انسانها از زمان شکلگیری تمدن برای دستیابی به منابع آب با یکدیگر جنگیدهاند و امپراتوریهای بزرگ خود را نیز در اطراف رودخانههای بزرگ تأسیس کردهاند. مورخان براین باورند که شهر باستانی سومریها به نام «اور» نیز متعلق به امپراتوری است که به دنبال فراوانی آب و دسترسی به خلیجفارس بوده است. برخی از دیگر روایتها نیز حاکی از آن است که ساکنان این شهر به دنبال خشکسالی شدید و خشکشدن آب رودهای دجله و فرات این شهر را ترک گفتهاند. امروز اما خشکسالی و کاهش بارندگی درکنار تروریسم بشر ساخته، سرزمین میان ٢ رود را که روزگاری سبز و حاصلخیز بود، به ورطه نابودی کشاندهاند.
درطول قرون گذشته نیز دولتها و بازیگران غیردولتی از آب بهعنوان سلاحی علیه یکدیگر استفاده کردهاند. درحالی که شمار جنگهای تمامعیاری که صرفا بر سر منابع آب صورت گرفته، چندان زیاد نیست، اما با توجه به نقش حیاتی آب برای هر جامعه، دسترسی به منابع آن موجب درگیریهای کوچک متعددی شده که خرابی و کشتار بسیاری بر جای گذاشته است. خاورمیانه درطول سالهای اخیر قربانی رقابت بر سر دستیابی به آب شده است و دولتها و گروهها اقدامات گستردهای را دراین خصوص انجام دادهاند که ازجمله میتوان قطع جریان آب در مقطعی کوتاه برای منحرفکردن مسیر آب و یا تهدید مصرفکنندگان به تخلیه ذخایر آب اشاره کرد.
داعش نیز از این قاعده مستثنی نیست. این گروه از زمان آغاز گسترش قلمرو خود در غرب سوریه، از آب بهعنوان سلاحی در جهت پیشبرد استراتژی پیشروی و تسلط بر سرزمینهای جدید استفاده کرده است. درست است که داعش به شکلی آشکارا میدانهای استراتژیک نفت و گاز طبیعی در سوریه و عراق را هدف قرار داده، اما نگاهی دقیقتر به تحرکات این گروه حاکی از آن است که دجله و فرات در برنامهریزیهای این گروه نقش بزرگی را ایفا میکنند. شناخت انگیزه داعش در سازماندهی خلافتی تازه درحوزه دجله و فرات میتواند در مبارزه طولانیمدت با این گروه کارآمد باشد.
داعش در سال ٢٠١٢ و درپی خلأ قدرتی که در نتیجه جنگ داخلی سوریه شکل گرفته بود، ظهور و در غرب شهر حلب اعلام وجود کرد. داعش با دیگر گروههای شورشی سوری که اولویتشان جنگ با نیروهای بشار اسد برای سرنگونی دولت و رئیسجمهوری بود، نقاط اشتراک چندانی نداشت. درعوض داعش سازمانی تروریستی بود که دستورکار و استراتژی مشخصی داشت: داعش در ادامه سال ٢٠١٢ در حرکتی سریع و قاطعانه قلمرو خود را از سوریه تا عراق گسترش داد و شهرهای مهمی نظیر مسکنه، رقه، دیرالزور و البوکمال که تمامی آنها در امتداد رود فرات قرار گرفته بودند را تصرف کرد. اوضاع درجبهههای نبرد درعراق نیز چندان متفاوت نبود؛ داعش به راحتی شهرهای مجاور رودخانه نظیر قائم، راوه، رمادی و فلوجه را تسخیر کرد. تسلط بر شهرهای راوه و رمادی امکان دستیابی داعش به ٢ دریاچه بزرگ عراق، دریاچه سد حدیثه و دریاچه تارتار را فراهم آورد. داعش درهمین حال استراتژی مشابهی را درحاشیه رود دجله دنبال میکرد که درپی آن موفق به تسلط بر شهرهای موصل و تکریت شد و تلاشهایی را نیز درجهت تصرف دیگر شهرهای واقع در این مسیر ترتیب داد. بغداد هدف اصلی داعش درعراق بود که به گروه امکان میداد دایره خلافت خود را بر سوریه و عراق بگستراند. درحالی که میدانهای نفت و گاز طبیعی به منبع درآمد این گروه و عاملی برای تهدید نیروهای نظامی بدل شده بود، آب و زیرساختهای مرتبط با آن نیز ابزاری بود که به وسیله آن کل منطقه را به گروگان بگیرد.
