در پس خوشحالی که از نامه ی قاطع رهبر معظم انقلاب در خنثی کردن تبلیغات کاسبان برجام بوجود آمده، حقیقت تلخی هم وجود دارد.
رهبر معظم انقلاب مکررا خطوط قرمز نظام را در توافق هسته ای به طور عمومی اعلام کرده بودند ولی تیم مذاکره کننده موفق به رعایت آنها نشدند؛ در مرحله بعد علیرغم تبلیغات وسیع دولت و پیغام های تبریک و راه اندازی جشن های تصنعی، رهبری ظرفیت های قانونی نظام از جمله مجلس را برای رفع نواقص و برگرداندن برجام به محدوده خطوط قرمز فعال کرد که متاسفانه آنهم به سرانجام مدنظر رهبری نرسید.
لذا ناچارا ایشان شخصاً ورود کردند و عموم نکاتی را که منتقدان و کمیسیون ویژه تاکید کرده بودند و هواداران دولت و آقای لاریجانی به آنها بی توجهی نشان دادند، در قالب شروطی ۹ گانه مورد تاکید قرار دادند.
ابهامات، ضعف های ساختاری و موارد متعددی که در متن برجام وجود داشته، موجب شد تا رهبر معظم انقلاب اجرای این متن را مشروط به ۲۸ شرط شامل ۱۰ شرط شورایعالی امنیت ملی، ۹ شرط مجلس و ۹ شرط مد نظر خود بدانند، تا بواسطه اجرای این شروط، بنا بر متن ابلاغیه معظم له، از "خسارتهاي بزرگ برای حال و آيندهي كشور " جلوگیری شود.
این در حالی است که علاوه بر شروط اعلام شده توسط رهبر انقلاب، ایشان "مراقبت دقيق و لحظه به لحظه" نسبت به این نقاط ضعف ساختاری را نیز برای جلوگیری از ضربه زدن برجام به منافع ملی ضروری دانسته اند.
اکنون سؤال مهم این است دولتی که نتوانست در مذاکرات و زمانی که هیچ تعهدی انضا نشده خطوط قرمز و دلواپسی های رهبری را رعایت کند، آیا می تواند در اجرای یک معاهده ی منعقد شده، الزامات ابلاغ شده را رعایت کند؟!