به گزارش خبرگزاری
فارس، سعدالله زارعی کارشناس سیاسی در یادداشتی ضمن تحلیل بیانات اخیر
مقام معظم رهبری در جمع مردم شهید پرور قم،آورده است:
سخنان روز ۱۹ دی نود رهبر معظم انقلاب اسلامی را به طور کلی میتوان با پنج
کلید واژه توضیح داد؛ «ایستادگی»، «رقابت سالم»، «پاکیزگی انتخابات»،
«مردمی بودن نمایندگان» و «مجلس طراز نظام» و البته در ذیل هر کدام،
موضوعات مهم دیگری قرار دارد. این موضوعات وقتی در کنار هم دیده شوند،
ترسیم کاملی از شرایط بینالمللی و داخلی ایران بهوجود میآید.
* ایستادگی
از منظر حضرت آیتالله العظمی خامنهای -دامت برکاته - گذشته و آینده انقلاب و نظام جمهوری اسلامی با واژه «ایستادگی» توضیح دادنی است و تعین آن عمدتا در سه حوزه نظریه، نظام و کارگزاران میباشد.
۱- ایستادگی در ساحت نظر
در حوزه نظریه، در عرصه انقلابها و نظامهای انقلابی، «ایستادگی» عامل اصلی «ایجاد» و «بقا» به حساب میآید بر این
اساس هر حرکتی که این تصویر ایستادگی را مخدوش گرداند به همان میزان بقاء
انقلاب را به خطر میاندازد چرا که یک انقلاب وقتی ضعیف دیده شود، مورد
طمع واقع میگردد. بر این اساس در نظریههای روابط بینالملل وقتی بحث مدیریت بحران مطرح میشود، کوتاه آمدن در برابر حریف تحریک کننده ارزیابی میگردد.
«مرشایمر» و «استفنوالت» دو نظریهپرداز مهم این عرصه به حساب
میآیند. این دو در مقاله تحقیقی خود میگویند: «وقتی در شرایط بحران و
تهدید قرار داری اگر در برابر دشمن انعطاف به خرج دهی این منجر به درک حسن
نیت شما نمیشود؛ این مسئله طرف مقابل را جسورتر میکند چراکه طرف مقابل
این حرکت را به ضعف تعبیر میکند و این عمدتا برای کشورها پرمخاطره است.»
تجربه انقلاب اسلامی نیز به خوبی این را نشان داده است. در مقاطعی بعضی از
دولتهای جمهوری اسلامی به گمان کاستن از حساسیت قدرتهای بزرگ به
«گفتوگوهای انتقادی» غرب تن دادند. این گفتوگوها که در واقع گفتوگو هم
نبود، بلکه گفتن غرب و شنیدن ایران بود، سالها به طول انجامید؛ ولی حتی
درصدی از حساسیت غرب نسبت به جمهوری اسلامی را هم کم نکرد. همین الان هم
وقتی یک مقام مسئول ایران روی گفتوگو و رابطه بهتر با غرب تاکید میکند،
غرب آن را نشانه تاثیرگذاری تحریمها و فشارهای بینالمللی علیه ایران
ارزیابی کرده و بر افزایش تحریمها و فشارها تاکید مینماید.
بعضی هم با تحلیل نادرست در مورد شرایط کشور از شکننده بودن شرایط حرف
زدهاند این در حالی است که نه شرایط حاکم بر نظام بینالملل و گرفتاری
روزافزون دشمنان ایران و نه شرایط منطقهای و رو به فروپاشی بودن رژیمهای
وابسته به غرب و نه شرایط داخلی ایران و شکوفایی عرصه علم، فنآوری و تولید
ملی جایی برای شکننده خواندن شرایط کشور باقی نمیگذارد و از قضا همه این
دستاوردها مرهون بیاعتنایی نظام به فشارهای بینالمللی و حسنظن نسبت به
تواناییهای مردم و عنایات خداوند متعال است.
