به گزارش پایگاه 598، «ملی گراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامی در
جهان فقر و گرسنگی است، ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا
مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم، ما تصمیم
داریم پرچم (لا اله الا الله) را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز
درآوریم.»۱
با نگاهی گذرا به جریان حرکت تاریخ و بازبینی وقایعی
که تا کنون روی داده اند، در عرصه ی کنش ها و واکنش ها همچنین سیاست ها و
طرح ریزی ها، شاهد صف بندی های جبهه ی حق و جبهه ی باطل در مقابل یکدیگر
هستیم.
بدین معنا که جبهه ی حق به فرماندهی حضرت رسول اکرم(ص) و
ائمه معصومین(ع) در مسیر پیاده سازی دین خدا در زمین با جریان باطل به
سرکردگی ابلیس و عمالش دائما چالش دارد؛ به گونه ای که جریان باطل می خواهد
مانع جاری شدن دین خدا شود. این برخوردها در طول تاریخ بروز و ظهورهای
مختلفی داشته است.
گاه جبهه حق، اهل باطل را به حاشیه رانده و در
مسیر اهدافش پیش رفته و گاه به دلیل فضای آکنده از ظلمات طواغیت، اهل حق
مجبور به حرکت مخفیانه و آرام شده اند و متناسب با وضع آن زمان نوع مبارزه ی
خود را تغییر داده اند. (با بازبینی زندگی و مبارزه ی امامان معصوم متوجه
این تغییر تاکتیک ها می شویم.) گاه حکومت در دست امام معصوم بود و گاه امام
معصوم را به زندان می بردند. در یک زمان شاه ایرانی نامه ی رسول خدا(ص) را
پاره کرد ولی در ادامه کار به جایی رسید که علمای مسلمان، از رهگذر معاونت
و مشاورت با شاه، کار دین را در جامعه به پیش می بردند. (مشابه آنچه که در
صفویه تجلی کرد.)
در امتداد این حرکات تاریخی، صحنه منازعه به
جایی رسید که جبهه ی حق برای احیای دین و آرمانهای الهی موفق به وقوع یک
انقلاب اسلامی در ایران شد و در ادامه با تدبیر یک فقیه دینی و با پشتوانه
ای از مردم مسلمان و انقلابی حکومتی مبتنی بر دین بر سر کار آمد. همانگونه
که در بیانات امام خمینی (ره) و نوع تصمیم گیری های ایشان و نحوه ی حضور
مردم دیده شده است، این نظام داعیه ای جهانی دارد که به گواهی تاریخ با
وجود فراز و فرودهای موجود و انواع چالش هایی که جبهه باطل(غرب به سرکردگی
آمریکا) به وجود آورد، از مطالبه ی آن کوتاه نیامد؛ این ملت تحمل طاغوت های
زمان را نداشته و برای برچیدن سلطنت مستکبران جهان تلاش می کند.
اگر اجمالا بیان کنیم، آینده ای را تصویر می کند که در آن در سایه ی احیای
همه جانبه و جهانی دین اسلام، مستکبران ذلیل شده و مستضعفین عزت می یابند.
این افق کلان جهت حرکت جمهوری اسلامی را برای همگان مشخص می کند که به نظر
می رسد شعارهایی که ملت آن ها را فریاد می زنند نمایش دهنده ی خوبی برای
این جهت گیری باشند. ملت ایران سعی دارد انقلاب اسلامی را جهانی کند.
لذا گفت و گوی ملت آرمان خواه ایران با ملل مستضعف جهان عرضه ی یک مدل
جدید زندگی اجتماعی و فردی بر پایه ی دین خدا است. پر واضح است که در چنین
رویارویی جریان باطل (غرب) احساس خطر کرده و دست به کار می شود تا بلکه این
درخت بالنده را بخشکاند؛ چرا که سلطنتش را در خطر می بیند.
