به گزارش پایگاه 598، الزامات نهگانهی رهبری که الحاق بر تکالیف نهگانهی مجلس مصوب 21 مهر 1394 تحت عنوان «اقدام متناسب و متقابل جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» و ملاحظات دهگانه ذِیل مصوبهی جلسهی 634 شورای عالی امنیت ملی مورخ 19/5/94 صادر شده است نشاندهندهی موافقت مشروط مقام معظم رهبری و اقدامات محتاطانه مسئولان نسبت به ترفندها، برنامهها، اقدامات و راهبردهای دشمن در دورهی پسابرجام از یکسو و شکافها و تفاسیر گونهگون و متباین از نحوهی اجرای برجام و موارد الحاقیه به آن است.
آنچه مشخص است غرب و مشخصاً ایالاتمتحده آمریکا از شروع روند مذاکره با ایرانیان علاوه بر رسیدن به منافع کوتاهمدت خود –نظیر ختم پرونده هستهای در افکار عمومی و رسانهای آمریکا، استفاده ابزاری به جهت استفاده در انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا، شکستها و درگیریهای آمریکا در غرب آسیا و ...- به دنبال هدف درازمدت خود یعنی نفوذ در صحنهی سیاسی-عمومی خود در ایران بودند. آیت آ... خامنهای این قضیه را در سخنرانیهای متعدد بارها گوشزد نمودهاند: «به دنبال چیزی به نام مذاکره با ایراناند. [اما] مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیهی هستهای به دلایل مشخص که مکرر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردهایم بروند مذاکره کنند [1] ... امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البته کماهمیتترین آن نفوذ اقتصادی است و ممکن است که جزو کماهمیتترین [هم] نفوذ امنیتی باشد». [2]
در یک برآورد از رویهی غرب و بهخصوص مقامات آمریکایی، برخی از لایههای پنهان اهداف غرب از مذاکره با ایران بیشتر مشهود میشود. همانطور که جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره، اهدافی را تعیین کرده بود، غرب به رهبری آمریکا نیز اهدافی برای مدیریت جمهوری اسلامی و مهار آن مدنظر قرار داده بود که جلوگیری از «استقلال کشور بهعنوان یکی از شاخصهای انقلاب»، «تقویت شبکهی حامیان غرب در ایران و ایجاد فضای چندقطبی در جامعهی ایران»، «جلوگیری از نفوذ بینالمللی ایران»، «جلوگیری از تبدیل شدن ایران بهعنوان یک الگوی جدید نظام سیاسی»[3]، «شکست در ادامه روند برجام و مقصر جلوه نمایاندن ایران به جامعهی بینالملل» و... ازجملهی آنها است.
در این زمینه ابزارهای بسیاری وجود دارد که آمریکا با تمسک به آنها قصد دارد که نفوذ خود را پایهگذاری و تدریجاً به اهداف برنامهریزیشده خود دست یابد از جمله: استفاده از تحریم و حفظ ساختارهای تحریم، امتداد و گسترش مذاکرات هستهای به دیگر مباحث مورد دغدغه آمریکا از جمله سلاحهای کشتارجمعی، حقوق بشر، تروریسم و...، استفاده از الگوهای چندلایه در مذاکرات بهمنظور نیل به اهداف خود و اقناعسازی طرف مقابل، استفاده از مکانیسم ماشه و تمسک به ظرفیتهای مغفول مانده در سند برجام و... . روند رو به گسترش سلسله اختلافهای ایران و آمریکا گویی تمامی ندارد و آمریکا در این باب جز به تغییر حکومت در ایران در اولویت اصلی و برتر و در اولویتهای بعد اقناع و انطباق سازی منافع بهصورت گامبهگام و تدریجی از طریق مذاکرات پیدرپی و قدرت نرم به چیز دیگری فکر نمیکند.
