کد خبر: ۳۵۰۲۲۶
زمان انتشار: ۱۴:۲۲     ۲۳ آبان ۱۳۹۴

به گزارش پایگاه 598، اوج این فضای گفتمانی و عملیاتی در این روزها مصادف با ایام نگارش رنج نامه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی است.رنج نامه ای که علاوه بر در بر گرفتن ابعاد پنهان و مستندات یکی از بزرگترین مصادیق پروژه و نقشه شُوم نفوذ در تاریخ انقلاب اسلامی و در دوران حیات امام خمینی(ره) ، بلکه « مدل مدیریت عالی » و فرآیند محور امام خمینی(ره) و بیت ایشان در مقابله با نقشه یا« پروژه پُل» را به قلم این یادگار عزیز امام در «رنج نامه» ترسیم نموده است

به گزارش گلستان24:

 حسن بیارجمندی احمد خمینی 1

 

«نفوذ» ، کلید واژه طلایی در بیانات و هشدارهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در چند ماه اخیر است که بیش از 70بار استفاده و بر مراقبت و هوشیاری نسبت به آن تاکید فراوان شده است. در همین مدت آثار و تحلیل های فراوان صورت گرفته است و از زوایای مختلف بدان پرداخته شده است و امروز این پدیده شوم و تهدید کننده امنیت ملی ما کاملا شناخته شده است و  به اولویت مبارزاتی و فراگیر جبهه فرهنگی-سیاسی انقلاب اسلامی مبدل شده است.اوج این فضای گفتمانی و عملیاتی در این روزها  مصادف با ایام نگارش رنج نامه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی –که در تاریخ  دوم آذرماه1368 منتشر شد- است.رنج نامه ای که علاوه بر در بر گرفتن ابعاد پنهان و مستندات یکی از بزرگترین مصادیق پروژه و نقشه شُوم نفوذ در تاریخ انقلاب اسلامی و در دوران حیات امام خمینی(ره) ، بلکه « مدل مدیریت عالی » و فرآیند محور امام خمینی(ره) و بیت ایشان در مقابله با نقشه یا« پروژه پُل» را به قلم این یادگار عزیز امام  در «رنج نامه» ترسیم نموده است . مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی پس از تشریح مستند و مستدل این پروژه ؛ در انتهای این رنج نامه این نقشه را این گونه از زبان امام(ره) تشریح می کند:« از تمامی اینها و خیلی چیزهای دیگر از جمله هماهنگی با رادیوهای بیگانه و سیاستهای خارجی به این نتیجه می رسیم که این گروه فاسد و مرموز تصمیم گرفته است که چند کار را انجام دهد ابتدا چهره امام را از زبان و قلم قائم مقام رهبری چهره ای خشن که زنهای بچه دار را می کشد به دنیا معرفی کند و بعد این را به دنیا برساند که آیت الله منتظری غیر از امام است . در قدم بعد آیت الله منتظری را از نظام جدا سازد و بعد با تغییر مدیریت در سطح بالا و گسترده که از زبان شما هم نقل شده همه چیز را به نفع خودشان خاتمه دهند و می بینید که مو به مو هم اجرا شد.ملت عزیز ایران می بیند که چگونه مستند و روشن، نقشه شوم این باند کثیف را روشن کردم و نشان دادم که قضیه آقای منتظری هرگز به خاطر چند انتقاد سطحی از اوضاع کشور که از رادیو، تلو یزیون پخش می شد نبود، به خاطر بدگویی و ذهنیات ایشان نسبت به مسئولین نظام و یا تصفیه جناحی از نظام علیه جناحی دیگر نبوده است، بلکه نقشه ای بوده است حساب شده که با سیاستهای خارجی هم هماهنگی های لازم صورت گرفته بوده که به عقیده امام این نقشه با پل آقای منتظری تحقق یابد و بلافاصله ایشان را نابود کرده و کشتن ایشان را به دست حزب الله طرفدار امام جا بزنند. امام بارها فرموده اند که اطرافیان آقای منتظری به محض این که استفاده لازم را از ایشان کردند ایشان را نابود می کنند . این سخن امام که سالها قبل فرموده اند بعد از چند سال برای ما روشن شد.» این یادگار بصیر و عمار ولی امر زمان خویش حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی در ابتدای این نامه و یا رنج نامه دلیل اصلی نگارش این نامه را اینگونه بیان می کنند:«از آنجا که در متن وقایع انقلاب خصوصاً در جزء جزء ماجرای حضرت‌عالی و برخورد گرم و صمیمانه حضرت امام با شما و تلاش معظم‌له برای نجاتتان از چنگال توطئه‌گران و" نفوذی‌ها" بودم فکر کردم اگر حقایق را بازگو نکنم به اسلام و انقلاب و امام و مردم خیانت کرده‌ام»بنابراین باید از این رنج نامه به یکی از اصلی ترین و مهم ترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامی و مرجعی برای هوشیاری نسبت به پروژه های مشابه و شناخت الگوی مدیریتی امام خمینی(ره) و بیت ایشان در مقابله با آن یاد کرد.همچنانکه یادگار امام در آغاز این نامه نوشته اند:« از آنجا که در ارسال این نوشته شتاب داشتم از فصل بندی و تنظیم و تبویب مطالب چشم پوشیدم. به همین جهت مطالب این نامه دسته بندی نشده است و در خیلی موارد تکراری است (که البته تکرار آنها را لازم می دانستم) دراین نوشته مواد خام این قضیه تلخ است و تحلیل در آن کمتر به چشم می خورد. امیدوارم نویسندگان و تحلیلگران در جای خود به آن بپردازند.»امروز و در آستانه 26سالگی نگارش این رنج نامه و بالاخص با توجه به شرایط کنونی، این ضرورت از سوی نگارنده احساس و نسبت بدان اهتمام ورزیده شده است.

