به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، در حالیکه رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشتر (و پس از توافق هسته ای) در سخنان مهمی مذاکره با امریکا را ممنوع اعلام کرده است، اما تیم سیاست خارجی دولت بدون توجه به فرامین ایشان باز هم بهانه ی جدیدی برای گسترش روابط با شیطان بزرگ دست و پا کرده است. رهبر انقلاب در تاریخ 15 مهرماه سال جاری صریحا فرمودند: ”مذاکرهی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ. تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند... مذاکرهی با آمریکا ممنوع است به خاطر ضررهای بی شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد."
این خطاب صریح و بدون ابهام بود، به گونه ای که بلافاصله و به سرعت و به صورت وسیع در رسانه های خارجی منتشر گشت. به نظر می رسید کشورهای خارجی پیام رهبر را بلافاصله درک کردند اما این فقط دولت ایران بود که از این قاعده مستثنی شد! دولت که ظاهرا فقط برای پیشبرد اهداف خویش بر سياست يک بام و دو هوا رویه خود را ادامه می دهد طبق معمول گذشته (مثلا در موردی مانند عبور از خطوط قرمز صریح رهبری نظام) به کار خویش مشغول شد و فراموش کرد که سلاح توجیه همیشه کارگر نیست!
بدین ترتیب دولت دعوت برای پیوستن به مذاکرات آمریکا، روسیه و اروپا درباره آینده سوریه را پذیرفت و اینگونه بود که محمد جواد ظریف عصر (7 آبان) وارد وین شد تا گفتگوهایی را پیرامون آینده ی سوریه، مسئله ی برجام و ”برخی موضوعات دیگر" با همتای امریکایی خود داشته باشد.
لازم به ذکر است که
امریکا بسیار بیشتر از هر کشور دیگری به این گفتگوها نیاز دارد. با گسترش نفوذ
روسیه در مسائل مربوط به منطقه ی استراتژیک غرب آسیا، و موفقیت های چشمگیر ارتش
این کشور در انهدام مواضع داعش با کمک دولت قانونی سوریه، و با تاکید بر روی کار
ماندن بشار اسد، امریکا که سالهاست شعار واهی تلاش برای از بین بردن تروریسم را
لقلقه ی زبان کرده است، برملا شدن دروغ های خود را نزدیک دید.
امریکا مدت هاست ادعا دارد در عراق و سوریه برای از بین بردن داعش تلاش می کند اما تا کنون نه تنها موفقیتی کسب نکرده است بلکه اوضاع این مناطق روز به روز به وخامت بیشتری می گرایید. از این رو و پس از موفقیت های ارتش روسیه که در مدت زمان کوتاهی توانست بخش های وسیعی را از محاصره و تصرف نیروهای داعش –بدون تلفات غیرنظامیان- خارج کند کاخ سفید لازم دید تا باز هم به دنبال راهی باشد که بتواند از آن طریق جای خود را در تصمیم گیری های سیاسی منطقه استحکام بخشد.
اکنون همه به خوبی می دانند علت عدم توفیق امریکا در شکست داعش این بود که اصولا این کشور تمایل حقیقی و قلبی به از بین بردن وحشی های داعشی نداشت. عملکرد روسیه به خوبی نشان دهنده ی این مسئله است زیرا برخلاف کاخ سفید، ادعاهایش را به خوبی عملی کرد. از سوی دیگر امریکا در حالی به گفتگو با ایران درباره ی آینده ی سوریه تمایل نشان می دهد که در رفتاری متناقض، جمهوری اسلامی را حامی تروریسم معرفی می نماید! بدین ترتیب افکار عمومی داخلی این پرسش را از دولت دارند که با چه توجیهی گفتگو با کشوری را پذیرفته اید که اولا تمایل حقیقی به رفع مشکلات سوریه ندارد و ثانیا در ادعاهای خود در رابطه با کشورمان نیز دچار تناقض است یعنی تمایل به گفتگو با یک کشور حامی تروریسم برای از بین بردن تروریسم!