مقام معظم رهبری در بند 2 الزامات 14گانه اجرای برجام به همین نکته اشاره میکند و خطاب به مقام ریاست جمهوری میفرمایند: «جنابعالی با سابقهای چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی، طبعاً دانستهاید که دولت ایالات آمریکا، در قضیّهی هستهای و نه در هیچ مسئلهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند ... صاحبنظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بهوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیادهطلبی و دستاندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوریهای قرونوسطایی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملّت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمده ای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالاتمتحدهی آمریکا را بر ضد جمهوری اسلامی، برای آنان اجتنابناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامیکه جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت». [4]
در ادامه به دو گزینهای که غرب و در رأس آنها آمریکا تمسک میجویند تا نفوذ سیاسی-اقتصادی خود را در کشور گسترش دهند و ارتباط معنایی آنها با الزامات نهگانه رهبر در برجام را بررسی میکنیم.
تحریمها و حفظ موقعیت ساختاری آنها:
محمدجواد ظریف وزیر خارجهی کشورمان طی مصاحبهای با مجله دیپلماتیک در باب موضوعیت تحریم ابراز داشتند: «اگر تحریمها را بررسی کنید میبینید که تئوری تحریم به دنبال این است که بین قدرت و جامعه فاصله ایجاد کند و جامعه نسبت به قدرت حاکمه واکنش نشان دهد؛ وگرنه هدف تحریم نیست که فشار اقتصادی به گروهی وارد کند. میخواهد این فشار اقتصادی منجر به یک رفتار سیاسی بشود و این رفتار سیاسی بر هیئت حاکمه فشار بیاورد ... در واقع هدف تحریم، تغییر رژیم است. در واقع تغییر رفتار از طریق یک فشار بر رژیم که بیشتر هم به تغییر رژیم میانجامد». هدف تحریمها این است که از طریق کارکردی دوگانه منجر به تغییر رفتار ایران شود. از یکطرف به تعبیر هیلاری کلینتون در پی «تغییر محاسبات نخبگان جامعه» است و از طرف دیگر با فشار به مردم در پی نارضایتی عمومی و آشوب داخلی است. [5]
با توصیف ذکرشده، غرب از اهمیت تحریمها بهخوبی آگاه است و قصد ندارد پس از برجام این حربه دیپلماسی خود را حذف نماید. حذف تحریمها مهمترین دلیل دولت دکتر روحانی برای آغاز مذاکره بود و چگونه گزینهای که پیشران مذاکرات و فرجام برجام بود به دست آمریکا حذف شود. بهزعم آمریکا و غرب، تحریمها نقطهضعف و موضع آسیب ایران محسوب میشود بنابراین میشود با تسری این موضوع به دیگر موارد اختلافی همچون تروریسم، امنیت رژیم صهیونیستی، حقوق بشر، سلاحهای کشتارجمعی، موشکهای بالستیک و ... روند مذاکرات و عقبنشینی حاصل از آن را آغاز نمود. قطعنامه 2231 و بند «بازگشتپذیری تحریمها» اولین آوردگاه غرب برای حفظ ساختار تحریمها محسوب میشد. «آدام زوبین» مدیر اداره کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC) در سخنرانی خود در موسسه واشنگتن از ابقای تحریمها سخن گفت و تأکید کرد که عملاً فشار تحریمها پس از برجام بیشتر خواهد شد نه کمتر.
