به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، این روزها به بهانه توافق ژنو هم که شده است نام مصدق به تیتر و مقاله و سرمقاله برخی از رسانه های کشور چسبیده است کسانی که سعی دارند دکتر ظریف وزیر خارجه فعلی ایران را با دکتر مصدق مقایسه و برابری کنند و ظریف را مصدق زمانه خود بنامند تصویر تیتر یک برخی از رسانه ها در شبیه سازی این دو شاید به نمادی از توافق ژنو تبدیل شده است.
اما مصدق کیست و برای ایران چه کرد که به همین منظور خبرنگار پایگاه 598 در گفتکویی با کارشناس تاریخ معاصر حجت الاسلام و المسلمین حمید روحانی دااشته است که مشروح آن در ادامه می آید.
شکی نیست که مصدق از چهره های شناخته شده تاریخ معاصرکشورمان است ولی چرا عده ای او را قهرمان ملی و یک عده دیگراو را خائن می دانند؟
حقیقت امراین است که مصدق هیچ کدام این دو نبود. او دچار اشتباهاتی شد که متاسفانه برخی از مسئولان ما امروز هم تکرار می کنند. مصدق به جای اتکا به ملت به امریکا اتکا کرد و دچار اشتباه بزرگی شد خیال می کرد با کمک امریکا می تواند انگلیس را از کشور بیرون کند و حق ملت ایران باز پس بگیرد ولی معلوم بود استعمارگران و چپاولگران بین المللی همه از یک جنس هستند و هیچ وقت به ملت ها وفادار نبوده و نیستند آنها منافع خودشان را دنبال می کنند امریکا از این حسن نیت مصدق سوءاستفاده کرد و کودتای 28مرداد را به راه انداخت و ایران را برای بیش از ربع قرن دیگر در بند کشید.
اشتباهات تاریخی مصدق چه بود؟
او با اینکه با چشم سر دید از 30 تیر مردم با رهبری ایت الله کاشانی چگونه به صحنه آمدند و توطئه انگلیس و شاه و آمریکا را در به قدرت رسیدن قوام و آن نقشه های شوم درهم شکستند ولی باز به ملت پشت کرد و عبرت نگرفت که تنها با کمک مردم می تواند نقشه های بیگانگان را نقشه برآب کند با این وجود به بیگانه اتکا کرد و به آیت الله کاشانی و مردم بهایی نداد همین منجر شد تا در کودتای 28مرداد مردم به او کمک نکند و از حمایت ملت مانند 30 تیر برخوردار نشود.
ملت ایران در 28 مرداد به علت اینکه از مصدق بی وفایی دیده بودند او را تنها گذاشتند و همین عامل سقوط او بود. اشتباه دیگر مصدق برمی گردد به اینکه به شاه را قبول داشت با اینکه می توانست قبل از فرار کردن شاه، او را دستگیر کند و سلطنت را برچیند تا فجایع بعدی صورت نگیرد با ملاحظه و مسامحه و مجامله گذراند در نتیجه رژیم شاه با کمک آمریکا توانست به ایران برگردد و دوباره آن جنایات و غارتگری ها بدتر از قبل دنبال کرد او به جای اتکای به ملت، مردم را نامحرم می دانست؛ چنانچه مسئولان امروزی هم مردم را در امور مهم نامحرم می دانند و در مسائلی چون مذاکرات مردم را در تاریکی و ابهام نگهداشتن متن مذاکرات را به طور کلی از مردم و در نتیجه برجام و برنامه های که بدون آگاهی و همراهی ملت و به دور از چشم آنها باشد نه تنها نفعی برای ملت ندارد، بلکه سودش برای بیگانگان است و از آن سو اتکای دولت به آمریکا و لبخند دیپلماسی آنها و سازش و کرنش و تحقیرپذیری در مقابل آنها و بی اعتنایی و اهانت به آنها مسلماْ سرنوشتی بهتر از مصدق به بار نخواهد داشت.
با وجود ماجرای مصدق به قدر کافی عبرت از تاریخ وجود دارد!
بله اما اصولا از تاریخ عبرت گرفته نمی شود چنانچه در قرآن هم تاکید شده است در گذشته گذشتگان برای کسانی که اهل خرد و اندیشه باشند درس عبرت است و کسانی که اسیر قدرت و مقام و می شوند اندیشه لازم را از دست می دهند و نمی توانند صاحب خرد باشند تا از تاریخ درس بگیرند؛ متاسفانه برخی از مسئولان مملکتی امروز دچار حب مقام و جایگاه شده اند و این مسئله باعث شده تا از راه حقیقت دور شوند و در نتیجه راهی را بروند که جز تکرار تجارب تلخ تاریخی برای آنها ثمری نخواهد داشت.