دجله و فرات در طول تاریخ موضوع مشاجرات و مناقشات مهمی میان ترکیه، سوریه، عراق و ایران بودهاند. عدم همکاری و هماهنگی میان این کشورها در تقسیم این رودخانههای بزرگ به شکست درتنظیم بهرهبرداری و همچنین مصرف بیرویه این منابع منجر شده است. در نتیجه هر اقدامی که ازسوی کشورهای بالادستی در رابطه با منابع آب صورت گیرد، به عاملی برای ایجاد تنش با کشورهای پاییندستی بدل میشود. با توجه به فقدان همکاریهای منطقهای و امنیت پایین درحوزه این رودخانهها، گروههای تروریستی نظیر داعش قادرند از منابع آب بهعنوان یک هدف و یک سلاح استفاده کنند. آنها زیرساختهای مربوط به آب نظیر لولهها، فاضلابهای زیرزمینی، پلها و کابلهای متصل به تأسیسات آبی را تخریب کردهاند و با تهدید به جاریکردن سیل در شهرها، آلوده کردن منابع آبی و تخریب اقتصاد محلی از طریق ایجاد اختلال در تولید برق و کشاورزی از آب بهعنوان ابزاری برای خشونت استفاده کردهاند.
داعش از سال ٢٠١٣ تاکنون ٢٠ حمله گسترده را علیه زیرساختهای آبی در سوریه و عراق سازماندهی کرده است. جاریکردن سیل در روستاها، تهدید به جاریکردن سیل در عراق، بستن دریچههای سد فلوجه و رمادی، قطع آب موصل و گزارشهایی درخصوص مسمومکردن آب در برخی از شهرهای کوچک سوریه تنها برخی از این موارد هستند. اکثر این عملیاتها نیروهای دولتی را هدف گرفتهاند و به شکلی طرحریزی شدهاند که از آب بهعنوان سلاحی علیه این نیروها استفاده شود و با هدف قراردادن زیرساختهای آب تحرکات نیروهای نظامی را مختل کنند. چنین اقداماتی درپارهای از اوقات به افزایش جریان پیوستن نیروهای تازه به داعش منجر میشد؛ به این صورت که داعش تنها آب شهرهایی را که با این گروه همسو بودند را به جریان میانداخت و با ارایه خدمات بهتر مردان و زنان بیشتری به پیوستن به صفوف داعش ترغیب میشدند.
داعش با محور قراردادن آب در استراتژی توسعهطلبانه خود همچنین موجب شد تا مسأله آب و زیرساختهای مرتبط با آن به خط مقدم درگیری فعلی درخاورمیانه کشیده شود. کنترل منابع اصلی آب و سدها به داعش اجازه میدهد تا منابع مورد نیاز برای حمایت از کشاورزی و تولید برق را در انحصار خود قرار دهد. بهعنوان مثال در زمانی که سد موصل در تسلط داعش بود، این گروه کنترل ٧٥درصد از تولید برق عراق را دراختیار داشت. در سال ٢٠١٤ نیز هنگامی که داعش سد نعیمیه در فلوجه را مسدود کرد، سیلی که درپی آن جاری شد، منطقهای به مساحت ٢٠٠کیلومترمربع از زمینها و روستاهای عراق را در برگرفت. همچنین در ژوئن ٢٠١٥، داعش با انسداد سد رمادی در استان الانبار و قطعکردن جریان آب اعراب ساکن در این منطقه را به فرار از این منطقه واداشت. درحالی که نیروهای دولتی و ائتلاف در عراق و سوریه در تلاشند تا برخی از زیرساختهای کلیدی آب را از کنترل داعش خارج کنند، تهدید خرابیهای بیشتر همچنان پابرجاست.
