به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، سند رسمی بازطراحی
رآکتور اراک که از آن به عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ مذاکرات یاد می شود چند روز
پیش (پنجشنبه 28 آبان) به طور رسمی اعلام شد (کلیک کنید).
سندی که همانند اصل توافق هسته ای، دارای نقاط ضعف و ابهام فراوانی است که البته امید می رود در نشست های آتی ایران و 5+1 و شاید در ضمیمه ای جداگانه مرتفع گردند!
در خلال مذاکرات در پایان سال 92 و آغاز سال 93، یکی از پایفشاری های عجیب و بی منطق طرف غربی این بود که ایران نیازی به رآکتور آب سنگین ندارد و این رآکتور باید از بین برود. بدین ترتیب ایران برای اینکه هم فعالیت های هسته ای خود را حفظ کند و هم مذاکرات با شکست مواجه نشوند پذیرفت که راکتور از بین نرود اما تغییراتی اساسی در آن ایجاد شود که نگرانی غرب را از بین ببرد. اینگونه بود که بخشی از مذاکرات با موضوعیت نحوه ی بازطراحی راکتور ادامه یافت.
اما نگرانی غرب (بخوانید امریکا) از ماهیت راکتور اراک چه بود؟ راکتورهای آب سنگین نه برای تولید برق که برای موارد دیگر نظیر استفاده های علمی و تحقیقاتی، تولید رادیوداروها و دیگر مصارف صلح آمیز استفاده می شوند. اما بخشی از فعالیت رآکتورهای آب سنگین می تواند شائبه های غیر صلح آمیز نیز داشته باشد زیرا از آنها برای تولید پلوتونیوم مورد استفاده در کلاهک های هسته ای نیز استفاده می شود. اما آیا رآکتور اراک نیز چنین قابلیتی داشت؟
صالحی در خلال مذاکرات بارها اعلام کرده بود که راکتور تحقیقاتی اراک نمیتواند پلوتونیوم مورد استفاده در سلاح های هستهای را تولید کند. به گفته صالحی، اساسا راکتور ۴۰ مگاواتی تحقیقاتی اراک نمیتواند پلوتونیوم مورد استفاده در سلاح های هستهای را تولید کند، چراکه این پلوتونیوم به مدت یک سال در قلب راکتور قرار میگیرد در حالی که پلوتونیوم مورد استفاده در سلاح های هستهای نباید بیش از ۳ الی 4 هفته در قلب راکتور بماند، چون بیش از این مدت اگر در قلب بماند به سمومی آغشته میشود که اساسا امکان استفاده از آن برای آن چه آنها معتقدند وجود ندارد. به بیان دیگر، پلوتونیوم تولید شده در راکتور اراک، پلوتونیوم ۲۳۹ است که نمیتواند در ساخت بمب هستهای به کار گرفته شود.
با توجه به همین نکته بود که صالحی گفت ما آمادگی داریم در یک چالش فنی و در معرض افکار عمومی بینالمللی دلایل خود برای گرایش پیدا نکردن راکتور آب سنگین اراک به سمت سلاح هستهای را بازگو کنیم و از هیچ چیز واهمه نداریم.
علاوه بر این، صالحی به نکته دیگری اشاره کرد که بسیار قابل تامل است. او اظهار داشت: برای جداسازی پلوتونیوم باید فعالیت ها و کارخانه بازفرآوری داشت. ما در حد تحقیقات، سالها پیش بازفرآوری را انجام دادیم اما بعد آن را جمع کردیم و کنار گذاشتیم و این را به آژانس هم اعلام کردیم و الان اساسا ایران فعالیت و کارخانه بازفرآوری ندارد.
اما با وجود اینکه بحث راکتور اراک یک بحث تحقیقاتی و براحتی قابل اثبات بود، ایران تسلیم فشارهای ظالمانه ی 5+1 شده و پذیرفت که تغییراتی در آن به وجود بیاورد که تولید پلوتونیوم را به حداقل برساند.
اما ابهامات و نگرانی های سند مذکور چیست؟
*این سند در حالی امضا شده است که هنوز شروط اجرای برجام توسط دولت عملیاتی نشده اند. نه تعهد کتبی از رئیس جمهور امریکا و اتحادیه اروپا به منظور ضمانت اجرای تعهداتشان اخذ شده است و نه هنوز مسئله ی PMD به طور کامل خاتمه یافته است و نه خبری از کمیته ی ناظر به روند اجرای برجام توسط دولت و 5+1 تشکیل گردیده است.
*در سند مذکور اگرچه از زمانبندی پنج ساله سخن به میان آمده اما از تفکیک زمان انجام تعهدات توسط هر کدام از اعضا خبری نیست.
*این سند حاوی هیچ بار حقوقی نبوده و عدم تعیین جریمه برای طرفی که به تعهدات خود عمل نکرده و یا در انجام آنها مرتکب تاخیر شده یکی دیگر از کمبودهای فاحش آن است. قاعدتا ایران باید ابتدا تغییراتی در رآکتور پدید آورد و سپس فعالیت های بازسازی آغاز گردند. بنابراین اگر این تغییرات به وجود آیند ولی طرف مقابل در اجرای تعهدات خود تاخیر و یا کاستی داشته باشد بازنده ی اصلی ایران خواهد بود.
*بسیاری از عبارات این متن کلی و تفسیرپذیر بوده و در آخر نیز اشاره شده که در صورت تناقض با متن برجام، ارجحیت با برجام است.
*ارجاع به کمیسیون مشترک در صورت عدم پایبندی به تعهدات، یکی دیگر از نقاط ضعف این سند است. زیرا معنای آن این است که به عنوان مثال باید همه اعضا درباره ی ایجاب یک جریمه اجماع داشته باشند که این امر کار را پیچیده می کند.
*در تعریف نقش هرکدام از کشورهای همکاری دهنده که شامل امریکا، چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس و نماینده ی عالی اتحادیه ی اروپا هستند، امریکا به عنوان رئیس گروه کاری 5+1 معرفی شده است. از سوی دیگر در بخش دیگری از سند آمده است ایران به عنوان مالک و مدیر پروژه نقش رهبری را در آن بر عهده خواهد داشت. حال سوال اینجاست که وقتی طبق سند، ایران و 5+1 در قالب یک تیم فعالیت خواهند کرد و فعالیت هر کشور مشخص بوده و نقش راهبری در پروژه به ایران محول شده است علت متمایز کردن 5+1 و تعیین یک رئیس برای آن چه مفهومی دارد؟ نگرانی دیگری که از این بابت وجود دارد، انتخاب امریکا و نه کشور دیگری مثلا روسیه است!
و در آخر باید به این نکته اشاره کرد که طبق شروطی که رهبر معظم انقلاب تعیین فرموده اند، هرگونه اقدام در رابطه با راکتور اراک در صورتی می تواند اجرایی شود که قراردادی مطمئن و قطعی درباره ی طرح جایگزین وجود داشته باشد. اما این سند با توجه به نقاط ضعفی که دارد به هیچ عنوان نمی تواند شروط فوق الذکر را عملی نماید.
قطعا اگر ایران در برابر اصرارهای فاقد عقلانیت امریکا کوتاه نمی آمد و با پافشاری بر دلایل علمی خود در بی خطر بودن راکتور اراک از موضع خود عقب نشینی نمی کرد و حاضر به بازطراحی این راکتور نمیشد، نگرانی های مذکور به نگرانی های پیشین ناشی از اجرای برجام اضافه نمی گردید!