اگر قرار بر انطباق تاریخی و انگارهسازی باشد، شرایط امروز جمهوری اسلامی و
دشمنان خارجی و داخلی آن به آن دسته از مقاطع تاریخی نزدیک است که جامعه
مومن از شرایط سخت و محاصره افتادگی خلاص شده و مخالفان خود را به محاصره
درآوردهاست. رهبر معظم انقلاب اسلامی شرایط امروز کشور را با شرایط
مسلمانان در جنگ بدر و خیبر قابل مقایسه دانستهاند. شرایط مسلمانان در جنگ
بدر، شرایط گروهی بود که پس از تحمل سالهای مشقتبار شعب ابیطالب به خود
جرات دادهاند که از لاک دفاعی خارج شده و دشمن را به شکست خفتبار مبتلا
کنند. در جنگ خیبر هم پیامبر و مسلمانان پس از آنکه با پشت سر گذاردن جریان
محاصره مدینه، صفوف دشمنان را از هم پاشیده و محاصره
را شکستهاند و حالا به سراغ عوامل داخلی آنان رفته و خیانتکاران را به
مجازات رساندهاند. در جنگ خیبر مردم مومن به غنائم و دفینههای ارزشمندی
دست پیدا کرده و از آن پس دیگر خبری از سختیهای دوره عسرت - یومالعسره -
نبود از آن پس پیدرپی و بیوقفه به صفوف مسلمانان افزوده میشد و قبایل
عرب در حاشیه شبه جزیره یکی یکی به اسلام گرویده و با مومنین همپیمان
میشدند. حالا فرض کنید که مسلمانان در هنگامه بدر در حال و هوای دوره 13
ساله مکه به سر میبردند آیا به خویشتن اجازه میدادند به صفوف کفار
حملهور شده و حق خود را از آنان بستانند. آیا اگر مردم بعد از فرار کفار و
مشرکان از عرصهی خندق در حال و هوای قبل و حین محاصره به سر میبردند و
هیمنه امنیتی کفار چشم آنان را پر میکرد آیا به خود اجازه میدادند
فتنهگران یهودی پیمان شکسته را سر جای خود بنشانند؟ قطعا خیر، و اگر آنان
در عرصه بدر و خیبر فریفته قدرت پوشالی کفار میشدند و با دست خود تداوم
سیطره امنیتی کفار و مشرکان بر خویش را سبب میشدند آیا ما امروز بر بلاهت و
بیارادگی آنان خرده نگرفته و آنان را شماتت نمیکردیم؟
حضرت امام خامنهای - دامت برکاته
- در این فراز از سخنان خود، «ایستادگی در حوزه نظر و ادراک» را تبیین
کردند و به ورود آن به حوزه گفتمانی اهتمام ورزیدند از این منظر ما
میتوانیم با بازخوانی تاریخ - به خصوص آن بخشهای تاریخی که به مسلمین
مربوط است - ادبیات مقاومت را توسعه داده و عمق ببخشیم. تاریخ به خوبی
بزنگاهها و نحوه تصمیمگیری درست و نادرست را به ما نشان میدهد و وای بر
حال ملتی که در انطباق شرایط خود با قطعههای خاص تاریخی دچار خطا شود یعنی
در جایی که باید حرکت کند به قطعهای از تاریخ استناد کند که او را به
درنگ وامیدارد و آنجا که باید درنگ کند به قطعهای از تاریخ استناد نماید که درنگ را برنمیتابد؛ از این رو امیرمومنان - علیهالسلام - میفرماید من تاریخ پیشینیان را آنگونه میخوانم که گویی خود یکی از ایشانم و در آن دوره زندگی کردهام.
*۲- ایستادگی مسئولین
مسئولین یک نظام سیاسی همواره یکی از نقاط هدف تهاجم دشمن به حساب میآیند.
در جنگ روانی هدف اصلی اثرگذاری بر اراده مسئولین نظام حریف است. اگر
مسئولین نظام حریف از اهداف عملیاتی روانی - سیاه یا سفید - دشمن غفلت کنند
ناخواسته به ابزار دشمن برای مسلط شدن بر نظام سیاسی و مردم تبدیل
میشوند. دشمن از یک سو تلاش میکند مردم و نظام را ضعیف نشان دهد و از سوی
دیگر تلاش میکند تا خود و ترفندهایش را بسیار قدرتمند و عازم و جازم
نشان دهد این دو هدف آنگاه، تامین میشوند که مسئولان کشور حریف به این
نتیجه برسند. اگر به این جمعبندی رسیدند، آنگاه دشمن میتواند بدون شلیک
یک گلوله و یا یک دلار هزینه بر کشور و مردم حریف مسلط شود؛ کما اینکه
تاریخ نمونههای زیادی از آن را در سینه خود ثبت کرده است. وقتی مسئولین
قدرت مردم و کشور خود را دست کم گرفتند، به مردم خود تکیه نمیکنند و به
نام نجات مردم و کشور به دامن دشمن پناه برده و همه حیثیت ملی را یکجا به
او تقدیم میکنند، بیآنکه از رهگذر این وادادگی به امنیتی دست پیدا کنند.
در ماههای گذشته این خط تبلیغی از سوی آمریکاییها، اروپاییها و
صهیونیستها دنبال شد که مسئولان ایران در مواجهه با فشار خارجی در
جمعبندیهای خود تجدیدنظر
میکنند. آنان میگویند اگر مسئولین ایرانی دریابند که هزینه
تصمیمگیریهای آنان برای کشور و نظام سیاسیشان بسیار بالاست و یا اگر ما
توانستیم در جمعبندی مسئولین ایران درباره شرایط جهانی رسوخ کنیم،
میتوانیم مسیر نظام را تغییر بدهیم و اگر مسیر نظام تغییر پیدا کرد دیگر
از آن حمایتهای ملی و مردمی خبری نیست چرا که دیگر چیزی برای افتخار کردن و
برای آن هزینه دادن باقی نمیماند و در نهایت در این شرایط نظام بدون حمله
نظامی خارجی سقوط میکند. پس کاملا واضح است که وقتی دشمن میگوید «همه
گزینهها روی میز است» برای به رخ کشیدن «همه گزینهها» نیست بله برای
برجستهسازی اهمیت «میز» است و در صورت روی آوردن مسئولان ایرانی به میز به
جای مقاومت، ریل و راه و در نتیجه مقصد نظام تغییر میکند.
