سلام . این هفته سوژه شهرستانی کم نداریم، اینو میذاریم به حساب سعه صدر استانداران که خودشون امدند وسط میدون و فضای نقد ونقادی رو باز کردند ، چون معتقدند که نباید دور زیر مجموعه اشون حصار بکشند ، بلکه همه امور باید شفاف و روشن باشه ، ممنون که اینقدر با حال و با صرفنید
سوژه اول : اول جشن می گیریم بعدا شاید مجوز
مردم اینجا دوسال پیش اسپند دود کردند
و پلاکارد دست گرفتند ، خوشحال از اینکه صاحب پالایشگاه و پل میشند (
مصاحبه مردمی در لرستان - تشکر مردم) منتها دوساله که رییس فلان جا با فلان
رییس به توافق نرسیدند و هنوز خبری نیست که نیست ( مصاحبه مردمی :
مسئولان حرف زدن ولی عمل نکردن ...قائم مقام مدیرعامل پالایشگاه پلدختر
:مجوز شروع کار رو به ما نمی دند...
رئیس سازمان محیط زیست لرستان : الزام قانونی این است که حتما باید طرح ارائه بدهند ) خبرنگار
: این تبعات طبیعی عشق به کلنگ زدنه دیگه منار در بغل در حالیکه هنوز
چاله رو نکندید . استراتژی راه بنداز جا بنداز ...پل و پالایشگاه هیچ با
پرسش های بی پاسخ چه می کنید ؟
سوژه بعد : چرا با این زبان و ادبیات ؟
خبر داریم که برخی مقامات ارشد روزی ده بیست بار میرن تو این سایت و اون سایت ببینند دربارشون چی نوشته شده ، البته این اصلا خوب نیست که ذهن یک مدیر پر بشه از جریانهای سیاسی و تبلیغی این سایت و این روزنامه و این رسانه .منتها این واقعیت رو البته می شه با زبانهای مختلفی گفت . ( پخش سخنان رییس جمهور : نمی ارزه ادم وقتش رو تلف کنه یه سری حرف های چرت و پرت رو بخونه ده ماهه شروع کردن فشار به ما فکر می کردن اعصاب ما رو خورد می کنند ذهن مارو داغون می کنند من گفتم اصلا اینها رو نمی خونم ) خبرنگار اما ...این ادبیات خودش مسئله ساز نیست
سوژه بعد : دعوت نامه
مدیر محترم اونجایی که هفته پیش همایش برگزار کردید و هر چند از همه کارمندا خواستید حضور پیدا کنند بازم همایش خلوت بود و چون استقبال کم بود به هر کارمند سه چهارپرس غذا هدیه کردید ...احتراما ، در کشور افراد بسیاری هستند که مشتاقند تجربیات شما رو بشنوند ، و همین بساط رو در سازمانها و نهادها برپا کنند ، به اطلاع میرساند اگر مایل به شرح تجاربتون هستید ما مشتاقانه مایل به پخشش هستیم ،..... با انتقاد تمام ، امضا ، صرفا جهت اطلاع
سوژه بعد : کاملا شفاف
خبرنگار : ایشان رییس هر چه پلیسه که جرم اقتصادی کشف میکنند ،رییس بگو تا الان چه کردی ؟ ( معاون جرائم اقتصادی نیروی انتظامی : به طرف گفتند چه خبر ، موند که از کجا بگه اینقدر خبر ها زیاد بود ) خبرنگار : اونقدر اقدامات فراوان بوده که رییس نمیدونه از کجا شروع کنه ، حالا از یه جایی شروع کن دیگه (معاون جرائم اقتصادی نیروی انتظامی: ما اولین اقدامی که کردیم احصاء چالش ها و تهدید های این موضوع بوده بعد آموزش دادیم ،سمینار گذاشتیم و ....) خبرنگار : رییس ! اینا که مقدمه است برای مبارزه ، در مبارزه با جرایم اقتصادی چه کردید ؟ ( معاون جرائم اقتصادی نیروی انتظامی: شما اجازه بدید من نام نبرم ) خبرنگار : اگه اصلی هاشو نمیتونی بگی ، قبلیها هم خیلی بدرد ما نمی خوره ( معاون جرائم اقتصادی نیروی انتظامی : چه سئوالاتی میپرسید شما )
