کد خبر: ۳۴۷۳۲۰
زمان انتشار: ۱۱:۳۳     ۰۵ آبان ۱۳۹۴
به گزارش پایگاه 598، روزنامه وطن امروز نوشت: اگر در جامعه از هر کسی پرسیده شود مذاکرات هسته‌ای برای چه اتفاق افتاده بود، بی‌شک پاسخ خواهد داد «برای آنکه تحریم‌ها لغو شود.» این وعده‌ای بود که حسن روحانی در انتخابات و پس از آن به مردم داد و در چند نوبت از مذاکرات هم بر این نکته اشاره کرد که تحریم‌ها لغو شده یا می‌شود؛ که هر بار وعده خلاف واقع از آب درمی‌آمد.

همین ابهام و ضعف ساختاری در برجام باعث شد رهبر معظم انقلاب در نامه تاریخی ۲۹/۷/۱۳۹۴ به رئیس‌جمهور فرمودند: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریم‌های ظالمانه‌  اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدام‌های ایران موکول گردیده، لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف‌های مقابل، تدارک شود که از جمله‌ آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکا و اتحادیه‌ اروپا مبنی بر لغو تحریم‌هاست. در اعلام اتحادیه‌ اروپا و رئیس‌جمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریم‌ها به‌کلی برداشته شده است.

هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریم‌ها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌ نقض برجام است».

روحانی اما در جواب رهبر انقلاب نامه‌ای را نوشته که بیش از آنکه از موضع رئیس‌جمهور ایران باشد از جانب طرف مقابل مذاکره است. روحانی می‌گوید: «...الزاماتی که مقرر فرموده‌اید و نیز اصولی که در طول مذاکرات دشوار و افتخارآفرین، مورد تأکید حضرتعالی بود و همواره مورد توجه ویژه اینجانب و گروه مذاکره‌کننده بوده و خواهد بود...». حال سوال ایجاد شده این است که اصولا اگر الزامات و نکات مورد تاکید رهبری به انجام رسیده بود پس آن ۹ بند مورد نظر ایشان چه بود؟ اگر توجهات به حقوق ملت ایران در متن برجام به‌طور شفاف و دقیق وجود داشت که نیازی به تکرار آنها در تایید مشروط رهبر معظم انقلاب نبود؛ آنچه از تمام گزارش‌ها و تحلیل‌ها خروجی داده این بوده که برجام نتوانسته حقوق کشور را تضمین کند.

اما گزاره دیگر روحانی درباره تحریم‌ها آن است که «تحریم‌های ظالمانه اقتصادی، تجاری و مالی بین‌المللی یا یکجانبه‌ای که توسط شورای امنیت، اتحادیه اروپا و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران برقرار شده بود، رفع گردیدند». اینگونه سخن گفتن البته برای آنکه دلخوشی به اذهان عمومی داده شود خوب است اما کارشناسی و دقیق نیست کمااینکه این صحبت توسط رئیس‌جمهور پس از ژنو و لوزان نیز تکرار شد اما به واقعیت تبدیل نشد و اساسا گفتن این کلمات که با واقعیت فاصله بسیار دارد جز بالا بردن توقع از دولت و از بین رفتن اعتماد عمومی به روحانی پس از محقق نشدن وعده‌اش چیز دیگری نخواهد داشت.

روحانی در نامه خود آورده «در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۹۴ یعنی روز تصویب، رئیس‌جمهور آمریکا و شورای وزیران اتحادیه اروپا به‌صورت کتبی و رسمی برچیده شدن تمام تحریم‌های اقتصادی و مالی ظالمانه و غیرقانونی خود را در چارچوب تعهدات‌شان در برجام اعلام نموده و آن‌را به‌عنوان سند قانونی در روزنامه‌های رسمی خود منتشر کردند».

سوال اساسی از رئیس‌جمهور این است که آمریکایی‌ها در کدام سند اعلام کردند که «همه تحریم‌ها لغو خواهد شد». این گفته حتی براساس بیانیه‌ای هم که اوباما منتشر کرده صادق نیست چراکه براساس این بیانیه «تا زمانی که جان کری وزیر خارجه آمریکا تایید نکند ایران به طور کامل به تعهدات خود عمل نکرده است» تحریم‌ها لغو نخواهد شد.

از سوی دیگر آنچه روحانی به عنوان دستور کتبی اتحادیه اروپا و رئیس‌جمهور آمریکا درباره لغو تحریم‌ها در نامه خود آورده است نه لغو تحریم‌ها بلکه لغو دستورات اجرایی است، به‌عبارت دیگر این بیانیه‌ها هیچ تضمینی را برای لغو همه تحریم‌ها یا زیرساخت‌های آنها نمی‌دهد، دقیقا همان چیزی که در تایید مشروط خواسته شده بود.

دولت آمریکا طی ۲  سال گذشته و حتی پس از برجام تهدیدات بسیاری را علیه ایران انجام داده است که مبتنی بر متن برجام حتماً دولت‌های طرف مذاکره هم در حوزه گفتاری و هم تصمیم‌گیری و هم انتقال مفاهیم و بیان‌های مختلف به جامعه جهانی باید محتوای برجام را رعایت کنند و حق ندارند تهدید کنند و مبتنی بر این نکات، تهدیدات هر روزه آمریکایی‌ها ناقض برجام است و باید همه چیز متوقف شود؛ حال چرا رئیس‌جمهور که وعده رصد و تصمیم مقتضی برای واکنش نسبت به آن را داده در این مسیر قدم برنمی‌دارد خود جای سوال دارد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
بوسجین
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۰۰ - ۰۵ آبان ۱۳۹۴
۰
۰
می خواهید واقعا" بدانید یکی تغییرات ارزش ها که متاسفانه در عمل و هم در شعار در این 30 ساله انقلاب متاسفانه رخ می دهد مثلا" شما ربا را با کارمزد و.... در نهاد های دولتی و تاثیر ان در در زندگی مردم بررسی کنید قبح ان در حال از بین رفتن است و دیگر مسئولین جامعه توان الگو بودن خود را از دست داده اند و نمی توانند لنگر گاه تربیتی مردم باشند و رفتار انان به عرصه زندگی مردم کشیده و مانند دیدگاه اسلام در مورد زندگی مسئولین و اشرافیت و.......
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها