به گزارش پایگاه 598، پس از جنگ جهانی دوم و با افزایش اهمیت منابع نفتی خاورمیانه، حوزه رقابت آمریکا با انگلیس و شوروی وارد یک مرحله جدی شد. در این دوره زمانی، اقدامات آمریکا در جهت شکستن استیلای شوروی و بریتانیا بر ایران، همسوی با رضایتمندی ایرانیان از آمریکا بود، اما با ماجرای کودتای بیست و هشتم مرداد و شرکت آمریکا در کودتا، شک و تردید در بدنه اجتماعی ایران نسبت به آمریکا حاکم شد. به عبارت دیگر دولت آمریکا بعدها به اعتراف خودش به نهضت ملی شدن صنعت نفت که مردم ایران هزینه های زیادی پای آن داده بودند، به طور آشکار خیانت نمود و با حمایت مالی و لجستیک عاملین کودتا چهره بسیار بدی را از خود در ذهنیت ایرانیان به جای گذاشت.
از اینرو هرچند که پس از کودتای بیست و هشتم مرداد نوعی اتحاد استراتژیک میان ایران و آمریکا شکل گرفت و حکومت محمدرضاشاه پهلوی به عنوان ژاندارم منطقه خاورمیانه به توسعه منافع آمریکا و تضمین امنیت انرژی اقدام مینمود، با اینحال در میان مردم ایران تصویر منفی و همراه با تردید و بیاعتمادی نسبت به آمریکا شکل گرفت.
در جریان انقلاب اسلامی ایران، دولت آمریکا علنا در صف مقابله با خواست مردم ایران قرار گرفت و در یک بیان مضحکانه و ناشیانه ایران پهلوی را جزیره ثبات آن هم در دنیای پر آشوب خواند. این اقدام توهین آمیز زمانی صورت می گرفت که خانواده های ایرانی در پیروی از فرمایشات رهبر و بنیانگزار انقلاب اسلامی ایران در تظاهرات خیابانی غیر خشونت آمیز توسط گارد شاهنشاهی گلوله باران شده و به شهادت می رسیدند.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران، توطئه های نفوذ ادامه یافت و سفارت آمریکا در تهران، استنادا به اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی به مرکز توطئه علیه رژیم مردمی به قدرت رسیده تبدیل شد. طراحی کودتا و پی ریزی نرم توطئه های مختلف در این راستا قرار می گرفت. مسیری که متاسفانه نهایتا به حمایت از منافقین و جریان ترور در ایران منجر شد. فرآیندی که امروزه باعث شده تاکنون ما بالای هفده هزار شهید ترور در کشور داشته باشیم. عملا این جریان فکری نفوذ به ماشین خشونت طلبی منتهی شد که سردمدار و حامی اصلی آن واشنگتن بوده است.
اما طنز تلخ چند دهه گذشته این است که در نگاه آمریکایی، اقدامات و رفتار جمهوری اسلامی ایران در تسخیر سفارت آمریکا، ماجرای مکفارلین، انفجار مقر تفنگداران دریایی در بیروت، ماجرای ترور میکونوس، و سایر اتهامات تروریستی به ایران این کشور را در رده کشورهای حامی تروریسم قرار میدهد و هرگونه همکاری و اعتماد به این کشور برخلاف راهبردهای آمریکا تلقی میشود که ثبات و امنیت منطقه خاورمیانه را به خطر انداخته، خصومت و کشتار در منطقه را افزایش میدهد.
اما عملا، در نگاه ایرانیان نیز حمایت آمریکا از اقدامات پهلوی، تحریمهای مداوم ایران، عملیات صحرای طبس، کودتای نوژه، حمایت از عراق در جنگ تحمیلی، اتهام ساخت بمب اتم به ایران، اعمال تحریمهای ناجوان مردانه به مردم ایران، استمرار سیاست تهدید نظامی و غیره، در تعارض با استقلال طلبی و حقوق ملی و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران بوده ایالات متحده آمریکا نسبت به فعالیتهای مسالمت آمیز ایران برخوردی خصومتآمیز داشته است.
تقابل راهبردی پایدار با هویت سازی گفتمانی انقلاب اسلامی ایران
دولت آمریکا به عنوان یک بازیگر محافظه کار در عرصه بین المللی است که سخت تلاش می کند از وضعیت موجود دفاع کند. دفاع واشنگتن از ساختار نظام فعلی در سیاست بین الملل در واقع تلاشی برای حفظ منافع بالایی است که در این نظام داراست. ساختارهای سیاسی قدرت، در شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادها و ائتلاف های منطقه ای، پیمان های نظامی قدرتی مانند ناتو، همگرایی اقتصادی کشورهای شمال مانند گروه هفت، سازمان تجارت جهانی، نظام مالی و پولی بین المللی، تغلب فرهنگی در زمینه های مختلف، همه و همه دال بر منابع قدرتی است که ایالات متحده آمریکا در صدد نگه داشت آن است.
