تولد برنامه جیرانی در دوران ضرغامی یک اتفاق تازه در تلویزیون محسوب می شد، برنامه ای که اختصاصا سینمایی بود و با برنامه های پیشین خود نیز تفاوت آشکاری داشت، عمده برنامه های قبل از «هفت» جیرانی عمدتا در نقد خلاصه می شدند و یا آنقدر کم کیفیت بودند که ذائقه مخاطب و اهالی سینما با آن جور نبود و گاهی آنقدر سطحی بودند که مدیران تلویزیون علاقه ای به ادامه آن پیدا نمی کردند اما برنامه «هفت» با تجربه ای که جیرانی در برنامه «دو قدم مانده به صبح» کسب کرده بود روی آنتن شبکه سه رفت. برنامه جیرانی به تبع کسب تجربه در شبکه چهار و عضویت در خانواده سینما خیلی زود در بین مردم علاقمند به سینما و سینماگران جای خودش را تثبیت کرد و بخاطر شخصیت و طنز کلامش برخی از مخاطبان غیر سینمایی را نیز جمعه ها پای برنامه اش نشاند.
تلویزیون برنده «هفت» جیرانی
انتخاب جیرانی توسط ضرغامی و مدیرانش برای این برنامه از سر نبود گزینه مناسب و اجبار نبود بلکه کارنامه سینمایی و سریال های تلویزیونی فریدون جیرانی شاخصه هایی داشت که رسانه ملی را مجاب می کرد تا این برنامه را بدست او بسپارند و با تعیین اعضای اتاق فکر برای «هفت» اطمینان خاطر بیشتری به برنامه پیدا کنند. از هر زاویه ای نگاه کنیم آغاز این برنامه در آن دوران با اجرای جیرانی فارغ از محتوا یک موفقیت بود.
«هفت» جیرانی متفاوت از برنامه های قبلی بود و او باید پایه گزار برنامه ای می شد که تا قبل از او با این مدل وجود نداشته، لذا او باید همه چیز را بنا می گذاشت و طبیعتا با آزمون و خطاهایی روبرو بود که کاملا طبیعی بود. گرچه حاشیه های دوران جیرانی کم نبود اما نکات مثبتی از جمله آشتی سینما و تلویزیون با یکدیگر داشت، سینمایی ها حرفهای خودشان را در برنامه ای که دست یک سینماگر بود می زدند و می آمدند روبروی فراستی می نشستند و نقد می شدند و هرجا که مشاجره در نقد بالا می گرفت جیرانی با ادبیات خاص خودش میهمانان و فراستی را به آرامش دعوت می کرد.
«هفت» گبرلو «هفت» زرد پررنگ
گبرلو در حالی جایگزین جیرانی شد که اقبال زیادی به جیرانی در میان سینماگران وجود داشت و با توجه به سابقه و گذشته گبرلو امید زیادی به او نبود، کارنامه عمدتا مطبوعاتی و حضور چندماهه در برنامه سینمایی رادیو گفتگو نیز آنچنان که باید او را برای حضور در «هفت» موجه نمی کرد، گبرلو نه شیرین کلامی جیرانی را داشت و نه برنامه اش آنقدر که باید دلنشین بود، «هفت» گبرلو برنامه ای بود شبیه همه برنامه های گفتگویی و مجله ای تلویزیون و از همان ساختار و فرم بهره می برد، او خیلی زود با فراستی خداحافظی کرد تا بعنوان تنها مجری برنامه در تمام گفتگوها با سوالاتی که تمام جواب هایش در ویکی پدیا موجود بود حضور داشته باشد. نقطه قوت گبرلو آشنایی اش با اصحاب رسانه بود، او در هفته های ابتدایی بیش از آنکه برای محتوای برنامه وقت بگذارد برای برگزاری جلسه با مطبوعاتی ها و چهره های خاص وقت می گذاشت تا آنها را با خود همراه کند.