از
ابتدای انقلاب تا کنون آمریکا و عمالش انواع روش ها و فنون را به کار بسته
تا جلوی انقلاب اسلامی را گرفته و این جبهه را نابود کند. اولین روشی را که
برای مواجهه در پیش گرفت، مواجهه سخت و برخورد نظامی بود. در انواع فتنه
ها در اوایل انقلاب بسیاری از مردم بی گناه را ترور کرد و اثرگذاران این
جبهه را مورد حمله قرار داد. در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله تمام قوایش را
اجیر کرد تا یکبار برای همیشه این جریان را سرکوب کند.
اما مردم با
توشه ی ایمان و باورشان در این مقطع زمین گیر نشدند و دشمن را به عقب
راندند. دشمن که از این مواجهه ناامید شد، تصمیم گرفت تا با بازوهای انقلاب
اسلامی در منطقه درگیر شود و به فعالیت های آن هجوم ببرد. اما با وجود
صدمه هایی که وارد کرد، به خاطر عنصر ایمان و باوری که در حوزه اثر انقلاب
وجود داشت، نتوانست انقلاب را زمین گیر کرده و نتیجه ی مطلوب حاصل را بدست
آورد.
لذا باز نحوه ی مواجهه را عوض کرد؛ چرا که متوجه اثر آن
روحیه انقلابی و آن ایمان و باور شده بود. در نتیجه پروژه ای پیچیده برای
تغییر و تصرف در خود انقلاب اسلامی بواسطه ی تغییر در این روحیه انقلابی را
کلید زد. پروژه ای که رهبر انقلاب از آن تحت عنوان «نفوذ» یاد کردند.
«هوشیار
باشیم؛ من چند روز قبل از این، در صحبت گفتم که اینها در صدد نفوذند، در
صدد رخنه کردنند؛ این رخنه از جاهای مختلفی ممکن است باشد؛ مواظب باشید.»۲
اما این پروژه غرب چه ابعادی دارد؟ ایده ی اصلی آن چیست که موجب می شود از روش های قبلی برای غرب کارآمدتر باشد؟ چگونه عملی می شود؟
بهتر
است قبل از پرداختن به سوالات فوق به این قسمت از بیانات مقام معظم رهبری
دقت کنیم: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال
نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیّتترین
آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیّتترین [هم] نفوذ
امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و
فرهنگی و سیاسی، کماهمّیّت است.»۳
ازاینجا ابعاد کلان نفوذ مشخص
می شود: نفوذ اقتصادی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی؛ که البته دشمن برای نفوذ به
هر یک از این حوزه ها تاکتیک متفاوتی را در پیش می گیرد. اما چیز دیگری که
اینجا باید به آن دقت شود سطوح نفوذی است که دشمن می تواند انجام دهد. این
سطوح بر مبنای عمق تاثیری که در حرکت ملت دارند قابل تمایز هستند. همانطور
که بیان شده، از این حیث نفوذ فرهنگی و بعد از آن سیاسی بسیار مهم تر از
نفوذ اقتصادی و امنیتی هستند. اما این چی معنایی دارد؟
مطابق آن چه
قبل تر ذکر کردیم عامل اصلی شکست اهل باطل در مواجهه هاشان با جبهه حق،
ایمان و باور مستحکم مردم بود. لذا جهان خواران باید این عنصر را از میان
بردارند یا سمت و سوی آن را عوض کنند. اصولا این باور و آرمان یک ملت است
که موجب می شود ملت، خواه یا ناخواه در یک مسیر مشخص به سمت یکسری اهداف
خاص حرکت کند و خواسته ها و فعالیت های مادیش را نیز با آن حرکت همسو سازد.
بنابراین اگر قرار باشد حرکت و عملکرد نظام را تغییر داد، باید باورهای
ملتش را به جهت دیگری کشاند.
دشمن در این زمینه تلاش می کند به
وسیله ی غول رسانه ای که در اختیار دارد از یکسو، و به مدد دلدادگان داخلی
ای که محو پوشال قدرت آنان شده اند، «باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و
فرهنگی» مردم را نظیر «باورهای اعتقادی درخصوص دین، خانواده، مسئلهی زن و
مرد، استقلال، مقابله با بیگانه، مردمسالاری اسلامی و ...» دچار استحاله
کند. مضافا این که سعی می کند باورهایی غیر واقعی مثل باور به ناکارآمدی
دین در حوزه ی جامعه را جایگزین روحیه ی «ما میتوانیم» کرده و از جوامع
امریکایی و غربی تصویری بزک شده، زیبا، سراسر امنیت و رفاه و اخلاق ارائه
دهد.