بدیهی است که در راستای این سیاست محافظه کارانه، دولت آمریکا با هر نیرویی که به مخالفت بپردازد به مقابله بر می خیزد و اساسا تحمل و تساهلی در این زمینه ندارد. حتی اگر آن کنش گر بین المللی در مقام انتقاد بیانی صرف باشد و دست به اقدامات عملیاتی هم نزند این کدخدای خود خوانده سیاست بین الملل از کوره در می رود و دست به واکنش های عصبی و حتی خشونت آمیز می زند.
انقلاب اسلامی ایران رهاوردهای مهمی در عرصه سیاست داخلی و خارجی داشته است. یکی از آنها سیاست خارجی برجسته انقلاب اسلامی است که در زایش گفتمانی کنش گری ایران در عرصه بین الملل بسیار حائز اهمیت بوده است. به تعبیر حضرت آقا در دیدار با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، سیاست خارجی ایران اصولی را داراست که تغییر ناپذیر هستند و با تغییر دولت ها دستخوش تغییر و تحول نمی گردد و نباید هم تغییر بیابد. این طور نیست که دولتی بیاید و تلاش کند که راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی را تغییر دهد. اصول بنیادین این سیاست خارجی در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تبلور یافته است.
حمایت از مستضعفان در سراسر جهان در مقابل مستکبران، تقویت جنبش عدالت طلبانه در نظام بین المللی، تلاش در راستای تغییر ساختار استکباری در دنیا، همگرایی جهان اسلام از اصول پارادایمی انقلاب اسلامی در سیاست خارجی است.
این گفتمان در گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی ایران تاکنون تغییری حاصل نکرده است و بر خلاف انقلابهای قرن بیستمی دچار تحول بنیادین نشده است. مستند آن پایمردی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از جنبش مقاومت است که در برهه های مختلف متجلی شده است و ترجمان دیگر آن حمایت از جنبش فلسطین در مقابل رژیم اشغالگر قدس می باشد.
بنا بر این نکته اساسی نوشتار حاضر این است که دولت آمریکا اساسا نمی تواند راهبرد کلان و ارزشمدارانه و اخلاقی جمهوری اسلامی ایران را پذیرا باشد. دولت آمریکا در یک پارادوکس رفتاری در زمینه های مختلف به سر می برد که نمونه بارز آن در زمینه حقوق بشر است. در حالی که شعار حمایت از حقوق بشر و حمایت از نظام لیبرال دمکراسی و گسترش آن در سراسر جهان سر داده می شود، اما کنشگری گوانتانامویی آمریکا در صحنه های مختلف دروغین بودن این ادعاها را به منصه ظهور می رساند.
بنا بر همین دلیل است که مقام رهبری می فرمایند نباید به لبخند زدن های سیاستمداران آمریکایی امیدوار باشیم و به آنها دل ببندیم. به همین دلیل است که مذاکره را صرفا به مذاکرات هسته ای محدود کنیم و دقیقا به همین دلیل است که نباید به گسترش روابط اقتصادی با آنها بپردازیم.
بصیرت اقتضا می کند که وفای به عهد سیاستمداران آمریکایی در قضیه برجام با شک و تردید نگریسته شود و همان طوری که در فرمایشات رهبری درخصوص شرایط برجام گفته شد، هر گونه اعمال تحریم جدید به بهانه سامانه های موشکی ایران، حقوق بشر و حمایت از مقاومت به تغییر رفتاری و کنش گری ایران در موضوع توافقات هسته ای منجر خواهد شد.
سناریوی نفوذ در راهبرد براندازی
باید دقت داشته باشیم که آمریکا پس از انجام تاکتیک های متفاوت براندازی در قالب توطئه کودتا، تحمیل جنگ و تجاوز، اعمال تحریم های یک جانبه در طول دهه های مختلف و نهایتا تحریم از طریق شورای امنیت به بهانه ساختن بمب توسط ایران اکنون به دنبال راه های دیگری است که تجسم واقعی آن در موکدات مقام رهبری در خصوص سناریوی نفوذ می باشد.
در سناریوی نفوذ تلاش می شود که از دولتمردان و صاحب منصبان بی بصیرت استفاده شود و به طراحی خودشان راه را برای براندازی از درون فراهم آورند. قطعا این توطئه نیز توسط برنامه های گوناگونی به جلو برده خواهد شد و نیازمند بیداری و هوشیاری مردم، دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و بصیرت مسئولان و دولتمردان و گوش دادن به فرامین رهبری است.
سیزده آبان امسال و تاکید بر مقابله با نفوذ
هر سال با توجه به شرایط زمانی خاص خود، سالروز سیزدهم آبان ماه یا روز مبارزه با استکبار جهانی رنگ و بوی خود را دارد. سیزدهم آبان ماه امسال به دلیل بحث برجام و توطئه نفوذ نیز طعم و بوی خاص خود را دارا می باشد.