۳- ایستادگی نظام
ایستادگی نظام به معنای پافشاری آن بر اصول، ارزشها و هنجارهاست. اگر یک
نظام سیاسی، اصول و ارزشها و هنجارهای حقوقی خود را غیر مقابل معامله و
معاوضه بداند، این نظام راه خود را ادامه میدهد و در نهایت شرایط محیطی
را به نفع خود دگرگون میکند اما اگر نظام از تاکید بر این سه غفلت کند خود
را در ورطهای آنارشیک (Anarshic) گرفتار کرده و نه تنها پویایی بلکه
مانایی خود را در معرض تاراج و ویرانی قرار داده است.
بر این اساس حضرت امام خامنهای - دامت برکاته
- در اولین واکنشها به فتنه 88 فرمودند: «عدم پذیرش قانون آغاز دیکتاتوری
است و همانطور که حضرت امام زیر بار دیکتاتوری نرفتند، به فضل خدا من نیز
نخواهم رفت» حالا تصور کنید که نظام به خاطر آرامش چند روزه، به خواست
فتنهگران تن میداد آیا فتنهگران راه به کرسی نشاندن خواستههای نامشروع
خود را هموار نمیدیدند و هر روز فهرستی از اصول، ارزشها و هنجارهایی که -
به نظر آنان - باید تغییر کنند، ارائه نمیکردند و آیا در این شرایط نظام
میتوانست از امتیاز و باجدادنهای پیدرپی خودداری کند؟
بر این اساس تاکید بر قانون، فقط پاسداشت یک قاعده سیاسی یا اجتماعی نیست بلکه فراتر از آن پاسداشت خود قانون است. براین
اساس رهبر معظم انقلاب فرمودند: «هیچکس در این کشور، در کارهای خلاف،
کاری از پیش نخواهد برد» و افزودند: «هیچ چیزی از قانون بالاتر و عزیزتر
نیست». در واقع نظام سیاسی باید روی حرمت قانون بایستد و ضمن آنکه خود
عمیقا و با وسواس پایبند به قانون باشد، بیقانونی را از هیچکس نپذیرد.
حالا اگر بیقانونی باب شود، امید مردم به دستیابی آسان به حقوق خود تضعیف
میشود و در این صورت شرایط اجتماعی یا سیاسی به سرعت دگرگون میشود و مردم
را به حاشیه میراند. وقتی مردم به حاشیه رفتند، نارضایتیها و صف
ناراضیان رو به فزونی میگذارد و در نهایت امنیت کشور هم رخت برمیبندد.
یعنی در واقع کوتاه آمدن نظام در یک یا دو رخداد میتواند انحرافات عمیقی
را پدید آورد.
رقابت سالم
رقابت در انتخابات یک اصل به حساب میآید و از این رو قانون عرضه و تقاضا
بر آن حاکم است اما طبعاً تفاوتهای بنیادینی میان عرصه اقتصاد و عرصه
سیاست وجود دارد و حساسیت و تاثیر یک اقدام سیاسی - آنهم در اندازه ملی -
اقتضا میکند که رقابت و سلامت آن از شفافیت و دقت بیشتر برخوردار باشد. در
این بین چند نکته در زوایای مختلف آن باید مورد توجه قرار گیرد:
1- انتخابات حداکثری
انتخابات در یک نظام دینی زمینهای برای ایفای نقش شهروندان میباشد و از
آنجا که «تکلیف» بر دوش فرد فرد مردم است، نظام حضور حداکثری مردم در ایفای
این مسئولیت حساس را مد نظر قرار میدهد و به آن دعوت میکند. از سوی دیگر
در انتخابات نظام دینی هر فرد از تودههای مردم - بدون تبعیض - مخاطب
هستند و از این رو انتخابات حقی است که بیش از طبقات خاص به آنجا که شمار
شهروندان از اعداد بالاتر برخوردارند، تعلق دارد و در این صحنه نظام خود را
امانتدار مردم میداند بر این اساس رهبر معظم انقلاب در واکنش به
فتنهگرانی که ابطال انتخابات 88 را مطالبه میکردند، فرمودند: «مگر کسی
میتواند رای مردم را باطل کند. هیچکس چنین حق و اختیاری ندارد» حضرت امام
هم در دوره خود در مقابل کسانی که با استناد به شبهاتی که پیرامون انتخابات
تهران وجود داشت، خواستار ابطال آن شدند، مقاومت کرده و اجازه ابطال آرای
مردم را به بهانه شبهه ندادند.
در یک دورهای، رئیس دولت وقت با اشاره به آراء جوانان و نامعلوم خواندن
گرایشات آنان از مسئولین نظام خواست که از شعار انتخابات حداکثری چشم
بپوشند و به انتخابات در محدوده 20 میلیون شهروندی که در زمان انقلاب حضور
داشتهاند، بسنده کنند. نظام در آن زمان قاطعانه در برابر چنین تمایلی
ایستاد و خود را امانتدار رای مردم دانست و به تلخیهایی که بعضی با بازی
با آراء مردم به کام نظام و مردم وارد کردند، رضایت داد و در انتخاباتهای
بعد هم به دلیل این تلخیها راه ورود سلیقههای ناهمخوان را نبست و کار را
به خود مردم سپرد. البته در این میان همواره یک شرط معقول و بینالمللی
وجود داشت و آن این بود که کاندیدا باید التزام خود را به نظام نشان داده
باشد چرا که نشستن مخالف قانون اساسی یک نظام بر کرسی که برای اجرای همان
قانون اساسی تعبیه شده است، تناقض آشکار به حساب میآید.