 

 حسن بیارجمندی احمد خمینی2

 

امام بیدار و پیشدستی مدبرانه در مبارزه با « پروژه پُل» یا نفوذ

حقیقتا امام خمینی(ره) در شناخت خط و عناصر نفوذی وابسته خارجی و داخلی و مبارزه با  آنان در عصر خود یک رهبر و رهبری استثنایی است  و دارد و از ایشان می توان به یک امام نفوذ ناپذیر یاد کرد. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی در بخشی از رنج نامه خویش در این ارتباط می نویسد:«قبل از انقلاب همه غیر از امام از منافقین دفاع می‌کردیم نامه شما و آقای طالقانی و...در دفاع از منافقین به حضرت امام و پشتیبانی تمامی دست‌اندکاران مبارزه از آنان چیزی نیست که مخفی باشد. در سفری که قصد داشتم نجف خدمت امام برسم با یکی از دوستان ملاقات کردم. ایشان به من گفت به امام بگویید تأیید از مجاهدین را هر چه سریعتر انجام دهند که دیر می‌شود و عقب می‌مانیم، خدمت امام مطلب را عرض کردم، امام فرمودند :«آقایان منتظری و طالقانی و ... هم مرا تشویق به دفاع از آنان کردند ولی شماها متوجه نیستید. اینها شماها را بازی داده‌اند. آنها به اسلام ما معتقد نیستند، دوستان خارج کشور هم در این مورد به من فشار آورده‌اند ولی آنها هم کلاه سرشان رفته است.»مصادیق فراوانی می توان  برای این موضوع در طول حیات مبارک امام ارائه و مورد استناد قرار داد. قضیه نفوذ به بیت منتظری از این جمله موارد خاص و ویژه است.در این واقعه با وجود آن توصیه های عام امام(ره)  در روز ۲۴ مردادماه ۱۳۶۲ طی پیامی به افتتاحیه اولین دورۀ مجلس خبرگان رهبری – که به آن اشاره خواهیم نمود-  که  بطور خاص سرآغاز مبارزه عام امام خمینی با نفوذ و در این موضوع خاص از تیر ماه سال 1364 است. امام(ره) در دیدار آیت‌الله محمدی گیلانی(۲۵ تیر ۱۳۶۴) از اعضای فقهای شورای نگهبان ، ضمن گله‌هایی از آقای منتظری اشاره نموده بود که :«از منزل سیدمهدی هاشمی دست‌نویسهای او را آورده‌اند. من دیده‌ام نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته. این را من برای ایشان نوشتم» .یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش می نویسد: با این که [امام] با قائم مقامی شما مخالف بودند و آیت الله آقای محمدی گیلانی شاهد این قضیه است، به خاطر حفظ مصلحت سکوت کردند.» اما شاید با آن پیشینه و این سوابق ،این سئوال مطرح بشود که چرا امام  در برابر این نفوذ علی رغم علم بدان سکوت کردند و از همان ابتدا با منتظری و انتصابش مخالفت نکردند؟ مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی در مقدمه رنج نامه خویش به این سئوال پاسخ می دهند:« چرا نظام از اول چنین برخوردی نکرد و با علم به یک سلسله ضعف‌ها و اشکالات مؤید شخصیت و موقعیت شما گردید؟ باید در جواب گفت که امام بخاطر علاقه شدیدی که به جنابعالی داشتند همواره در صدد اصلاح و ارشاد و حفظ و نگهداری و رهایی شما از چنگال ضدانقلاب بوده‌اند که شاید از مسیر ابهام آمیز خود برگردید و ثانیا «اخیراً» حضرت امام به مسائلی برخورد کردند که دیگر درنگ را جایز ندانستند.» و این روح حاکم بر مبارزه نرم امام با پدیده شُوم نفوذ است. امام از تیر 1364تا 6مهر 1366و از این تاریخ خاص تا  فروردین 1368 علی رغم مخالفت با چنین تعیینی، به دلیل احترام به رای خبرگان با در پیش گرفتن راهبرد «صبر علوی» و همچنین  اتخاذ تدبیرها و حتی دادن توصیه ها و هشدارهای مستقیم و غیرمستقیم  در خفی به منتظری سعی در رفع نفوذ از بیت و نفوذ پذیری ایشان داشته اند.توصیه ها و تذکراتی که از یکسال قبل از دستگیری سر حلقه باند نفوذ آغاز شده بود و با دعوت به برائت و جدا شدن جدی از باند نفوذ  و بالاخص نامه ناصحانه 12 مهرماه 65  و فرستادن نمایندگان خاص و ویژه وارد یک مرحله جدی شده بود .بنابراین عدم علنی شدن این مواضع و این اقدامات را نباید حمل بر سکوت امام گذاشت و از سوی دیگر با این نتیجه غلط  و حذف این پیشینه چند ساله،عزل منتظری را محدود به همان چند ماه  آخر و یک تصمیم آنی دانست. یادگار حضرت امام (ره) سیداحمدخمینی در رنج نامه خویش به این موضوع این چنین اشاره می کنند:«چه‌بسا نسل معاصر و آیندگان براساس ناآگاهی تصور کنند که جناب‌عالی را یک‌شبه و بدون مقدمه کنار گذاشته‌اند در حالی که به‌هیچ‌وجه این‌گونه نبوده است.».

 

علل نفوذ لیبرالها و منافقین به بیت منتظری و منشا و سرآغاز آن

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی در بخشی از رنج نامه خویش منشا و علل اصلی نفوذ به بیت منتظری را اینگونه مطرح می کنند:«

 آنچه من آوردم گوشه ایست از توطئه ای عمیق علیه نظام اسلام و مسلمین و میهن اسلامیمان . توطئه ای بود بسیار حساب شده علیه شخص امام ومسئولین رده بالای نظام .توطئه ای علیه تمامی افرادی که با عشق امام زیستند و با عشق امام مبارزه کردند، که می خواستند بدست فقیهی وارسته که سالیان دراز در کنار امام بوده است انجام دهند . چرا که لیبرالها و منافقین از آنجا که پایگاه مردمی ندارند خود نمی توانند ابتدا وارد عمل شوند، پس راهی غیر از بیت ایشان پیدا نمی کردند.»یادگار امام در تشریح منشا و سرآغاز نفوذ منافقین و لیبرال ها به بیت منتظری می نویسد:«خلاصه کلام این که آقای مهدی هاشمی چند بار در طول بازجویی هایش به این مسئله تکیه کرده است که ما از سالها قبل روی آیت الله منتظری کار می کردیم . از طرف دیگر آقا هادی به این نتیجه رسیده بود که حال که مسئولین با ما (یعنی طیفشان ) اینگونه برخورد می کنند ما باید به منافقین نزدیک شویم . مهدی هاشمی گفته است در ابتدا منافق معروف و بعد با طلبه تائب آقای ارمی با منافقین ارتباط برقرار کردیم چرا که آقا هادی منافقین را بر این رژیم ترجیح میداد . جنابعالی هم که اجازه داده بودید که منافقینی که تائب هستند رفت و آمدشان در بیت شما بدون مانع باشد آقا هادی هم که تسهیلات لازم برای رفت و آمد لیبرالها مانند پیمان و نهضت مجاهدین خلق یعنی میثمی ها، نهضت آزادی و منافقین فراهم می کرد . مکانهای حساس بیت شما را هم که طیف آقا مهدی اشغال کرده بودند شما هم با ساده اندیشی خود تمامی حرفهای این طیف را وحی منزل می دانستید.» ایشان در جای دیگر و در همین ارتباط می نویسند:« از طرف دیگر آقا هادی و طیفش به این نتیجه رسیده بودند که شما باید از نظام جدا شوید و در این زمینه از هیچ کوشش خلافی کوتاهی نکرده اند . از طرفی دیگر آقا هادی معتقد بوده است که امام می میرد و از دست او خلاص می شوند و کارها حل می گردد.» و در جای دیگر من باب تاکید مجددا به این مطلب اینگونه تاکید می کنند که:«راجع به افکار آقا هادی هم البته من یکسری مسائل کم گفتم، خصوصی به بعضی از مقامات گفتم ولی کتباً چیزی ننوشتم، روی مسئله حضرت امام و انتظار مرگ حضرت امام. خب آقا هادی مسایل زیادی می گفت یعنی از من خیلی داغتر بود در این که امام خمینی چند روز دیگر زبانم لال اون می گفت انشاءالله... خمینی چند روز دیگر خواهد مرد و مسئله حل می شود

 

 

 حسن بیارجمندی احمد خمینی4

 

منشا ، سرآغاز و علل نفوذپذیری منتظری

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش سرآغاز و منشا اصلی نفوذپذیری منتظری را "اشخاص منحرف نفوذی" در بیت ایشان  معرفی می کننند: «من تأکید می‌کنم که هرگز منظورم از این نامه این نیست که خدای ناکرده بگویم جنابعالی تفکر و خط منافقین و لیبرال‌ها را[در تاریخ نگارش نامه] پذیرفته‌اید بلکه غرضم این است که ثابت شود جریان توطئه‌گر طیف مهدی هاشمی با القائات خود، شما را وادار به مواضعی کرده‌اند که بعضی از گفته‌های شما چیزی جز خواست دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام نبود...هیچ کس زحمات و فداکاریهای‌تان را فراموش نمی‌کند و رهبر انقلاب و همه دوستداران انقلاب از این موضوع در شگفتند که چرا شما یک مرتبه از آن مواضع به این موضع‌گیری‌ها رسیدید.!!؟...»مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی دوگانگی و عدول از مواضع انقلابی را سرآغاز نفوذپذیری منتظری می دانند و  بیان می دارند که :« شما مواضعتان تا آن روزی که خودتان بودید خوب و انقلابی بود. اما وقتی در دام طیف مهدی هاشمی افتادید این گونه شد. شما قبلاً می گفتید منافقین خائن هستند، حال چیز دیگری می گوئید. شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید شریعتمداری باید اعدام شود، ولی بعد از مرگ شریعتمداری اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم..» موضوعی که به نظر یادگار بصیر امام  در همان سال ۱۳۶۲ جزو  هشدارهای جدی امام بوده است. امام خمینی(ره) در روز ۲۴ مردادماه ۱۳۶۲ طی پیامی به افتتاحیه اولین دورۀ مجلس خبرگان رهبری متذکر شده بودند که :«شما که خود پیروان اصحاب وحی و اولیاء عظیم‌الشأن می‌دانید ... باید بدانید که تبهکاران و جنایت‌پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته‌اند و با "اشخاص منحرف نفوذی" در بیوت شما با چهره‌های صددرصد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود...». یادگار امام(ره) در رنج نامه خویش بطور خاص اشاره مستقیمی به این بند از پیام دارند: «قبل از بحث ... نظر شما را به قمستی از پیام امام خطاب به مجلس خبرگان که تیرماه سال 62 صادر گردید جلب می‌کنم. این پیام بیش از سه سال قبل از دستگیری آقا مهدی است، گویی فقط برای شما نوشته‌اند و گویی تنها کسی که گوش به آن نداده است، شمایید. توجه بفرمایید (  سند شماره1-رنج نامه)گویی امام 5 سال بعد را می‌خوانده است و کانون خطر را دقیقاً از 5 سال قبل نشانه رفته است. آیا خدا را خوش می‌آید شما گوش به حرف چنین مرد زیرک و باهوشی ندهید؟».البته یادگار امام، ضعف در شناخت افراد را در نفوذپذیری منتظری موثر می دانند:«برای نشان دادن ضعف شما در شناخت افراد همین بس که با شجاعت در نامه به امام فرمودید او را از بچ گی بزرگ کرده اید و تمام خصوصیات او را می شناسید که فردی متدین، مدیر، مدبر و با تقوی است . »

کینه های شخصی ،ضعف تدین و خط سیاسی-باندی بیت منتظری بستر نفوذ و تعمیق آن

یادگار امام در پاسخ به بخشی از نامه 9صفحه ای منتظری با استناد به اظهارات مهدی هاشمی در صفحه 27 پرونده می نویسد:«خلاصه کلام این که آخرین و خطرناکترین اندیشه انحرافی من این بود که با موقعیتی که نزد فقیه عالیقدر برای خودم درست کرده ام و اعتماد مطلق بیت ایشان را کسب کرده بودم انتقام بی مهری ها و کم لطفی‌هایی که مسئولین نسبت به من اعمال کرده و قصد حذف کامل مرا از صحنه دارند بگیرم. در این رهگذر از توطئه گری، افشاگری، تهمت زدن، جوسازی، ایجاد بدبینی دریغ نمی ورزیدم»(سند شماره 6) و آنگاه این سئوال را مطرح می کنند که:«حال متوجه شدید که چه کسی به شما می گفت اگر فحش به مسئولین ندهید مردم از بی عدالتی‌ها که می بینند علیه نظام قیام می کنند؟» همچنین یادگار امام  ضعف تدین و خط سیاسی  را منطق باند نفوذ و عامل اصلی نفوذپذیری معرفی می کنند.ایشان در این ارتباط به بخشی از پرونده مهدی هاشمی (صفحه 24) استناد می کنند که می گوید:«در اثر ضعف تعبد و تدین و فرورفتن در منجلاب خط و خط بازیها دید و نگرشم نسبت به همه ارزشهای انقلاب آمیخته به معادلات سیاسی و خطی شده بود هر پدیده و حادثه ای را از منطق خط سیاسی می نگریستم حتی مقام معظم رهبری را» (سند شماره 16).حضرت آیت الله؛آیا شما مهدی هاشمی را خوب می شناختید؟ آیا تا به حال فکر کرده اید در شما چه چیزی کم است که این گونه زود قضاوت می کنید؟ آیا فکر کرده اید که آقا مهدی هاشمی را که از کودکی با شهید منتظری رضوان الله تعالی علیه (که اگر بودـ علی الظاهرـ شما در این مهلکه نبودی) دوست و رفیق بود چرا نشناخته اید؟ آیا برادر او، دامادخودتان را خوب شناخته اید؟ آیا چه چیزی موجب شده بود که تقوای او را از آقای ری شهری و محسن رضایی کمتر می دانستید؟ آیا در امام چه چیزی هست که با این که نه او را بزرگ کرده بود و نه برادرش دامادشان بود او را شناخت ولی شما که او را بزرگ کرده اید نشناختید؟ آیا شما توان قائم مقامی حضرت امام را داشتید و دارید؟»یادگار امام در ادامه با اشاره به بخشی از نامه 65/7/17 منتظری که نوشته است: «او[مهدی] در خانه نشسته مشغول مطالعه و نوشتن است و فعلاً در کشور مد شده است هر کار خلافی را از قتل و اعلامیه و امثال اینها را رجماً بالغیب به او نسبت دهند و خط بازیهای کشور هم سبب تقویت این قبیل شایعه ها است و متأسفانه مسئولین از جمله اطلاعات هم شایعه را اساس قضاوت قرار می دهند و این خط بازیها و تصفیه حسابهای ظالمانه خود نیز یکی از مشکلات کشور است»(سند شماره 17) این سئوال را مطرح می کنند که چه چیزی جز اعترافات و اعمالی که مهدی هاشمی مرتکب شده است را به او نسبت داده اند؟ مهدی هاشمی از صفحه اول تا دهم پرونده خود کارهایی که انجام داده است را شرح می دهد و... آیا چنین آدمی فقط در منزل نشسته و مطالعه می کند؟ آیا واقعاً مد شده بود هر اتفاقی بیفتد به سیدمهدی هاشمی نسبت دهند؟ آیا اگر یکی از اینها را مهدی هاشمی به جنابعالی که او را از بچگی می شناختید و از تمام خصوصیات او اطلاع داشتید و تقوای او را کمتر از آقایان محسن رضایی و ری شهری نمی دانستید گفته بود. الآن هم او را با تقوی می دانستید؟ حال آیا آقای آقاهادی را شناخته اید آیا اطرافیان خود را که اینقدر خون به دل امام کرده‌اند شناخته اید؟ با این همه جرم برای آقا مهدی، آیا اساس قضاوت اطلاعات کشور شایعه است.

چشم انداز اصلی همکاری بیت منتظری با لیبرالها و منافقین

چشم انداز اصلی همکاری بیت منتظری با لیبرالها و منافقین مرجعیت و امامت منتظری بعد از امام و امکان نفوذ نهایی از طریق آن است. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی در بخشی از رنج نامه خویش به گوشه ای از جلسات خود با سید هادی هاشمی داماد منتظری و رئیس دفتر وی اشاره می کند:«به آقا هادی گفتم که امروزه افراد اهل تقلید و روحانیون، یا مقلد امام هستند و یا مقلد غیرامام هستند، آنها که مقلد دیگر مراجع بزرگوار اسلامند با بودن امام حاضر نشدند از حضرت امام تقلید کنند چه رسد به شما، از طرفی دیگر، روشن است که اگر مرجعشان بعد از امام فوت کند طرز تفکرشان بگونه‌ای‌ است که جذب افرادی غیر از شما می‌شو‌ند و اگر قبل از امام مرجعشان فوت کند به عقیده من بسیاری از آنان مقلد امام نخواهند شد. آن دسته هم که مقلد امام بشوند، مسلماً مقلد شما نمی‌شوند. اما مقلدین امام بر سه گونه‌اند: یا با شما دشمند یا با شما دوستند و یا بی‌طرفند. آنها که مقلد امام هستند و با شما دشمند می‌دانید تعدادشان کم نیست، مسئله شهید جاوید، مسئله فدک، مسئله مهدی هاشمی و از این قبیل مسایل که مورد آنها حساسیت است کم نیست، و درست روی همین زمینه بود که ما اصرار داشتیم آقای شیخ نعمت الله نجف‌آبادی (مؤلف کتاب شهید جاوید) در حسینیه جنابعالی مباحثه نکند و متأسفانه شما زیربار نمی‌رفتید حتی روحانیونی هستند که با انقلاب نه تنها میانه‌ای ندارند که مخالف هم هستند، ولی امام را قبول دارند چرا که معظم‌له را شخصی می‌دانند دارای ولایت محکم ولی با شما مخالف هستند چرا که  - به غلط- شما را فردی می‌دانند ضد ولایت! روحانیون اصفهان را در نظر آورید - اصفهانی که شهر شماست-  ببینید چه تعداد از روحانیون سرشناسی هستند که با شما میانه خوبی ندارند و یا دشمند. حال دشمنی بر سر چیست؟ و در شهرهای دیگر وضع چگونه است -که مسلماً بهتر از اصفهان نیست- بماند.این افراد بعد از امام که با شما دوست نمی‌شوند، بلکه حرارت پیدا می‌کنند و نقاط ضعف شما را بزرگ می‌کنند و علناً با شما دشمنی خواهند کرد‌. آن وقت است که می‌گویند امام با لیبرال‌ها بد بود آقای منتظری خوب؛ امام با منافقین بد بود، آقای منتظری خوب؛ .... و مدرکشان نوشته‌های جنابعالی خواهد بود، چرا که امروز اطرافیان شما خواسته‌اند تا شما ژست آزادی‌خواهی بگیریداما آنانی که مقلد امام هستند و بی‌طرفند ممکن است بعد از امام بعضی از آنان از شما تقلید کنند ولی از آنجایی که بدون انگیزه هستند علی الظاهر بیشتر آنها از شما تقلید نمی‌کنند. از آن گذشته، این عده اهل این که خود را به آب و آتش بزنند نیستند و از آن جا که شما زمینه امام را ندارید و دشمن زیاد دارید به محض احساس خطر از شما می‌برند و روی این دسته هم نمی‌توانید سرمایه‌گذاری کنید چرا که شما اهل مبارزه‌اید و افرادی را می‌خواهید که اهل به آب و آتش زدن خود باشند و این افراد بیشتر جذب روحانیونی می‌شوند که به آنان القاء کرده‌اند که با مقداری پول باغ بهشت را نمی‌توان خرید؛ جذب آنهایی می‌شوند که به قول خودشان هم دنیا را داشته باشند هم آخرت را؛ جذب روحانیونی می‌شوند که در نجف و قم بر سر امام آن آورده‌اند که شرم از بازگو کردن آن دارم؛ جذب کسانی می‌شوند که با کمال پررویی و بی‌تقوایی شما را وهابی می‌دانند. اما آن دسته از مقلدین امام که دوستدار شمایند، بعد از امام یا از شما تقلید می‌کنند و یا از غیر شما. و این از آنجا نشأت می‌گیرد که در زمان امام دوستیشان با شما یا به خاطر خدمت‌های ارزنده شما به اسلام و امام است و یا به خاطر خودتان است.»

