به گزارش پایگاه 598، اخلاقى كه بر پايه تعاليم مكتب و جهان بينى دينى بوده و با ايمان به مبدأ و
معاد، احساس حضور خدا در صحنه هستى و محاسبه كردار و پاداش و كيفر آن در
روز رستاخيز و مسؤوليت اعضا و جوارح انسان و ثبت اعمال در پرونده شخصى
و... ضمانت اجرايى براى تحقق ارزشهاى اخلاقى و پایبندى انسان به امور
ارزشى است. اخلاق، در باور دينداران پس از علم خداشناسى، از پراهميت ترين
مباحث است، زیرا هدف آفرينش، رسيدن به كمال مطلوب و رضاى حضرت حق است و اين
مهم جز با مكارم اخلاقى ممكن نگردد. «اخلاق كريمه» يعنى تسلط بر نفس تا
جايى كه آدمی جز به نيكى سخنى نگويد، تصورى جز نيكى نكند و چيزى را جز
نيكى نبيند و هر عملى در اين راستا انجام شود كه انسان را به كمال برساند،
عبادت شمرده میشود. اخلاق دينى، ريشه دار، با هدف و پايدار و ژرف است و
انسان را از زندگى حيوانى و اجتماعى به کرامت میرساند.همان کرامتى كه خدا
بشر را بدان شرافت بخشيده و ممتازش ساخت«وَلَقَد كَرمْنا بَنى آدَمَ».
اخلاق دينى بر پايه اصالت انسان است. اخلاق كريمه، انسان را از انسان
اصطلاحى بودن به انسان حقيقى شدن ارتقا میدهد و به او شخصيت و كيان و
مَنِش انسانى میبخشد، میفهماند كه نبايد خود را با پيروى از خواهشها
خوار سازی، نبايد مقام و مرتبه خويش را فراموش نمايى كه خدا نيز از ياد و
انديشه ات فراموش خواهد شد. «نَسُوا اللهَ فَاَنْسيهُم أَنفُسَهم»، زیرا
آنگاه مسخ شده و نابينا و ناشنوا میشوى، نمیبينى آنچه را كه ديدنى است و
نمیيابى آنچه را كه فهميدنى است و به مرتبه حيوانى خويش، بلكه فروتر از
آن فرود میآيى. «اُولئِكَ كَالْأَنعامِ بَلْ هُم أَضَل» وآن گاه از شرّ تو
نمیتوان ايمن بود، «مَن هانَتْ عَلَيْهِ نَفسُهُ فَلا تَأْمَنْ
شَرهُ»(1).
كسى كه در پرتو اخلاق به مَنِش و کرامت و شخصيت انسانى
رسيد، هرگز نفس خويش را با نافرمانى و گناه خوار نمیسازد. «مَن كَرُمَت
عَلَيهِ نَفسُه لَم يُهِنها بِالمَعصِيَه» (2). و كسى به اين منزلت عروج
يافت، دنيا را همسنگ خويش نمیداند تا بدان خوارش گرداند، «مَن كَرُمَت
عَلَيهِ نَفسُههانَتْ عَلَيهِ الدنيا»(3) و كسى كه به اين مقام و پرورش
روح رسيد، به خواهشهاى نفس، به ديده تحقير مینگرد. «مَن كَرُمَت عَلَيهِ
نَفْسَهُهانَتْ عَلَيهِ شَهَواتُه» (4).
دنياى امروز، نيازمند
انقلاب اخلاقى در اين زمينه است تا همپاى انقلابهاى علمى، صنعتى و
اسلامی، از آن بهره جويد، زیرا دانش و صنعت بشر با هر سرعتى كه پيش رفت،
اخلاق و فضيلت را با همان سرعت به عقبگرد واداشت.
اخلاق به انسان،
ثبات، نظم، جهت و قدرت اراده و کرامت میدهد. از كوششهاى تخريبى غرايز
جلوگيرى میكند. هدف او را متعالى و شخصيت او را به كمال میرساند. تا كنون
بيش از 25مكتب اخلاقى و ضد اخلاقى به وجود آمده است: بعضىها در تأمين
خواستههاى روانى و پرورش روحى كوشيدهاند و بعضى در جهت لذتهاى مادى و
جنسى و... (مانند: فرويد و اريستيپ که بنيانگذار فلسفه لذت هستند).اگرچه
در گذشتههاى دور به خاطر سادگى سطح زندگى، عدم گسترش روابط اجتماعى،
اقتصادى، سياسى، فرهنگى و حاكميتهاى سلطه جويانه بشرى و بروز مشكلات جدى و
ناهنجارىهاى رفتارى در افراد جامعه، بسان امروز به اخلاق و با اين شدت،
احساس نياز نمیشد. اما امروزه، اخلاق را از جمله راهكارهاى موفق، در درمان
اين ناهنجارىها میدانند و سقوط ارزشها، همگان را بيدار ساخته كه اين
انسان افسار گسيخته، نيازمند اصول اخلاقى و پایبندى به سجاياى انسانى است
تا قافله سالار بشريت از تيره راههاى زندگى به سلامت، به كعبه مقصود رسد.
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند
قومیكه گشت فاقد اخلاق مردنى است.
پی نوشت ها:
1- بحار، ج 17 ص 214.
2- غرر الحكم، ص 677.
3- تحف العقول ص 278.
4- نهج البلاغه