مشروح مصاحبه تفصیلی با حاج محسن رفیقدوست در زیر میخوانید:
از بحث نفوذ شروع کنیم. با توجه به سابقهای که شما در قبل از انقلاب اسلامی در نهضت ملی و بعد از آن در طول نهضت حضرت امام(ره) و پس از انقلاب داشتید، اگر نکات عبرتآموزی در بحث نفوذ مدنظر شماست که خوب است مردم بدانند یا احیاناً نفوذیهایی که ما داشتیم و چه اهداف خطرناکی که در سر میپرواندند، بفرمایید؟
-رفیقدوست:بحث نفوذ از زمانی مطرح شد که دشمنیها از دشمنی فردی به دشمنی گروهی تبدیل شد، حزبی یا تشکیلاتی که شکل میگرفت، سعی بر این بود که هر طرفی با طرف دیگر مخالفت کند، تا بتواند اطلاعاتی از طرف مقابل پیدا کند.بحث نفوذ قطعی بود. بنده در زندگیام خاطرهای برای شما نقل میکنم که به سالهای 42-43 و یا سالهای بعد از مربوط میشود؛ در آن زمان آقای منتظری زندان بود و شایعه شده بود که وی در زندان تحت فشار است، بنده مأموریت پیدا کردم که با یکی، دو تا از دوستان به قم و نزد بزرگان و آنهایی که با دستگاه ارتباط حسنهای دارند، برویم تا این فشار از روی آنها برداشته شود.من به خانه رفتم، حاج مرتضی حائری، گفتند بهترین کسی که میتواند به شما کمک کند، آقای شریعتمداری است. داستان مفصل است، ساعت 9:30 صبح مجبور شدم به خانه آقای شریعتمداری بروم؛ دو، سه نفری رفتیم پیش ایشان و صحبت کردیم، به اصفهان رفتم و برگشتم و متوجه شدم آن دو نفری که با من بودند را دستگیر کردهاند،بعد نزد آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان گفتم که در آن ملاقات که ما سه نفر بودیم، یعنی من، شما و شیخ قدرت زنجانی. آن فرد قبل از انقلاب با مریضی که براثر درفشی بوده از مرحوم امیرحسینی خورده بود، کشته شد.گفتم یا من یا شما و یا شیخ قدرت ساواکی هستیم، حتی به یاد دارم که اول نهضت کسی بود که اسمش یادم نیست، ولی در تشکیلات مؤتلفه نفوذ کرده بود، وقتی که همه را دستگیر کردند، فهمیدیم که این شخص نفوذی بوده است، بحث نفوذ، قابل انکار نیست، حتی ما هم اگر بتوانیم باید در اردوهای دشمن نفوذ کنیم. باید مواظب باشیم که نفوذ دشمن در ما باعث سُست شدن جبهه و لو رفتن اهدافمان نشود، کسی که بخواهد منکر نفوذ باشد، سهلانگار است. بحثی که وجود دارد این است که در مقطعی برای اینکه فردی را از میدان خارج کنند، به او اَنگ نفوذی میزنند.به یاد دارم که به اتفاق یکی از دوستان که در ابتدای انقلاب به او اَنگ ساواکی بودن زده بودند، نزد شهید بهشتی رفتیم و موضوع را با ایشان مطرح کردیم، شهید بهشتی گفتند که ما که مسئولین نظام هستیم، میدانیم که تو ساواکی نیستی و از این اَنگی که به شما زدهاند، بهترین استفاده را انجام بدهید، که این اتفاق قبل از انقلاب افتاده است. چیزی که مذموم است این است که بی علم یا شایعه یا خدای ناکرده به قصد ضربه زدن اَنگ نفوذی به کسی بزنند، ولی به طور قطع همه باید مواظب باشند، به طوریکه وقتی شخصیتی مانند مقام معظم رهبری مسئله نفوذ را جدی تلقی و مطرح میکنند، این موضوع تقریباً یک امر واجبی تلقی میشود که تمام پیروان ایشان باید مواظب مسئله نفوذ باشند و اطراف خودشان را مواظبت کنند که نفوذ اتفاق نیفتد.
* نبوغ حضرت آقا در ابلاغ نامه برجام
فکر میکنید نفوذی که رهبر معظم انقلاب اسلامی هشدار میدهند، بیشتر در چه بخشهایی وجود دارد و به خصوص در بحث برجام که گفتند آن هم به واسطه بحثهای توافق و مذاکره در واقع بابی باز شده است؛ حتی یک روزنه باز شده و بعد از اینکه این توافق صورت بگیرد و مراودات و رفت و آمدها بیشتر شود، در این بخش چه نگرانیهایی وجود دارد و چه کارهایی باید انجام شود تا راههای نفوذ بسته شود؟
-رفیقدوست: تا اندازهای که بنده از دور به قضیه برجام را نگاه میکنم، تمام مراحل برجام تحت کنترل شخص رهبر معظم انقلاب بود و به نتیجه رسید و از این به بعد نیز خودِ آقا تمهیدات خوبی اندیشیدهاند، به قول خیلی از سیاستمداران،یکی از بزنگاههایی که حضرت آقا در آن نبوغ سیاسی خودشان را نشان دادند و همه خواص هم میدانستند و همه دنیا نیز متوجه شدند که با چه شخصیت عظیمی از نظر سیاسی روبرو هستند، موضوع ابلاغ و تدوین 9 بند در اجرای برجام بود که ایشان آن را تعیین تکلیف کردند که به اعتقاد بنده، اکثر این بندها موجب بستن راه نفوذ شد، به طوریکه اگر مسئولین اجرای برجام به توصیههای رهبر معظم انقلاب توجه کنند، همه راههای نفوذ بسته شده است و از این مسئله ضربهای به ما وارد نمیشود.
* داعش را آمریکایی ها بوجود آوردند
در وقایع اخیر اتفاقاتی که در فرانسه رخ داد، تحلیلهای مختلفی شده است، بعضی میگویند یک 11 سپتامبر دیگری ممکن است باشد، بحثهایی مطرح میکنند به عنوان جنگهای صلیبی و بعضیها میگویند این مقدمهای برای این است که اینها ورود کنند، مثلاً جنگ جهانی سوم راه بیفتد یا بحث اسلامهراسی در فرانسه و تعداد مسلمانانی که در فرانسه افزایش پیدا کرده و یا به هر حال بعضی میگویند که طراحی صهیونیستی و ممکن است کار خود داعش نباشد و کار القاعده باشد، تحلیلهای مختلفی در این مورد گفته شده است، ارزیابی شما در این باره چیست؟
-رفیقدوست: ما حدیث داریم که مَنْ أَعَانَ ظَالِماً سَلَّطَهُ الله عَلَيْهِ. پس از انقلاب اسلامی قضایایی در دنیا اتفاق افتاد، امام(ره) نیز جملهای دارند که در وصیتنامهشان و در صحیفه نور بارها این جمله تکرار شده است که «انقلاب الهی اسلامی ایران» در این رابطه جنگ و شهادت آقا مصطفی از الطاف خفیه خدا تلقی میشود.وقتی که امام خمینی(ره) در پاریس بودند، کیسینجر به آنجا آمد و گفت که آن اسلامی که ما شناخته بودیم و با شناختن اسلام تمام کشورهای اسلامی را تحت سیطره خودمان داشتیم با اسلامی که این مرد میگوید، تفاوت کلی دارد، ما باید حواسمان جمع باشد، البته "نیکسون" که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کتاب "جنگ واقعی، صلح واقعی" را نوشته بود نیز بر این نکته اذعان دارد. خلاصه کتاب "جنگ واقعی، صلح واقعی" این است که جنگ و صلح واقعی در دورانی است که در یک زمان جنگ اتمی بین اردوگاه آمریکا و اردوگاه شوروی اتفاق میافتد.نیکسون وقتی انقلاب پیروز شد، مقالهای به آن کتاب اضافه کرده و گفته است که با پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شدم که اشتباه کردهام، جنگ واقعی جنگی است که بین مجموعه همه قدرتهای دنیا از جمله آمریکا و شوروی با انقلاب اسلامی اتفاق میافتد که بخش عمدهای از آن در جنگ تحمیلی اتفاق افتاده است.همان شبی که در فرانسه هشت انفجار اتفاق افتاد، فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه، یک یا دو سال قبل گفت که عدهای از فرانسویها با داعش و با دولت بشار اسد میجنگند و در این بین ما باید از داعش حمایت کنیم.بنده از "سیانان" شنیدم که خانم کلینتون هم که کاندیدای جانشینی اوباماست، چند سال پیش رسماً اعلام کرد که داعش را برای مقابله با انقلاب اسلامی ایجاد کردهایم و این موضوع که درصد اعضای عرب مجموعه داعش تقریباً با اعضای غیرعرب آن مساوی است، نشاندهنده همین اظهارات است. بخش قابل توجهی از اینها در فرانسه بلژیک و سراسر اروپا، پیش از اینکه داعشی باشند، توسط پولهای آمریکاییها و عربستان سعودی، ابتدا وهابی و سپس داعشی شدند و خاستگاه اینها انحرافی است که در اهل تسنن، ایجاد شده است، یعنی وقتی با علمای چهارگانه اهل تسنن صحبت کنید، یکی در میان آنها پیدا نمیشود که وهابیت را تأیید کند، همه آنها وهابیت را انحراف میدانند، اینکه عرض کردم از قضا سرکنگبین صفرا فزود خوشبختانه در همه داعش یک شیعه هم پیدا نمیشود، آنها اسلامهراسی را نمیخواستند، شیعههراسی میخواستند.