مخاطب انتخابات حداکثری اولا تودههای حداکثری و ثانیا نخبگان حداکثریاند نه نخبگان حداقلی. براین
اساس راه ورود مردم به انتخابات باید هموار شود و از هر اقدام و یا شبه
اقدامی که انگیزه حضور را از مردم میگیرد، پرهیز شود. یکی از این اقدامات تاریکسازی
فضاست به گونهای که شهروندان جلوی پای خود را نبینند و نتوانند در این
فضا رأی دهند و یکی دیگر از این اقدامات سیاسی کردن بیش از حد فضای
انتخابات مجلس است و در نقطه مقابل آن اطمینان دادن به شهروندان برای
رسیدگی به دغدغههای آنان است.
رقابت سالم در انتخابات زمانی شکل میگیرد که کاندیداها و هوادارانشان از
توسل به شیوههای ناسالم پرهیز نمایند. نمایندهای که برای رای آوردن به
یک دستگاه خاص که با پول بیتالمال اداره میشود، تکیه کند و یا نمایندهای
که با پول یک گروه خاص به مجلس راه پیدا میکند این نمیتواند «نماینده
مردم» باشد و در نهایت هم کاری که با دلالی و پول کثیف شروع شود به عاقبت
خوشی ختم نمیشود.این روند بر شرکت مردم اثر منفی میگذارد.
رقابت سالم در انتخابات تا آنجا که به کاندیداها برمیگردد اولا باید معطوف
به دلگرم کردن مردم برای حضور در انتخابات باشد. اگر کاندیدایی باعث
دلگرمی مردم و رقم خوردن مشارکت حداکثری شود، اگر رای هم نیاورد، پیروز شده
است. کما اینکه اگر کاندیدایی با عمل خود عدهای را از حضور در پای
صندوقهای رای بازدارد، اگر در انتخابات پیروز هم شود، شکست خورده است؛
چراکه مبنای پیروزی در نگرش دینی «عمل به تکلیف» است. در رقابتهای
انتخاباتی اگر به بعضی شکافها و نقارهای اجتماعی دامن زده شود به گونهای
که سالها وقت نیاز باشد تا آثار منفی این رفتارها زدوده شود، این رقابت
قطعا مصداق رقابت ناسالم خواهد بود. نکته دیگر اخلاقی عمل کردن
کاندیداهاست. براساس نگرش دینی، نقطه نهایی حرکت مومنین اخلاق و اصلاح آن
است - پیامبر بزرگوار اسلام صلیالله علیه و آله و سلم میفرمودند انی بعثت
لا تمم مکارم الاخلاق - و نمیتوان گفت که ما فعلا در انتخابات سکولار عمل
میکنیم یعنی اصول اخلاقی را نادیده میگیریم و بعد قوه مقننه و قوانین
مجلس را در خدمت اصلاح مسایل اخلاقی جامعه قرار میدهیم. این امکانپذیر
نیست چرا که گفتهاند ذات نایافته از هستیبخش کی تواند که شود هستیبخش؟
2- دوری از کانونهای ثروت و قدرت
رقابت برای به دست آوردن ثروت و تصاحب قدرت از منظر نظام اخلاقی اسلام امری
مذموم است چرا که لازمهی آن پس زدن دیگران و اولویت قایل شدن برای خویش
است. از این بدتر آن است که فرد مومنی بخواهد با هزینه زیاد و یا با تکیه
بر قدرتمندان به کرسی نمایندگی مجلس دست پیدا کند چرا که این از یک سو نقض
غرض است و بالا رفتن از نردبان یک گروه کوچک منطقا به «نمایندگی آحاد
جامعه» نمیانجامد و از سوی دیگر توسل به این دو - ثروت و صاحبان قدرت -
نشان دهنده آن است که کاندیدا صلاحیتی که ذاتا فاقد آن است را میخواهد به
صورت عارضی و عاریتی کسب کند و این بشدت با فلسفه وجودی مجلس شورای اسلامی
منافات دارد.
حال از این دو - کاندیداتوری برای تصاحب ثروت و قدرت و توسل به قدرتمندان و
صرف مال زیاد - بدتر این است که کاندیدایی بخواهد از اموال بیتالمال -
پول، مکان، فرصت، عنوان و ظرفیتهای عمومی کشور - استفاده کند و یا به کمک
مراکز دولتی به کرسی مجلس دست پیدا کند. چنین کاندیدایی ضمن آنکه خیانت
کرده، آشکارا عدم صلاحیت خود را به همه اعلام کرده است. مردم هم باید
بدانند که چنین کاندیدایی اگر بهترین زبان سخن گفتن با مردم را هم بداند و
به کار ببندد و با دهها وسیله تظاهر به تقوا کند و دهها وعده خدماتی به
مردم بدهد، صادق نخواهد بود و باید مردم از چنین کاندیداهایی اجتناب
نمایند.
