دانسته و هر دم که آتش غصه و غم درونش شعله میکشید؛ خود را به
دامن آنها میانداخت و با آب موقت آنها آتش خود را خاموش میساخت، حالا
دیگر هیچ کدام از آنها به دادش نمیرسند و به دردش نمیخورند! در آن لحظه
است که آتش شقاوت و از خدا بریدگی که زیر آن آبهای موقت شهوات سر فرو برده
و خاموش بود، سر بر آورده زبانه میکشد و سراپای او را میسوزاند.
«إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ کَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ»؛
آتشی که دیگر خاموشی ندارد و وسایل خاموش کردن آن دست کسی نیست!
«نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ، الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ، إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ، فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»؛
آتش
برافروخته الهی است که از دلها سرمیزند آتشی است که خدای بزرگ آن را
آتش بزرگ نامیده است (النار الکبری)؛ و پیداست که بزرگی آن در تصور ما
نمیگنجد. رو قیامت شو قیامت را ببین! بنابراین تا زندهایم و به آن صحنه
سوزان نیفتادهایم بکوشیم تا راهی به سوی خدا بیابیم و خود را به او نزدیک
گردانیم. این که در نمازهای شبانهروزی به ما گفتهاند مکرراً از خدا هدایت
به صراط مستقیم را بخواهید و بگویید:
«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»؛
خدایا!ما را به راه راست هدایت فرما.
خواستهاند
به ما بفهمانند که وظیفه اصلی شما در این زندگی موقت، راهیابی به سوی خدا و
تقرّب به اوست! نه. مگر ورد زبانمان در عباداتمان جمله: قربةالی الله
است که میگوییم نماز میخوانم قربة الی الله، روزه میگیرم قربة الی
الله، عمره و حج انجام میدهم قربة الی الله، آیا هیچ اندیشیدهایم این
قربة الی الله و نزدیک شدن به خدا یعنی چه و صراط مستقیم و راه راست خدا
کدام است؟