"بیبیسی" در اولین تحلیلی که ارائه کرد گفت که آخرین کشورهایی که محکوم کردهاند، ایران و عربستان بودند، ایران نماد شیعه و عربستان هم نماد اهل سنت است.
رفیق دوست: منحطترین، عقب افتادهترین و نامشروعترین حکومت امروز جهان، حکومت عربستان است، مرتجع، از نظر مذهبی کاملاً فناتیک و عقب افتاده و به شدت مورد حمایت قدرتهای بزرگ هستند، لذا جهان هم یک جهان است و بیشتر به سمت جهان فهم و درک بیشتر پیش رفته است، یعنی میبینند که حتی وقتی پس از واقعه فرانسه اینها قصد حمله به یک مسجد را داشتند، از کلیسا به آنها اعتراض شد که شما به مساجد چکار دارید، یک عده منحرف هستند و در هر جایی ممکن است پیدا شوند. لذا واقعه فرانسه یک واقعه طبیعی بود و افرادی را آنچنان از انسانیت، بشریت و از هر نوع صفات خوب انسانی خالی کردند، به طوری که سربریدن برای آنها تفریح شد که با سرهای بریده فوتبال بازی میکنند.
یکی از اتریشیهایی که به دفتر بنده آمده بود، میگفت که یک فیلمی در آلمان و اتریش و اروپا پخش شد که یک آلمانی عضو داعش این فیلم را تهیه کرده است که در آن فیلم در حالی که سر یک نفر را میبرند، خطاب به مادرش میگویند که تماشا کن مادر، به زودی میآییم و آن مادر اعلام کرده بود که هر کسی پسرم را بکشد به او جایزه میدهم، این یک تمثیل است، مادر همه اینها فرانسه، بلژیک و اروپا و آمریکا است.
*آمریکا اراده ای برای از بین بردن داعش ندارد
بهانه پیدا کنند که سنگینتر در منطقه حضور پیدا کنند!
-رفیقدوست: امکان ندارد، ما از وقتی که آمریکا علم مخالفت با داعش را برداشت تا قبل از ورود روسیه کاملاً مشخص بود که قلابی است و هنوز هم در اراده آمریکا تردید وجود دارد که این کشور بخواهد چیزی را که خودش پرورانده را از بین ببرد. امروز دنیا متوجه شده است، اینکه اقدام تروریستی فرانسه کار خودشان است را بنده قبول ندارم و معتقدم که طبیعی است و باید انجام میشد. بنده در عین حال معتقدم که براساس خصلت انسانی که در هر انسان و مسلمانی شیعهای وجود دارد، کشتن مردم مردم بیگناه در هر فضایی را نمیپسندیم.بنده این را یک واکنش طبیعی از سوی این جرثومههای فساد در مقابل ایجادکنندگان خودشان میدانم و در نهایت هم این به سود شهرت، حقانیت و مقبولیت و طرفدار انسان بودن مذهب حقه شیعه منتهی میشود که این قطعا برای آینده ما مناسب خواهد بود.
*امام خمینی هرگز به سنگری که در خانه برای ایشان ساختیم، حتی نگاه نکرد
با توجه به مبارزات و تجارب شما در فلسطین، لطفا راجعبه برگ برنده جمهوری اسلامی(مقاومت) در تحولات منطقه و بیداری اسلامی و تأثیر آن در مذاکرات و کمک به پیشبرد اهداف انقلاب توضیح دهید.
-رفیق دوست: در دو حرکتی که از بسیاری جهات به هم شباهت داشتند، در زمان اجرا با هم تفاوت داشتند که میتوانیم آن را مورد استفاده قرار داده و بررسی کنیم. پس از حرکت امام در سال 40 و گرویدن مردم به ایشان، مشاهده میکنیم که در پی دستگیری ایشان، پیام 15 خرداد به وجود میآید، اما این قیام سرکوب میشود. در 22 بهمن 57 همین قیام تکرار میشود، اما سرکوب نمیشود. عامل اصلی آن در قیام 15 خرداد رهبر نبود، اما در 22 بهمن رهبر بود. اولا ویژگیهای امام به عنوان ولیفقیه زمان نسبت به سایر رهبرهای دنیا، کاملا یک ویژگی ممتاز و منحصر به فرد است.وقتی که امام قصد عزیمت از عراق به فرانسه را داشت، خبرنگار لوموند از او درباره مانیفست حرکتش سؤالاتی مطرح کرد و ایشان گفتند که من غیر از قالالله و قالالرسولالله و قال الصادق (ع) خبر دیگری ندارم و در فرانسه و ایران هم همین را گفت و تا آخر هم ادامه داد. اگر امام در جبههها نیامد، دلیلش این بود که از نظر عقلی امکان حضور برای امام در جبهه فراهم نبود؛ اگر این امکان وجود داشت، والله امام در جبهه حضور پیدا میکرد.بنده در زمان جنگ و بمبارانهای عراق به جماران رفتم که در خانه امام یک سنگر بسیار محکم ساخته بودند که در حیاطی که در اختیار امام بود، قرار داشت. همه میدانند امام حتی یک بار هم به درِ آن سنگر نگاه نکرد. چه برسد که از آن سنگر استفاده کند، حتی گفتند که هر وقت شما برای ملت ایران سنگر ساختید، من هم به داخل این سنگر میروم. حتی بد نیست که خبرگزاریها این موضوع را مورد بررسی قرار دهند که ما یک سنگر بسیار بزرگی در منطقه شمال تهران در شهرک شهید محلاتی تهران داشتیم که دولت، مجلس و تمام قوا میتوانستند به آنجا بروند و در آنجا جنگ را اداره کنند، ولی آنها متوجه نشدند که امام داخل آن سنگر نرفتهاند؛ بعدها این سنگر به انبار تبدیل شد، بنده نیز در بازدیدهایی که از آن داشتهام، متوجه شدم که این سنگر به حدی خوب و محکم است که بمب هم بر آن کارگر نیست.وقتی رهبری کشور و نظام اینگونه باشد، حرکت مردم در اطاعت از رهبری نیز به گونهای میشود که مردم از او تبعیت دارند.
مصری ها وقتی دیدند فتنه 88علیرغم حمایت خارجی ها شکست خورد، انقلاب کردند
در موضوع مصر که در دو، سه سال اخیر اتفاق افتاد، گروهی که از مصر به ایران آمده بودند و بنده با یکی از آنها جلسه گذاشتم و در این جلسه از او پرسیدم که خاستگاه انقلاب شما چیست، او گفت که شما شک دارید که انقلاب مصر، انقلاب اسلامی است؟ در جواب او گفتم که چرا بعد از سی سال در حال وقوع است و او پاسخ داد که ما باور نمیکردیم که انقلاب شما که به هیچ جا وابسته نیست و حتی در جهان اسلام هم در اقلیت هستید، در مقابل این همه امواج مخالف دوام بیاورد. نکته عجیبی که او گفت این بود که، "میدانید که ما پس از فتنه سال 88 سال شما انقلاب کردهایم؟ زیرا اوضاع را رصد میکردیم و متوجه شدیم که در اختلافی که در کشور شما رخ داده و به طور مستقیم هم از سوی خارجیها حمایت میشود، به طوریکه نخست وزیر اسرائیل هم میگوید که امیدش به سبزهای ایران است، اما یک مرتبه متوجه شدیم که شما پیروز شدید، بنابراین در آن موقع بود که به این نتیجه رسیدیم که اگر یک ملت به پا خیزد و مقاومت داشته باشد، میتواند ایستادگی کند، این حرف آن مصری است. اما حرف ما این است که علت شکست انقلاب مصر، پس از آن پیروزی درخشان، این بود که امام و رهبری نداشت، یعنی درسی که باید بگیریم این است که ما امام داریم و خاصیت این محوریت را درک کردهایم.