سوژه بعد : شاعر شجاع و حاتم طایی
بیاید یه سفر کنیم به عهد قجر ،دوران شاعری برای مزد؟ ( یکی در مدح جاسبی شعر میگوید ...آن روز غیر جاسبی یو همرهان که بود ...که اسرار خائنین وطن برملا کند... من شاعری شجاعم و تو مصلحی کبیر.... خسران جاسبی که خدمت خلق خدا کند ) خبرنگار : شما فکر می کنید جناب جاسبی در پاسخ به این تملق چیکار کنه ؟ برافروخته می شه و بساط تملق رو به هم میزنه ؟( جاسبی به این بنده خدا جایزه میدهد ) ای بابا ، همیان زربه طرف داد ، به قول رفیقمون حبذا حبذا
سوژه بعد : لبریز امید و نشاط و روحیه
شب که خسته میرسی پای تلویزیون یکباره برق میگرتت ، میزنی شبکه یک " تاثریا " که در اون سرهنگ مرده ، دوربین ، معلق و غمزده ویلونه ، ثریا بدبخت شده ، طلبکاراریختن پولشونو میخوان ( نمایش تصاویری از سریال تا ثریا ) میزنی شبکه سه " شیدایی " یه خیانتکار بدکردار ، کلی دروغ و خیانت ، یه باره حس میکنی تمام وجودت پر از سیاهی شده ( نمایش تصاویری از سریال شیدایی ) میزنی شبکه پنج بلکه یه پنجره واشه ، هوا بخوری ، اونجا هم یکی دیگه در حال نامردی و خیانته و داره سر ضرب نقشه دزدی میکشه ( نمایش تصاویری از سریال پنجره ) جدا بعد دیدن این سریالها ، شب با چه حالی سرمون رو زمین بگذاریم ؟ممنون از شوق پرواز ( نمایش تصاویری از سریال شوق پرواز ) تو رو خدا یه کم پایتخت برسونید ، یه کم در چشم باد ، یک کم وضعیت سفید ( نمایش بخش هایی از این سریال ها ) نفسمون گرفت
سوژه بعد : استقبال صرفا از سکوت مقامات
( پخش تصاویر کاریکاتور از افزایش قیمت دلار و طلا ) خبرنگار : دولت تصمیم گرفته برای آرامش اعصاب تماشاچیهای بازار دلار وارز تا اطلاع ثانوی اظهار نظر نکنه که این خودش همچین بدک نیست ، فعلاشوت های اصلی بازی تو رختکن زده میشه که به محض اطلاع از اینکه اون پشت مشت ها چه خبره به اصلاع خواهیم رسوند.احتمالا ( صدای سوت بازی )
سوژه بعد : تابلوهای جاندار ورود ممنوع
تابلوهای جدیدورود ممنوع رو دیدید تابلوهای متحرک وجاندار ؟ ( تصاویری از دو تا سرباز که به جای تابلو ورود ممنوع ماشین ها رو هدایت می کنند )
سوژه بعد : پیشنهادی برای همایش دوستان
خسته
کننده است ،بیفایده است ، وقت تلف کردنه ، وگرنه چرا بیتوجهی ، چرا کسالت
؟ ( تصاویری از یک همایش ؛ یکی از حاضران همایش با یک وسیله خاص بازی
میکند ) خبرنگار : تو همایش ها همراه کیف و خودکار و جایزه یه دوتا منچ و
مارپله و پلی استیشن بدید به حضار ، که بازی کنند ، از چرت زدن که بهتره
کلام آخر :
خبرنگار : من یه دو سه هفته ای خدمت شما نیستم و امیر شجاعی صرفا رو اجرا خواهد کرد ، از همین فرصت آنتن استفاده می کنم و تمام شایعات رو درباره خودم تایید می کنم خواهش می کنم دعا کنید انشالله نمره های امتحانام خوب بشه خداحافظ