بنی اعتماد و تلویزیون بازنده «هفت» گبرلو
گبرلو برنامه ای تخت را روی آنتن برد و هیچ وقت موضع خاصی در قبال اتفاقات سینما نمی گرفت و تنها یک مجری بود تا جریانات درون و برون سینما نسبت به برنامه او موضع گیری نکنند و همین رویه را تا روزهای آخر ادامه داد، با تغییر ریاست سازمان و انتصاب پور محمدی به معاونت سیما شرایط تغییر کرده بود و برنامه ای که مخاطبان پانزده میلیونی اش در دوران جیرانی را به یک میلیون نفر رسانده بود مطلوب مدیران جدید نبود و گبرلو بیش از هر فرد دیگری می دانست که در انتهای قرارداد فعلی برنامه اش حضور وی در این برنامه پایان خواهد یافت، او سعی کرد در برنامه های پایانی کمی جریانسازتر ظاهر شود تا اگر نتوانسته اعتماد مدیران جدید را کسب کند حداقل در بین سینمایی ها جایی پیدا کند، او با دعوت از رخشان بنی اعتماد به برنامه و فضاسازی رسانه ای با دوستان مطبوعاتی که هفته ای یکبار در دفتر چاپخانه اش جلسه داشتند تلاش بسیاری کردند خداحافظی گبرلو از برنامه را به دعوت وی از بنی اعتماد ارتباط دهند، رخشان بنی اعتماد که از دعوت خود توسط برنامه هفت متعجب بود و برای رفتن به برنامه دودل بود با توصیه یکی از افرادی که تلویزیون را برای تحصیل در مقطع دکتری در انگلستان ترک کرده بود و حالا مدتی است به ایران بازگشته در برنامه «هفت» شرکت می کند و لقب بانوی نجیب سینمای ایران را کسب می کند اما نمی داند که او حالا برگ برنده آقای مجری در نگاه جریانات خاص سینمای ایران شده است.
«هفت» افخمی «هفت» یاغی
با پایان سری دوم «هفت» مدیران تلویزیون برنامه ای می خواستند که علاوه بر محتوا فرم جدیدتری داشته باشد، برنامه باید به دست کسی سپرده می شد که بتواند اعتبار از دست رفته اش را باز گرداند و هم معتمد رسانه باشد، مذاکرات آغاز شد و گزینه ها یک به یک بررسی می شدند و یا مطلوب نبودند یا آنکه برنامه را با توجه به حواشی اش قبول نمی کردند، همین مسئله بازگشت «هفت» را به تاخیر انداخته بود تا آنجا که وقتی «دن کیشوت» سینمای ایران برنامه را تحویل گرفت ترجیح داد ابتدا سه مستند تحت عنوان «هفت باز می گردد » بسازد، از همان مستندها مشخص بود که برنامه افخمی با دو فصل قبلی خود تفاوت بسیار دارد، افخمی با آنکه از دوران جوانی فاصله گرفته اما همچنان مثل جوان ها روحیه جستجوگری دارد و بشدت از محافظه کاری بیزار است. آنها که از رویه «هفت» جدید و صراحت لهجه و «هل من مبارز» طلبیدنش تعجب کرده اند می توانند به گذشته افخمی بازگردند و با یک مرورکوتاه بر زندگی او و سفرهایش به افغانسان و سوریه در حالی که در جنگند و چهار سال حضورش در مجلس شورای اسلامی و... جواب سوالاتشان را پیدا کنند.
رسانه ای ترین «هفت» سال های اخیر
افخمی برخلاف جیرانی و گبرلو برنامه را تولیدی کرد و در قواعد امروز جهان، تولیدی شدن چنین برنامه ای یعنی مرگ آن، در حالیکه برنامه افخمی به شدت خبرساز است. حجم مطالب ارائه شده به مخاطب بیش از هر برنامه زنده دیگری پیرامون سینماست، جذابیت ها کم نشده بلکه هدفمند شده است. او با خواندن مطالب مخالفانش در برنامه فرصت دیده شدن به آنها می دهد و کاری کرده که در طول هفته موافقان و مخالفان در مورد «هفت» حرف بزنند ونظر بدهند. به جرات می توان گفت افخمی تنها کسی است که می تواند در یک روز با چند رسانه از گرایشات مختلف مصاحبه کند و و از سوال ها نترسد و جواب های ساختارشکنانه بدهد، افخمی دقیقا می داند چه می کند و مشخص است برای داخل برنامه و بیرون آن استراتژی مشخصی دارد اما واضح و مشخص است که بنا به دلایل گوناگون افخمی نمی تواند با همین مدل ادامه دهد. اساسا رسانه ملی خیلی علاقه ندارد تا این حد برنامه هایش در مطبوعات و خبرگزاریها محل گفتگو باشند و تجربه خوبی در این زمینه ندارد، از سوی دیگر باید دید افخمی تا چه زمان به ادامه مجادله هایش با رسانه ها علاقه دارد، چرا که برنده این شیوه قطعا رسانه ها خواهند بود و نکته بعدی جشنواره فیلم فجر است، شبهایی که او باید در محل جشنواره صریح و بی پرده با همه کارگردانان و سینماگران حاضر در جشنواره گفتگو کند. علی رغم تمام امتیازات «هفت» فعلی در کنار زدن پرده ها و نشان دادن عریان واقعیت های سینما به مردم، امیدی به طولانی بودن حضور افخمی در این برنامه نیست، بنظر می رسد افخمی جستجوگر و تجربه گرا هر زمان که احساس کند برنامه سازی را تجربه کرده و دیگر برایش لذتی ندارد همان روز «هفت» را رها خواهد کرد و برای این کار با توجه به کارنامه گذشته اش می توان حدس زد که قاعده ای را در نظر نخواهد گرفت.