به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، گسترده ترین ارتباط خانوادگی در ایران با خاندان آل سعود را هاشمی رفسنجانی و خانوادهاش دارند. هر چند كه این روزها با توجه به عملكرد حكومت عربستان در مسائل خاورمیانه، كاهش قیمت نفت برای ضربه زدن به ایران و فاجعه منا، در فضای رسانهای اطلاعات تازهای از دید و بازدیدهای این دو خاندان منتشر نمیشود ولیكن در پس پرده ارتباطات فی ما بین همچنان برقرار است.
ارتباط خاندان هاشمی رفسنجانی با خاندان آل سعود، اگر چه دستاورد چندانی برای كشور به همراه نداشته است ولی برای خانواده رفسنجانی، سود سرشاری داشته است. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گزارشی نوشت: در كتاب خاطرات دو دهه سرپرستی حج حجت الاسلام محمدی ری شهری كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، وی به تلاشهای حكام سعودی برای اختصاص یك سوم پروازهای عمره به یاسر هاشمی كه در آن زمان 29 ساله بود، اشاره كرده است.
سرآغاز رابطه؛ عفت یا اكبردرباره آغازگر رابطه ایران و عربستان، دو اظهارنظر متفاوت وجود دارد. البته هر دو اظهارنظر از دل یك خانواده بیرون آمده است. عفت مرعشی همسر حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی معتقد است كه او احیاگر روابط ایران و عربستان شده است. میگوید كه «بعد از جریان كشتار حجاج ایرانی در سال 66، به تنهایی به عربستان سفر كردم. در این سفر، خانم ملك عبدالله میهمانی داد و یك عده را دعوت كرد و جلسه گذاشت. آنها از من خواستند كه میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.»
اما خود هاشمی رفسنجانی روایت دیگری دارد كه به سالهای پس از سفر همسرش به عربستان باز میگردد. هاشمی معتقد است روابط ایران و عربستان اینگونه آغاز شده است كه در ابتدای ریاستجمهوری، هاشمی برای حضور در اجلاس سران كنفرانس اسلامی به سنگال سفر میكند. اولین برخورد او و امیرعبدالله در آنجا شكل میگیرد: «آقای امیرعبدالله هم از طرف عربستان به آنجا آمده بود. من رییس جمهور بودم و ایشان ولیعهد بود. طبیعتش این بودكه اگر ملاقاتی میشود، ایشان پیش من بیاید. كشور ما بزرگتر بود. وقتی بحث ملاقات شد، ایشان گفته بود كه فلانی بیاید، گفتم: چه عیبی دارد؟ ما میرویم. دو كشور مسلمان كه باهم این حرفها را ندارند. این كار اولین تاثیرش را در نفس آنها گذاشت كه ما آنگونه كه فكر میكنند، مغرور نیستیم.»
دومین دیدار با امیرعبداللهدومین دیدار هاشمی و امیر عبدالله به اواخر دوران ریاستجمهوری وی باز میگردد. هاشمی به همراه هیئت همراه عازم سفر به پاكستان برای شركت در اجلاس سران كشورهای اسلامی میشود. در این سفر، وی با امیر عبدالله دیدار می كند و قرار میشود كه بنا به دیدار قبلی، این بار امیر عبدالله به ملاقات هاشمی برود: «در اجلاس سران در پاكستان، قرارمان این شد كه ایشان به اتاق ما بیاید. چون هر كدام از ما اتاقی داشتیم، در سنگال من رفته بودم و در اینجا بنا بود كه او بیاید. من در مجلس نشسته بودم كه دیدم یك دفعه آمدند و گفتند: امیر منتظر شماست. آقای ولایتی گفتند: قرارمان این بود كه ایشان بیاید، الان چه كار كنیم؟ گفتم: برویم، ما نباید تكبر كنیم و اصل بر حرف زدن است. بلند شدیم و به طرف اتاقشان رفتیم، یكدفعه دیدیم كه ملك عبدالله و همراهانش از اتاق به بیرون برای استقبال ما آمدند و گفتند: آمادهایم كه به اتاق شما برویم. اصلاً یكدفعه زیرورو شدند. یعنی همان حالت تواضعی كه نشان دادیم، ایشان را به آنجا آورد.»