 

 حسن بیارجمندی احمد خمینی5

 

محاسبات بیت منتظری از  موفقیت و دستیابی به اهداف و چشم انداز مورد انتظار از نفوذ

از بخش های مختلف رنج نامه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی می توان این را دریافت که بیت منتظری در این نفوذ و نفوذ دادن منافقین و لیبرال ها به بیت چه در آغاز که بصورت پنهانی این خط دنبال می شد و چه  در میانه و با بازداشت مهدی هاشمی بطور کلی و مجموعا گرفتار محاسبات غلط ذیل شده بودند:

1. نیاز نظام به منتظری و تحمل سخنان منتظری

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی در بخشی از رنج نامه خویش می نویسد:« و من مطمئنم که آقای هادی هاشمی به این نتیجه رسیده بود که امام و نظام چاره‌ای ندارند جز این که دنبال آقای منتظری بدوند و چرا آقای منتظری آنچه را که مایل است نگوید؟ پس باید بگوید و امام هم باید قبول کند، که این حرف را از لابلای چند ساعت بحث با او درآوردم.» ایشان در بخش دیگری از رنج نامه تاکید می کنند:« والله این را خوب می فهمیدم که آقا هادی در دل می گفت من می دانم که شما کسی را غیر از آقای منتظری ندارید چرا مسایل خودم را از این طریق حل نکنم.»!!

2. امکان بهره گیری از دهان منتظری برای بیان مسائل خود و حل آن با تحلیل غلط از ضعف بیت امام

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش می نویسد:«من برای این که حادثه پیش نیاید بارها فقط و فقط برای دیدن آقا هادی به قم آمدم و با او در تمام زمینه‌ها بخصوص این قضیه تلخ صبحت کردم و بازگشتم و به او گفتم که این کار من صرفاً برای دوستی و علاقه به آقا است؛ یک مرتبه فکر نکنید از موضع ضعف است. او می‌گفت می‌دانم ولی من می‌فهمیدم که این‌گونه فکر نمی‌کرد و معتقد بود ما از روی احتیاج این‌گونه برخورد می‌کنیم چرا که حضرتعالی را نمی‌شود کنار گذاشت پس چرا او و طیف آقا مهدی از دهان حضرتعالی مسائلشان را حل نکنند؟»

3. جایگاه و موقعیت اجتماعی برتر منتطری نسبت به  امام(ره)

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش در تشریح این محاسبه غلط می نویسد«من به آقای هادی هاشمی در یکی از ملاقات‌های چند ساعته‌ام گفتم که آقای منتظری مانند ظرف شیشه‌ای می‌ماند و امام ظرف فلزیند، اگر به هم بخورند ایشان خرد می‌شود.به ایشان بگویید امام نشان داده است که در مقابل مصلحت نظام و اسلام از هیچ چیزی نمی‌گذرند. ولی متأسفانه بعداً که از ایشان پرسیدم که به آقای منتظری گفتی؟ گفت نه مطلب تند بود. » و در جایی دیگر از همین رنج نامه ایشان می نویسند:« دوستدران شما که روحانیون خوب و مردم و طلبه‌های مخلص انقلابند و سختی‌ها و مرارت‌ها کشیده‌اند، نزدیک به تمام آنان هرگز حاضر نیستند امام و اهداف امام را رها کنند و شما را بگیرند، یعنی شما را «بخاطر امام» دوست دارند. مقصودم این است که اگر روزی امام بفرمایند به شما کاری نداشته باشند این افراد دور شما نخواهند آمد، امام را رهبر انقلاب می‌دانند، با انقلاب او بزرگ شده‌اند و ارزشهای متعالی را در او خلاصه می‌بینند و شما را هم به خاطر این که در خط امام می‌باشید و امام را ترویج کرده‌اید و در راه انقلاب اسلامی امام صدمه دیده‌اید، دوست دارند و اگر شما روی دوستی امام تا آخر تکیه می‌کردید، آنها شما را هم قبول داشتند چرا که شما را بعد از امام، مجتهدی می‌دانند که می‌شود در کنارتان با آمریکا و شوروی جنگید ولی اگر شما از امام فاصله بگیرید و حتی اگر امام روزی به شما اخم کنند آنها نیز بی‌درنگ به شما اخم می‌کنند و حاضر نیستند شمای بدون حب امام را تحمل کنند.»

 

اقدامات و برنامه های بیت منتظری در پیشبرد پروژه نفوذ

 

از بخش های مختلف رنج نامه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی می توان به رئوس اقدامات و و برنامه های بیت منتظری در پیشبرد پروژه نفوذ  دست یافت:

 

1. هجمه باند نفوذ و تحریک شیخ نفوذ پذیر علیه رادیو تلویزیون برای پخش مسائل باند از دهان منتظری

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش می نویسد: «به آقا هادی گفتم به آقای منتظری بگویید این حرف درستی نیست که «یا تمام حرف‌های مرا باید رادیو تلویزیون بگذارد و یا من فریاد می‌کشم که سانسور است»گفتم حرفهای ایشان به ضرر خودشان است، در آینده صحبت‌های ایشان را کنار صحبت‌های امام می‌گذارند و به عنوان مخالف امام نمی‌گذارند ایشان پا بگیرد.»

