به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، به مناسبت روز سیزده آبان و مبارزه با استکبار جهانی، بنری در میدان ولیعصر نصب شد تا جنایات امریکا در منطقه و جهان در یک نمای کلی نشان داده شود اما برخی با این ظلم ستیزی مخالف بودند و حمایت از ظالم را رسالت خود قرار دادند. به دیگر سخن، نصب بنر «داستان یک پرچم» در میدان ولیعصر و نشان دادن بی پرده جنایتهای امریکا، به مذاق برخی خوش نیامده و نگران مکدر شدن اوقات مستکبران معاصر و سیاست جنایت پرور امریکا هستند. پایههای اخلاقی و آموزههای دینی مبارزه با ظالم را یک دستور و یک الزام میدانند اما برخی تصور میکنند مبادا این تصویر موجب رنجش امریکاییهایی چون دیک چینی شود و کالاهای اساسی مانند مک دونالد، کیافسی و یا نایک ، دیزنیلند و ... در ایران تحریم شود و شاهرگ حیاتی ایران از این طریق قطع شود!
اما این اولین بار نبود که جریانی در داخل کشور، با نصب بیلبوردهای ضدامریکایی شروع به مخالفت و اعتراض می کند. سال پیش نیز نصب بیلبوردهایی که در آن چهره گرگ صفتانه و جنایتکار امریکا به شیوه ای هنری به نمایش در آمده بود با اعتراض نشریات زنجیره ای و سایت های اصلاح طلبی مواجه شد. اعتراضی که دست آخر هم مشخص نشد معترضان دقیقا با کدام پیام آن طرح های هنری مشکل داشته اند!
همکاری مسالمتآمیز با امریکا از کاهش دشمنی با سرمایهداری و استکبار آغاز شد. مدینه فاضلهای که فرهنگ غرب و آمریکا به سایر مردم جهان نشان میداد، کاملا با چارچوبهای جامعه آمریکا منطبق بود و برای ورود به این دنیای اصرارآمیز و جذاب، باید پوسته امریکایی داشت.
امریکا خود را ملتِ ملتها معرفی میکند اما این بعد تنها در چپاول و غارت منابع دیگر کشورهاست تا از آن طریق سود هنگفت به جیب سرمایهداران امریکایی برود. به دست آورن ثروت دیگر کشورها در ابتدا با زور و خشونت فیزیکی و کشتار همراه بود و بعدها با این طریق که «شما بلد نیستین، بگذارید ما یادتون بدهیم» ادامه پیدا کرد.
رخنه فرهنگ خودخواهانه غربی و فردگرایی افراطی در نگرش و رفتار عمومی مردم جهان بعد از جنگ جهانی دوم به مرور تقویت شد تا کم کم حساسیت نسبت به قبح مسئله کشتار از بین برود. اینگونه میشود که به طور مثال گروهی از مردم در کارناوالهای شادی در بازیهای جام جهانی فوتبال غرق میشوند و در گوشهای دیگر از کره زمین، کودکان غزه زیر رگبار سلاحهای صهیونیستی جان میدهند بی آنکه وجدان جمعی مردم جهان واکنشی نشان دهد. و در این میان، این قدرت مخرب استکبار است که به واسطه رسانههای تحت سلطه خود بیشتر و بیشتر میشود.
این موج امریکا دوستی چشم بسته در برخی مناطق در حال شیوع بوده و غده سرطانی استکبار، در تلاش است با مسموم کردن قلبهای انسانهای آزاده، اعتراض به خشونتها، کشتارها و غارتها را مخالفت با آزادی و حقوق بشر تلقی کند.
حمایت با چشمهای کاملا بسته تا به جایی رسیده که اعتراض به کشتارهای متعدد امریکا در سراسر جهان نه تنها مخفی نگه داشته میشود، بلکه در کشور خود ما که سابقه دخالت امریکا در دشمنیهایش مشهود است نیز دیده میشود.
غرب آسیا به لطف سیاستهای استکباری امریکا به جهنمی برای زیستن تبدیل شده است؛ غارت منابع طبیعی، ایجاد درگیری و خشونت، آلودگی دریاها، تلاش در سوق دادن مردم به سمت مصرفگرایی و تنبلی، جنگهای پی در پی با شعار حقوق بشر و ... نتیجه نیم قرن حضور امریکا در منطقه آباد، حاصلخیز و آرام غرب آسیا است.
اما امروز به جای مخالفت با سیاستهای ضدبشری و کشتارهای بیرحمانهای که با سیاستهای امریکایی تقویت میشوند، میل به زندگی در امریکا، امریکایی شدن و حمایت همه جانبه از امریکا به عنوان قدرت بی بدیل در جهان رشد یافته است. امریکا توانسته برای گروهی حقیقت را وارونه جلوه دهد اما همواره چشمهای بینایی وجود دارد که حقایق پشت پرده را با صراحت و جدیت به سایرین نشان دهد.
کمی قبل از جریان یازده سپتامبر و حمله به عراق، مشخص شد به ناگهان ارزش سهام کارخانههای اسلحه سازی دیک چینی(وزیر دفاع ایالات متحده امریکا در زمان جورج بوش) افزایش یافته است. به عبارت دیگر به واسطه منابع اقتصادی و کسب ثروت چند جانبه، میتوان گفت که انفجار برجهای دوقلو در راستای همین اهداف سیاسی و اقتصادی بوده و به پشتوانه آن حمله به عراق را ترتیب داده اند.
هرجا ردپای حضور امریکا دیده میشود، امنیت و آسایش به همراه غارت و چپاول نیز مشاهده میشود. سیاستهای سلطه جویانه و منطبق بر منطق سرمایهداری صرف، هیچگاه منفعت عمومی و خیر جمعی را بر خودخواهی فرد ترجیح نداده و تنها استفاده ابزاری از این کلمات مثبت را برای دستیابی به اهداف خود مناسب و ضروری دانسته است.
کاسه های داغ تر از آش
اگر امریکا توان تعرض به خاک ایران را داشت، کودکان ایران نیز وضعیتی مشابه به کودکان غزه، سوریه، عراق یا افغانستان داشتند. پس باید به یاد داشت که در صورت سکوت و دم نزدن از جنایت های غرب و امریکا، نتیجه ای جز افزایش کشتار بی دلیل کودکان و مردم بیگناه و یاغی تر شدن دول مستکبر نخواهد داشت و هر کس به اندازه سکوتش باید پاسخگو باشد.
امپراطوریهای بزرگ جهان از ابتدای حیات بشری، همیشگی نبودند و قلههای قدرت و ظلم به سرعت به شیب سقوط و تباهی میرسید. انسانهای خاموش و تحت انقیاد این سلاطین جور، به افزایش ظلم و ستم بیش از سربازانشان کمک کردند چرا که با سکوت و ترس یا ارادت و خضوع بی دلیل به پذیرش جمعی ستم دامن زدند و گروه بزرگتری از مردم، گرفتار ظلم و عذاب پادشاهان و حکام بیرحم شدند.
آمریکا امروز، چهره گریم شده همان حکام خونخوار و ستمکاری است که در برابر کشتار کودکان ساکت بوده و به طور پنهانی از عاملان این جنایات حمایت کرده و یا خود آنها را به این کار میگمارد.
همان زمان که کودکان امریکایی در انتظار دریافت شکلات شب هالوین از ریییس جمهور محبوبشان بودند، کودکان سوری، فلسطینی و یمنی در آوارهای خانهشان کابوس میدیدند. روح جمعی اگر از دیدن چند پوستر استکبارستیزی به درد میآید، اما باید گفت که کشتار کودکان را با دیده اغماض و ناگزیرهای دنیای سیاست و جنگ قدرت میداند، روح انسان آزاد و حقیقت طلب را در درون خود کشته است.
با سکوت و اعتراض به بازنمایی تصاویر جنایات امریکا و تفسیر های غلط مبتنی بر اثرات منفی تصاویر آدم کشی و در واقع حمایت از اینگونه از سیاستهای خشن و جنگ طلب امریکا، هیچ مدال افتخاری بر سینه این حامیان سینه چاک زده نخواهد شد و در نگاه استکبار، تفاوتی بین کودکان ایران و سوریه ای نیست.
جهنمی که امریکا در غرب آسیا ساخته است جز با همت مردم غرب آسیا و حمایت از انسانهای مظلوم و بیدفاع میسر نخواهد شد. انسان های مظلومی که در سایه سنگین سانسور کشورهای غربی و دولت امریکا خبری از کشتار آن ها در رسانه های این کشورها منعکس نشده و مردم سمتی از کره زمین اصلا خبر ندارند چه بر سر زن و کودک غزه و یمن و عراق و سوریه می آید. حال اینکه عده ای در داخل کشور نیز با انتشار تصاویری جنایات امریکا حتی در قالب اثر هنری مخالفت می ورزند باید پرسید کدام منافع خود را در خطر دیده اند که این گونه به حمایت از جنایت یک جنایتکار پرداخته اند.