به گزارش پایگاه 598، حسین مرعشی، فعال سیاسی اصلاحطلب و از معاریف حزب کارگزاران سازندگی به تازگی در بخشی از گفتوگوی تفصیلی خود با سایت جماران، در ضمن تصریح به آنکه «باید از این فضا (شعارهای انقلابی!) عبور کنیم و البته امروز هم از این فضا عبور کردهایم»! اظهار کرده است:
«بعضی ها به گونه ای صحبت می کنند که انگار شعار انقلاب اسلامی این است که باید خود را با هرچه باطل در دنیاست درگیر کنیم و با آن ها سر جنگ داشته باشیم»
او افزوده است: «ما در دورانی که انقلاب می کردیم یک شعار علیه آمریکا ندادیم. یک بار هم نگفتیم شیر نفت یا تنگه هرمز را می بندیم. این صحبت ها بعد از انقلاب زده شد. حضرت امام خیلی شعارش مشخص بود. شاه ظالم و دست نشانده خارجی ها است و ما به دنبال این هستیم که ملت، حکومت تشکیل دهند. (صحیفه امام، جلد6، ص21) من فکر می کنم نداشتن هنر حرکت متناسب زمان بعضیها را مجبور کرده که به گذشته و شعارهای قدیمی برگردند.»
*اینگونه نیست که «انگار»! شعار انقلاب اسلامی، درگیر شدن با هرچه باطل باشد بلکه «یقیناً» همینگونه است و ما با هرچه باطل است بایستی درگیر شویم...
انقلاب اسلامی ایران رخ داد تا اسلام ناب در قلب زمان و بشریت جاری شود و آیا بدیهی نیست که لازمه این جاری شدن، درگیری با تمام طواغیت و اباطیل است؟!
و صد البته طواغیت نیز این مسئله را میدانند که برای جاری شدن حکومت باطل در جهان، راهی ندارند مگر داشتن سر جنگ با انقلاب اسلامی بعنوان قلب تپنده اسلام ناب در جهان کنونی.
همچنین است که اگرچه صحبت کردن بر خلاف نصوص و تأویل صحیفه امام راحل تبدیل به یک سنت زشت در میان برخی اصلاحطلبان شده است اما از باب تذکر میتوان به این کلام نورانی امام راحل در «ضرورت مبارزه با هرچه باطل» اشاره کرد.
آن یار سفر کرده در یکی از بیانات خود در این رابطه میفرماید:
«در این برهه از زمان که هستیم، اسلام مقابل با تمام کفر است. نه من و شما مقابلیم، من و شما مطرح نیستیم. نه ملت ایران، این هم مطرح نیست. اسلام الآن مطرح است. یعنی مقابلۀ بین اسلام است و کفر. و در این مقابله مابین اسلام و کفر همۀ ملت مسئولند، همه مسئولند» (صحیفه امام راحل _ سخنرانی حضرت امام در تاریخ 1358/10/10)
امام خمینی(قدس) همچنین در مقطعی دیگر در اینباره میفرمایند:
«در این نزاعی که، مبارزهای که الآن بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و امریکا نیست، بین اسلام است و کفر. چنانچه غلبه کنند خدای نخواسته اینها بر نهضت ما ـ که نخواهند کرد ـ این غلبه، غلبه بر اسلام است. غلبه بر مسلمین است. باید همۀ مسلمین بدانند که مقدرات ما الآن تنها نیست که بین وجود و عدم است. مقدرات اسلام، مقدرات همۀ مسلمین است. همۀ مسلمین در این مسئله با هم باید شرکت کنند. که اگر این نهضت خدای نخواسته به سستی گراید یا از بین برود، حساب شرق، حساب تمام شرق و خصوصاً مسلمین-را-به تباهی خواهند کشید.
من از همۀ ملتهای اسلامی، از همۀ مسلمین، از همۀ ارتشهای اسلامی، از همۀ قوای انتظامی اسلامی، از همۀ رؤسای جمهور ممالک اسلامی میخواهم که با این نهضت ما همراه باشند. با این مقابلهای که مابین کفر و اسلام است، نه مابین ایران و امریکا. مابین تمام کفر و تمام اسلام است. مسلمین بپاخیزند. برخیزند و در این معارضه پیروز شوند. و پیروز خواهند شد.» (صحیفه امام راحل _ سخنرانی حضرت امام در تاریخ 1358/9/1)
همچنین در اشاره به صحبتهای منعندی مرعشی و البته زیباکلام که ما در دوران انقلاب، شعار مرگ بر آمریکا سر ندادیم نیز بایستی اشاره کرد که این سخن صحیح نیست!
اولاً پس از خوانش دو فراز بالا به روشنی مشخص میشود که رهبر نهضت چه نظری درباره آمریکا داشته است! ثانیاً در آن ایام پرشکوه وقتی شعار «مرگ بر امپریالیسم» از جانب مردم انقلابی سر داده میشد یقیناً به ضمائر خاصی اشاره داشته که یکی از آنها آمریکاست، و ثالثاً قبل از انقلاب شعارهای مختلفی در نکوهش و مرگخواهی برای «استبداد»، خوی استکباری آمریکا و حامیان شاه خائن بر پلاکاردهای مردم تظاهرکننده نقش میبسته و در میانه جمعیت طنینانداز میشده است که اگرچه عین عبارت «مرگ بر آمریکا»! نبودند اما در مضمون، غیر از مرگ بر آمریکا معنای دیگری نداشتند.
