پیش از اینكه فرماندهان جنگ به فكر اعزام یك تیم به سوریه بیافتند، در تیرماه سال 63 محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه از سوی دو كشور لیبی و سوریه برای مذاكره و گفت و گو دعوت شد و او هم این دعوتها را پذیرفت و عازم سوریه و لیبی شد.
در جریان سفر رفیقدوست به سوریه، وی از حافظ اسد برای دادن پاسخ درخور به تجاوزات بعثیها درخواست كمك موشكی میكند، اما اسد به دلیل اینكه ذخایر موشكی سوریه تحت اختیار روسها بود، فقط میپذیرد كه نیروهای ایرانی را آموزش موشكی بدهد.
در سفر به لیبی هم، معمر قذافی رئیس جمهور این كشور به وزیر سپاه وعده تحویل موشك "اسكاد بی" میدهد و این ماجرا، باعث جدیتر شدن موضوع تشكیل یك یگان موشكی در سپاه شد.
آن روزها، حسن طهرانی مقدم جوانی تازهكار بود و با حكم رحیم صفوی حدود 3 سالی بود كه از مسئولیت تشكیل توپخانه سپاه و فرماندهیاش در این یگان میگذشت.
بهترین گزینه برای اعزام به سوریه از نظر فرماندهان سپاه، همان جوان پركاری بود كه حسن طهرانی مقدم نام داشت، جوان خوش فكری كه فرماندهی توپخانه سپاه را هم برعهده داشت؛ لذا او به همراه 12 نفر دیگر و 2 مترجم زبان عربی، برای اعزام به دوره آموزشی شلیك موشك انتخاب و پنج شنبه 3 آبان ماه سال 63 این گروه راهی سوریه میشوند، یعنی چند ماه بعد از توافق ایران با سوریه و لیبی برای ارائه آموزشها و تحویل موشكهای اسكاد بی.
*** ورود به سوریه و آغاز آموزشها
تیم ایرانی به سرپرستی حسن طهرانی مقدم فرمانده توپخانه سپاه كه وارد فرودگاه دمشق میشوند، گروهی از فرماندهان نظامی سوری به استقبالشان آمده و آنها را به گرمی تحویل میگیرند.
*** شهید طهرانی مقدم در سوریه*****
سپس، گروه راهی تیپ 155 موشكی ارتش سوریه شده و ضمن دیدار با فرمانده موشكی ارتش، با برنامههای آموزشی خود آشنا میشوند. اما این برنامهها برای حسن طهرانی مقدم و تیمش، خیلی دلچسب نبود چرا كه اولا زمان بسیاری از آنها میگرفت و ثانیا در این زمان از دست رفته، تعدادی زیاد دیگری از مردم ایران در شهرها به خاطر موشكباران ارتش بعث عراق، شهید و زخمی میشدند.
این بود كه طهرانی مقدم به برنامه اعتراض میكند و خواستار برنامهریزی بهتر و فشردهتر برای تیم ایرانی میشود، موضوعی كه نهایتا پذیرفته و مقرر میشود كه كلاسها و دوره آموزشی برخلاف نظر افسران موشكی سوریه، فشردهتر برگزار شود تا تیم ایرانی سریعتر آموزشها را گرفته و راهی ایران شود.
بر همین اساس كلاسها و گروههای مختلفی تشكیل شد كه فرماندهی سكو، مونتاژ و بارگیری موشك، تزریق سوخت، استقرار موشك و نصب كلاهك، نصب سرجنگی، گروه هواشناسی، گروه تست و ... از جمله گروهها و كلاسهایی بود كه شكل گرفت. اما به اندازه همه این كلاسها به طور مجزا نیروی ایرانی در تیم نبود و فقط همان 13 نفر باید همه این دورهها را میگذراندند، لذا مقرر شد كه در 2 وعده صبح تا ظهر و ظهر تا غروب، كلاسهای مختلف تشكیل شود و آن 13 نفر هر كدام در چند كلاس آموزشها را فرا بگیرند.
به این ترتیب بود كه آموزشها از 12 آبان ماه سال 63 در پادگان تیپ 155 موشكی ارتش سوریه در دمشق آغاز شد.
موضوع آموزشها، شلیك موشك غول پیكری به نام اسكاد بی بود، موشكی كه تاكنون هیچ كدام از اعضای تیم ایرانی نمونه آن را حتی از نزدیك ندیده بود و این، كار را كمی دشوار كرد.
اما با وجود همه مشكلات، حسن طهرانی مقدم و تیمش، آموزشهای لازم را فراگرفته و جزوههای فراوانی كه حاصل چند ماه آموزش مستمر و فشرده بود، از فرآیندهای مختلف تست، آماده سازی، پرتاب و ... تهیه كردند.
به غیر از آن، از آنجایی كه این تیم ایرانی به دستور مستقیم حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه در مهمترین پادگان موشكی این كشور استقرار یافته بود، تیم ایرانی از هر فرصتی برای آموزش بهره میبرد به نحوی كه صبحهای زود و بعد از كوهپیمایی تیمی، اعضا بدون اینكه كسی مانع آنها شود، به ذاغههای مهمات، انبارهای موشكی و . .. سركشی میكردند تا از نحوه نگهداری موشكها هم آگاه شوند.
دوره سه ماهه آموزش موشكی 30 آذرماه سال 63 به پایان رسید اما سوریها پیشنهاد دادند كه نحوه آمادهسازی و شلیك راكتهای فراگ را هم به افسران جوان ایرانی آموزش بدهند.
طهرانیمقدم هم با این پیشنهاد موافقت میكند و 6 نفر از افسران جوان عضو تیم 13 نفره را برای گذراندن دوره كوتاه آموزش شلیك راكت فراگ انتخاب و به سوریها معرفی كرد و گروه راهی پادگاه دیگری برای گذراندن دوره شلیك راكت فراگ 7 شدند.
چند روز طول كشید ولی نهایتا این دوره هم به پایان رسید و افسران جوان ایرانی كه حالا دیگر اولین افسران موشكی جمهوری اسلامی ایران بودند، 11 دی ماه سال 63 راهی تهران شدند.
وقتی هواپیمای مسافربری در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست، ساعت حدود 3 بامداد بود اما در فرودگاه یك هواپیمای نظامی فرند شیپ متعلق به ارتش آماده انتقال حسن طهرانی مقدم و افسران جوان موشكی به كرمانشاه بود.
بر همین اساس تیم 13 نفره موشكی از تهران راهی كرمانشاه شدند تا در پادگان شهید منتظری كاری بس بزرگ را بنا بگذراند یعنی آغاز فاز عملیاتی "تیپ موشكی حدید".
این تیپ را "امیرعلی حاجی زاده" كه آن روزها افسر جوانی از یگان توپخانه سپاه بود، در غیاب افسران جوان موشكی در پادگان شهید منتظری راه اندازی كرد تا وقتی حسن طهرانی مقدم و تیمش به ایران بازمیگردند، ساز و كار و بسترهای لازم برای آغاز فعالیت اولین تیم موشكی سپاه فراهم باشد.
از سوی دیگر، موشكهای اسكادی هم كه لیبی وعده داده بود، وارد كشور شده و آماده شلیك بودند.
حالا همه چیز فراهم شده بود، تا ایران در جبهههای نبرد با دشمن بعثی، یك شوك بزرگ به ارتش متجاوز عراق وارد كند.