* بنده خود را یک شیعه افراطی طرفدار ولایت فقیه می دانم
بنده که خودم را یک شیعه افراطی طرفدار ولایتفقیه میدانم، در جلسهای از تعدادی از بزرگان سؤال کردم که آیا ولایتفقیه جزو اصول دین است یا فروع دین؟، همه نگاهی به همدیگر انداختند، گفتم که چرا همدیگر را نگاه میکنید، بخواهیم یا نخواهیم، ولایتفقیه جزو اصول دین است. ولایتفقیه بخشی از امام است، چیزی غیر از امامت نیست، زیرا سلسله مراتب حکومت در شیعهالله، پیامبر، امام و نایب امام در زمان غیبت است و ما اصلا ولایتالله داریم. یعنی کسی که به ولایتفقیه واقعا از جان معتقد است به این نیز اعتقاد دارد که در جامعهای که زندگی میکند، خدا حکومت دارد، این حاکمیت سلسله مراتب طولی دارد، از خدا به پیغمبر، از پیغمبر به ائمه تا امام زمان(عج) و در غیبت امام زمان(عج) نیز ولیفقیه عهدهدار حکومت است. بنده معتقدم که وقتی مشروطه در ایران پیروز شد، اشتباه کردیم که به سراغ قانون اساسی بلژیک رفتیم و آن را در کشور پیاده کردیم، فقط گفتیم که در مجلس شورای ملی آن زمان، 5 فقیه باشند که هیچ وقت اجرا نشد، البته شاید فقط همان دو دوره اجرا شد که مصوبات مجلس با فقه مشکلی نداشته باشد. این در حالیست که ما قرآن داریم و کتاب قانون ما قرآن است، آن موقع ترسیدیم. پس از انقلاب نیز در جریان تدوین قانون اساسی (البته شاهد من به رحمت خدا رفته است، ولی شاید بزرگان دیگر نیز در جریان باشند) در زمانی که مرحوم آیتالله مهدویکنی قانون اساسی را نزد امام بردند، امام فرمودند پس ولایتفقیه کجا دیده شده است؟ آیتالله مهدویکنی گفتند که موضوع ولایت فقیه در اصول 110 و 4 قانون اساسی دیده شده است، اما امام گفتند که در این اصول ولایتفقیه محدود شده است. ولایتفقیه، مطلقه است. اگر امام یا مقام معظم رهبری یا بعد از 120 سال ولیفقیه دیگری، گفت من نمیگویم، ما میگوئیم نه. ولی وقتی همه آن بحث قرآن و کلام پیامبر و ائمه است، غیر از مطلقه چیزی نمیتواند باشد.
**ماندگاری انقلاب اسلامی به واسطه اصل ولایت مطلقهفقیه است
امام فرمودند که بروید قانون اساسی را به رأی مردم بگذارید ولی من هر وقت که احساس کنم، ولایت را اعمال میکنم. امام چند بار این کار را کردند، امام نیز در این 25 سال چندین بار این کار را کردهاند. در کجای قانون به رهبری گفته شده است که یک مقام و مسئولی را در جایی که احساس کرده از حدش خارج شده است، برکنار نکند. بنابراین، اصل این حکومت برمبنای همان ایدهای است که امام در سال 47 در نجف به طلاب درس داد و از ابتدا نیز به آن اعتقاد داشت و پس از آن نیز در ایران اجرایی شد. به عنوان مثال، شهید به اندازه یک تاریخ میارزد، اما مبناییترین، واقعیترین و حقیقیترین و صحیحترین انقلاب، پس از اسلام، انقلاب اسلامی بوده است.
گاهی این طور گفته میشودکه انقلاب اکتبر شوروی 20 میلیون کشته داشته است، انقلاب کبیر فرانسه نیز چندین میلیون نفر و الجزایر هم چند میلیون و انقلاب مصر نیز همینطور کشته داده است، اما در انقلاب اسلامی از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57، حداکثر 70 هزار نفر به شهادت رسیدهاند، یعنی کمترین تعداد شهید را داشته است، اما انقلابی ریشهدار بوده است.امروز پس از 70 سال از انقلاب کمونیستی شوروی، اثری از آن نیست. انقلاب کبیر فرانسه که قرار بود آزادی برای دنیا بیاورد، 5 مقنعه بر روی سر زنان را تحمل نمیکند، لذا اگر این انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و ماند، تنها و تنها به واسطه اصل ولایت مطلقهفقیه بوده است.
* کلاهی از من هم برای جلسه حزب جمهوری دعوت کرده بود؛وقتی به بهارستان رسیدم، صدای انفجار شنیدم
آیا شما از تیپها و ماجراهایی شبیه کلاهی، مواردی دارید که برای جوانانی که در مورد آنها نمیدانند، بگوئید؟
-رفیقدوست: کلاهی و کشمیری، مصداق نفوذ بودند. کلاهی از اعضای حزب جمهوری بود. زمانی که حزب جمهوری اعلام موجودیت کرد، دقیقا دو روز پس از آن، فرمان امام برای سپاه پاسداران صادر شد. من از روز اول به خیابان امیرآباد، مسجد حضرت امیر(ع) که آقای موسویاردبیلی در آنجا نماز میخواند، رفتم و در حزب جمهوری ثبت نام کردم. پس از اینکه سپاه تشکیل شد، آقایان گفتند که حزب را رها کن و به سپاه ملحق شو که به این ترتیب بنده به سپاه آمدم. اگر چه در حزب نبودم، اما روزی که آن نامرد (کلاهی) میخواست آن کار را بکند با من که در آن زمان در پادگان مشغول خدمت بودم، تماس گرفت و گفت که امروز قرار است جلسه مهمی در حزب جمهوری تشکیل شود و چند تن از افراد غیر حزبی مانند شما، لاجوردی و شهید بهشتی نیز دعوت شدهاند.بنده برای شرکت در این جلسه حرکت کردم و حوالی میدان بهارستان متوجه صدای انفجار شدم که این صدا به قدری قوی بود که اتومبیل بنده را تکان داد، بنابراین در آن شرایط اینگونه اتفاقات بارها رخ داده و باز هم ممکن بود که اتفاق بیفتد، بنابراین مصلحت نبوده که دستگاههای اطلاعاتی ما مصداقهای نفوذ در اماکن حساس کشور را افشا کنند. به طور قطع مسئله نفوذ، هیچگاه از سوی دشمن منتفی نمیشود، دشمن تلاشش را میکند اما ما هم باید هم منافذ را ببندیم و هم مراقبت کنیم و در این مسیر اصولی را که از زمان صدر اسلام مورد تأکید پیامبر اسلام بوده است را نیز مورد توجه قرار دهیم.
* آمریکا می خواهد ما مذاکره کنیم تا به دنیا بگوید ایران در مقابل ما زانو زد
بحثی که حضرت آقا در مورد نفوذ مطرح کردند، به نظر میرسد اندکی گستردهتر باشد، به طوری که ایشان درباره توطئههایی برای بازگشت آمریکا به ایران تأکیدات فراوانی دارند، بهویژه پس از نهایی شدن برجام که میخواهد راهی برای بازگشت به ایران باز کند که رهبر انقلاب در این زمینه بارها فرمودهاند که یکی از مسائل اصلی در نفوذ، القای حضور مجدد آمریکا در ایران و یا القای عادی شدن ارتباط مقامات ایرانی و آمریکایی است که مباحثی مانند دست دادن آقای ظریف با اوباما را در این چارچوب تفسیر میکنند. یعنی وقتی ما پس از 37 سال ایستادگی در برابر استکبار اکنون در تعامل دیپلماتیک روابط با آمریکاییها را عادی نشان میدهیم، شاید این خود یکی از مدخلهای نفوذ باشد و عقبگرد جمهوری اسلامی در منطقه و افکار عمومی دنیا و به خصوص بین دوستدار انقلاب اسلامی را نشان دهد، نظر شما در این زمینه چیست؟