آغاز روابط خانوادگیبرپایه روایت هاشمی، پس از دیدار دوجانبه وی با امیر عبدالله در سنگال، دوستی دو طرف توسعه یافت و ارتباطات خانوادگی شكل میگیرد: «همین باعث شد یك روابط عاطفی و سیاسی بین من و ایشان به وجود بیاید كه این را در رفت وآمدهای خانوادگی و دوستانه تقویت كردیم.» از این پس بود كه در كنار این رفت و آمدها، مذاكرات خانوادگی نیز بین طرفین شكل میگیرد. هاشمی در این باره میگوید:«در ادامه دوستی ما خانوادگی هم شد. وقتی به آنجا می رفتیم، معمولاً خانواده های ما بودند و خانواده های آنها هم می آمدند و مهمانی می دادند و از حد روابط دیپلماتیك یك مقدار جلوتر رفت و روابط خانوادگی شد. وی كه برای اجلاس سران به تهران آمده بود، برخلاف عرف دیپلماتیك به اصرار خودش به خانه ما آمد». در این سفر علیرغم دعوت خاندان هاشمی از همسر امیر عبدالله، بنا بر عادت اعراب كه در سفرها همسرانشان را همراه خود نمیبرند، وی همسرش را به ایران نیاورد.
دیدار فرزند آقای هاشمی با امیر عبداﷲآنگونه كه حجت الاسلام ری شهری روایت كرده، تابستان سال 1373 امیر عبدالله در لیبی پیامی به مهدی هاشمی برای ملاقات میدهد. اوّلین ملاقات مهدی به همراه موسویان سفیر ایران در آلمان با امیر عبداﷲ كه سفری به مراكش داشت، در آن كشور برگزار میشود. در همان ملاقات، قرار ملاقات بعدی در عربستان گذاشته میشود كه این ملاقات نیز یك هفته بعد صورت میگیرد. در ملاقات دوم نیز موسویان حضور داشته است. در آن ملاقات، امیرعبداﷲ پیش شرطهایی برای برگزاری حج مطرح میكند كه ایران هیچ یك از آنان را نمیپذیرد.
ملاقات بعدی فرزند هاشمی و امیر عبدالله به درخواست طرف سعودی، در سفر عمره وی به عربستان صورت میگیرد. این بار نیز مهدی هاشمی به همراه موسویان، ملاقاتی با امیر عبدالله دارند كه به توصیه حجت الاسلام هاشمی درخصوص روابط دوجانبه سخن گفته میشود.
پس از این مذاكرات، رهبر انقلاب اعزام فرزند آقای هاشمی را «كار بد» میخوانند و نظرشان را در این خصوص به شورای عالی امنیت ملی ابلاغ میفرمایند.
واگذاری امتیاز یك سوم پروازهای عمره به یاسر هاشمیحجت الاسلام ری شهری در بخش دیگری از كتاب خاطراتش گفته كه در سال 1379 مقامات عربستان سعودی با هدف سودجویی برخی امرای سعودی، اصرار بر خصوصی سازی عمره توسط ایران میكنند و به سازمانهای تابعه خود ابلاغ میكنند كه از آن پس برای عزیمت زائران به عمره، صرفاً میبایست شركتهای خصوصیِ طرف قرارداد وزارت حجّ عربستان قرار بگیرند. به دنبال این اتفاق، سازمان حج و زیارت ایران، دو شركت خصوصی با نامهای «مهرِ جان» و «عصر پرواز» را تاسیس كرد. كلیه آژانسهای خصوصی در شركت «مهرِ جان» گرد آمدند و «عصر پرواز» شركتی مشاركتی متشكل از تعاون سپاه، معاونت اقتصادی آستان حضرت عبدالعظیم و یك شریك سعودی شد.
پس از این تغییر و تحولات و در حالی كه این دو شركت امور عمره را برعهده گرفته بودند، مقامات سعودی تصمیم گرفتند امتیاز یكسوم پروازهای عمره را در اختیار آقای یاسر هاشمی بگذارند. در آن زمان گفته شد منافع حاصل از این اقدام، صرف درمان بیماران تالاسمی میشود.
در بهمن ماه این سال، به جهت اهمیت موضوع، در دیدار خصوصی حجت الاسلام ری شهری با مقام معظم رهبری، آیت الله خامنهای از وی درخصوص واگذاری یك سوم ظرفیّت پروازها به فرزند آقای هاشمی و نحوهی واگذاری منافع این كار به بیماران تالاسمی سؤال میكنند كه به علت بی اطلاعی رئیس سازمان حج و زیارت از این موضوع چون، پاسخ روشنی به مقام معظم رهبری داده نمیشود.