دکتر مصدق که از خیمه چندین ساله انگلیسی ها و غارت اموال ایرانیان خسته شده بود و به دنبال راه چاره ای می گشت. تنها راه حل را در کمک گرفتن از آمریکا دید و به این گمان که آمریکا خواهان ملی شدن صنعت نفت ایران است، روابط دوستانه ای رابه راه انداخت و دروازه اعتماد به آمریکا را گشود.
او که نسبت به آمریکایی ها بسیار خوش بین و خوش خیال بود، آن ها را دوستی خیرخواه پنداشت و این اعتماد کودتای ۲۸ مرداد را به دنبال داشت. با بررسی اسنادی که از ماجرای آن روزها منتشر شد، طرح ریزی و عملیاتی کردن این کودتا توسط آمریکا و همچنین روباه پیر کاملا واضح و آشکار شد.
«مصدق برای مقابله با انگلیس به آمریکا تکیه کرد، ۲۵ سال اختناق، فشار بر ملت ایران، ضایع کردن منابع انسانی و طبیعی این کشور، بدنام کردن ملت ایران در میان ملت های مسلمان منطقه، کارهایی بود که آمریکایی ها در این مدت کردند. چقدر انسان کشته شدند، چقدر انسان به زندان افتادند و شکنجه شدند. اینها بخاطر اعتمادی که آن روز، آن آقا از روی ساده اندیشی به آمریکا کرد.» (رهبر انقلاب ۹۴٫۸٫۱۲)
این روزها نیز عده ای بر این اندیشه هستند که حل مشکلات اقتصادی کشور جز با رابطه و دوستی با آمریکا میسر نخواهد شد و تنها زمانی اقتصاد کشور رو به سعادت به حرکت در خواهد آمد که دست به دست آمریکا دهیم و پیمان برادری با هم ببندیم.
آری این همان آمریکای ۲۸ مرداد است، این همان آمریکاییست که هواپیمای مسافربری ما را با موشک سرنگون کرد. همان کشوری که در ۸ سال جنگ ایران و عراق پیمان براندازی حکومت اسلامی و انقلاب ایران را باصدام بسته بود. پس نمی توان این مبارزه را حرکتی غیر منطقی و یا از روی احساس تصور کرد.
«مبارزه ملت ایران با استکبار (آمریکا) مبارزه ای منطقی، خردمندانه و متکی بر تجربیات تاریخی است. مشکلات و ضرباتی که به کشور وارد شده، به علت اعتماد به آمریکا و ساده اندیشی برخی سیاسیون بوده است. آمریکا همان آمریکای قدیم است، اما عده ای مغرض و یا ساده لوح تلاش می کنند این دشمن توطعه گر در افکار عمومی ملت به فراموشی سپرده شود، تا آمریکا در فرصتی مناسب خنجر از پشت فرو کند.» (رهبر انقلاب ۹۴٫۸٫۱۲)
رهبری این نکته را در چندین سخنرانی خود یادآور شده اند که به هیچ عنوان نباید حتی ذره ای نسبت به تغییر رفتار آمریکا خوش بین بود و به آن ها اعتماد کرد، زیرا که این اعتماد در تاریخ چندین بار با شکست مواجه شده و تبعات سنگینی برای ملت و کشور به بار آورده است.
از تاکید فراوان و استفاده قریب بر ۱۰۰ مرتبه از لغت نفوذ توسط مقام معظم رهبری در چند سخنرانی اخیرشان این نکته را می توان استنباط کرد که این خنجر آمریکا همان نفوذ است. آمریکایی ها که در جنگ های رو در رو چهره شکست خورده میدان نبرد بوده اند، مدتی است که میدان نبرد را تغییر داده و بحث نفوذ در کشور و نفوذ در افکار و اذهان ملت ایران بخصوص ما جوانان را در پیش گرفته اند.
اما
– آیا می توان این صحنه نبرد را ترک کرد؟
– آیا می شود که این نفوذ را نادیده گرفت و باخوش خیالی و اعتمادی دیگر دوباره آمریکایی را به کشور راه داد و برایشان فرش قرمز پهن کرد؟
اگر می شود! پس چرا هنوز هم آمریکا مصداق کامل استکبار جهانی نامیده می شود؟
اگر دولت آمریکا در رفتار استکبار ستیزانه خود تغییر نگرش و عقیده داده! چگونه هنوز با تمام توان مالی و سیاسی از رژیم کودک کش صهیونیستی حمایت می کند؟
آری، آمریکا همان آمریکاست، اگر ما هم همان بسیجی خوش غیرت دوران جنگ باشیم.
«ای عزیزان، ما هیچ چاره ای به غیر از جنگ نداریم، پس تمام درهای صلح به روی ما بسته است، سازش و صلح با کفر حرام است. با کفر بر سر میز مذاکره نشستن خصلت قاسطین و مارقین و ناکثین است و نه خصلت مومنین و متقین. ما هیچ چاره ای نداریم مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده.» (شهید همت)