به گزارش پایگاه 598، روز آنلاین در مطلبی به
قلم یکی از آشوبگران فراری نوشت: پیامد برجام، مجموعهای از بیم و امیدها
را پیشروی جنبش دموکراسیخواهی در ایران قرار میدهد. یکی از مسائل مهم که
میتواند تاثیرات مثبت برجام را ماندگار سازد و از حالت میرا و مقطعی خارج
سازد، پیوند خوردن آن با به حاشیه راندن راهبرد سیاست خارجی دشمن محور
است. رهبری و نیروهای افراطی حکومت با این تصور و اراده در نهایت برجام را
پذیرفتند و زمینه شکلگیری آن را فراهم ساختند که یک استثنا و اتفاق مقطعی
در چارچوب مصلحتسنجی باشد و نقطه عطفی در تغییر مناسبات خارجی حکومت نشود.
از این رو (آیتالله) خامنهای به صورت جدی تاکید میکند که توافق هستهای
به معنای نادیده گرفتن دشمنی ذاتی نظام سیاسی آمریکا با جمهوری اسلامی
نیست و کماکان آمریکا شیطان بزرگ است.
نویسنده
میافزاید: دولت روحانی تاکنون در مقابل این سیاست رویه منفعلی داشته است
و عملا برجام به معنای زیر سؤال رفتن پایهای سیاست خارجی افراطی و دهه
شصتی نگشته است. درواقع دولت روحانی میکوشد بدون چالش راهبردی با دیدگاه
رهبری در سیاست خارجی با قرائتی پراگماتیستی رویکرد دفاعی در پارادایم
سیاست خارجی دشمن محور را دنبال کند. به بیان صریحتر اعتدالیها و در راس
آنها روحانی اشتراک راهبردی با رهبری دارند و اختلافاتشان در عرصه
بینالمللی در سطح تاکتیک و روشها است. آنها هم غرب را دشمن میپندارند
پیامد این رویکرد تبعات منفی سنگین دارد و اجازه پایداری تاثیرات مثبت
برجام را نمیدهد و آن را به وقفهای مقطعی و یا ترمزی در مقابل سیاست
خارجی تنزل میدهد.
روز آنلاین ادامه میدهد: روحانی و ظریف
نمایندگان اصلی رویکرد آشتیطلبی و صلح با دنیا نیستند ] !؟[ بلکه در بین
بلوک قدرت و جناحهایی که امکان سیاستورزی رسمی دارند معتدل محسوب
میشوند. اگرچه این عامل به شکل ساختاری مسیر استفاده از برجام برای گذار
از سیاست خارجی ایدئولوژیک را با دشواریهایی مواجه کرده، اما حالت
بازدارنده کامل ندارد و نیروهای جامعه مدنی و مدافعان صلح و مدارا با جامعه
جهانی میتوانند از فضا برای عقب راندن بیشتر سیاست خارجی ضدآمریکایی
استفاده کنند.
اختلافات تاکتیکی و نه چندان پردامنه بین
روحانی و حاکمیت میتواند ناخواسته فضاهایی برای تضعیف دشمن محوری در سیاست
خارجی ایجاد کند.
«ع-الف» در پایان مینویسد: جریان مخالف
حکومت در دوره پساتوافق هستهای باید حاملان واقعی خود را سازمان داده و
حرکت منسجمی برای جلو بردن این رویکرد و تعمیق آن در عرصه سیاسی راه
بیاندازد. روشن شدن تمایز بین کسانی که تاکتیکی و عملگرایانه با این
رهیافت در سیاست خارجی همراه شدهاند با کسانی که به لحاظ راهبردی به آن
باور دارند، نکتهای کلیدی است. در غیر این صورت در فضای غبارآلود و آشفته
کنونی ممکن است تجربه آزاد کردن گروگانهای آمریکایی و پایان جنگ تکرار شود
که نتوانستند تاثیر پایداری در زمینه پایان دادن به الگوی سیاست خارجی
ستیزهجو داشته باشند. و دوباره دیدگاههای تقابلی و مبتنی بر ماجراجویی در
قالبهای جدیدی بازسازی شدند. مفاد نامه (آیتالله) خامنهای به روحانی
درباره برجام و هیاهویی که دلواپسان با طلبکاری راه انداختند و برجام را
نوعی توافق بد جلوه دادند، نطفه بازگشت دوباره غربستیزی تهاجمی بر ریل
سیاست خارجی است. زمان اندک است و تداوم روند کنونی بدون هوشیاری و استفاده
به موقع و هدفمند باعث میشود این فرصت نیز از دست برود.
با
عنایت به اینکه نویسنده با این تحلیل از مزدبگیران دون پایه مراکز جاسوسی
آمریکا به شمار میرود، میتوان تحلیل وی را نوعی نشتی بشکه درباره تلقی و
توقع آمریکاییها از دوره به اصطلاح پسابرجام ارزیابی کرد.