**تمامی اقدامات آمریکا علیه ایران موجب تقویت هیمنه جمهوری اسلامی ایران شده است
-رفیقدوست: یک مطلبی از بنده در مورد سفارت آمریکا نقل شده است که واقعیت هم دارد، زمانی که بنده وزیر سپاه شدم، مکان مناسبی برای وزارتخانه پیدا نکردم، بنابراین به این نتیجه رسیدم که وزارتخانه سپاه را در سفارت آمریکا و یا یا لانه جاسوسی تشکیل دهم که به همین دلیل به جماران رفتم و ملاقاتی با حاج احمد آقای خمینی داشتم و از او خواستم که در این باره از امام(ره) سؤال کند، وقتی حاج احمد آقا از نزد امام(ره) برگشت با خنده به بنده گفت که "شما بیا و خودت در این باره از امام سؤال کن، نزد امام رفتم و درخواستم را مطرح کردم، ایشان به بنده گفتند که برای چه میخواهی به آنجا(سفارت سابق آمریکا) بروی؟ مگر ما قرار است هزار سال با آمریکا رابطه نداشته باشیم؟، اما این حرف دلیلی بر این نیست که اگر آمریکا آدم نشوند، نباید با آمریکا مذاکره کنیم.مثال دیگر که شاهد آن زنده است، آقای جواد لاریجانی است که در آن زمان در وزارت امورخارجه بود و بنده نیز وزیر سپاه بودم، برای ملاقات با بنده و انجام کاری به وزارت سپاه آمد و گفت که سفیر سوئیس (حافظ منافع آمریکا در ایران) به دیدار من آمد و از او پرسیدم که ریشه دشمنی آمریکا از کجاست و تا چه زمانی ادامه دارد؟، او(سفیر سوئیس) پاسخ داد که واقعیت این است که شما با انقلاب اسلامی هیمنه آمریکا را شکستهاید و تا آمریکا هیمنه شما را نشکند، شما را رها نمیکند. ما در حال حاضر میبینیم که آمریکا در این 36-37 سال گذشته، دائما و به طُرق مختلف مانند ایجاد گروهکها، کودتا، جنگ تحمیلی و اکنون نیز با نفوذ به دنبال این کار است و میخواهد هیمنه ما را بشکند، خوشبختانه هر کاری انجام داده است، موجب شکست هیمنه خودش و تقویت هیمنه ما شده است. در شرایط امروز، آمریکا آدم نشده است و به همین دلیل مذاکره با آن در تعبیر بدش، مذاکره گرگ و میش و در تعریف خوبش، مذاکره ظالم و مظلوم است. مذاکره در شرایطی است که بدون پیششرط و در شرایط مساوی باشد و دلایل دعوا را مشخص کنند، اما این در حالیست که آمریکا به دنبال این نیست.دلیل آنکه امام(ره) و مقام معظم رهبری با اصل مذاکره با آمریکا مخالت میکردند به این دلیل بود که آمریکا هرگز به دنبال مذاکره برای بهبود روابط نیست، البته آمریکا به دنبال مذاکره برای مذاکره هم نیست، بلکه آمریکا به دنبال این است ما با او مذاکره کنیم تا به همه کشورهایی که در آنها خیزشهای انقلابی رخ داده، نشان دهد که الگوی شما(ایران) بالاخره مقابل ما(آمریکا) زانو زد. مذاکره با آمریکا زمانی برای ما جایز است که آدم شده باشد که این امر نیز محال است؛ البته این احتمال وجود دارد که در زمانی چنین چیزی رخ دهد، اما به این زودیها نیست و به طور قطع زمانی آمریکا با ما مذاکره میکند که خبری از "ایالات متحده آمریکا" به معنای امروزی نیست و در آن زمان اسرائیل هم وجود خارجی ندارد.این کلام مقام معظم رهبری که فرمودند اسرائیل حداکثر در 25 سال آینده وجود نخواهد داشت، حرف رئیسجمهور آمریکا و رئیسجمهور روسیه و پادشاه عربستان، نیست، بلکه این سخن یک رهبر روحانی است و بلوف سیاسی نیست، مانند حرفی است که امام(ره) پیشبینی کردند که کارتر(رئیسجمهور وقت آمریکا) انتخاب نمیشود و او نیز انتخاب نشد. همان حرفی است که امام گفتند، شاه باید برود و اینگونه شد؛ این در حالی بود که شاه در اوج قدرت و امام یک تبعیدی در پاریس بود.حدود 16 سال پیش که در بنیاد مستضعفان بودم، آقای خرازی نماینده ایران در سازمان ملل متحد بود، از بنده درخواست کرد تا به یک گروه آمریکایی برای ورود به ایران ویزا بدهم. آقای خرازی گفت که این گروه، افراد خاصی هستند. از چند وزیر وقت گرفتهاند، شما ملاقاتی با آنها داشته باشید. این آمریکاییها یک پدر، پسر و نوه بودند که پدر بیش از 70، پسر بیش از 50 و نوهاش نیز 20 و چند ساله بودند. این فرد، فرد بزرگی بود که در مراسم کلینتون جزو حلقه اول 15 نفره بود.اولا میگفت ما باید کاری بکنیم که مردم آمریکا بیایند و ایران را از نزدیک ببینید، آنها را در هتل آزادی مستقر کرده بودیم. وی میگوید که میخواهم در تهران شبگردی کنم. تا پاسی از شب در خیابانها گشت و گذار کردیم، او تعریف میکرد که "در راه برگشت در بلوار شهید چمران، دیدم که یک خانم جوان خوش قیافه و محجبه، تنها پشت فرمان اتومبیلش در حال رانندگی است. من داشتم از تعجب شاخ در میآوردم. از راننده پرسیدم میتوانیم با او صحبت کنیم، گفت اگر شانس بیاوریم و او پشت چراغ قرمز توقف کند، امکان دارد. اتفاقا در چهارراهی در آن حوالی به او رسیدیم. از مترجم خواستم که سؤالم را از او بپرسد که آن خانم جوان گفت، انگلیسی بلد است و تحصیلکرده آمریکا و پزشک است. از او پرسیدم این موقع شب نمیترسید که تنها رانندگی میکنید؟ آن خانم جوان پاسخ داده بود که خیال میکنید اینجا نیویورک است که یک پیرزن بعد از ساعت 8 شب نتواند از خانه خارج شود؟ اینجا جمهوری اسلامی است و من پزشک هستم و از بیمارستان به خانه میروم." این آمریکایی میگفت که شما چنین کشوری هستید.این جریان درست پس از فروپاشی شوروی بود. آن آمریکایی همچنین میگفت که مطمئن باشید آمریکا تا 25 سال دیگر به 50 کشور تقسیم میشود. اکنون نیز با چسبهایی به هم چسبانده شده است، قطعا آن روزی که مذاکره با آمریکا مباح شود دیگر آمریکایی وجود ندارد. اینکه امروز یک عده در کشور فکر کنند که اگر با آمریکا رابطه داشته باشیم، شرایطمان بهتر میشود، واقعا به عقل خود مراجعه کنند. ما تا وقتی که با آمریکا دشمن هستیم حتی از نظر اقتصادی وضع خوبی داریم. نسخه حل مشکلات اقتصادی را آقا پیچیدهاند که همان اقتصاد مقاومتی است، یعنی بگذارید مردم خودشان تولید کنند، قیم مردم نشوید، این قدر سنگ بر سر راه تولید مردم نگذارید و کارشان را تسهیل کنید، نه اینکه کالایی را که میتوانیم تولید کنیم را از خارج وارد کنید.
* روزی که روحانی گفت مشکل آب ما هم با رفع تحریمها حل میشود، عصبانی شدم
خداوند کشور ما را به حدی غنی کرده که ما از هر چیز، بهترین نوع آن را داریم، مانند نفت و گاز و معادن. به گفته کارشناسان، ما میتوانیم تا 200 میلیون نفر را از نظر کشاورزی تأمین کنیم. بنده روزی که آقای روحانی گفتند مشکل آب ما هم با رفع تحریمها حل میشود، عصبانی شدم که چرا این حرف را میزند، تحریمها مؤثر بود. اما من خودم مدعیام که در بدترین تحریمها که تحریم نظامی در زمان جنگ بود، حرکتی را آغاز کردیم که در زمینه تأمین نیازهای جنگ به خودکفایی رسیدیم و همه مهمات و تجهیزات را خودمان تأمین میکردیم، حتی موشکهایی با بُرد 110 کیلومتر را خود میساختیم و حتی اطلاع کامل دارم که در بسیاری جهات پهلو به پهلوی آمریکا حرکت میکنیم و در برخی از انواع پهبادها 10 سال از آمریکا جلوتریم. در صنعت موشکی امروز قدرت ممتاز جهان هستیم، در زیردریایی و مسائل نظامی صددرصد خودکفا هستیم. اگر همین روحیه را داشته باشیم، به گفته امام، اگر بخواهیم، میتوانیم.
*دولت روحانی چشم امیدش را از خارج بردارد؛ راه نجات التماس و رابطه با آمریکا نیست
فکر میکنید در دولت آقای روحانی این بحث جدی گرفته شده است؟
-رفیقدوست: اصلا! به دنبال اینکه چشم امید را از خارج بردارند، نبودهایم. البته دلشان میخواهد، ولی در اقدام، چیزی دیده نمیشود. من شنیدهام که برای حل مشکل تولید داخلی، 1700 مصوبه وجود دارد که مانع کار است و یکی از وزرا مأمور شده است تا آنها را شناسایی کند و از سر راه برداشته شوند و حتی قوانین رفع موانع کسب و کار همچنان باقی است و برطرف نشده است، البته اقدام انقلابی برای کوچک کردن دولت و چابکسازی آن انجام نشده است تا دولت تنها وظیفه سیاستگذاری و نظارتی را انجام دهد.حضرت امام(ره) جملهای دارند که من بارها نقل کردهام که ایشان معتقد بودند که همه اقتصاد باید دست مردم باشد که در کتاب خاطرات بنده نیز آمده است. امام(ره) همیشه میگفتند، زندگی مردم را دست کارمند ندهید، اما اکنون زندگی مردم دست کارمند است و راه نجات اقتصادی ما التماس به آمریکا و رابطه با آمریکا نیست.
