به گزارش پایگاه 598، ابراهیم یزدی ازجمله همراهان امام(ره) هنگام ورود به ایران به شمار میآید. او ضمن تلاش برای تحکیم موقعیت خود در کاروان ورود امام به ایران، کوشید عناصرمتعهد و انقلابی را با نیش و کنایه و برچسبزنی از نوفللوشاتو دورنگه دارد. این رویکرد یزدی در اشارات صادق خلخالی، محمد مکری و…بهوضوح دیده میشود.
یزدی در مصاحبه با روزنامه شرق معترف است که تلاش داشته امام را متقاعد سازد تا دولت بختیار را به رسمیت بشناسد. رسمیت بخشیدن به آخرین اقدامات برای حفظ سلطنت در ایران به هر بهانهای، کاملاً نظرات دربار و آمریکا را تأمین میکرده و ابراهیم یزدی به آن واقف بوده است. وقتی امام حکم انتصاب یزدی به سرپرستی کیهان را به درخواست حسین مهدیان ـ مدیر مؤسسه ـ صادر کردند، از وی خواستند: «برای این امر حیاتی و اصلاح امور به سرپرستی مؤسسه کیهان که از مؤسسات مربوط به مستضعفین است منصوب هستید؛ که با کمک کارمندان محترم و متعهد، هر طور صلاح میدانید، بهطور اسلامی و متناسب با جمهوری اسلامی اداره نمایید.» ابراهیم یزدی در طول مدیریت خود بر مؤسسه کیهان، ازآنچه امام خطاب به وی نوشته و در حکمشان بر آن تأکید کرده بودند عدول کرد و کیهان را به ارگانی برای تسویهحساب با نظام اسلامی و انقلاب ملت ایران تبدیل کرد. او که از سوی شخص امام مدیریت کیهان را بر عهده داشت، در سرمقاله این روزنامه، در ۲۰ آذرماه ۱۳۵۹ امام خمینی (ره) و نظام را مورد هتاکی قرارداد وایشان بهصورت غیرمستقیم به تلاش برای ایجاد دیکتاتوری صالحان متهم کرد.
پس از پیروزی انقلاب و دستگیری تعدادی از سران و مقامات امنیتی، نظامی و سیاسی پهلوی، وی در کنار مهدی بازرگان برای جلوگیری از اعدام دستگیرشدگان تلاش کرد و به گفته خلخالی به آنان در باغ سبز نشان میداد. صادق خلخالی دراینباره در خاطرات خود میگوید: «ازجمله کسانی که در همه کارها دخالت میکرد و بازپرس شده بود، ابراهیم یزدی بود که در دولت موقت اول معاون نخستوزیر و سپس وزیر امور خارجه شد…او در طبقه سوم مدرسه رفاه که من هم آنجا بودم، نصیری و رحیمی را به محاکمه کشید، آنها باوجوداینکه میدانستند که من از طرف امام بهعنوان قاضی و حاکم شرع معرفیشدهام، به این امر توجه نمیکردند و خودشان میبردند و میدوختند و در باغ سبز نشان میدادند…»
یزدی در سلسله ملاقات خود با سفارت آمریکا، در اواسط اردیبهشتماه سال ۵۸ نیز با مأمورین سفارت دیدار کرد. مأمور سفارت آمریکا در بخشی از گزارش خود دراینباره چنین مینویسد: «ابراهیم یزدی آنگاه گفت که البته مقصود از چنین ملاقاتی نظیر آنچه ما انجام میدهیم آن است که گذشته را پشت سر بگذاریم و به آینده نگاه کنیم. معذلک بار سنگین بر گرده ایالاتمتحده است تا ابتکار را به دست گرفته و اقدامات ویژهای به عمل آورد و به مردم ایران نشان دهد که گذشته واقعاً گذشته است و اینک انقلاب ایران از سوی حکومت ایالت متحده مردم آمریکا پذیرفتهشده است. مراتب فوق را صرفاً بدان جهت گزارش میدهم که طرز فکر وزیر امور خارجه ایران وعده زیاد دیگری از شخصیتهایی که در حکومت حاضر وجود دارند را نشان دهد. یزدی به نظر میرسد اساساً نسبت به ایالاتمتحده روش دوستانه دارد و مایل است که مناسبات عادی بین ایران و آمریکا برقرار شود. ولی مخالفت با شاه درگذشته و پیچیدگی پیوندهای ایالاتمتحده با رژیم پهلوی در شخص او وزنه سنگینی تشکیل میدهد.»
مهمترین نقطه تاریک حیات سیاسی ابراهیم یزدی ارتباط و اعتماد بیشازحد وی به آمریکا و بهخصوص جاسوسان کارکشته سازمان سیا بود. ارتباطی که وی را از یک عنصرمسلمان وعلاقمند به اسلام بهسوی فعالیتهایی مغایر با نهضت اسلامی و در تقابل با انقلاب اسلامی سوق میداد. دریکی از اسناد بهدستآمده از سفارت آمریکا آمده است: «سیا از کاردار آمریکا در استکهلم میخواهد که به انتظام اطلاع دهد که ما حاضریم تبادل اطلاعات بعد از دهم سپتامبرانجام شود. کاردار از انتظام خواهد خواست که با یزدی تماس بگیرد و یزدی با ما تاریخ دقیق تبادل اطلاعات را تعیین کند.»
بعد از سال ۱۳۶۰ نهضت آزادی (که بازرگان، یزدی، میناچی، امیر انتظام، سنجابی و قطبزاده از رهبران اصلی آن بودند) رفتهرفته از انقلاب و امام (ره) برگشته و تبدیل به یک نیروی اپوزیسیون شد. گرچه نهضت آزادی با دیگر نیروهای ضدانقلاب، اعم از چپ و راست، دارای اختلاف فکری و بینشی بود، اما داشتن هدف مشترک؛ یعنی مقابله و مخالفت با انقلاب و رهبران آن و بهخصوص روحانیت، همه نیروهای گروههای مخالف را در عمل، به مواضع واحد و مشترک رسانید.
به گزارش شبکه ایران (۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹) شنیدهها حاکی از این بود که ابراهیم یزدی، سردمدار گروهک غیرقانونی نهضت آزادی، در جلسهای با حضور تعدادی از اصلاحطلبان سرشناس گفته است: «جنبش سبز در شرایط بدی به سر میبرد و من برای تقویت این جریان مکاتباتی را با موسوی، کروبی خاتمی داشته و کارهایی را که اینها باید برای تقویت جنبش سبز انجام دهند را به آنها تذکر دادهام.»
وی در پاسخ به سؤالی درباره محتوای نامههای خود به سران فتنه گفته بود: «یکی از مواردی که به این آقایان گفتهام این است که شعار فشار از پایین و چانهزنی از بالا را باید زنده کنیم.» او درباره علت شکست این تئوری در دوره اصلاحات معتقد بود: «زمان اصلاحات اهرم فشار از پایین را نداشتیم، اما جنبش سبز این امکان را برای ما فراهم کرده که بتوانیم فشار را وارد کنیم و بعد عدهای از بالا به چانهزنی و امتیاز گیری بپردازیم.»
موارد مذکور تنها بخشی از کارنامه سیاه وننگین ابراهیم یزدی است که در این مجال به آن پرداخته شد.