سرویس سیاسی پایگاه 598 - محمدحسین احمدپور* / حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مراسم شب هفتم رحلت ابوالشهداء عبدالوهاب شاه حسینی که در تکیه نیاوران برگزار شد، سخنران این مجلس بود و متن این سخنرانی در تاریخ نه آبان در خبرگزاری ها منتشر گردید. (پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، نه آبان)، نگارنده با مطالعه ی سخنان ایشان لازم دید نکاتی را، پیرامون این سخنان مطرح نماید.
ایشان در قسمتی از عرایض خود عنوان نموده اندکه: "... در همین مساله هسته ای بارها مقام معظم رهبری فرمودند این تیم مذاکره کننده مورد قبول من هستند؛ اینها متدین هستند، وزیر خارجه و همراهانش در جبهه سیاسی در حال جنگ هستند و... مقام معظم رهبری خط قرمزها را معین کردند و گفتند تیم مذاکره کننده ما آنها را رعایت کردند، اما یه عده انسان بی حساب و کتاب و تندرو می گویند خط قرمزها مراعات نشده است به فرمایشات امام و رهبری عمل نشده است؛ اینها باید محاکمه شوند! این مزخرفات چیست؟ کشور نظام و رهبر حاضر، شجاع و هوشیار دارد، اما ما به جای اینکه در جامعه وحدت ایجاد کنیم و در این شرایط منطقه همدل باشیم این کارها را می کنیم ..."
با توجه به سخنان ایشان به این نکته رهنمون می گردیم که منتقدان برجام و مذاکرات به علت عبور مذاکره کنندگان از خطوط قرمز مدنظر رهبری، در مسئله مذاکرات هسته ای خواستار محاکمه تیم مذاکره کننده شده اند و تبادری که از واژه ی محاکمه( با این شدتی که آقای ناطق بیان نموده) به ذهن می رسد محاکمه در دستگاه قضایی و آنهم تحت عنوان جرایم کیفری می باشد. در حالی که چنین ادعایی، گویا برای اولین بار از سوی ایشان مطرح می گردد؛ چرا که منتقدین در مورد مذاکرات هسته ای هرگز چنین ادعایی مطرح نکرده اند و آنچه که منتقدین از تیم مذاکره کننده به کرّات تقاضا نموده اند حفظ خطوط قرمز مد نظر رهبری در مورد مذاکرات و دفاع از حقوق ملت بوده است و بعد از توافق در مورد برجام بین ایران و طرف مقابل نیز، مطالبه ی عده ای از منتقدین چاره اندیشی برای نقاط ضعف برجام بوده است، نقاط ضعفی که بعضی اصلاح طلبان و حامیان دولت مثل صادق خرازی، عابد فتاحی(نماینده اهل سنت و اصلاح طلب مجلس)، داریوش سجادی( مشاور کروبی)، احمد توکلی، علاالدین بروجردی و حسین دهباشی (سازنده فیلم تبلیغاتی روحانی و پژوهشگر تاریخ) به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آن اشاره نموده اند.
و عده ای دیگر از منتقدین نیز بر این عقیده بودند که باید برجام در مجلس رد شود؛ این خواسته حداکثر مطالبه ای بود که تنها عده ای از منتقدین مطرح نمودند.
با این اوصاف، آقای ناطق اولا باید بگوید و اثبات کند که ادعای محاکمه تیم مذاکره کننده، از سوی چه کسانی مطرح گردیده است؟ (و یا اینکه خدای ناکرده صددرصد کذب می باشد) و ثانیا چنانچه یک نفر یا دو نفر چنین اظهاراتی داشته اند تعمیم ناروای چنین ادعایی به جریانات منتقد، مغالطه ای واضح و ظلمی آشکار به منتقدان و نظام خواهد بود؛ چرا که چنین نسبت ناروایی به صورت گسترده، توسط رسانه هایی که رسالت خود را وحدت و همدلی کشور (که همانا دغدغه ی آقای ناطق هم می باشد ) نمی دانند در صدر اخبار قرار گرفت و طیفهای سیاسی مشخص، در ماه های منتهی به انتخابات مجلس، از آن بهره برداری سیاسی کردند.
نسبت کذبی که چهره ای خشونت آمیز از منتقدان دلسوز در اذهان ایجاد کرد. منتقدانی که رهبری در نامه اخیر خود به آقای روحانی، از ریزبینیِ قابل تحسین ایشان، در مورد نقد برجام و یاد آوری نقاط ضعف آن، از ایشان تشکر کردند و با اشاره به اینکه، "محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود" ادعای نقاط ضعف برجام و دلواپسی منتقدان را تایید نمودند.(نامه رهبر انقلاب به رئیسجمهور درباره الزامات اجرای برجام 29/7/1394)
اما از لحاظ علمی، اهل منطق چنین مواجه ای با ادعای مخالف را مغالطه ی پهلوان پنبه (Straw man) نام می گذارند.
در توضیح این مغالطه باید گفت: گاهی اوقات شخص با ادعای قوی و مستحکمی برخورد می کند که قدرت نقد آن را ندارد؛ از این رو یک مدعای سست و ضعیف را به طرف مقابل خود نسبت می دهد و به جای رد کردن مدعای اصلی، به رد کردن این مدعای ضعیف می پردازد. به عبارت دیگر، به جای مبارزه با پهلوان اصلی، پهلوان پنبه ای ساخته، آن را بر زمین می زند.
