به گزارش پایگاه 598، تصویر پرچم به آتش کشیده شده آمریکا در کنار فریاد «مرگ بر آمریکا» در خیابانهای شهرهای مختلف ایران، یک پیام واضح برای کاخ سفید دارد: اثرگذاری برجام بر لایههای پنهان سیاست ایران کار سادهای نیست.
واقعیت این است که تنها چند روز پس از پایان مذاکرات هستهای در وین، برخی مقامات آمریکا به گمان اینکه برجام آغازی بر راهبرد همراهی با تهران در موضوعات مختلف اقتصادی، منطقهای و جهانی است، به اظهارنظر درباره قدرت گرفتن میانهروهای ایران در پسابرجام پرداختند و تصویری از ایران ارائه دادند که بیشتر، شبیه تصویر معمر قذافی پس از خلعسلاح اتمی لیبی بود. این درحالیست که واقعیتهای امروز ایران بهویژه بیانات اخیر رهبر انقلاب در جمع دانشآموزان و دانشجویان و نیز راهپیمایی روز ۱۳ آبان نشان میدهد توهم تبدیل ایران به یک لیبی دیگر، تا چه اندازه غیرواقعی است.
گذشته آمریکا پاک شدنی نیست
دولتمردان آمریکایی میپندارند برجام آغازی در مناسبات دوسویه تهران و واشنگتن است. قطع رابطه دو کشور در بیش از سه دهه گذشته و عدم گفتوگوی رسمی مقامات ایران و آمریکا پس از تسخیر لانه جاسوسی، حالا این توهم را در بین برخی سیاستمداران آمریکایی ایجاد کرده که ایران و آمریکا به «نقطه صفر تاریخی» رسیده و حالا در جستجوی یک راهحل مشترک برای همکاریهای بیشتر هستند. این درحالی است که تاکید رهبر انقلاب بر گذشته روابط تهران و واشنگتن جایی برای تردید باقی نگذاشته است که برجام، نه فقط آغازی در مناسبات دو طرف نیست، بلکه تنها بخش کوچکی از یک تاریخ پرفراز و نشیب است.
شاید برای سیاستمداران آمریکایی کمی غیرقابل درک باشد، اما تاریخ کهن ایرانی، به مردم کشورمان آموخته است که در هرگونه تصمیمگیری، نگرشی تاریخی داشته و هیچگاه گذشته را فراموش نکنند. شاید نگاه مردم ایران به نقش انگلیس در جهان یا حتی بررسی سیاستهای روسیه از همین منظر جالب توجه باشد. این روحیه تاریخی البته به معنای توقف در گذشته نیست، بلکه بیشتر نشان از آن دارد که قرار نیست به دلیل شرایط امروز، گذشته تاریخی در ذهن مردم پاک شود، بهویژه وقتی که نشانههایی از تداوم سیاستهای گذشته هم وجود دارد.
بدهیهای آمریکا در تاریخ ایران
در همین راستا راهپیمایی روز ۱۳ آبان در ایران بار دیگر نشان داد که برجام، نه آغازی در روابط تهران و واشنگتن، بلکه در واقع قطعهای از پازل مناسبات دو کشور است که بدون درک سایر قطعات این پازل قابل تفسیر و یا حتی اجرا نیست.
البته هوشمندی تهران در حل و فصل منازعه اتمی، بدون درگیر شدن با سایر مسائل چالشبرانگیز نشان از قدرت کشورمان در اقناع طرفهای دیگر در لزوم همکاری با تهران دارد، اما واقعیت این است که اگر آمریکا گمان میکند همکاری هستهای میتواند بهسرعت نقش خود در مناسبات قدرت در کشورمان را ایفا کرده و به تغییراتی بزرگ منتهی شود، دچار اشتباهی محاسباتی شده و واشنگتن بر حل و فصل مسائل گذشته هنوز بدهکاریهای تسویه نشده بسیاری دارد. نباید از یاد برد که اجرای بیکم و کاست برجام از سوی طرف غربی میتواند آغازی باشد بر تسویه این بدهکاریها، اما فراتر از آن، جبران خسارتهای ایران در جنگ تحمیلی که واشنگتن تحریککننده آغاز آن بود، جبران خسارتهای تحریم، تلاش برای جبران سیاستهای واشنگتن در جریان انقلاب اسلامی، جبران خسارتهای تبلیغاتی وارد شده بر اعتبار کشورمان بهدلیل هجمه رسانهای آمریکا و یا حتی جبران خسارت تاریخی ناشی از کودتای ۱۳۳۲، ازجمله بایدهایی است که افکارعمومی در ایران برای تکمیل پازل رابطه با آمریکا به آنها مینگرد.