3- اعتماد به جوانان
یکی از جنبههای اساسی انتخابات، حضور و مشارکت جوانان است. براساس آمار و
ارقام حدود 26 میلیون نفر از جمعیت کنونی کشور را متولدین 1300 تا 1361
تشکیل میدهد و حدود 18 میلیون نفر را متولدین 1372 تا 1390 تشکیل میدهند و
حدود 23 میلیون نفر از جمعیت کشور را متولدین 1362 تا 1372 تشکیل میدهند و
در این بین حدود 8 میلیون نفر هم ایرانیان خارج از کشور هستند که در
انتخابات مجلس قادر به رای دادن نیستند، اگرچه در انتخابات ریاستجمهوری میتوانند رای دهند.
با این آمار کاملا واضح است که جوانان نزدیک به نیمی از آراء انتخابات را
به خود اختصاص میدهند در عین حال انگیزه جوانان برای ساختن جامعهای مطابق
با آرمانها و انتخابهای خود از نسلی که دوره «تلاشهای ویژه» خود را
سپری شده میداند، بیشتر است و از این رو حتما درصد مشارکت جوانان از درصد
مشارکت میانسالان و کهنسالان
بیشتر است. ای کاش پژوهش مستندی انجام میشد تا معلوم شود جوانانی که گاهی
به غفلت «قشر خاکستری» خوانده و یا دیده میشوند، نزدیک به 70 درصد آراء هر
انتخاباتی را آنان به صندوقها ریختهاند. اگر چنین پژوهشی صورت میگرفت
بعضی از طیفهای انتخاباتی به نام کسب آراء خاکستری به ورزشگاهها و
سالنهای سینما چشم نمیدوختند و برای رایآوری به نامآوران ورزشی و اکتورهای
سینما دخیل نمیبستند. راستی در کدام مجامع مربوط به جوانان و کدام تجمعی
که اکثریت آن را جوانان تشکیل میدهند، ردپایی از فلان فوتبالیست یا فلان
چهره سینمایی دیده شده است. در واقع بعضی از جریانات سیاسی اولا جوانان را
خاکستری میبینند و ثانیا گمان میکنند راه جذب و جلب آنان و آراءشان این
است که خود را هوادار فلان چهره ورزشی یا سینمایی نشان بدهند بیآنکه از
نسبت واقعی آن هنرپیشه یا... مردم، جوانان، دین، نظام و انقلاب پرسشی کرده
باشند.
تصویری که حضرت امام خامنهای - مدظله - از جوانان ارائه میدهند، تصویری
گزینشی از یک یا چند تجمع جوانان نیست، تصویر برخاسته از متن است. ایشان در
دیدار 19 دی 90 گواهی دادند که نسل جوان ما اگرچه
دوران مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس 8 ساله را
ندیدهاند اما با همان روحیه، احساس و انگیزه جوانان دوران انقلاب و جنگ
در میدان دفاع از ارزشها و آرمانهای انقلاب ایستاده اند. در حوادث گرم دو
سال اخیر، جوانان نشان دادند که دلبستگیشان به نظام و رهبری عمیق و جدی
است. در واقع میتوان با قاطعیت زیادی گفت چشم فتنه 88 را جوانان درآوردند و
بر توطئهای بسیار بزرگ غلبه کردند این جوانان در انتخابات، محور خواهند
بود و از این رو کاندیداها باید بحث راجع به ارتقاء وضعیت جوانان و پیدا کردن راهحل مشکلات خاص آنان را در اولویت خود قرار دهند.
مردمی بودن
1- نظارت مردم بر امور کشور
نظام جمهوری اسلامی آنقدر بر نقش مردم تأکید میکند که از سوی مخالفانش به
پوپولیسم - توده زدگی - متهم شده است ولی نظام به این افتخار میکند. حضرت
امام خمینی (ره) در روز 15 خرداد 1358 با صراحت زیادی فرمودند پیروزی و
بقاء انقلاب اسلامی مربوط و مرهون فداکاریهای تودههای ضعیف جامعه است و
در این بین مسئولین مملکت و نخبگان جامعه باید قدردان چنین مردمی باشند چرا
که اگر مردم نبودند آنان یا در حبس به سر برده و یا در حصر زندگی میکردند
و یا منزوی شده بودند. رهبر معظم انقلاب نیز در ارتباط با خنثی کردن فتنه
88 فرمودند این مردم بودند که فتنه را خاموش کردند.
در اداره جامعه هم نظام اسلامی به مردم تکیه دارد این هم با قاعده امر به
معروف و نهی از منکر تطبیق میکند و هم با قاعده «و امرهم شوری بینهم» از
این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی صیانت از انتخابات در مرحله برگزاری و
انتخاب اصلح و کنار زدن کسانی که دارای صلاحیت لازم نمایندگی مردم نیستند
را بیش از هر نهاد دیگری به خود مردم سپرده و فرمودند همه باید مراقبت
کنند.