 

2. ایجاد موانع و اختلال در رفع نفوذ و نفوذپذیری

یادگار امام  در ارتباط با اقدامات دفتر و بیت منتظری در ایجاد مانع  در رفع نفوذ و  نفوذپذیری منتظری می نویسد:«و از آنجا که هر روز احتمال می‌دادم بواسطه برخوردها و مواضع شما این حادثه اتفاق بیافتد، صریحاً و بدفعات به آقای هادی هاشمی داماد حضرتعالی گفتم که اگر قضایا به همین شکل ادامه پیدا کند، علی الظاهر امام تحمل نخواهند کرد و مصلحت نظام را بر همه چیز و همه کس مقدم می‌دارند.و همین پیغام را به شما دادم ولی هیچ‌گونه فایده‌ای نکرد.»

3. ترتیب دادن دیدارهای مهندسی شده با لیبرال ها و منافقین به منظور قراردادن منتظری در موضع علیه نظام

 

مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی با طرح این سئوالات که :«اصلاً این سؤال برای من همیشه مطرح بوده است که چرا شما زود و سریع اطلاع دقیق از قضایا پیدا می کنید؟. آیا واقعاً از خود پرسیده اید که چرا این قدر زود قطع پیدا می کنید؟» در پاسخ به این سئوالات نکته بسیار ظریفی را مطرح می کنند:« برای روشن شدن منشأ این اطلاع دقیق توجه شما را مجدداً به نوشته مهدی هاشمی(سند شماره 46-19:) جلب می کنم:«ایجاد تسهیلات لازم جهت ملاقات نیروهای مسئله دار و معترض با آقا[منتظری]، چون دکتر پیمان و وابستگان به نهضت آزادی و مسامحه و موافقت با رفت و آمد افرادی چون ارمی (طلبه منافق تائب) در بیت آقا. او (آقا هادی) در این باره می گفت به نظر آقا چون این افراد (منافقین) تائب هستند رفت و آمدشان بلااشکال است."»حال شما خود قضاوت کنید منشأ یک چنین دیدگاهی با توجه به رفت و آمد لیبرالها و منافقین و با توجه به تحلیلی که شرح آن در پرونده آقای مهدی هاشمی (سندهای 24/1 تا 24/4) رفت چیست؟ و نیز خود قضاوت کنید که منشأ چنین دیدگاهی از شما با توجه به این که آقا هادی معتقد به کانال احتیاطی و یدکی در خارج از کشورـ آن هم از طریق منافقین بود و علاوه بر این معتقد بود منافقین بر این رژیم ارجحیت دارند چه می تواند باشد؟ آیا با آنچه در بالا آمد به نتیجه ای غیر از این می رسیدید که بگوئید.» و در جای دیگر در علت یابی این قضاوت ها و  با استناد به اظهارات مهدی هاشمی ( صفحه 2 جلد سوم ) در باره کارهای آقای هادی هاشمی (سند 19) این سئوال را مطرح می کنند که حضرت آیت الله منتظری؛آیا تصور نمی‌کنید افرادی که حساب شده به دیدار شما می فرستادند از منافقین و لیبرالها بوده اند که شما را به این موضع غلط بیندازند؟ آیا با اطمینانی که شما به مهدی هاشمی و برادر او دارید و آنها را متدین و با تقوی می دانید فکر نمی کنید شما را آلت دست خویش و گروه خویش قرار داده اند؟

4. تبدیل کردن  منبر و تریبون منتظری به بلندگوی منافقین و لیبرالها

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش می نویسد: حضرت آیت الله اگر این نامه ها و مصاحبه ها و نوشته های آقا مهدی هاشمی را نشان شما و افراد بیتتان نمی دادیم امروز نمی توانستیم ثابت کنیم که شما بلندگوی منافقین و لیبرالها شده اید.نمی توانستیم ثابت کنیم که تمام نوشته های شما از گزارشات انحرافی و مکتوب طیف مهدی هاشمی و القائات تحریف شده سید هادی خدمت حضرتعالی و دامن زدن به یک تباهی بزرگ بر ضد روح خدا و یادگار انبیاء است. و از آنجا که خدا با امام است باید آقا مهدی هاشمی را هدایت کند به بازگو کردن مسائل تا توطئه بزرگ بیت شما علیه امام خنثی گردد.والله این بخاطر پاکی امام است که افراد بیت شما که تصمیم داشته اند جنابعالی را وادار کنند تا نامه های بسیار زننده علیه امام بنویسید معرفی کردند. این از خلوص و تنهایی امام است که ناگهان مهدی هاشمی فریاد می زند و اعتراف می کند که:آقاهادی هاشمی در فکر دامن زدن به یک تباهی بزرگ بر ضد روح خدا و یادگار انبیاء است."

 

 حسن بیارجمندی احمد خمینی6

 

