به گزارش خبرنگار
سینمایی فارس، «محمد حسین نیرومند» با انتشار یادداشتی که نسخهای از آن را
در اختیار فارس قرار داده، نسبت به عملکرد «بهمن فرمانآرا» در بازپس
دادن جوایز جشنواره فیلم فجر واکنش نشان داد.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
وقتی موضوع بسیار ساده تخلف در تغییر اساسنامه خانه سینما به یک معضل ملی
در فضای فرهنگی و سیاسی کشور تبدیل میشود آنگاه در مییابیم که چرا فرهنگ
در این دیار، مظلوم قلمداد میشود.
انگار موضوعات اینچنینی تنها باید با قشونکشی، جنجالآفرینی، بیانیه و مصاحبه ختم به خیر گردد.
گویی قوانین و مقرارت جاری کشور برای حل این گونه امور موضوعیت چندانی
ندارد. اما در این میانه بلوا، آن چیزی که دل اهل فرهنگ را به درد میآورد
سوء استفاده جماعتی است که از این آشفته بازار به دنبال بهرهبرداری
شخصیاند.
منظور من نشریات اصلاح طلب و سایتهای ضد انقلاب نیست، بلکه سخنان آن
نماینده اصولگرایی است که علیرغم آگاهی از قوانین و مقررات کشور، این
جنجال را دستاویزی برای تبلیغات زودهنگام انتخاباتی خود قرار میدهد تا به
امید آنکه بتواند آرای اهل فرهنگ را با آرای اهل اقتصاد یکجا مصادره کند!
گرچه این نوع نگاه باعث دلگیری انسان میشود اما آن چیزی که حقیقتاً دل
دلسپردگان انقلاب را به درد میآورد، صدور بیانه و عمل خلاف عرف افرادی
همچون «بهمن فرمانآرا» است. تحریک جامعه سینمایی به تحریم جشنواره فیلم
فجر و باز گرداندن سه جایزه سیمرغ بلورین خود به دفتر جشنواره فیلم فجر
آخرین شاهکار این سینماگر 70 ساله سینمای ایران است.
گرچه خوشبختانه این رفتار احساسی و نسنجیده «بهمن فرمانآرا» در رسانههای
داخلی انعکاس چندانی نیافت و جامعه فهیم سینمای ایران این حرکت تحریک آمیز
را نادیده گرفت اما به عنوان فردی که هنوز به برخی از آرمانهایش پایبند
است نمیتوانم نسبت به این عمل استاد(!) بیتفاوت باشم. از باب یادآوری به
اختصار چند نکتهای را به ایشان گوشزد میکنم.
نکته اول: اهالی سینما نیک میدانند سیمرغهای اهدایی جشنواره هجده هم و
بیستم فیلم فجر از سوی «عطاالله مهاجرانی» وزیر وقت به «بهمن فرمانآرا»
اعطا گردید از این رو قاعدتاً ایشان باید این هدایا را به دفتر «عطا الله
مهاجرانی» در کشور انگلستان ارسال مینمودند نه به دفتر جشنواره فیلم فجر.
نکته دوم: انتظار میرود اینگونه رفتارهای انقلابی(!) در دوران جوانی «بهمن
فرمانآرا» بروز میکرد. یعنی همان زمان که ایشان به عنوان مدیر تولید
فیلم در «شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران» به مدیریت «مهدی بوشهری» همسر
والاحضرت اشرف پهلوی به فعالیت هنری مشغول بودند. بعید به نظر میرسد برای
کسی که این گونه از نزدیک با «بوشهری» همراه بوده است، از فساد دستگاه رئیس
مافوق خود آگاهی نداشته باشد و از نقش دلالی(!) و کارسازی این شرکت برای
جذب هنرپیشههای زن معروف آن زمان برای دربار پهلوی بیخبر باشد. از ریخت
پاشهای بیحساب و کتاب این شرکت در تولید فیلم خارجی در ایران همچون فیلم
«کاروانها»، لفت و لیسهای کارمندان این شرکت در اینگونه پروژههای عظیم
مطلع نباشد؟ آن هم در دوره ای که بسیاری از مردم این سرزمین با گرسنگی شب
را به صبح سپری میکردند.