«مردم» در نظام اسلامی شایسته توجه ویژه حکومتند چرا که در فلسفهی دینی،
مردم ذات و فطرت خداگونه دارند و حکومت با به رسمیت شناختن این فطرت باید
به آنان در اداره امور خود اعتماد داشته باشد البته در عین حال این نکته
هم وجود دارد که اگر این مردم به حال خود رها شده و احیانا در معرض مفسدان
قرار گیرند به شرور متمایل میشوند بنابراین «کرامت» و «بندگی» در کنار هم
قرار میگیرند، این در حالی است که در تعبیر فلسفی غرب، انسان «حیوان
اقتصادی» است یعنی از یک سو ذات انسان حیوانی و در نتیجه شریر است و هر
انسانی به مثابه گرگ انسان دیگر است و از سوی دیگر در ارضای غرایز خود آزاد
گذاشته شود. نظام سیاسی غرب؛ مشارکت سیاسی شهروندان را بنحو محدود و منضبط
میپذیرد و در همان حال هر نوع لذتجویی انسان را تشویق میکند. در این
میان نظریه لیبرال دمکراسی در مغرب زمین که بر اساس آن احزاب و حکومتهایی
پا گرفتند در درون خود با تناقض مواجه است. غرب از یک سو مشارکت حداکثری
شهروندان را غیر ضروری و حتی خطرناک ارزیابی میکند و معتقد است بقاء نظام
اجتماعی به بقاء و فعالیت احزاب بستگی دارد و احزاب به حدودی از مشارکت
شهروندان نیاز دارند از این رو حضور فقط در این حدود مفید خواهد بود و بر
این اساس در اکثر دمکراسیهای غربی شمار مشارکت جویان بطور متوسط 35 درصد
میباشد این در حالی است که وقتی نظریه لیبرال دمکراسی در غرب مطرح گردید،
سخن بر سر حکومت اکثریت بر جامعه - و از جمله بر اقلیت - و بر اساس
انتخابات بود. احزاب هم علیالظاهر برای کمک به مشارکت شهروندان به وجود
آمدند اما به مرور احزاب جایگزین قاعده «حکومت اکثریت» شد و قدرت در این
کشورها دهها سال در میان دو حزب دست بدست گردید. در واقع اگر درست نگاه
کنیم، احزاب غربی، نظامهای سلطنتی اروپا - قبل از انقلاب فرانسه - را احیا
کرده و حکومت اشراف زادگان، دوکها، شوالیهها و مرکانتالیستها بازسازی شده است.
از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان سفر اخیرشان به استان کرمانشاه
فرمودند ما در اسلام حزب به آن معنا و صورتی که در غرب وجود دارد نداریم
چرا که آن احزاب بر مبنای رقابت برای کسب قدرت به وجود آمدهاند در حالیکه
حزب در اسلام اساسا برای مشارکت در قدرت شکل نمیگیرد بلکه ابزاری است برای
خدمت. کاملا پیداست که «حزب برای خدمت» به هیچ وجه قادر نیست جایگزین مردم
شود و نظام را به آفات نظامهای لیبرال دمکراسی مبتلا نماید. از همین جا
بحث نظارت و مشارکت مردم در امورات مختلف جمهوری اسلامی مطرح میشود.
2- شرکت فراگیر در صحنه
شرکت در انتخابات از منظر دینی یک تکلیف فراگیر اجتماعی است و به هیچ وجه
جنبه اختیاری ندارد به عبارت دیگر یک انسان متدین اجازه ندارد در امورات
مهمی که به دنیا، دین و آخرت او ارتباط دارد، گوشه انزوا گزیند و کار را به
دیگران محول گرداند از این رو حضرت امام روی این عبارت تأکید میکردند که :
«مردم مکلف به حضور در پای صندوقهای رأی هستند.» در عین حال در تحلیل و
بررسی نظام دینی، حضور فعال مردم شرط دستیابی به اهداف و حتی بقاء نظام
است. چندین سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شورای
نگهبان فرمودند: هیچ چیز به اندازه انتخابات در بقاء نظام و خنثی کردن
توطئههای دشمن نقش ندارد. حضرت امام خامنهای - دامت برکاته- در دیدار
اخیر اعضای ستاد بزرگداشت حماسه 9 دی هم فرمودند: هیچ نیرویی بجز مردم
نمیتوانست ، فتنه 88 را خاموش کند و بعد روی دو عنصر در خنثی کردن فتنه
تأکید داشتند: «مردم » و «ایمان دینی مردم»
شرکت فراگیر مردم در صحنهی انتخابات بیش از شرکت در راهپیماییها اثر دارد
چرا که انتخابات زبان قابل فهمتری دارد و از این رو یک انتخابات دهها سال
در کانون تحلیل و بررسی و استنتاج ناظران و محققان و تودههای مردم قرار
میگیرد در حالیکه تنها تظاهراتهای خاص- نظیر تظاهرات 9 دی 88- در کانون
چنین تجزیه و تحلیلها و استنتاجهایی واقع میشود.
اما از منظری دیگر شرکت مردم در انتخابات نوعی همبستگی ملی را هم به نمایش
میگذارد این بخصوص برای ملتی که از طوایف و قومیتهای مختلفی شکل گرفته
است، اهمیت بیشتری دارد چه رسد به اینکه چنین ملت ذو
طوایفی، دهها سال در معرض سیاستگذاریهای مسموم دشمنان قرار گرفته باشد.
انتخابات در فضای داخلی به نیروهایی که برای فعالیت خود به رؤیت چشمانداز
روشنی از آینده کشور نیاز دارند، نشاط و اطمینان خاطر بخشد و سرعت پیشرفت
کشور را افزون میکند.