«در چارچوب برجام بیش از دویست شخص حقیقی و شرکت مرتبط با ایران از جمله شرکتهای مهم در حوزهی نظامی، مهندسی و انرژی در فهرست OFAC باقی خواهد ماند. تحریمهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هرکدام از نهادهای وابسته به آن نظیر بنیان تعاون سپاه، قرارگاه خاتمالانبیا، شرکت نفت و گاز سپاه (سپانیر)، خط هوایی ماهان، بانک صادرات و دویست نهاد و شرکت دیگر پابرجا خواهد ماند. تحریمهای آمریکا علیه ایران تقریباً مثل امروز دستنخورده باقی خواهد ماند. سرمایهگذاریهای شرکتهای آمریکایی کماکان در ایران ممنوع است و ایران نمیتواند در بانکهای آمریکایی حساب باز کند یا حتی دسترسی لحظهای داشته باشد. پیشینه تحریمهای آمریکا به مدتها پیش از مطرحشدن برنامهی هستهای ایران بازمیگردد و پابرجا خواهد ماند. علاوه بر این همه تحریمهای ایران مرتبط با حمایت ایران از تروریسم، فعالیتهای برهم زننده ثبات در منطقه، توسعه موشکی و نقض حقوق بشر پابرجا خواهند ماند». [6]
روند حفظ تحریمها بسیار جدی است. در قطعنامه 2231 در بند هشتم از بخش «لغوها» در متن اصلی قطعنامه دربارهی تحریمها آمده است «شورای امنیت تصمیم میگیرد که تحت بند 41 منشور ملل متحد، 10 سال پس از روز پذیرش برجام که در سند برجام تعریف شده است، تمام تمهیدات این قطعنامه لغو گردند و هیچکدام از قطعنامههایی که در زیر پاراگراف a از پاراگراف 7 گفته شد (اشاره به لغو مشروط 7 قطعنامه شورای امنیت دربارهی مسئله هستهای) نباید اجرا شوند. در این زمان، شورای امنیت به رسیدگی به مسئله هستهای ایران پایان میدهد و گزینه «عدم اشاعه» از فهرست مورد توجه شورای امنیت خارج میشود». [7]
بنابراین میبینیم بر اساس نص صریح قطعنامه 2231 ساختار تحریمها به مدت 10 سال باقی میماند و این زمان بسیار برای شیطنتها و بهانهجوییهای غربی مهم خواهد بود تا با کوچکترین بهانه تمام 7 قطعنامه شورای امنیت را بازگردانند. لذا همین مطلب دغدغهی رهبر معظم انقلاب نیز است و ایشان در بند یک از «الزامات اجرای برجام» توصیه فرمودهاند: «لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل، تدارک شود... باید تصریح شود این تحریمها بهکلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است» و در بند 2 «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد». [8]
مذاکرات و پایان باز آن:
مذاکره یکی از مهمترین ارکان دیپلماسی است که دو یا چند کشور برای رسیدن به منافع و فهم مشترک به آن تمسک میجویند. اما مذاکره همیشه به معنای حل مشکلات طرفین و رسیدن به نقطه نظرات مشترک نیست. زمانی که یک طرف وانمود میکند که مذاکره میکند اما بهطور پنهان هیچ قصدی برای مصالحه نداشته باشد، آنطرف با نیت بدی در حال مذاکره است. نیت بد مفهومی است در تئوری مذاکره که بهوسیله آن گروهها وانمود میکنند که برای رسیدن به حل اختلافات در حال استدلال کردن هستند اما هیچ قصدی برای انجام این کار ندارند. [9] در راهبرد مذاکراتی آمریکا دو لایه نهفته بود. لایه پنهان و لایه آشکار. در لایه پنهان هدف آمریکا فشار به ایران برای تسلیم در برابر درخواستهای آمریکا بود. سه محور در لایه آشکار جهتگیری شده بود. محور اول ابزار فشار به ایران بود که به موضوع تحریمها محول شده بود. محور دوم بهانهی فشار برای حل موضوع هستهای بود که بهزعم غربیها به دغدغهی سلاح اتمی در ایران نسبت داده میشد و محور سوم شیوهی تسلیم کردن ایران بود که مذاکره این کار را انجام میداد. [10]
آمریکا و کشورهای غربی در مذاکره قصد داشتند ایران را به قبول درخواستهای خود وادار کنند. آمریکا در ابتدا از طریق سلطاننشین عمان اعلام کرده بود که قصد مذاکره دارد و آماده حذف تحریمهای ایران است. با شروع مذاکرات اقناعسازی تدریجی هیئت مذاکرهکننده ایرانی، در دستور کار آمریکا قرار گرفت. غربیها قصد داشتند با طولانی کردن مذاکرات و فرسایشی کردن آن، ظرفیتها و نقاط قوت و اتکا ایران را در منطقه تحلیل برده و در صورت انصراف ایران از مذاکرات، ایران را مقصر شکست مذاکرات در جامعهی بینالملل اعلام نمایند.
هدف اصلی در مذاکرات پایان ندادن مذاکرات است. آمریکا مذاکرات را به بحثهای حواشی و موضوعات چالشی میکشاند و برای هرکدام از موضوعات مذاکرات، مذاکره دیگری طلب میکند. انسداد و ختم مذاکرات به موضوع و نقطهی مشترک بهمثابهی پایان چانهزنی و ابهامات رفتاری و اتخاذ تفسیری واحد از گفتگوی بین طرفین است.