این همان نفوذ فرهنگی است که ذکر شد؛ نتیجه ی چنین رخدادی
تغییر افق دید ملت خواهد بود که منتج به عملکردی متفاوت در صحنه اجتماعی و
توقعی متفاوت از نظام می گردد. به نظر می رسد اگر دشمن تماما در این حوزه
به موفقیت برسد، توانسته جلوی حرکت انقلابی جمهوری اسلامی را بگیرد و آن را
به قالبی تو خالی تبدیل کند که با وجود ساختارها و قیودی نظیر ولایت فقیه،
سپاه پاسداران، بسیج، دستگاه های جهادی و دستگاه های حقوقی و حتی خود
قانون اساسی، عملکردی که شاهد خواهیم بود چیز متفاوتی می شود. چرا که
«اراده ی مردم» که پشتوانه ی این حرکات انقلابیست، بر نیل به باورهای
دستکاری شده و غیر اصیل معطوف شده است. پس دقت در حرکات دشمن و بی اثر کردن
آن در این حیطه در اولیت اول قرار می گیرد.
البته استکبار به این
منفذ بسنده نخواهد کرد و سعی دارد از طرق دیگر هم جمهوری اسلامی را مجبور
به کوتاه آمدن از انقلاب و پیروی از طواغیت کند. در حوزه ی نفوذ سیاسی نیز
دشمن با اخلال در ساختارهای «تصمیم ساز و تصمیم گیر» نظام، خواسته هایش را
جلو می برد. کافی است فردی که به مبانی انقلابی ایمانی ندارد در این مراکز
فعال شود.از فردی که «مانند آن ها فکر و اراده کند۴»، در حوزه هایی که یاد
شد نباید توقع تصمیم هایی همسوی انقلاب داشت. لذا در حوزه مسئولین باید دقت
های کافی به عمل آید.
در بحث اقتصادی نیز طرح کلان جبهه ی باطل
همیشه ایجاد وابستگی بوده است. هر گاه معاش یک ملت وابسته به مستکبران
باشد، نخواهند توانست به آرمان های بزرگ بیاندیشد؛ چرا که ترس گرسنگی او را
رها نخواهد کرد و همیشه به اصطلاح دست زیر سنگ مستکبرین دارد. از طرفی
تاریخ نشان داده که وابستگی اقتصادی حتی می تواند یک شبه مملکتی را به فقر
بکشاند. (آنچه در حدود دو دهه پیش در اقتصاد شرق آسیا رخ داد تصدیق گر این
سخن است.) و مملکت فقیر اساسا توانایی عرض اندام در مقیاس آرمان های بزرگ
را نخواهد داشت.
در آخر من باب جمع بندی باید بیان کنیم که دشمن با
استراتژی نفوذ با ایجاد وابستگی در حوزه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و
شاید امنیتی می تواند عنان یک ملت و نظام را در دست بگیرد و کاری کند که
آنان در عین ظاهر متفاوتی که دارند، مثلا انقلابی هستند، مجبور به عملکردی
همسو با نظام سلطه شوند. پس پیشنهاد می شود با تقویت این ابعاد در مسیر
انقلابی (مثلا احیای نظرات امام خمینی (ره) و جلوگیری از تحریف امام، تحقق
اقتصاد مقاومتی و تقویت جوانان انقلابی و آرمان خواه) و ایضا رصد و تحلیل
مداوم تحرکات دشمن جلوی نفوذ آن ها گرفته شود.
پی نوشت:
۱-بیانات امام خمینی(ره) در پیام به مناسبت سالگرد کشتار خونین در مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸-۲۹/۴/۱۳۶۷
۲-بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیأت دولت - ۴/۶/۱۳۹۴
۳و۴- بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى -۲۵/۶/۱۳۹۴
عصر امروز/ علی صادق نیا