و ناگزیر مخاطب هم، در مواجه با چنین مدعایی و توجه به نقد آن، به سهولت بی پایه بودن مدعا را نتیجه می گیرد.
این مغالطه با ترفندهای گوناگونی انجام می پذیرد. یک روش این است که اگر مدعای طرف مقابل، سخن معتدل و بدون اشکالی باشد، حالت افراط یا تفریطی به آن نسبت داده شود و به رد آن افراط یا تفریط پرداخته شود. روش دیگر آن است که اگر یک مدعا طرفداران و مدافعان متعددی دارد، ما سست ترین تقریر و دلیل بر آن ادعا را برای مقابله و نقد در نظر بگیریم که مقابله با آن ساده تر است و معمولا ابطال آن نظریه تلقی می شود. این مغالطه بیشتر در نقد مکاتب و نظریه های سیاسی و اجتماعی اتفاق می افتد. (خندان، علی اصغر، منطق کاربردی، تهران؛ قم: سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)؛ موسسه فرهنگی طه.چاپ چهارم 1386، ص219 و220)
آقای ناطق هم طبق همین الگو، مدعای منتقدین را، که همانا اصلاح برجام بوده، کنار گذاشته و مدعای ساختگی محاکمه تیم مذاکره کننده را، به ایشان نسبت می دهد و سپس چنین مدعایی را مورد نکوهش قرار می دهد. و مخاطب هم غیر عقلانی و غیر عادلانه بودن چنین مدعایی را به سهولت می پذیرد و با اندیشه ی ناقد، همفکر می گردد.
جدای از نقد اخیر، نکته دیگری که شایسته پرسش از آقای ناطق می باشد، این است که ایشان، که دغدغه وحدت جامعه را با این شدت و حدّت مطرح می کنند و جریانات منتقد دولت را، به شدت مورد نقد قرار می دهند شایسته می نماید نگاهی هم به کارنامه سیاسی خود داشته باشند و به عنوان یک شخصیت الگو ، رفع عیب خود را، مقدم بر عیب جویی از دیگران قرار دهند، به عبارت واضحتر دو سال قبل حجت الاسلام علي عسگري معاون پارلماني مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص از همفکران آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق در گفت و گو با روزنامه خراسان مصاحبه ای کرد و از نقش آقای ناطق در مورد ماندن آقای ولایتی در صحنه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چنین، پرده برداشت:
"... از سوي ديگر نيز بحث اين بود که آقاي ولايتي کنار برود. آقاي ولايتي به هر دليلي کنار رفتن برايش سخت بود بعضي از بزرگان جريان اصول گرا از جمله آقاي مهدوي کني به وي گفتند که کنار برود. وقتي آقاي ولايتي با آقاي ناطق در اين باره مشورت کرد، آقاي ناطق در پاسخ گفته بود که مگر غير از اين است که بزرگان اصول گرا مي خواهند که جريان اصول گرا پيروز شود شما (ولايتي) بگويد من مشروط کنار مي روم آن هم به اين شرط که آقاي جليلي و من با هم کنار برویم. هدف از بيان اين نکات اين است که پشت صحنه ماجرا از نظر تدبير سياسي، مديريت صحنه و شکل ميداني توسط آقاي ناطق انجام شد. ان شاءا... که ايشان راضي باشند اين نکات را مي گويم."(ناطق نوري پشت صحنه ماندن ولايتي و کنار رفتن عارف بود، خراسان - مورخ پنجشنبه 1392/07/04 شماره انتشار 18512 )
این اظهارات در حالی بیان می شود که، در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 92، طبق شروطی که اعضای ائتلاف سه نفره یعنی آقایان ولایتی، حدادعادل و قالیباف بین خود مقرر کرده بودند دو نفر از آنها، باید طبق ملاکهای مقرر، از صحنه انتخابات کناره گیری می کردند بنابراین تشویق کردن آقای ولایتی به کنار نرفتن و شکستن عهد، با توسل به دلایل خارج از توافق پذیرفته شده ( یعنی منوط کردن کناره گیری آقای ولایتی به کناره گیری آقای جلیلی، که چنین توافقی بین اعضای ائتلاف رخ نداده بود) ، تعاون بر اثم و عداون و همراهی جهت عهد شکنی تلقی می گردد.
چنانچه آقای ناطق که خود، به حق، منتقد بی اخلاقی های آقای احمدی نژاد در مناظرات سال 88 بودند (سخنرانی ناطق در مراسم احیای شب 23 ماه مبارک رمضان در حرم علی ابن موسی الرضا علیه السلام ، مرداد 1391)، چنین اظهاراتی را از اشخاص همفکر و نزدیکشان قبول ندارند در این رابطه شفاف سازی کنند تا جامعه به اشتباه نرود و از چنین رفتاری، الگوگیری سوء نکند.
و اگر چنین بوده که آقای عسگری عنوان کرده اندایشان برای این رفتار خود، چه توجیه منطقی و دلیل اخلاقی ای دارند؟
در پایان شایسته است ذکر گردد، که نگارنده به هیچ رو منکر بد اخلاقی هایی که احیانا از سوی عده ی اندک نسبت به تیم مذاکره کننده صورت گرفته نیست ولی ادعای محاکمه تیم مذاکره کننده را ادعای جدیدی در راستای بهره برداری های سیاسی قلمداد می کند و از طرف دیگر عملکرد تیم مذاکره کننده و دولت را در برخورد با منتقدین مناسب نمی پندارد .
* محمدحسین احمدپور - دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق(ع)