نکته سوم: در سال 1353 کارگردانی به نام «خسرو هریتاش» فیلمی باعنوان
«برهنه تا ظهر با سرعت» میسازد، فیلمی که رژیم از نمایش آن بخاطر افراط در
صحنههای برهنگی آن، به مدت سه سال جلوگیری میکند. همزمان با اکران این
فیلم در سال1356 «بهمن فرمانآرا» به عنوان تهیهکننده با این کارگردان
فیلم «ملکوت» را کلید میزند. «بهمن فرمانآرا» باید سپاسگزار دستگاه
اطلاعاتی رژیم پهلوی باشد چرا که این فیلم پس از به نمایش در آمدن در
پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم تهران توقیف می شود. فیلمی که عملاً
باورهای مذهبی ملت مسلمان ایران را نشانه گرفته بود. کارگزاران فرهنگی رژیم
پهلوی که پیش لرزههای انقلاب اسلامی را احساس کرده بودند، از ترس اعتراض
متدینین و روحانیت آگاه، از انتشار فیلم خود ساخته جلوگیری میکنند. فیلمی
که اکران آن بیشک میتوانست دو سال بعد «بهمن فرمانآرا» به عنوان متهم در
دادگاههای انقلاب به پشت میز محاکمه بنشاند!
نکته چهارم: تهیهکننده فیلم «در امتداد شب» میگوید: «هدف ما از ساختن «در
امتداد شهر»، یک فیلم استاندارد پُر فروش و حرفهای بود. به «حسین
رجائیان» گفتم آدم با گوگوش فیلم بسازد و ضرر کند، مثل این است که قاچاقچی
باشد و بدهی هم بالا بیاورد! اصلاً منطقی نیست که چنین اتفاقی بیفتد. قصه
را من پیشنهاد کردم و فیلمنامه بر اساس آن نوشته شد.»
این فیلم به کارگردانی «پرویز صیاد» و تهیهکنندگی «بهمن فرمانآرا»
همزمان با خیزش مردم مسلمان ایران علیه رژیم منحوس پهلوی در سینماهای کشور
در سال 1356 اکران میشود. این فیلم نمونه فیلمی مستهجنی است که باعث خشم
جوانان انقلابی میشود، خشمی که در سال 57 به آتش کشیده شدن سینماها منجر
میشود. حضرت امام خمینی (ره) مبتنی بر نمایش این گونه فیلمها بود که
فرمودند: «ما با فحشا مخالفیم نه با سینما».
سرمایهگذاری بر بدن برهنه «فائقه آتشین» نه تنها سود قابل توجهی را برای
ایشان در پی دارد که همان سال به پاس همسویی با سیاستهای فرهنگی رژیم این
فیلم همراه با تعداد دیگری از فیلمها، مورد عنایت وزارت فرهنگ و هنر قرار
میگیرد.
«هاشم خردمند» رئیس وقت امور سینمایی وزارت فرهنگ و هنر در گفتوگو با
روزنامه اطلاعات مورخ 9مرداد 57 به کمک مبلغ 4133720 ریالی به این فیلم
اشاره دارد. اگر امروز به زعم «بهمن فرمانآرا» به دلیل انحلال خانه سینما
سیمرغهای بلورین ایشان گل آلوده شده است و مستحق عودت آنها است، بیتردید
دریافت امثال این پول در آن زمان به خون آلوده است. آلوده به خون صدها
شهیدی است که بر اثر اصابت گلوله مزدوران شاه، خونشان هر روز بر خاک مقدس
این سرزمین ریخته میشد. آیا بهتر نبود «بهمن فرمانآرا» این گونه
دریافتیهایش را در اعتراض به کشتار جوانان این دیار به رژیم منحوس پهلوی
باز پس میداد؟
و اما نکته آخر: گرچه 32 سال تاخیر شده است اما هنوز برای استیفای حقوق به
یغما رفته این ملت دیر نیست. انتظار میرود مدعیالعموم باید پرونده سوء
استفاده افرادی را که در شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران به اسم کار فرهنگی
به دلالی زنان بازیگر هالیوود می پرداختند و به اسم تولید مشترک با
کمپانیهای خارجی میلیاردها تومان پول ملت ستمدیده ایران را به غارت
میبردند، با فیلمهایی که مصداق ترویج فحشا است جیبهای خود را از مال
حرام پر میکردند و با ساخت فیلمهایی که هدف از تولید آنها تخریب باورهای
دینی و مذهبی ملت مسلمان ایران بود نهایت سرسپردگیشان را به رژیم منحوس
پهلوی ابراز میداشتند، برای رسیدگی در قوه قضائیه آماده کند تا بدین ترتیب
حداقل بخشی از خیانتهای این جماعت قدر ناشناس در تاریخ فرهنگ این کشور
ثبت و ضبط گردد.