* ماجرای پدر و پدر بزرگ موشکی ایران و قاب عکسی که تهرانی مقدم هدیه داد
داستان سیر تحولات صنعت موشکی کشور که شهید طهرانیمقدم به عنوان پدر موشکی ایران شناخته میشوند و شما قبل از ایشان پیگیر موضوع بودید، چیست؟
-رفیقدوست: بنده در سفری که به لیبی داشتم، از آنجا 10 موشک گرفتم و به کشور آوردم. وقتی که موافقت را گرفتم، آمدم بعد از چند وقت که قرار بود با مقام معظم رهبری به لیبی سفر کنیم، با سفر شهید حسن طهرانیمقدم و جانشین وی، آقای حاجیزاده مصادف شد که آنها را با یک هواپیمای دیگر به لیبی بردم. وقتی که موشک به فرودگاه مهرآباد رسید، حسن به دفتر من در وزارت آمد و از من خواهش کرد که یکی از آنها را برای مهندسی معکوس و ساخت به آنها بدهم و من از همان وقت تا حد ممکن از آنها حمایت میکردم و پول و امکانات را در اختیار آنها قرار میدادم که پس از آنکه با یک عده در کار خود پیشرفت کرد، تا حدی که به او، لقب پدر موشکی دادند. 7، 8 ماه قبل از شهادتش و حتی بعد از آزمایش شهاب 3 از آنها حمایت کردم که این نیز از زمان بنده شروع شد.
ما در دفتر شما عکسی را با موشک مشاهده میکنیم که امضای شهید طهرانیمقدم روی آن نقش بسته است، در مورد آن توضیح دهید.
-رفیقدوست:من از اینکه به حسن میگفتید پدر موشکی اطلاع نداشتم، ایشان آمد این عکس را در اینجا زد و بنده را به عنوان پدر موشکی ایران خطاب کرد.
شهید طهرانیمقدم به شما میگفت پدر موشکی ایران؟
-رفیقدوست: بله و این قاب عکس را آورد در این اینجا نصب کرد. پس از شهادت ایشان، پیش من آمدند و گفتند بالاخره شما پدر موشکی ایران هستید یا حسن؟ گفتم حسن پدر موشکی ایران و من پدر بزرگ موشکی ایران هستم.
*امام خمینی ساخت بمب اتم را برما حرام کرد و حتی اجازه ساخت سلاح های شیمیایی و میکربی را هم نداد
به نظر اگر شما کلیدها را از کره شمالی نمیآوردید هیچ یک از این پیشرفتها سیر خود را طی نمیکرد؟ چون لیبی موشکها را برد و شما به کره شمالی رفتیدو کلیدها را آوردید و روند انجام کار فراهم شد.
-رفیقدوست: این کار خیلی مشکلتر از تولید خوراک دامی است که ما از خارج وارد میکنیم. بنده همان سال وقتی که گروه صنایع نظامیام در سپاه تکمیل شد و 18 گروه ساماندهی شد که بزرگترین مجموعه متخصصان تحصیل کرده کشور در وزارت سپاه جمع شده بود، آقای فرهادی وزیر علوم فعلی نیز در آن زمان وزیر علوم بود، میگفت که تو از وزارت علوم، بیشتر هیئت علمی دارید و این 18 گروه، از فشنگ تا موشک تحقیقات انجام میدادند.من خدمت امام رفتم و گروهها را برای آمادگی دفاعی معرفی کردم، گفتم یک گروه داریم، "ش، م، ه"، ش،م، ر،" که امام گفتند منظور چیست؟ گفتم یعنی شیمیایی، میکروبی، رادیواکتیو یا شیمیایی، میکروبی، هستهای، امام فرمودند این آخر بمب اتم است؟، عرض کردم بله، گفتند بمب اتم حرام است. (این واقعه برای سال 63 است) امام گفتند شیمیایی و میکروبی را هم نسازید.من گفتم که دشمن اکنون دارد علیه ما این سلاح را استفاده میکند، ایشان فرمودند: پدافند آن(ضد) را بسازید. در هنگام خروج ایشان مرا صدا زدند و گفتند که میدانی چرا میگویم اینها حرام است؟ اینها اسلحه جنگ نیست، اینها نسل را تهدید میکند، ما که مأموریت نداریم در دنیا بیاییم، نسل را تهدید کنیم. یک دشمن دیوانهای سنگی انداخته است، ما میخواهیم پاسخ او را بدهیم. آقا هم که در اول بحث هستهای فتوا دادند، واقعا توان ساخت اسلحه اتمی در ایران وجود دارد، اما ساخت آن بر ما حرام است و ما نمیخواستیم آن را بسازیم.وقتی ما خدمت امام رسیدیم در آن گروه، فعالیتهایی شده بود، حتی وقتی که آنها آمدند به جایی که 30 سال پیش برای این کار مدنظر قرار داده بودیم برای این کار رفتند، ولی ما آنجا را به علت فرمان امام و حرام بودن ساخت سلاح اتمی تخلیه کرده و جای آن ساختمان و خانه ساخته بودیم. ما در جایی که دولت مانع نشد، یک مرتبه رتبه علمی ایران از 140 به 14 رسید و اگر کمک کنند، ملت ایران ملتی است که میتوان به زیر 10 نیز برسد.
* برای شیعه دیگردوران امام حسن(ع) نخواهد بود/ قیام امام حسین(ع) تا قیام امام زمان(عج) مستمر و جاری است
علیرغم این روحیه انقلابی شما و امثال شما، در دولت این روحیه وجود ندارد و حتی وضعیت کشور را با وضعیت صلح امام حسن مقایسه و مشابه میدانند و به قول آقای لاریجانی با برهان استیصال میگویند باید برویم ببندیم، تا کی میخواهیم به شعارها و الفاظ انقلابی تکیه کنیم و حتی آقای روحانی پس از برجام گفتند ما نباید خیلی از حرفها را بزنیم، آیا شما هم چنین باوری دارید؟ آیا مقایسه مردم دوران ما و دوران امام حسن جفا بر مردم ما نیست؟
-رفیقدوست: اتفاقا وضعیت امروز ما و رهبر ما، شبیه دوران امام حسن نیست که ایشان مجبور به صلح شدند، بلکه به قول آقا، شکوهمندانهترین نرمش قهرمانانه تاریخ رقم خورد. لذا از زمانی که امام علم را بلند کردند، مقیاس تغییر نکرده است. ما در جنگ 8 ساله از 11 ملیت اسیر میگرفتیم از 30 و چند کشور غنیمت، گرفتیم، این یعنی اردوگاه یزید و در این طرف نیز 72 تن با دستهای خالی. اساسا بعد از واقعه کربلا، برای شیعه دیگر دوران امام حسن(ع) به وجود نخواهد آمد، چون قیام امام حسین(ع) تا قیام امام زمان(عج) مستمر و جاری است و روز به روز گسترش مییابد. مسلمان شدن در دنیا در مقایسه با دوران قبل از انقلاب در حال حاضر، چند ده برابر شده است و اکثرا شیعه و نه سنی میشوند.ما در دورانی متفاوت از دوران امام حسن(ع) هستیم و ظرفیتهای بسیاری برای توسعه و پیشرفت داریم به شرطی که کمی هم حرف ما بیسوادها! را هم گوش کنند، زیرا به تجربه به ما اثبات شده که مردم اگر خودشان در هر کاری وارد شوند، آن کار را به سامان میرسانند. در همین شرایط اکنون که هنوز نه برجامی به سرانجام رسیده است و نه تحریمی برداشته شده، سیل اروپائیان به کشور سرازیر شده است، به گونهای که در هتلهای ما جا نیست. آنها برای سرمایهگذاری التماس میکنند. زیرا ثابت شده به علت موقعیت ممتاز اقتصادی ایران، در مقایسه با آمریکا، کانادا، اتریش، دبی و ایران، سرمایهگذاری در ایران چند برابر بیشتر سودآور است. از نظر سوقالجیشی اگر موفق به سرمایهگذاری شوند، منطقه بزرگی را تحت نفوذ دارند، لذا اصلا نیازی به این نیست که در برابر آمریکا سر تسلیم فرود آوریم تا تحریمها برداشته و پولها آزاد شود.
* اگر از ظرفیت های مردم استفاده نکنیم، شکست می خوریم
برجام دو فایده و حُسن داشت، یکی به رسمیت شناختن تکنولوژی هستهای ما است، زیرا قبل از آن ما حتی حق داشتن سانتریفیوژ را نداشتیم، اما اکنون این حق را در سطح محدود داریم که این به رسمیت شناختن حق ما، صددرصد به دلیل مقاومت در سالیان اخیر بوده است، زیرا متوجه شدند که اگر نپذیرند، ما به جلو خواهیم رفت و متوقف نمیشویم. دوم، انسجام و وحدت مخالفانی است که در برابر جمهوری اسلامی ایستاده بودند و این انسجام، شکسته شد. آقای روحانی درست میگوید که ساختار تحریمها شکسته شد و دیگر هم برقرار نمیشود، لذا اگر به ظرفیتهای مردم و اقتدار و تکیه به توانمان برگردیم، پیروز میشویم و اگر از ظرفیتهای مردم استفاده نکرده و به آن تکیه نکنیم، خیلی زودتر از مصر شکست میخوریم.اشتباه مُرسی هم این بود که به جای مردم به آمریکا تکیه کرد. اکنون مردم یمن که فقیر هستند و با غول زرهپوشی مانند عربستان صعودی میجنگند و تسلیم نمیشوند، نشان میدهد که ملت اگر در کنار هم باشد، هیچ کس تاب مقاومت در برابرآنها را ندارد، ملت هم مشکلات خود را حل میکند.