آمریکا سعی دارد با ادامه مذاکرات و طرح موضوعات بیپایان که هرکدام مذاکرهای برای مذاکرات بیشتر طلب میکند قصد دارد تفسیر واحدی از متن مذاکرات بروز ندهد و موضوعات مورد بحث را به دلخواه خود تفسیر کند. بهعنوان نمونه آمریکا اجرای برجام را مانعی برای تشدید تحریمها در دیگر مسائل نظیر حقوق بشر و تروریسم نمیداند؛ نظام دسترسی و بازرسیهای توافق شده را یک مسئله اطلاعاتی میداند تا یک مسئله پادمانی؛ اجرای برجام را از سوی ایران نه مطابق با هدف مذاکره بلکه نوعی اعتمادسازی درازمدت از سوی ایران میداند لذا حفظ زیرساخت تحریمها را لازم میداند و دولت آمریکا پیشاپیش خود را برندهی هرگونه منازعه تفسیری دربارهی متن میداند چراکه عقیده دارد ایران هرگز در استفاده از هیچیک از مکانیسمهای داوری مندرج در برجام یا قطعنامه 2231 موفق نخواهد بود [11] نمونهی دیگر از تفسیرهای دلبخواهانه در بحث افزایش توان غنیسازی ایران که در آنطور که در متن برجام آمده «افزایشی معقول» نام برده شده است، که این نه یک مفهوم کمی که مفهومی قابل تفسیر است. [12]
تفاسیر دلبخواهانه آمریکاییها همچنین مورد توجه رهبر انقلاب اسلامی بوده بهطوریکه در بند 8 نامه الزامات اجرای برجام اعلام نمودهاند: «توجه شود که در موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل موردقبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است».*
منابع:
1- سخنرانی آیت آ... خامنهای در دیدار اقشار مردم، 18 شهریور 1394، قابل دسترسی در:
www.farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=6592
2- سخنرانی آیت آ... خامنهای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 25 شهریور 1394، قابل دسترسی در:
www.farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=6592
3- رضا رحمتی، گزینه نفوذ؛ نقشهی جدید آمریکا، 31 مرداد 1394، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت آ... خامنهای (مدظلهالعالی)، قابل دسترسی در:
www.dsrc.ir/view/article.aspx?id=11129
4- متن نامه رهبر انقلاب به رئیسجمهور دربارهی الزامات اجرای برجام، 29 مهر 1394
5- مصطفی محمدی، بهانهی هستهای برای تغییر رفتار ایران، اندیشکده تبیین راهبردی، 31 شهریور 1394، قابل دسترسی در:
www.tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-item
6- وبسایت ایران هستهای، آمریکا چگونه پس از توافق، رژیم تحریمها علیه ایران را حفظ خواهد کرد؟، 30 شهریور 1394، قابل دسترسی در:
www.tabyincenter.ir/index.php?rasad/strategic-monitoring
7- صادق قربانی، نگاهی به قطعنامههای شورای امنیت؛ بازگشت تحریمها، محدودیتهای موشکی و گزارشهای دورهای، خبرگزاری فارس، 27 تیر 1394، قابل دسترسی در:
www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940426000685
8- متن نامه، پیشین
9- ویکیپدیا، مذاکره، قابل دسترسی در:
www.fa.m.wikipedia.org/wiki
10- هفتهنامه خط حزب آ...، تله مذاکره، شماره چهارم، هفته اول، آبان 94، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت آ... خامنهای (مدظلهالعالی)، ص 2
11- مهدی محمدی، پایان کار در واشنگتن، آغاز راه در تهران، وطن امروز، قابل دسترسی در اندیشکده تبیین راهبردی، 30 شهریور 1394
www.tabyincenter.ir/index.php?rasad/strategic-monitoring
12- صادق قربانی، چرا شروط 9 گانه باید رعایت شود؟، خبرگزاری فارس، 3 آبان 1394، قابل دسترسی در:
www.ahira44.blogsky.com/1394/08/03/post-477/
* محمد سلامی استاد؛ دانشآموخته کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا از دانشگاه علامه طباطبایی/
پایگاه تحلیلی تبیینی برهان