اکنون این مرعشی است که باید مشخص کند که در ساحت انقلاب اسلامی به دنبال لفظ میگردد یا معنی؟!
در بحث «عبور از شعارهای انقلابی» نیز ضمن آنکه افکار عمومی میدانند مسئله «بزک کردن دشمن» و «نفوذ» تهدیدی است که هماکنون فراروی مردم و کشور ایران قرار دارد و ممکن است با شمایل مختلفی بروز کند! اما در عین حال لازم به ذکر است که گذار از این شعارها یعنی گذشتن از تمام ماهیت وجودی انقلاب اسلامی و تجزیه پیکرهی آن...
«شعار» ترجمان عقل یک ملت است و در صورتی که از معنا و مبنای صحیح برخوردار باشد (که یقیناً درباره انقلاب اسلامی ایران چنین است) نه تنها گذار از آن یک اشتباه فاحش محسوب میشود بلکه بایستی هر روز به آن پر و بال بیشتری دارد، برای نهادینه کردن بیشتر آن در داخل و خارج کشور تلاش کرد و دستاوردهایش را به رخ همگان کشید تا روند بالندگی انقلاب و نظام اسلامی تسریع شود.
گفتنیست حسین مرعشی، در سال گذشته نیز طی گفتوگو با خبرگزاری ایلنا، اساس حرکت انقلابی نظام را مورد استشکال قرار داده و در «استفهامی انکاری» گفته بود: باید بررسی کرد که آیا منافع ملی ما این است که در منطقه یک کشور پیشتاز انقلابی باشیم یا یک کشور اقتصادی. این دو اولویت کاملا با یکدیگر متضاد است که در برخی موارد نمیتوان آنها را با یکدیگر جمع کرد!
او همچنین در خلال یک مصاحبه در روزنامه اعتماد هم تصریح کرده بود: «ما باید مشخص کنیم که میخواهیم همچنان یک دولت انقلابی داشته باشیم یا به دنبال دولتی مستقل هستیم که میخواهیم به مسائل داخلی بپردازیم و ایران و جمهوری اسلامی را تقویت کنیم.
به نظر من این موضوع یکی از کلیدیترین راهبردهاست. اگر بخواهیم انقلابی بمانیم و انقلابی رفتار کنیم باید از یک نوع ابزارهای خاص استفاده کنیم باید سازمانهایی مثل بسیج و سپاه را تقویت کنیم، باید یارگیریهایی در منطقه از نهضتهای سیاسی و اجتماعی داشته باشیم باید حوزه نفوذمان را در خاورمیانه افزایش دهیم. اما اگر راهبرد اصلی ما این باشد که به عنوان کشوری که حامل ارزشهای اصیل است از درون کشور و نظام را تقویت کنیم ابزارهای متفاوتی احتیاج دارد برای پیشبرد این راهبرد باید تعاملات خارجی را افزایش بدهیم سرمایه گذاریهای خارجی را تقویت کنیم، نظامهای اداری توسعه را مورد توجه قرار دهیم و فکر و ذکرمان رشد اقتصادی و تعامل با دنیا باشد»؟!
غیر از او، محمود سریعالقلم که گفته میشود مشاور رئیسجمهور رحانی نیز هست، زمانی در یک سخنرانی گفته بود: ما بعنوان یک قدرت میانپایه نمیتوانیم دهها اولویت داشته باشیم...ما میان قدرتیابی داخلی و قدرت سیاست خارجی هنوز تصمیم جدی نگرفتهایم! (حرف سریعالقلم صحیح نبود چون قدرت داخلی و خارجی را باید به صورت توأمان به پیش برد و ایضاً اینکه ایران اسلامی هماکنون نه یک قدرت میانپایه که اثباتاً یک قدرت بزرگ جهانی است)
مرعشی در سال 88 نیز طی یادداشتی مدعی آفتزدگی جمهوری اسلامی شده بود...
لازم به یادآوری است که اگرچه امام راحل در یکی از بیانات خود به صراحت میفرمایند استبداد داخلی در ایران (پس از سقوط شاه) تمام شد اما لیدر جریان اصلاحات، چند سال قبل در مصاحبه با یک ویژه نامه نوروزی اظهار کرده بود که همچنان در ایران «استبداد داخلی»! وجود دارد.
این در حالی است که خاطرات موثق و منتشرشدهای هم پیرامون نظرات لیدر اصلاحطلبان درباره ولایت فقیه وجود دارد که بیان میکنند وی معتقد به ولایت مطلقه فقیه نیست و ایضاً ولایت فقیه را «دیکتاتوری مؤمنین» میداند!
آسیب «تحریف شخصیت امام راحل» و اظهارات متناقض با خط امام(ره)، دامنگیر است و تبعاتی فراتر از حدّ تصور دارد...