* امروز اگر کسی جلوی امام خامنه ای اما و اگر بیاورد، خودش را خراب کرده است
شما جزو حلقه اولهای انقلاب بودهاید. یعنی از همان ابتدای انقلاب با حضرت امام(ره) و در کنار ایشان بودهاید؟ شما بین خاطرات غیرمستند با حضرت امام(ره) که از برخی افراد نقل میشود و بینات ایشان، مانند صحیفه نور، به کدام استناد میکنید؟
-رفیقدوست: روزی در سالهای 66-65، به ملاقات امام رفتم، پس از ملاقات به حاج احمد آقا گفتم که میخواهم با آقا صحبت خودمانی داشتم باشم که فقط من بودم، امام و حاج احمد آقا، مطلب اول اینکه به امام گفتم من نخستین بار در سال 43 در دیدار با آیتالله بروجردی شما را دیدم و در همان دیدار اول، هر کاری که قرار بود با من میکردید، انجام شد و از آن زمان تا هماکنون که رهبر انقلاب اسلامی هستید، عظمت و جلال شما در نظر بنده هیچ تغییری نکرده است و نکته دومی که به ایشان گفتم این بود که آنچه مردم در شعارها، "خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار" را دنبال میکنند، به دو دسته تقسیم میشود، اول اکثریت قاطع و دوم یک اقلیت.در گروه اول به دلیل اینکه شما زندهکننده اسلام بودید، به بشریت خدمت کردید، حتی کلیسا نه فقط مساجد را آباد کردید. اما دسته دوم به این دلیل این شعار را مطرح میکنند، زیرا میدانند بعد از شما، امثال ما را در بالای تیرهای چراغ برق، دار میزنند. امام خندیدند و گفتند که "مطمئن باشید چنین اتفاقی نخواهد افتاد." با آن عظمتی که برای امام قائل هستم، معتقدم آن کسی که میتواند از امام مایه بگذارد، فقط مقام معظم رهبری است. اما امروز اگر کسی بخواهد در مقابل ایشان (که با قدرت کاریزماتیک خود 26 سال جهان اسلام را اداره کردند) اما و اگری بیاورد، خودش را خراب کرده است و نباید این کار را انجام دهد. جهان تأثیر و قدرت کلام رهبری را در جریان فاجعه منا دید که گفتند واکنش ما در صورت لزوم سخت و خشن خواهد بود و تغییر رویه در رفتار سعودیها، بلافاصله بعد از این سخنان کوبنده، دیده شد. همین الآن نیز اطمینان خاطر آمریکاییها از اینکه ایران به سمت بمب اتم نمیرود، فتوای آقاست که گفتند حرام است.
* امام خامنه ای معجزه امام خمینی است/حضرت آقا بدیلی در رهبری ندارند
این حکومت و حتی مقام معظم رهبری امام خامنه ای معجزه امام خمینی است. خودِ امام بودند که جانشین خود را به همگان معرفی کردند و خبرگان در مورد آن به اجماع رسیدند. حتی آیتالله مؤمن که به ایشان رأی مخالف دادند، بعد از آن آمدند و گفتند آن زمان ایشان را نمیشناختم. ولی اکنون رأی من نیز مثبت است. خودِ آقای هاشمی که برخی سؤالات و گوشه و کنایهها به ایشان بر میگردد، معتقدند و به همه طیفها، چه اصولگرا و چه اصلاحطلب و چه طیفهای خاکستری میگویند که آقا در رهبری بدیل ندارند. در سال قبل از برکناری آقای منتظری از سوی امام، (من از همان ابتدا با آقای منتظری مخالف بودم، چون دو سال با هم زندان بودیم و از آن موقع ارادتم نسبت به ایشان کم شد و آن ابر مردی که تصور میکردم نبود و در حوادثی مانند سیدمهدی هاشمی، دخترشان و پسرانشان موجب تغییر عقیده من شده بود) با چند تن از دوستان به ملاقات آقای منتظری رفته بودیم، آقای احمدپور که در آن زمان معاون من بود از من پرسید که پس از امام تکلیف رهبری چه میشود؟ من به ایشان گفتم که اطمینان داشته باشید یا ایشان رهبر نمیشود یا عوض میشود و رهبر میشود.بنابراین امروز مقام معظم رهبری بدیل ندارند و انشاءالله خداوند به ایشان 120 سال عمر بدهد و خدا خودش پس از آن کسی را از آستین خود پرورش داده و بیرون میآورد و هیچ کس حق ندارد برای کوچکترین تعرضی به مقام معظم رهبری از امام مایه بگذارد، بلکه تمام مایه گذاشتنها از امام باید برای تقویت رهبری باشد.
* اکنون زمام امور در دست مقام معظم رهبری است
با تمام آنچه گفتید، با وجود تأکید مقام معظم رهبری در بحث نفوذ برخی در بحث رابطه با آمریکا میگویند امام با شعار مرگ بر آمریکا مخالف بود.
-رفیقدوست: فرض کنیم این موضوع درست باشد، اکنون زمام امور در دست مقام معظم رهبری است و ایشان تصمیمگیر هستند، نه نقل قولی از امام که معلوم نیست درست باشد یا نه. امروز تکلیف را رهبری تعیین میکند، استناد به دانستههای زمان حضرت امام(ره) تکلیف امروز را معین نمیکند.
آقای هاشمی در 25 تیر 88، خطبهای داشتند که "بیبیسی" که تا دیروز مخالف ایشان بود، این مراسم را به طور زنده پوشش صوتی و تصویری داد، در آنجا آقای هاشمی بحثی را مطرح کردند و حدیثی را از بن طاووس نقل کردند که پیامبر به امیرالمؤمنین فرمودند که اگر مردم تو را نخواستند، برو که این را "بیبیسی" و ضد انقلاب این طور تفسیر کردند که ایشان منظورشان به حضرت آقاست که مردم شما را نمیخواهند و شما حکومت را واگذار کنید. اصلا گفتن چنین بحثهایی آیا درست است؟
-رفیقدوست: بنده این حدیث و این سخن را نیز از زبان آقای هاشمی نشنیدهام، و زده شدن این حرف از زبان آقای هاشمی با این کیاستی که از ایشان سراغ دارم... هر دوستی و دشمنی اگر هدف الهی داشته باشد، انسان به بیراهه نمیرود. اگر این برداشتی که میگوئی درست است، پس چرا، بارها و بارها گفتهاند آقا بدیل ندارد؟ این برداشت با این صحبتها همخوان نیست، بنده آقای هاشمی را بیش از اینها هوشیار میدانم، البته به برخی حرکات ایشان انتقاد است.
* هاشمی ساکت فتنه بود/توقع داشتم با فتنه 88 مخالفت کند
شما ایشان را ساکت فتنه لقب دادید.
-رفیقدوست:بنده توقع داشتم که آقای هاشمی با فتنه 88 علنی مخالفت کند، اما مخالفت علنی از ایشان ندیدم. من به 25 سال قبل از فتنه 88، زمانی که وزیر سپاه بودم بر میگردم، یک روز خدمت آقای هاشمی در مجلس رفتم و عرض کردم که شما جنستان از ماست، ما از سال 40 با هم هستیم، احساس میکنم شما از تیپی که مقابل ماست، حمایت میکنید (چون در دولت دو دسته بودیم). من ایشان را زیرک و ملا میشناسم، ایشان گفت که شما هم در هر شرایطی با ما هستید، من میخواهم آنها را نگه دارم. شاید از برخی جهات درست میگفت. هنوز هم ما با آقای هاشمی، مخالفتی که بسیاری میکنند، نمیکنیم. چرا که معتقدیم که باید این سرمایه را برای انقلاب نگه داشت.
* به فائزه و مهدی هاشمیگفتم پدرتان را از هستی ساقط میکنید
اقدامی که دخترشان در فتنه انجام دادند و مقابل صداوسیما رفتند و...
-رفیقدوست:بنده همان موقع یک مصاحبه کردم و از طرف یکی از نزدیکان ایشان با من صحبت شد، من با او دعوا کردم و گفتم، این شماها (دخترها و پسرانش) هستید که دارید آقای هاشمی را از هستی ساقط میکنید. البته محسن و یاسر عاقلانه رفتار و فائزه و مهدی خارج از چارچوب عمل کردند.
چندی پیش مقابل زندان تجمعی شده بود و منافقین در اعتراض به حمله به لیبرتی جمع شدند و جالب اینکه خانم فائزه هاشمی در میان آنها بود، نظر شما در این باره چیست؟
-رفیقدوست: محسن هاشمی به این موضوع پاسخ داد که این حادثه اتفاقی بود و آنها به ملاقات مهدی رفته بودند و این دو اتفاق همزمان شده است.