تأثیر دیگر مشارکت فراگیر مردم ، روی کانونهای تصمیمگیری بینالمللی و
منطقهای است. فراوان شنیدهایم که آمریکاییها در آستانه هر انتخابات
ایران میگویند تصمیمگیری در مورد ایران را باید به بعد از انتخابات موکول
کرد. کما اینکه در فضای پس از انتخابات 88 ، آمریکاییها با نگاه به رفتار
سران فتنه حتی در مورد مداخله نظامی علیه مردم ایران به جمعبندی
رسیدند ولی بعد از آنکه فضای پایتخت آرام شد، منصرف گردیدند. در واقع
میزان مشارکت مردم ایران در انتخابات پایتخت از یک سو مقیاس است برای
اندازهگیری میزان تأثیر فتنه 88 و تحریمهای بینالمللی پس از آن و از سوی
دیگر مقیاسی است برای میزان توانمندی نظام برای شکلدهی به یک میدان حساس
سیاسی در اندازه ملی.
3- عدم دخالت دستگاهها
انتخابات متعلق به مردم است و مسئولین و دستگاههای رسمی کشور نباید برای
خود «سهم» ی قایل شوند. این مسئولین و دستگاهها برای رساندن همهی سهم
انتخابات به مردم مسئولیت دارند و از این رو رهبر معظم انقلاب آراء
انتخاباتی را «امانت مردم» میدانند در دیدار 19 دی هم فرمودند: مجریان
باید تمام سعی خودشان را بکنند که امانتداری کنند. درواقع
سهم مسئولان و دستگاهها با این تعبیر بلند، فراهم کردن زمینه مشارکت
حداکثری، تأمین امنیت حضور مردم و اطمینان بخشی درباره صحت انتخابات و
آرایی که اعلام میشود ، است. هیچ چیزی بیش از این از مسئولین دستگاههای
مربوطه پذیرفته نیست.
در عین حال یک نکته کلیدی دیگر این است که دستگاهها در کار هم دخالت نکرده
و کار دیگری را هم انجام ندهند. اگر وزارت کشور بخواهد کار شورای نگهبان
را انجام دهد و یا شورای نگهبان بخواهد کار وزارت کشور را انجام دهد و یا
این دو بخواهند کار مردم را انجام دهند این به نظم انتخابات که شرط مشارکت
فراگیر مردم است، لطمه میزند.
در این میان یکی دیگر از مصادیق برگزاری انتخابات سالم برداشتن هیجان از
دستگاههای برگزار کننده است. اگر -بعنوان مثال - وزارت کشور در آستانه
انتخابات به کادر برگزار کننده انتخابات در تهران و استانها دست بزند و
سیستم را مرتعش گرداند، این به روند امور لطمه میزند و قطعا با منافع و
مصالح ملی ناسازگار است.
کما اینکه چنین تغییر و تحولات نابهنگامی امنیت خاطر را از مردم سلب میکند
و به سوءظنهای ناشی از تبلیغات دشمن علیه انتخابات مدد میرساند. اگر ما
به دلیل این تغییرات دستگاه مربوطه را ضعیف بدانیم، طبعا در مورد توانایی
متولیان در برگزاری انتخابات پرشور دچار تردید میشویم.
پاکیزگی
پاکیزگی در هر انتخاب مهم به سه عامل بستگی دارد؛ «پاکیزگی رأی دهنده»، «پاکیزگی رأی گیرنده» و «پاکیزگی نهاد برآمده از انتخابات».
1- پاکیزگی در مرحله دادن رأی:
فردی که رأی میدهد باید از شناخت لازم در مورد کاندیداها، مجلس، شرایط
داخلی، شرایط منطقهای و شرایط بینالمللی، اولویتها و مصلحتها برخوردار
باشد بر این اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند مردم باید تقیداتی
که یک کاندیدا باید داشته باشد را احراز نمایند آن را «تشخیص» بدهند و
بدانند که انگیزه کاندیداها از نامنویسی برای مجلس چه بوده است. در عین
حال مردم باید مراقبت نمایند که فضای انتخابات به فضای اتهامزنیهای
بیدلیل به این کاندیدا یا آن کاندیدا به این نهاد یا آن نهاد تبدیل نشود
چرا که چنین فضایی ضمن آنکه غیر اخلاقی و دون شأن جامعه اسلامی
است.هزینههای سنگین درازمدتی را به کشور تحمیل میکند. رهبر معظم انقلاب
در خصوص لزوم مراقبت مردم فرمودند. «مردم باید چشمها را باز کنند، ملتفت
باشند. خوشبختانه مردم ما بیدارند، افرادی که میتوانند انسان را خاطر جمع
کنند. بین انسان و خدا حجت برای انسان درست کنند. انسان به اینها اطمینان
کند، آنجایی که خودش میتواند تحقیق کند، تحقیق کند.اینها لازم است باید
دقت شود. انشاءالله انتخابات خوبی انجام بگیرد. انتخابات پرشور ، با حضور
مردم، مردم درست بشناسند، درست انتخاب کنند و انشاءالله مجلسی تشکیل شود
باب نظام اسلامی»
۲- پاکیزگی منتخبین
یکی دیگر از جنبههای انتخابات سالم، سالم بودن کاندیداها از حیث خلق و خو و
از حیث رفتار و عملکرد میباشد. کاندیداهایی که برای خدمت به مردم و نظام
نامنویسی کردهاند باید منش و رفتار متناسب با این هدف مقدس را از خویش
بروز دهند. چنین کاندیدایی قطعا برای رأی آوردن خود را به آب و آتش نمیزند
و برای رأی آوردن وعدههای نامربوط و غیر قابل تحقق نمیدهد. مردم هنوز
این تصویر زشت را پیش چشمان خود دارند که کاندیداهایی در جریان انتخابات
ریاست جمهوری 88 با اعلام شفاهی و کتبی وفاداری به نظام و مردم پا به میدان
گذاشتند و بعد از همه ظرفیتها و تواناییهای حقوقی ، سیاسی و رسانهای
کشور برای معرفی خود سود جستند و آنگاه که شکست خوردند،مردم را روی در روی
هم قرار دادند و به تعبیر رهبری «با جرزنیهای سیاسی یک عده آدم نادان ،
ناباب و بعضا معاند بهترین خاطرهها به بدترین خاطرهها تبدیل شد.»