اینگونه است که
حساسیت ها درباره ی مذاکره ظریف با امریکا بالا می رود زیرا ترس از این مسئله وجود
دارد که مانند ماجرای کشتی حامل اقلام بشردوستانه، با یک گفتگوی دوجانبه کوتاه و ساده
اتفاقاتی بیفتد که توجیهی برای آن وجود ندارد! جان کری در مرداد ماه سال جاری در جمع
اعضای شورای روابط خارجی آمریکا به گفتگوهای خود با محمد جواد ظریف درباره مسایل غیر
هسته ای طی دو سال گذشته اشاره کرده و جلوگیری
آمریکا از ارسال کشتی حامل کمک های مردمی ایران به مردم یمن را نمونه ای موفق برای
این مساله توصیف کرده بود: ”چند ماه پيش كه يك محموله از سوي ايران راهي يمن بود، خيلي زود با همتاي خود تماس
گرفتم و گفتم كه اين امر ميتواند باعث يك رويارويي جدي شود و ما آن را تحمل نميكنيم.
وي نيز در مدت زماني بسيار كوتاه با من تماس گرفت و گفت قرار نيست اين محموله به زمين برسد يا از آبهاي بينالمللي خارج شود و بعد راهي كشور خودشان شد. ما محموله سلاح ايران را كه راهي سودان بود تا بعد به دست حماس برسد، دنبال كرديم. از اين رو، ما تلاشهاي عمدهاي را دنبال ميكنيم و به صورتي چشمگير، اين تلاشها را عقب راندهايم تا از اين دست فعاليتها جلوگيري شود."
اما تایمز به موضوعی اشاره کرده است که نگرانی ها را بیشتر از قبل افزایش می دهد. تحلیلگر مقاله ی روزنامه ی تایمز با اشاره به حضور اعضای تیم مذاکره کننده ی ایران در این گفتگوها می نویسد: ”عجیب است که ظریف یک تیم قوی را برای مذاکراتی اینچنینی به همراه خود آورده است: عراقچی، تخت روانچی، و عبداللهیان!" وی سپس به نقش ظریف در مذاکرات امریکا و برخی گروه های مردمی افغانستان در سال 2001 اشاره کرده و به نقل از جیمز دابینز می نویسد: ”این ظریف بود که به نمایندگی از امریکایی ها با یونس قانونی (رهبر اتحاد ضد طالبان در شمال افغانستان) صحبت کرد و مقاومت او را برای سهم خواهی از دولت آینده افغانستان شکست و اینگونه بود که مسیر برای به قدرت رسیدن رئیس جمهور مورد نظر امریکا یعنی حامد کرزای هموار شد!"
اگرچه در آن زمان از ظریف به عنوان یک دیپلمات برجسته یاد شد که مذاکرات را به سرانجام رساند اما نتیجه ی آن مذاکرات چه شد؟ نتیجه اینگونه رقم خورد که دولتی وابسته به امریکا در افغانستان بر سر کار آمد که به حضور ارتش امریکا در همسایگی این کشور مشروعیت داد. اندکی پس از آن ماجرا، امریکا بدون توجه به نفعی که نماینده ی ایران برای کاخ سفید داشت، ایران را محور شرارت نامید!
حال باید پرسید آیا امریکا باز هم به دنبال سوء استفاده از حضور ایران در مذاکرات است؟ ایا ایران از جانب امریکا از روسیه خواهد خواست تا نقش خود را در سوریه کمرنگ تر کند؟ تایمز در ادامه به تاثیر این مذاکرات در روابط ایران و عربستان اشاره کرده و مدعی می شود: ”ایران عمیقا به دنبال این است تا روابط خود را با عربستان عادی کند! نتیجه ی این مذاکرات و سرنوشتی که برای سوریه رقم خواهد خورد سرنوشت روابط ایران و عربستان را نیز تا حدود زیادی مشخص خواهد کرد."
اینگونه است که نگرانی رهبر انقلاب اسلامی از نفوذ امریکا از راه مذاکره رنگی عینی به خود می گیرد.