اما خانم فائزه هاشمی در مصاحبهای با "روز آنلاین" گفته است که من در کنار برادران و خواهران مجاهدم !!!بودم.
-رفیقدوست: آقای هاشمی در برابر خانوادهاش بسیار آزاد برخورد میکند و بنده نیز معتقدم که جامعه نباید رفتار فرزندان هاشمی را به حساب ایشان بگذارد.
خوب، آقای هاشمی جزو وزنههای نظام است اما قرار گرفتن دختر وی در پایگاه ضد انقلاب، چگونه توجیه میشود؟
-رفیقدوست: فرزندان ایشان هم اگر تخلف کنند، محاکمه و مجازات میشوند و ایشان اعتراض نمیکنند.
ایشان به عملکرد قوهقضائیه اعتراض کردند.
-رفیقدوست: آن اعتراضی را که باید نکردند.
با توجه به سوابق آقای هاشمی، آیا عملکرد ایشان در فتنه سال 88 درست بود؟ این در حالی است که در فتنه دست دشمن و براندازی آشکار است، ما نباید توقع داشته باشیم که آقای هاشمی در کنار آقا بایستد.
-رفیقدوست: اگر امام(ره) فرمودند تا شما دو تا (هاشمی و آیتالله خامنهای) با هم هستید، انقلاب لطمهای نمیبینند، به این معنی است که امروز باید آقای هاشمی به سراغ آقا رفته و دست در دست ایشان بگذارند. اگر این کار را انجام دهد، به وصیت امام عمل کردهاند و بهترین کار این است که اما بنده مثل دیگران به خودم اجازه نمیدهم به حریم ایشان نزدیکتر بشوم، زیرا بسیاری از امتیازات و ویژگیها را از ایشان سراغ دارم و نمیخواهم آنها را در دلم فرو بریزم، هرچند به مشی سیاسی ایشان انتقاد دارم.
* ظریف باید حواسش جمع باشد/بهتر بود واکنش نشان می داد
در بحث دست دادن آقای ظریف چطور موضع ایشان چگونه بود؟
-رفیقدوست: بنده از ابتدا با سبک روزنامهنگاری ایرانی که منطبق با ژورنالیستی غرب است، مخالفم یعنی در روزنامهنگاری اسلامی، هدف وسیله را توجیه نمیکند. در دو مورد از من پرسیدند که نظر شما راجعبه دست دادن آقای ظریف و اوباما چیست؟ من چند نکته را ذکر کردم که اولا من ظریف را میشناسم. ظریف با وجود آنکه سالها در آمریکا درس خوانده است، جزو خانواده مذهبی و مقید است. به هیچوجه هم اینکه آقای ظریف آماده شده باشد تا با آقای اوباما دست بدهد، اینگونه نیست. ولی شما این شرایط را تجسم کنید که با اعتمادی که من به ظریف دارم، حضرت آقا هم عین حرفهای بنده را ظاهرا تأیید کردهاند که صحنه را درست میکنند و درست سر پیچ، آقای اوباما و همراهانش از یک طرف و آقای ظریف هم از سوی دیگر میرسند و او (آقای اوباما) دستش را دراز میکند و آقای ظریف هم دست میدهد، البته قطعا اگر مقام معظم رهبری بودند، دست نمیدادند. اگر من بودم هم دست میدادم، چون آن را خلاف اخلاق اسلامی میدانستم.
یعنی آقا خلاف اخلاق اسلامی عمل میکرد؟
-رفیقدوست:آقا از این جهت دست نمیداد، زیرا یک قدرت مافوق است. اما این اتفاق تصادفی بوده و خودِ آقای ظریف هم در مورد آن توضیح داده است.
روزنامه نیویورکتایمز نوشته است که آنها 5، 4 دقیقه با یکدیگر ایستادهاند و با یکدیگر خوش و بش کردهاند و وزارت خارجه هم این را تأیید کرده است.
-رفیقدوست: بنده این را نشنیدهام.
حال، فرض کنیم اینگونه بود، آن وقت چه؟
-رفیقدوست: اگر فرض این باشد، نباید خوش و بش میکرده است، حرف بنده این است که در آنجا بر طُرق اخلاق اسلامی بوده است.
*تسنیم: در مورد سناریورهای بعدی چطور که ممکن است بهرهگیری کنند؟
-رفیقدوست: باید حواسش جمع باشد.
آقای ظریف باید حرفی میزند که آن را خنثی کند یا وزارت خارجه بیانیهای میداد تا عملیات روانی آنها را خنثی کند. چون حضرت آقا یکی از اهداف نفوذ را القاء عادی شدن روابط ایران و آمریکا اعلام کردهاند، این در حالیست که اقداماتی اینچنین (دست دادن آقای ظریف) این القاء را در افکار عمومی ایجاد میکند.
-رفیقدوست: شاید اگر با کس دیگری مصاحبه میکردید و این سوال را از او میپرسیدید، او میگفت من دست نمیدادم، ولی من واقعیت را گفتم که دست میدادم. البته بنده در زمان امام گفتم اگر امام بگوید برو واشنگتن و به ریگان سیلی بزن میروم و اگر بگوید برو دست بده، میروم و با او دست میدهم. ما مسلمان تنوری هستیم. بنابراین ظریف در شرایطی قرار گرفت و دست داد و البته بهتر بود پس از آن واکنشی نشان میداد تا آن اثرات را خنثی کند.
* با ورود برندهای آمریکایی صد درصد مخالفم
نظر شما درباره ورود برندهای آمریکایی و نفوذ چیست؟
-رفیقدوست: این داستان عمو سام است و آمریکاییها هر جا خواستند، نفوذ کنند اول برندهایشان مانند پپسی و کوکا و... را بردند و بعد مک دونالد را وارد کردند و بعد در آنجا ورود کردند، اصلا چه نیازی به ورود این برندهاست؟ من صددرصد با این امر مخالفم! سفیر شوروی، اولین سفیر گورباچف در ایران، از وزارت خارجه وقت گرفت (بعد از داستانی که گفتند من به سفیر سیلی زدم که نزده بودم و تحریف شده بود، بلکه او را تحقیر کرده بودم) و به ملاقات من آمد. از او پرسیدم که این گلاسنوست و پروستاریکا و... چیست؟ و چطور گورباچف جرئت کرد که این کار را بکند. (منظور از بیان این موضوع این است که نگذاریم در کشور ما این اتفاق بیفتد و بیشترین خطاب بنده نیز به مردم است). او گفت که گورباچف همه را جمع کرد، یک کاغذ برداشت، یک خط روی آن نوشت، آن مداد را گذاشت و مداد دیگری را برداشت و خط دیگری هم کشید، آن خطی را که اول کشیده بود، مدام مداد پاکن کشید و به جای پاک شدن، سیاه شد، بعد با مداد پاککن مداد دوم خط دوم را آهسته پاک کرد. بعد گفت، این آمریکاست و این شوروی، یعنی اینگونه خودش و مردمش را فریب داد.پیام این داستان برای ملت ایران است که میتوانیم از آمریکا هم بهتر یخچال بسازیم، نه اینکه چون یخچال آمریکایی بهتر است آن را استفاده کنیم و ثابت کردهایم که میتوانیم، کما اینکه پهباد را بهتر از آنها ساختیم. لذا اصلا نباید نمادهای سرمایهداری را وارد کنیم، بلکه باید تکنولوژیهای روز مانند نانو را وارد کنیم که حکم شرع ما نیز هست.
* باید تلاش کنیم که آقای هاشمی را از دست ندهیم
ما گفتوگویی با حجتالاسلام طباطبایی داشتیم و ایشان نگران نفوذ برخی در دفتر آقای هاشمی بودند، ما نیز اخباری مانند حضور آقای عبدالحسین هراتی در دفتر آقای هاشمی داشتیم که مشاور ایشان شد و در جلسات خصوصی و ویژه شرکت میکرد و پس از آن مشخص شد که آقای هراتی در خارج از کشور بیانیههای رسمی علیه امام و رهبری منتشر کردهاند که بیانیهها را نیز ما در اختیار داریم، آیا شما فکر میکنید برنامه این چنینی برای تأثیرگذاری بر شخصیت و مواضع آقای هاشمی وجود داشته باشد و به دنبال نفوذ باشند؟
-رفیقدوست: قطعا برای همه به دنبال چنین اقداماتی هستند، اما میخواهم بگویم بیشتر حرکتها باید در جهت نزدیک شدن هر چه بیشتر آقای هاشمی و مقام معظم رهبری انجام شود، نه جدا کردن و دور کردن، باید در این زمینه هوشیار باشیم، باید تلاش کنیم که آقای هاشمی را از دست ندهیم.