5. تحریک و القای بهره گیری از ابزار تهدید به استعفا و خروج از نظام 

یاد گار امام با اشاره به  بخشی از نامه صدرالاشاره  موضوع سند 20 که منتظری نوشته است :«بالاخره با وضع فعلی ناچارم از کارهای سیاسی کشور کنار بمانم و به درس و بحث طلبگی و کارهای حوزوی بپردازم بنابر این تقاضا می کنم به من کاری ارجاع نشود ضمناً در وجوه شرعیه کمافی السابق بوکالت حضرتعالی تصرف می کنم» این سئوال را مطرح می کنند که آیا باز بر این عقیده اید که خود تصمیم می گیرید و خود به این نتیجه رسیده اید که از کارهای سیاسی کشور کنار بروید و آقا هادی و آقا مهدی در شما نفوذ نداشته اند؟ آیا داعیه انفصال شما از نظام ماه‌ها قبل از این نوشته شما در دستور کار آقا هادی وآقا مهدی نبوده است؟ که امروزه تحقق یافته است! و برای اثبات آن  به سند شماره 20موضوع نامه  مهدی هاشمی به هادی هاشمی و سند 22موضوع نامه مهدی هاشمی به منتظری راجع به مسئله انفصال از حکومت  استناد می کنند.در نامه اخیر مهدی هاشمی نوشته است که :« خدا را گواه می گیرم و آقای اخوی نیز اگر یک لحظه وجدان خویش را به داوری فراخواند شهادت خواهد داد که قطع رابطه با نظام ره آرود مجموع حرکتهایی بود که ایشان با زمینه سازی ملاقاتهای خطی، بزرگ نشان دادن ضعفها و کمبودهای کشور و ارائه تحلیلهای افراطی و القائات حساب نشده طی چندین ماه انجام داده است» و آنگاه ایشان در نتیجه گیری این موضوع بیان می دارند که «مردم شریف ایران باید کاملاً توجه نمایند که جدایی آیت الله منتطری یک برنامه حساب شده آقا هادی و آقا مهدی بوده است که ماهها قبل طراحی شده و امروز به نتیجه رسیده است. آیا باز عقیده بر این است که امام یک مرتبه آقای منتظری را کنار گذاشتند؟آیا باز عقیده بر این است که کسانی برای کسب قدرت ایشان را تصفیه کرده اند؟ آیا سه چهار سال صبر و تحمل امام و اتمام حجت، کافی نبود؟ آیا امام آقا هادی را نپذیرفت تا دیگر حتی کسی نگوید راجع به آقای هادی هاشمی کوتاهی شد و اگر نمی شد وضع به اینجا نمی کشید. آیا آقا هادی به ایشان جریاناتی را که بین من و او در ملاقاتهای مکرر اتفاق افتاد نگفته است؟ آیا من ناسزاهای حزب الله را به جان نخریدم و با آقا هادی برای رضایت خدا و امام ملاقات‌های مکرر نکردم؟

6. ایجاد کانال های احتیاطی متصل به خارج و وابستگی به خارج از کشور

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش به نقل از مهدی هاشمی در باره ارتباط آقا هادی با منافقین و خارج از کشور می آورد«در ذهنیت آقا هادی ـ من صریحاً می گویم ـ مسایلی پیش آمده بود که ما هم تأیید ضمنی می کردیم که باید یک سلسله ارتباطاتی ولو این که مثلاً ضعیف هم باشد به عنوان کانال یدکی با نیروهای خارج از کشور داشته باشیم آقا هادی به این نتیجه رسیده بود که ما باید یک کانالهای احتیاطی و یدکی را با خارج از کشور آماده کنیم که اگر احیاناً تحولی پیش آمد با این جناحهای خارج از کشور ارتباط داشته باشیم. و آقا هادی با همان طلبه ای که از توّابین بود و با آقا هادی هم ارتباط داشت با هم مسائل را هماهنگ می کردند. از کانال همان طلبه تواب به آقا هادی چنین گفته شده بود که جناحی از سازمان مجاهدین و هم چنین نیروهایی که وابسته به آن سازمان است نسبت به آیت الله منتظری ملایمتر و خفیفتر فکر می کنند و کلاً این جناح و این خط و این طیف بود که آقا هادی معتقد شده بود باید با این کانال که آنها معتقدند مثلاً با آیت الله منتظری ملایمترند مرتبط باشد. و آقا هادی می گفت سازمان مجاهدین بر این رژیم ارجحیت دارد و ما معتقد بودیم که درصورت بروز فعل و انفعالات داخلی مشهوریت و قداست آیت الله منتظری خیلی کارساز است. روی هم رفته این رابطه با... و زمان بعد هم طلبه توّابی (ارمی) که در رابطه با آقا هادی قرار گرفته بود کانال ارتباط با منافقین خلق محسوب می شد.»( سندهای 24/1، 24/2، 24/3، 24/4:)مطلب دیگر آقا مهدی این است که در پرونده جلد دوم ص 6 پس از ذکر چند مورد (بقول او) خیانتهایی که آقا هادی گزارش کرده است (به آقای منتظری) مانند موافقت با انتقال بولتن‌های محرمانه و خیلی محرمانه جریان "تنظیم طومار تقلبی" جهت تضعیف آقای هاشمی و خامنه ای، انتقال و بزرگ ساختن نقاط ضعف فرماندهی سپاه نزد آقا که به ممنوعیت ملاقاتهای برادر محسن رضایی با آقا منتهی گشت، تحریک و تشویق آقای ... با وساطت آقای منتظری مبنی بر ماست مالی کردن جریان قتل بحرینیان، مأموریت دادن به ... برای تشکیل گروه ضربت، تشویق آقا [منتظری]به موضع گیری مخالف در رابطه با طرح "مترو" که توسط آقای هاشمی مطرح گشته بود که ریشه خطی داشت و دهها مورد دیگر که نقل می کند، می آورد: «ایجاد تسهیلات لازم جهت ملاقات نیروهای مسئله دار و معترض با آقا، چون دکتر پیمان و وابستگان به نهضت آزادی و مسامحه و موافقت با رفت و آمد افرادی چون ارمی در بیت آقا، او در این باره می گفت به نظر آقا چون این افراد تائب هستند رفت و آمدشان بلا اشکال است، و اعمال ملاحظات خطی در برخی ملاقاتها.»( سند شماره 19، 25)

7. نوشتن اعلامیه ها و بیانیه های دو پهلو

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش راجع به نگارش اعلامیه ها و بیانیه های دو پهلو که اتهاماتی را متوجه نظام می کرد از جمله در مورد مرگ دکتر سامی این سئوال را خطاب به  منتظری مطرح می کنند که:«آیا در مورد قتل مرحوم دکتر سامی شما به گونه ای اعلامیه ندادی که از آن فهمیده شود نظام او را کشته است؟ یادتان است در دیداری به شما این مطلب را گفتم، بلافاصله آقا هادی گفت پیام آقا به صورتی بود که نظام تبرئه شد، من به او گفتم خودت را به آن راه نزن که شما از آنجا که ساده اندیش هستید و نمی دانید چه چیزهایی را باید گفت و چه چیزهایی را نباید گفت... آیا خدا را خوش می آید هر قتل و غارتی را به گردن نظام بیندازید...» و بعد با ارائه دلیل رد ادعاهای مطرح شده در بیانیه و مهمترین موضوع راجع به اعلامیه های مشابه را مطرح می کنند:« بحمدالله چندی بعد هم مطلب روشن شد که شما اشتباه بزرگی کرده اید. حرف ما این است که چرا هر چه نوشتند امضاء می کنید؟ آیا ..جواب آنهایی را که برای حفظ نظام از خود گذشتند و شما برای دل خوشی چند لیبرال حاضرید به صورت غیرواقعی مطلب را به گونه ای مطرح کنید که مرحوم سامی را نظام نابود کرده است. از این مسائل است که امام فریاد می زنند که«نفوذیها بارها اعلام کرده اند که حرف خود را از دهان ساده اندیشان موجه می زنند آیا نباید امام با درد و رنج بفرمایند:نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرهای و ابراز عقیده ها به گونه ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کنند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیش عدول می کندآیا نباید به شما تشر بزنند که:من به آنهایی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرفهای دیگران را می زنند صریحاً اعلام می کنم تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند. »

8. برنامه ریزی خاص برای نفوذ به قم و حوزه علمیه به عنوان یک پایگاه اصلی قدرت!