در این انتخابات طبعا دشمن تمایل دارد که از تجربه انتخابات ریاست جمهوری
برای تبدیل صحنه انتخابات به صحنه درگیری میان گروههایی از مردم استفاده
کند از این رو رهبر معظم انقلاب در خطبهی نماز عید سعید فطر در مورد
امنیتی کردن فضا و انتخابات از سوی دشمن هشدار دادند. از آنجا که تحقق این
خواسته و سیاست دشمن به میزان زیادی به رفتار کاندیداها، حین و پس از
انتخابات - بخصوص در مرحله اعلام نتایج- بستگی دارد، کاندیداها باید به
مسئولیت مهم خویش در حفظ آرامش جامعه توجه کنند و خدای نخواسته وسیله
استفاده دشمن نشوند.
3- پاکیزگی مجلس
«مجلس پاکیزه» ارتباط مستقیم با حضور نمایندگان پاکیزه دارد . اگر
نمایندگان از حیث صلاحیتهای شخصی، منش و رفتار در طراز نمایندگی مجلس
باشند آن مجلس هم در طراز جمهوری اسلامی خواهد بود اما اگر نمایندهای
اعتقاد راسخی نسبت به مبانی نظام نداشته باشد و یا پیش از ورود به مجلس، به
مراکز ثروت و قدرت وصل شده و وامدار آنان شده باشد، چنین نمایندهای حتی
صاحب بهترین تخصصها باشد، در طراز مجلس شورای اسلامی نیست و اگر در مجلس
تعداد زیادی از چنین نمایندگانی باشد، قطعا در طراز نظام اسلامی و مردم
شهیدپرور و قهرمان آن نخواهد بود. بعید نیست اگر بگوییم چنین نمایندگانی
غاصب و چنان مجلسی شایسته انحلال است. متأسفانه در تجربه 31 ساله مجلس
شورای اسلامی با چنین نمایندگان و چنان دورههایی مواجه بودهایم. ما امروز
میتوانیم تعداد زیادی از نمایندگانی نظیر عطاءالله مهاجرانی، احمد
سلامتیان، غضنفرپور علی اکبر
موسوی خوئینیها را نشان بدهیم که امروزه در مراکز جاسوسی، اطلاعاتی و
رسانهای آمریکا، انگلیس و عربستان نشسته و بعضی از آنان حتی از دشمنان
میخواهند به ایران حمله نظامی کنند. از سوی دیگر ما در اوج عربدهکشی
آمریکا - پس از تصرف افغانستان و عراق - شاهد بودیم که مجلس ششم شورای
اسلامی به ابزار فشار برای تسلیم نظام جمهوری اسلامی به آمریکا تبدیل شده
بود. نامه 127 نماینده به رهبری و درخواست تأمین خواستههای آمریکا از سوی
جمهوریاسلامی برای در امان ماندن از اشغال نظامی، برای همیشه به تلخی در
خاطرهها مانده است. طبعا از چنین مجلسی تأمین مصالح ملی برنمیآید و بخصوص در روز حادثه از آن جز خیانت ساخته نیست کما اینکه نبود.
مجلس پاکیزه میتواند در رأس امور نظام مقدس باشد و میتواند کجیهای
احتمالی دولت و سایر نهادها را اصلاح کند و از این رو زمانی که نظام با
چالش بنیصدر و اطرافیانش در مقام ریاست جمهوری مواجه بود، چشم امید به
مجلس داشت و حضرت امام خطاب به دلسوزان نگران، فرموده بودند با مجلس این
مشکل حل میشود. در نهایت هم مجلس شورای اسلامی با کمترین هزینه به علاج
این فتنه پرداخت.
در عین حال مجلس خوب میتواند کمک کار رئیس جمهور خوب و متعهد باشد. یک
مجلس پاکیزه میتواند بر سرعت حرکت اصولی دولت بیافزاید و به فعالیتهای آن
عمق و تداوم ببخشد. بنابراین همانگونه که به تعبیر حضرت امام - رضوانالله
تعالی علیه -«میزان رأی ملت است»، مجلس برخاسته از آراء واقعی مردم - و
نه اعمال نفوذ ثروتمندان یا قدرتمندان - هم قطعا در رأس امور خواهد بود.