کارگر پرسپولیس هستم/شوت کریم باقری یک تمرین را تعطیل کرد!

به گزارش پایگاه 598، کمال کامیابی نیا که میهمان حضوری این هفته برنامه نود بود، درباره اینکه چرا دیر به تیم ملی دعوت شد، اظهار کرد: من ۲۶ سال دارم و دیر به تیم ملی رسیدم. در پستی که من بازی می‌کنم، سخت می‌شود به چشم آمد و دیده شد ولی خوشبختانه امسال تیم خوبی را انتخاب کردم (پرسپولیس) و به تیم ملی هم رسیدم.

وی با بیان اینکه الگویش از نظر اخلاقی کریم باقری است، گفت: وقتی کریم باقری با ما تمرین می کند، لذت می‌بریم. او سرحال است و اضافه وزن هم ندارد. یکبار سر تمرین آقا کریم یک شوت زیبا زد که توپ به کنج دروازه رفت و برانکو ایوانکوویچ همانجا تمرین را تعطیل کرد! (با خنده)

هافبک پرسپولیس خاطرنشان کرد: من سال ۱۳۸۰ به تیم نونهالان پاس رفتم و قرارداد پنج ساله‌ای با این تیم بستم. آن موقع پاس تهران امکانات خیلی خوبی داشت و به تیم‌های پایه خیلی می‌رسیدند.

کامیابی نیا همچنین به دوران حضورش در تیم مس کرمان اشاره کرد و افزود: آقای قلعه نویی به من در سن ۱۸ سالگی اعتماد کرد و برایم زحمت کشید. من فوتبالم را از پایین شهر شروع کردم و تلاش زیادی داشتم و الان هم قدر جایگاهم را می دانم.

وی درباره دو اخطاره بودنش در تیم امید و حذف این تیم در راه مسابقات انتخابی مسابقات المپیک، تاکید کرد: من واقعا یادم نبود که دو کارته هستم. بعد از دو کارته شدنم، تیم ملی امید دو ماه تعطیل بود و بعد کادر فنی عوض شد. وقتی دوباره به تیم امید دعوت شدم، اصلا حواسم نبود که دو کارته بوده‌ام.

هافبک پرسپولیس با بیان اینکه از دوران کودکی پرسپولیسی بوده است، گفت: ورزشگاه کارگران نزدیک منزل ما بود و من همیشه برای تماشای تمرین پرسپولیس به این ورزشگاه می‌رفتم و خاطرات خوبی از آن زمان دارم.

کامیابی نیا با اشاره به اینکه تیم و بازیکن مورد علاقه‌اش آث میلان و «گتوزو» بوده‌ است، یادآور شد: وقتی در شهرداری تبریز بودم، ووریا غفوری اسم مرا در تلفن همراهش «کمال گتوزو» ذخیره کرده بود!

وی همچنین به شوخی گفت: پُست بازی ما زیاد دیده نمی‌شود و من در واقع کارگر پرسپولیس هستم.

هافبک پرسپولیس بزرگترین اشتباه زندگی اش را درگیری در دیدار پاس همدان با راه آهن دانست. وی که چند سال پیش عضو باشگاه راه آهن بود، در آن دیدار به سمت داور مسابقه لگد پراند. کامیابی نیا در اینباره گفت: من آن موقع جوان بودم و واقعا از این کارم، پشیمانم. هر وقت برنامه نود را می‌دیدم و شما اسم مرا می‌آوردید، از خجالت عرق می‌کردم. الان هم مادرم می‌گوید هر موقع صحنه درگیری و اشتباه داور پیش می آید، جلو نرو و دخالت نکن!