دولت آمریکا به دلیل به بن بست رسیدن توطئه های مختلف، اکنون کاربست نفوذ را در مقابله با ایران دنبال می کند. اولا همان طوری که اشاره شد، هیچ دلیلی الان وجود ندارد که نسبت به آمریکا خوش بین باشیم. واشنگتن در سیاست های منطقه ای خود به دنبال حمایت از جنگ های نیابتی است که نمونه های آن در عراق، سوریه و یمن در حال اجراست. در این راستا تلاش می کند که حلقه فشار به ایران را تنگ تر کند امری که تاکنون با هزیمت و شکست قابل توجهی روبرو شده است.
ادامه تحریم ها در موضوع حمایت ایران از جنبش مقاومت، اتهامات حقوق بشری و تروریسم، و همچنین سامانه های موشکی از تاکتیک های این راهبرد کلان آمریکا در مواجهه با انقلاب اسلامی است. به عبارت دیگر، امروز متاسفانه هیچ نشانه ای از تعامل سازنده آمریکا علیرغم سیاست های مصالح جویانه ما دیده نمی شود . علیرغم همه اتهامات مختلف آمریکا، جمهوری اسلامی ایران هرگز از تروریسم و خشونت طلبی حمایت نکرده است. هرگز دست به اقدام متجاوزانه نزده است و برعکس در مقابل سیاست های تحریک آمیز کشورهای منطقه از جمله رژیم سعودی، سیاست صبر و حوصله دیپلماتیک پیشه کرده است. به تعبیر حضرت آقا، این کشورهایی که سرشان به تنشان نمی ارزد، اعمال و اقداماتی را انجام می دهند که نشان دهنده حماقت دیپلماتیک آنهاست. ولی تاکنون هرگز جمهوری اسلامی از اقدامات قهر آمیز ممکن علیه آنها استفاده نکرده است.
در کنار همه اینها، و در عین حالی که آمریکا تلاش می کند از سیاست تحقیر ایران در قضیه برجام استفاده کند، سخت تلاش می کند راه های نفوذ در ایران را پیدا کند و در سیاست داخلی ایران رخنه کند. امری که رهبری نسبت به آن ها مکررا هشدار داده اند.
جمع بندی
دیروز و امروز کنش گری آمریکا در خصوص جمهوری اسلامی ایران یک راهبرد پایدار محافظه کارانه است. راهبردی که به دنبال نگه داشت و ارتقای منافع هژمونی طلبانه آمریکا در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
انقلاب اسلامی ایران، رهآوردهای مختلفی را داشته است که یکی از آنها هویت سازی گفتمانی ایران در عرصه سیاست خارجی است. گفتمانی که محور آن مبارزه منطقی و غیر خشونت آمیز با ساختارهای نظام ناعادلانه جهانی است. فرا نظریه حل المسائلی و رهایی بخش انقلاب اسلامی امروزه پارامتر قدرتی ایران در منطقه و جهان به شمار می رود و به همین دلیل است که مقام رهبری تاکید دارند مولفه های این گفتمان با تغییر دولت ها در ایران دچار تحول و دگرگونی نخواهد شد.
پسا فرجام شرایط خاصی را در تعاملات و تقابلات آمریکا با جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است. محدودیتهای این دوره به خوبی توسط رهبری دیده و ابلاغ شده است که برجسته ترین آنها تاکید بر حفظ وحدت درونی و هوشیار بودن از توطئه هایی که در صددند همگرایی ایرانی را به بهانه برجام مورد هدف قرار دهند و جامعه را دچار تشتت و اختلاف کنند.
اما پسا فرجام متاسفانه در نگرش راهبردی آمریکا مبنی بر براندازی جمهوری اسلامی ایران و توطئه بر علیه انقلاب اسلامی ایران تغییری را ایجاد نکرده است. به عبارت دیگر توطئه های دیروز آمریکا که عمدتا به شکل خشونت آمیز و در قالب تحریم و جنگ و تهدید بوده است، امروز به شکل نرم افزارانه و نفوذ است که باید با بصیرت به تقابل با آنها پرداخت. سالروز سیزدهم آبان ماه امسال ترجمان تکرار سناریوهای قبلی است. اتفاق جدیدی در رویکردهای راهبردی سیاست خارجی آمریکا اتفاق نیفتاده است که امروزه هورا بکشیم و هیجان زده بشویم. بلکه برعکس باید میزان هوشیاری در مقابل طرح های نفوذ افزایش داده شود.
راه فردا نیز فعلا افق دیگری را در تعاملات راهبردی آمریکا در خصوص انقلاب اسلامی ترسیم نمی کند. بنابراین همان طوری که مقام رهبری مورد تاکید قرار داده اند راه تقویت اقتصاد مقاومتی و تکیه بر توانایی های درونی است. این استراتژی است که پنجره جدیدی را برای ما می گشاید و گرنه اگر هشیاری و بصیرت از دست داده شود، دشمنی که از در بیرون کرده ایم از پنجره وارد خواهد شد. سیزده آبان ماه، سالروز بستن منفذهای نفوذ در امروز است تا افق های خوبی در آینده ترسیم شوند.
دکتر رضا سیمبر