* انحراف از فرهنگ امام از زمان آقای هاشمی شروع شد
آیا شما این عقیده را قبول دارید که انقلاب اسلامی از مسیرش منحرف شده است؟(هاشمی چنین عقیده ای دارد)
-رفیقدوست: اصلا. برای روشن شدن مثالی میزنم، در سال 42 که مذهبیها به زندان افتادند، من و چند نفر، از جمله حاج توکلی بینا از مردم پول جمع میکردیم و به خانوادههای زندانیان کمک میکردیم، فردی نیز ماهی 25 تومان به من میداد، یک بار که به سراغ این فرد رفتم، او گفت من دیگر به تو پول نمیدهم چون تو میروی با آن اسلحه میخری. پس از پیروزی انقلاب روزی در مدرسه رفاه همان مرد آمد و 200 هزار تومان به من داد و گفت که من اشتباه میکردم و آن پول را صرف تهیه آذوقه برای مردم از طریق شرکت تعاونی مدرسه رفاه کنید.امام با حرکت انقلابیاش، همه مردم را متحول کرد و این حرکت تا سالهای بعد از رحلت ایشان ادامه دارد. پس از آن به علت انحرافات از فرهنگ امام که از زمان هاشمی آغاز شد در زمان آقای خاتمی اوج گرفته و در زمان احمدینژاد به بالاترین حد رسید و مردم دو شقه شدند، لذا الآن باید تلاش شود تا روحیهای که مردم در زمان جنگ داشتند را دوباره به دست بیاورند، ما اگر آن روحیه را داشتیم، خیلی زودتر به پیشرفت و توسعه دست پیدا میکردیم. در سطح مدیران عالیرتبه نیز باید در اطاعت از مقام معظم رهبری همه، جا پای ایشان بگذارند، روحیه جامعه را به سالهای ماقبل 68 برگردانیم.اینکه دشمن از ما میترسد، دلیلش این است که اهداف انقلاب سر جای خودش است، البته در بخشهای فرهنگ و اجتماع دچار مشکل شدهایم، برخی از این شرایط، نتیجه قصور ماست و برخی بازی زمانه است و از دست ما خارج است، ما اگر وقت جوانانمان را به بهترین وجه پُر کنیم، دیگر ماهواره مجالی برای عرض اندام در زندگی امروز ما نخواهد داشت؛ باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم، باید از ظرفیتهای اربعین، محرم و صفر استفاده کرد. اما این به تنهایی کافی نیست، باید از همه ظرفیتها استفاده کرد.
آقای هاشمی در صحبتهای اخیرش گفته است که خط امام پس از ایشان دچار انحراف شد، همچنین گفته است که صدام نیز به خاطر تندروها به ایران حمله کرده، یعنی واقعا علت جنگ تحمیلی 8 ساله و این تحولات عظیم برای این تندروها بود و صدام بدون هیچ نقشهای به ما حمله کرد، که این تحلیلها با کیاست آقای هاشمی در تضاد است؟
-رفیقدوست: بنده چیزی در این زمینه نشنیدهام، در حالی که صدام به نیابت از آمریکا و شوروی به ایران حمله کرد. بارها نیز دلایلم را گفتم. رئیسجمهور بلغارستان به من گفت که ما از ماهها قبل میدانستیم که صدام میخواهد به ایران حمله کند.
حاج آقا طباطبایی میگفتند آقای هاشمی از آقای احمدینژاد عصبانی است، بخشی از این مواضع به خاطر اوست.
-رفیقدوست: میخواهم بگویم که خدا از سر تقصیرات آقای احمدینژاد نگذرد. پس از آن آنچه بر آقای هاشمی و آقای ناطق گذشته بود، جبران نشد. به هرحال بشر جایزالخطاست و معصوم نیست.
در بحث خبرگان موج و جریانی آغاز شده است که کلید واژه آن جوانگرایی در مجلس خبرگان است؟ شما چنین تعابیری را قبول دارید؟
-رفیقدوست: خیر، من معتقدم که خبرگان دو وظیفه دارند، که یکی انتخاب و دیگری اشراف بر رهبری است. طبق قانون اساسی رئیسجمهور با رأی مردم انتخاب میشود. ولی در حقیقت این به معنای پیشنهاد مردم به رهبری برای تنفیذ حکم ریاستجمهوری به یک فرد است و این امر بدون تنفیذ رهبری مشروعیت ندارد که انتخاب رهبری به واسطه بزرگترین افراد اسلامشناسی در آن عصر به انتخاب مردم باشد. یعنی 80، 90 نفر، روحانی سرد و گرم چشیده و پخته که از مرحله هوای نفس گذشته باشند باید بتوانند وظیفه خبرگان را انجام دهند. اما این عقیده که بیشتر اصلاحطلبان به دنبال آن هستند که جوانگرایی در مجلس خبرگان رخ بدهد، اتفاق نخواهد افتاد، چون مردم ما نبوغ خود را در مراحل حساس نشان میدهند.
* سید حسن خمینی مانند پدرش خود را یکی از آحاد مردم و مطیع رهبر بداند
شما خود را اصولگرا میدانید یا اصلاحطلب یا اعتدال گرای حامی دولت؟
-رفیقدوست: بنده اصولگرای معتدل هستم، آن هم از آن نظر که امام و آقا را معتدل میدانم، در غیر این صورت من اصولگرا هستم. این بازی جوانگرایی مجلس خبرگان یک بازی سیاسی برای جناحی کردن خبرگان است و این اتفاق نمیافتد. چندی پیش مصاحبهای از بنده در جراید منتشر شد که در آن از پرسیدهاند که حاج حسن آقا خوب است که وارد انتخابات خبرگان شود یا نه؟ بنده با یک مقدمهای گفتم که خوب است و مصاحبهکننده مقدمهای را که گفتم را چاپ نکرده است، به طوری که مقدمه من این بود که وقتی حضرت امام رحلت کردند و آیتالله خامنهای رهبر شدند، مقام معظم رهبری به منزل امام برای دیدار خانواده ایشان رفتند و این در تلویزیون نیز پخش شد و در آنجا یک صندلی گذاشتند و آقا روی آن صندلی نشستند و مرحوم حاج احمد آقا که عمری را فدای امام کرد، پای صندلی نشست و این جمله از زبان ایشان در تلویزیون هم پخش شد که حضرت آیتالله خامنهای، شما رهبر هستید و بنده هم یکی از آحاد ملت، هر امری بفرمائید من اطاعت میکنم، من در آن مقدمه گفتم که اگر امروز رابطه بین حاج حسن آقا و مقام معظم رهبری همین جور است، چه کسی بهتر از ایشان؟
برخی میخواهند برخلاف نظر شما، بیت امام را رو در روی بیت رهبری قرار دهند؟
-رفیقدوست: تا حالا که موفق نبودهاند و ما دعا میکنیم که چنین اتفاقی نیفتد و این اصلا از نظر بیت امام مبارک نیست.
برخی مسئله اخذ امتحان برای شرکت در مجلس خبرگان را کسر شأن برای حاج حسن خمینی میدانند و میگویند که اصلا ایشان نباید برود امتحان بدهد، به عقیده شما امتحان گرفتن کسر شأن است؟
-رفیقدوست:خیر، ما یک روحانی مجاهد داشتیم که بنده همیشه به چشم زیارت سراغ ایشان میرفتم، ایشان در مجلس خبرگان کاندیدا شد، اما در انتخابات خبرگان قبول نشد. خیلیها سرو صدا کردند اما خود ایشان گفتند این قانون است و باید اجرا شود. ساز و کار مجلس خبرگان مشخص است و بسیاری افراد بودهاند که اشتهار مطلق داشتند، رد شده و نیامدهاند.
* مقام معظم رهبری درباره کتاب خاطرات آقای رفیقدوست چه گفتند؟
آیا کتابخاطراتتان را برای مقام معظم رهبری ارسال کردهاید؟ ایشان نظری دادهاند؟
-رفیقدوست: این کتاب در دو جلد است، جلد اول آن توسط مؤسسه سوره به چاپ رسید. برای چاپ مجدد از دفتر آقا نوشتند که جلوگیری شود. دلیلش این بود که چون من در کتاب اول خود از حضرت آقا مطالب زیادی نقل کردهام، باید از دفتر آقا تأییدیه گرفته شود و این جزو قوانین است که تأیید شده و چاپ سوم و چهارم آن در دست اقدام است. من نمیدانستم این یک قانون است.با یکی از آقازادهها تماس گرفتم که به دفتر رفتم. ایشان گفتند، کتاب شما را هم ما و هم آقا خواندهاند و خیلی هم خوشمان آمده است. جملهای که آقا فرمودند این بود که «من اکثر خاطرات را تورق میکنم ولی خاطرات شما را خواندم. با وجود اینکه شما به خاطر ارتباط نزدیک با من، مورد کم لطفی آقای موسوی هم بودید و همه خبرهایتان را به من میدادید. این کتاب برای من نو است و این سبک خاطرهنویسی خیلی خوب است» و امسال هم در نمایشگاه کتاب سراغ دو کتاب را گرفتهاند که یکی دست نوشتههای شهید مطهری و یکی خاطرات محسنرفیق دوست.