به نظر شما چهره واقعی مصدق توسط رسانه ها و روزنامه ها چقدر تحریف شده است؟
مقداری تعصب دراینجا نقش داشته است. برخی از روی تعصب به مصدق سعی می کنند و از او قهرمان بسازند و برخی دیگر در مقابل او را خائن و وطن فروش معرفی می کنند؛ درحالی که او هیچکدام از این دو نبود. مصدق نه قهرمان بود و نه خائن او لیبرال منش بود و با چنین روشی می خواست کشور را اداره کند و پیش ببرد در نتیجه با همین شیوه لیبرال منشی غیراسلامی بسیار گرفتار شد. اصولا آنهایی که اندیشه های لیبرالستی دارند و با لیبرال دموکراسی می خواهند به کشور خدمت کنند دانسته و ندانسته درخدمت بیگانگان قرار می گیرند و کشورشان اسیب می رسانند.
علت اینکه روی چهره و شخصیت مصدق در رسانه های جریان موسوم به اصلاح طلب این همه کار می شود چیست؟
مسئله برمی گردد به اختلاف بین او و آیت الله کاشانی. آنهایی که اندیشه های مذهبی دارند در دفاع از کاشانی، مصدق را نمی کوبند تا چهره واقعی کاشانی را از هرگونه خطایی دورکنند و درمقابل آنهایی که ضد روحانیت هستند سعی می کنند چماق حمایت از مصدق را برسر روحانیت بزنند درحالی که هر دو گروه اشتباه می کنند برای روشن شدن چهره آیت الله کاشانی نیازی به کوبیدن مصدق نیست. مصدق اشتباهاتی داشت آیت الله کاشانی هم بدون اشتباه نبود اما کاشانی ضد استعمار بود حتی درباره ارتباط با آمریکا هم ایشان و هم نواب صفوی به شدت مخالف بودند و به مصدق هشدار دادند که فرقی بین انگلیس و آمریکا نیست هر دو دشمن ملت ایران هستند، زیرا خوی استعماری دارند اما مصدق اعتنایی نمی کرد برعکس دلخوش به آمریکا بود در نتیجه به عواقب آن دچار گردید.
پس علت جدایی آیت الله کاشانی و مصدق برسرهمین تفکرات بود؟
چند عامل تاثیر داشت یکی همان خوش بینی و اتکا به آمریکا که مصدق را فریب داد . دوم اداره کشور بود کاشانی با رفراندم مخالفت می کرد و دیدیم که مصدق رفراندم را انجام داد و مجلس را تعطیل کرد همین هم باعث شد تا دست شاه باز شود و او را عزل کند درحالی که اگر مجلس تعطیل نبود شاه قدرت قانونی چنین کاری را نداشت. مسئله دیگر اینکه مصدق دین را از سیاست جدا می دانست و معتقد بود یک روحانی نباید وارد سیاست شود نواب صفوی را چندین ماه زندانی کرد هرکس هم واسطه می شد می گفت بروید از او امضا بگیرید که وارد سیاست نشود کاشانی را هم تا زمانی که نیازداشت، برای به قدرت رسیدن از او استفاده کرد وقتی به کرسی قدرت نشست به تصور ینکه کارتمام شده است به او گفت شما خودتان را ازسیاست کنار بکشید و همه اینها عامل جدایی و اختلاف بین مصدق و کاشانی یا همان جریبان لیبرالها و مذهبی ها بود.
طیف روشنفکر و غربزده امروز که دم از جدایی دین از سیاست می زنند دنبال همه تفکرات زمان مصدق هستند؟
اینها به طور کلی کمتر مصدق را می شناسند و طرفدار او هستند فقط برای کوبیدن روحانیت و پیشبرد اندیشه های لیبرالستی خود مصدق را چماق کرده اند تا به اهداف خود برسند والا وفاداری به مصدق هم ندارند چنانچه در اسناد ساواک هم آمده است رهبری جبهه ملی گفته بود مصدق خائن بود. و به کشور خیانت کرد اینها نه به مصدق اعتقاد دارند و نه به ملی شدن صنعت نفت فقط فکرشان این است تا بتوانند خط امام و رسالت روحانیت را زیر سوال ببرند و به اهداف شان برسند.
شرایط فعلی ما با شرایط زمان مصدق برابری می کند؟
اصلا قابل قیاس نیست امروز مردم به آگاهی و بصیرت بالایی برای مقابله با دشمن رسیده اند آن زمان ملت اینگونه نبود امروز ما رهبری مدبر و استواری چون مقام معظم رهبری را داریم که هوشیارانه توطئه های دشمن را خنثی می کند آن زمان چنین هدایت گری نبود. امروز جریانهای لیبرالی اعتباری ندارند آنچه باعث شده دو زمان را مشابه بدانند آن است که وزیر امور خارجه ما مسئله وابستگی به آمریکا را مطرح می کند نه برای این است که شرایط اقتضا می کند، بلکه چون ایشان و رییس جمهور دارای اندیشه های لیبرالیستی هستند و همین باعث شده تا فکر کنند اگر آمریکا با ایران کنار بیاید همه مشکلات حل خواهد شد ولی تجربه تاریخی چیز دیگری بوده و آینده باز هم نشان می دهد چه راه پرمخاطره ای در پیش گرفته اند.