دولتها و ارتشها بهطور همزمان تاکتیکهای مشابهی را برای نبرد با داعش به کار گرفتهاند و اقداماتی نظیر بستن دروازههای سد و یا حمله به زیرساختهای آبی را در دستور کار خود قرار دادهاند. اما نتایج چنین اقداماتی تنها شبهنظامیان داعش را در برنمیگیرد و ساکنان این مناطق را نیز شامل میشود.
آب به خاطر نقش بیبدیلش در تولید برق و کشت کشاورزی، قادر است به تنهایی اقتصاد یک کشور را اداره و یا نابود کند. تاریخ نشان داده است از آنجایی که منابع آب کشورها اغلب تا آنسوی مرزهای کشورها امتداد یافته است، رقابت بر سر دستیابی به منابع آب تنها با همکاری مسالمتآمیز کشورهای منطقه پایان مییابد. پیش از وخامت اوضاع در عراق و سوریه و ظهور گروههایی نظیر داعش، کشورهای حاشیه دجله و فرات تنها مدعیان این مناقشه بودند. در اواخر سال ٢٠١٠، رهبران ترکیه، سوریه، لبنان و اردن اقداماتی را درجهت راهاندازی یک منطقه ویژه اقتصادی آغاز کردند. رهبران این کشورها خواستار همکاریهای منطقهای درجهت گردشگری، بانکداری، تجارت و برخی حوزههای دیگر بودند که ممکن است به پایهریزی توافقات آتی درخصوص منابع طبیعی مشترک نظیر آب نیز منجر شود. با وجود آنکه این پیشنهاد بلندپروازانه به نظر میرسید، اما ایدهها و احساسات نهفته در آن از قدرتی برای تغییر در منطقه برخوردار بود.
اما همانند بسیاری از موارد مشابه، سیاستهای کشورها بر دیگر مسائل غالب شد و این فرصت بیسابقه طی کمتر از یکسال از دست رفت. اگر کشورهای ترکیه، عراق و سوریه در دورانی که شرایط سیاسی مطلوبتری حاکم بود، از فرصت استفاده کرده بودند، مقابله با پیشروی داعش پس از آن به مراتب سادهتر میشد. میتوان گفت ذخایر آب از اشتراکات هر منطقه به شمار میرود و بنابراین مسئولیت تمامی احزاب و گروهها را نیز میطلبد تا دولتهای درگیر نسبت به محافظت از زیرساختهای مرتبط در برابر تروریسم به سرعت اقدام کنند. ازسوی دیگر چنین اقدامی به حفاظت بهتر از مردمانی که درمناطق اطراف رودخانهها و دریاچههای منطقه زندگی میکنند، منجر میشود. البته نگاه به گذشته و گلایه از اقداماتی که صورت نگرفته، همواره کار آسانی است، اما باید گفت که این کشورها همچنان فرصت دارند تا درکنار یکدیگر برای حفاظت از منابع آب مشترک اقدام کنند.
درخصوص استراتژی داعش برای گسترش قلمرواش در منطقه فراتر از مرزهای سوریه و عراق تردیدی وجود ندارد. این گروه همچنین پایگاههایی را در سراسر شمال آفریقا ایجاد کرده است که به اقداماتی مشابه نظیر کنترل منابع کلیدی و استفاده از آنها علیه مردم و حکومت دست میزنند. زمان آن رسیده است تا دولتها و جامعه بینالمللی اطلاعات خود از تاکتیکهای داعش را مورد بازنگری قرار دهند و اقدامات تازهای را ترتیب دهند. نیروهایی که با داعش مبارزه میکنند، باید به منطقه بهعنوان یک حوزه یکپارچه بنگرند و منابع آب و جمعیت وابسته به آن را نیز در خط مقدم استراتژیهایشان قرار دهند. آب همواره هسته اصلی تمدنها را تشکیل داده است و خاورمیانه، حتی بدون درنظرگرفتن داعش، از این قاعده مستثنی نیست.
منبع: شهروند