فرصت اندک اوباما برای اصلاح یک تصویر تاریخی
بیتردید مردم ایران مانند آمریکاییها چنان خوشخیال نیستند که گمان ببرند، بعد از برجام همه این بدهیها یکباره صاف خواهد شد، اما انتظار این است که دستکم دولتمردان آمریکایی بهجای افتادن در تله غرور امپریالیستی و شاخه شانه کشیدن برای تهران، در راستای جبران اشتباهات گذشته خود اقدام کرده و بهجای ابراز خشم از واقعه تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸، ریشههای تاریخی این اقدام را بهدقت مورد واکاوی قرار دهند.
اکنون که دیپلماتهای عالیرتبه آمریکا این شانس را یافتهاند تا در جریان موضوع هستهای، نه بهعنوان یک جاسوس، بلکه بهعنوان طرف مذاکره با آن ها برخورد شود، نباید با ادعاهای خارج از چارچوب برجام، بار دیگر مردم ایران را به این گمان بیفکنند که شاید همه این مذاکرات خود در یک برنامه جاسوسی کلانتر قابل بررسی است.
هرچند درحال حاضر عدهای نسبت به چنین مسالهای هشدار میدهند و تهران مراقب گامهای برداشته شده در برجام هست، ولی دولت اوباما در یک سال باقی مانده از عمر خود هنوز فرصت دارد تا به ایرانیها اطمینان دهد گزاره «اشتباه بودن اقدامات گذشته واشنگتن علیه انقلاب ایران» در آمریکا نهادینه شده و ایالات متحده کوشش میکند تا تصویر ایرانیان از تاریخ گذشته را اصلاح کند.
شانسهای آمریکا برای اثرگذاری بر تاریخ
راهپیمایی امسال ۱۳ آبان بهعنوان اولین راهپیمایی رسما ضدآمریکایی پس از برجام که ترکیب حاضران در آن، ترکیبی از نسل جوان و نوجوان ایرانی بود، بهخوبی به واشنگتن نشان داد که دستکم تا یک نسل آینده قرار نیست رذالتهای گذشته ایالات متحده به فراموشی سپرده شود. با این وجود طیف واقعبین سیاستمداران آمریکایی میدانند که اگر بهجای «نفوذ» و «فضاسازی رسانهای»، با رفتار صادقانه خود برای تغییر این نگرش تلاش کنند، شانس بیشتری برای اثرگذاری بر دیدگاه ایرانیان خواهند داشت.
برجام، اولین گام برای سلسله اقدامات جبرانی واشنگتن بهشمار میرود. افزون بر آن، اصلاح شیوههای پیشین آمریکا در منطقه غرب آسیا میتواند به بهبود دیدگاه ایرانیان کمک کند. اصلاح گفتار مقامات آمریکایی، مهار تندروها و پایان دادن به اشغالگری رژیم صهیونیستی هم میتواند در ادامه این سلسله اقدامات موثر باشد. فاصله گرفتن واشنگتن از لابیهای عبری – عربی ضدایرانی و دست برداشتن از سیاست تروریستپروری، در کنار پایان دادن به بهانههای حقوقبشری و کوشش برای محاصره علمی و اقتصادی کشورمان همه و همه میتواند نقش مهمی در باورهای تاریخی ایرانیها داشته باشد.
از یاد نباید برد که رهبر انقلاب یک روز پیش از ۱۳ آبان امسال فرمودند که شعار «مرگ بر آمریکا»، دارای پشتوانه منطقی و تاریخی است. بنابراین تداوم این شعار وابسته به مولفههایی عینی است که در صورت تغییر این مولفهها میتوان به پیامدهای آن امیدوار بود. هرچند در کوتاهمدت شاید نتوان روی تغییر چنین مولفههایی چندان حساب باز کرد، اما واقعیتهای منطقه بهخوبی نشان میدهد، واشنگتن راهی جز تغییر این مولفهها نداشته و باید برای بهبود موقعیت خود در اذهان ایرانیان، بهجای «نفوذ»، میبایست بهدنبال راهکار «اصلاح» خود باشد. برای اوباما و رئیسجمهور بعدی آمریکا، گویی فصل واقعی «تغییر» فرارسیده است…
یوسف آبشاریان/
منبع: رصد