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش با استناد به نامه بدون تاریخ(سند 37) منتظری که سئوال کرده است:«چرا کتابخانه مربوط به من که حدود هزار عضو و مطالعه کننده داشت و رادیو منافقین علیه او تبلیغ می کرد!!! مهر و موم شد و الی الآن هم بسته است» بیان می دارد:«حضرت آیت الله؛مطمئناً کتابخانه زیر نظر شما نبوده است.چرا که مهدی هاشمی در پرونده خود صفحه 15 می گوید: « ما به قم و حوزه علمیه به عنوان یک پایگاه اصلی قدرت نگاه می کردیم و از آنجا که عطش قدرت و احراز پایگاه در درازمدت نصب العین ما شده بود تا افکار خود را (که بعداً توضیح خواهم داد) در همه جا گسترش داده و یک بازوی نیرومند روحانی در اختیار داشته باشیم و با همفکری و همکاری آقایان... در طی جلسات متعددی که در بافتهای گونه گونی تشکیل می شد روی هم رفته به این نتایج رسیدیم که اولاً باید سطح آموزش سیاسی را بالا ببریم که کتابخانه سیاسی متکفل آن شد، البته این حرکت تند و انحرافی منحصر به مدارس آقا نبود که درخارج از آن نیز طلاب زیادی را جذب می کردیم و پیوستگی به این تفکر و خط را در آنان تقویت می کردیم»(سند 38)آیا شما می دانستید که این کتابخانه در اختیار طیف آقا مهدی است؟آیامی دانستید که مهدی هاشمی و افراد وابسته به او که متأسفانه هنوز بسیاری از آنان در بیت جنابعالی بوده ویا نفوذ بسیار دارند به علت عطش قدرت و احراز پایگاه به بازوی نیرومند روحانی احتیاج دارند و به جنابعالی گفته اند دست به تأسیس چنین کتابخانه و مدارسی بزنید که زیر چتر حمایت شما این حرکت تند و انحرافی خویش را در مدارس شما و حتی بیرون از آن گسترش دهند؟

 

9. به سقوط کشاندن منتظری در نزد جریان مومن و  حزب اللهی

 یاد گار امام در بخشی از رنج نامه در خصوص منشا این نامه نگاری ها می گوید:« حضرت آیت الله؛نامه های اخیر شما در دفاع از منافقین خیال می کنید کار خودتان بوده است بعداً سخنان آقای مهدی هاشمی را می آورم که چگونه این طیف در طول چند سال کار روی شما موضع شما را به طرف دفاع از منافقین سوق دادند و جنابعالی را به سقوط کامل پیش حزب الله کشیدند.»

 

10. ایجاد مانع بر سر شنیدن صدای واقعی مردم

 

حضرت آیت الله:امام از دوستانش جدا نشد داعیه آقا هادی، انفصال شما را از نظام و امام و مسئولین و مردم حزب الله به بار آورد. و کسی که از نظام جدا شد از دوستان هم جدا شده است چرا که دوستان شما اداره کنندگان نظامند نه دشمنان شما. و متأسفانه ضربه آخر را هم آقا هادی به شما و نظام زد و آن این که شما را به جایی رساند که نگذاشت فریاد اعتراض مردم را که از دفاع شما از منافقین و لیبرالها بلند شده بود بشنوید، چرا که او تصمیم گرفته بود حرفهای منافقین را از دهان شما بزند و دیدید که موفق هم شد.

 

11. دادن اطلاعات جهت دار برای حساس کردن منتظری

 

حضرت آیت الله:مهدی هاشمی در پرونده خود می گوید:ما اخباری را به ایشان می دادیم تا ایشان را به اطلاعات و سپاه حساس کنیم و بالاخره هم توانستیم این کار را انجام دهیم.مهدی هاشمی بارها گفته است که طیف ما سعی می کرد آیت الله منتظری را علیه نهادهای انقلاب و اطلاعات بدبین کند می بینید که همان طیف هنوز دست از سر شما برنداشته اند چرا که در این نامه ـ با اینکه دادگستری صدای صغیر و کبیر را درآورده است. شما در مورد آنها هیچ حرفی ندارید ولی آورده اید. باید دادستانیهای انقلاب در روش خود تجدیدنظر کنند، با این که ارتش هم وجود دارد، فقط باید سپاه در روش خود تجدید نظر کند، با این که شهربانی و ژاندارمری هم وجود دارد، فقط باید کمیته در روش خود تجدید نظر کند و از میان همه وزارتخانه ها و ادارات تابعه، تنها وزارت اطلاعات باید در روش خود تجدید نظر کند.

 

12. حذف و ناامید کردن افراد مخلص از دستگاهها

یادگار امام در بخشی از رنج نامه خویش خطاب به منتظری می نویسد:« حضرت آیت الله!مهدی هاشمی در صفحه 18 پرونده خود می گوید(سند شماره 56)در راندن افراد خالص از ارگانها هم من و هم اخوی فعال بودیم و هر کدام به نوبه ی خود با تماسهایی که جداگانه یا مجتمعاً با آقا می گرفتیم دیدگاههای انحرافی خودمان را در لباس حق به جانبی خدمت آقا مطرح می ساختیم که قطعاً بدون اثر نبوده است تلاش بی وقفه برای ملاقات دادن افراد و شخصیتهایی که از اوضاع و احوال کشور ناراضی و بدان معترضند باحضرت آیت الله منتظری که طبعاً با تعداد و استمرار این ملاقاتها ذهنیت ایشان در جهت همان مسایل (مسائل انحرافی خودمان) توجیه می شد.»


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها