۱ـ
تأکیدات و تصریحات چندباره این موضوع از سوی رهبر معظم انقلاب حاکی از
اهمیت آن و اندیشیدن به عمق پیامدهای موفقیت احتمالی سناریوی نفوذ در صورت
کوتاهیهای داخلی برای مقابله با آن است که به دغدغه معظمله درباره آینده
انقلاب و نظام اسلامی مربوط میشود.
۲ـ جدیت آمریکاییها برای طراحیهای گوناگون در راستای محقق ساختن این
سناریو به بهانه مذاکره سیاسی نکته دیگری است که ایشان تلاش میکنند با این
تکرار و تأکیدها، اهمیت راهبردی آن را در راستای منافع و امنیت ملی
کشورمان برای مردم و بهویژه مسئولان جا بیندازند.
۳ـ تبیین موضوع و روشنگری نسبت به کژتابیها، کجفهمیها، شبهات و
پرسشهایی که ممکن است در ابعاد و زوایای مختلف این موضوع و مختصات نفوذ
دشمن در لایههای روشنفکری تولید و در بدنه جامعه تزریق شود، از دیگر
سویههای اهمیت تکرار و تأکیدها به شمار میآید؛ از اینرو، رهبر معظم
انقلاب اسلامی با انتقاد از عدهای سهلانگار و سهلاندیش در داخل که متوجه
ابعاد و عمق این موضوع نیستند و مذاکره حضرت علی(ع) با زبیر و حضرت امام
حسین(ع) با عمربنسعد را مجوزی برای توجیه مذاکره جمهوری اسلامی ایران با
شیطان بزرگ میدانند؛ نگاهی عوامانه به مذاکره به معنای امروز که همان
معامله است دانسته، معتقدان به آن را سادهاندیشانی میدانند که با اسلوبی
نادرست، تاریخ اسلام را تحلیل میکنند.
۴ـ ضرورت مراقبت از نفوذ دشمن به بهانه مذاکره و یافتن هندسه مقابله با
نفوذ دشمنان بهویژه آمریکاییها، در جاهایی که میتواند به مثابه بستر و
منفذ نفوذ دشمن به شمار آید و اولویتهای ما را دستکاری کند و تحت تأثیر
قرار دهد؛ از اینرو، لازم است اتاق فکرهایی در مراکز مطالعاتی و
سازمانهای دفاعی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شود و طرح و
سناریوهای مختلفی برای مقابله مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. بدون تردید
این تأکیدات از سوی فرمانده معظم کل قوا موتور محرکه این بررسیها خواهد
بود.
تشکیک در اصالت طرح نفوذ دشمن
با وجود جدیت دشمن، هنوز برخی دیرباوران داخلی با نگاه سیاسی، در اصالت
طرح نفوذ دشمن تشکیک وارد کرده، از الزامات و چرایی آن میپرسند. در واقع،
این دسته میخواهند در راستای سخن و راه خود که بیشتر تعامل جهانی را دنبال
میکنند و آن را در گرو ارتباطگیری با غرب و بهویژه کدخدای غرب، یعنی
آمریکا میدانند، بگویند سخن از نفوذ بر ادله و قرائنی استوار نیست و بیشتر
توهمی از یک توطئه جدید است، والّا اگر قرار است دشمنیها در فازی جدید به
اسم نفوذ پیگیری شود، اساساً چه لزومی داشته و دارد که غرب بر سر میز
مذاکره با ما بنشیند؟
در حالی که تحقیقاً مرکز ثقل بیانات رهبر فرزانه و کسانی که سناریوی نفوذ
را باور دارند، به همین محور و نکته برمیگردد. خروجی مراکز مطالعاتی غرب و
اتاقهای فکر آمریکایی مبنیبر ناکامی طرحها و اقدامات خصومتورزانه
پیشین غربیها در طول بیش از سه دهه از انقلاب، ضرورت تجدیدنظر در
راهبردها، سیاستها، برنامهها و تاکتیکهای آمریکایی، صهیونیستی و انگلیسی
را برای تصمیمگیران غرب وکاخ سفید مبرهن و قطعیالصدور کرده و آنها را به
لزوم «تغییر» در راهبردها، سیاستها و برنامههای جدید، بدون اینکه در
دکترین کلان آنها برای تغییر و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران دگردیسی
ایجادشده باشد، واقف ساخته است. با این حال میتوان به برخی از عوامل و
زمینههایی که سبب شد آمریکاییها با گزینش راه مذاکره بر سر مسئله
هستهای به بازطراحی هندسه نفوذ بیندیشند، پرداخت.
زمینههای بازمهندسی سناریوی نفوذ
فهم هوشمندانه سناریوی نفوذ آمریکا و غرب در ایران پسابرجام از سوی رهبر
معظم انقلاب و تبیین روشمند آن با ادبیات و گفتمانسازی و قدرت
اقناعکنندگی منحصربهفرد در میان مسئولان، نخبگان و توده مردم، امروز دیگر
تردیدی برای کسی نگذاشته که محور تازه سیاستهای راهبردی آمریکا معطوف به
نفوذ در لایهها و ساختارهای نظام طراحی شده و مسئولان و نخبگان باید به
فکر طراحی هندسه مقابله با نفوذ باشند. این در حالی است که کسانی یا
سازمانهایی که در داخل باید این بیانات را با تبدیل به سیاستها و
برنامهها در دستور کار قوای فائقه کشور قرار دهند و برای مقابله با نفوذ
دشمن طرح و ایده بدهند، نهتنها به روی مبارکشان نمیآورند، بلکه گویی به
ثقل استماع دچار شده و اساساً فریاد دیدهبان بیدار انقلاب اسلامی را هم
نمیشنوند و هیچ شواهد و قرائنی از سوی غربیها نمیبینند؛ چراکه همچنان
درب گشایش در سامان داخلی برای آنها بر روی همان پاشنه نگاه به بیرون و
تکیه بر تعامل با جهانی خلاصه شده در چند کشور غربی میچرخد و اگر سخنی
گفته میشود در خلافآمد این نگاه تنها از روی ناچاری است و اعتقادی به آن
نیست.
دشمنان انقلاب دیدند که بهکار بستن انواعی از سیاستها و برنامههای
تقابلی از تحریم و فشارهای اقتصادی تا انزواسازی سیاسی و خرابکاری امنیتی و
تخریب هویت اسلامی و ایرانی تا متزلزل کردن اعتقادی جوانان و جامعه ایران،
اگرچه آسیبهایی وارد کرد، اما در راستای اهداف اصلی از آنها طرفی نبستند و
نهتنها به غایت دکترین خود، یعنی تغییر نظام جمهوری اسلامی نائل نشدند،
بلکه نتوانستند حتی زمینههای تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران را در مسائل
داخلی و منطقهای هم فراهم کنند؛ زیرا غرب به محوریت آمریکا میخواست با
ایجاد موانع متعدد و خطرناک هزینههای توسعه و پیشرفت ایران را افزایش دهد و
از سوی دیگر، با تحت فشار تحریم و تهدید قرار دادن آن، ثبات سیاسی و امنیت
داخلیاش را دستخوش دگرگونی کند که خودکار از تحولات منطقهای و حمایت از
جبهه مقاومت کوتاه بیاید و به نشانه تسلیم بر سر میز مذاکرهای که از پیش
برندهاش معلوم بود، بنشیند، اما عالیترین مقام کاخ سفید عاجزانه در برابر
مقامات کنگره و رسانهها اعلام کرد تحریمها قادر به تنبیه و توقف روند رو
به پیشرفت فعالیتهای هستهای ایران نشد و شکست و ناکامیها مقدمه تغییر
سیاستها و راهبردها شد. اینبار با خدعه به سراغ تعامل آمدند و اینکه
اقتضای دنیای امروز تعامل است و دیپلماسی، خواستار وارد کردن ایران در
بازیهای منطقهای و جهانی شدند تا زمینههای نفوذ پنهان، بطئی و تدریجی در
ایران اسلامی را با نرمهای بینالمللی اقتصاد، بازرگانی، تعاملات فرهنگی و
دیپلماسی رسمی، پنهان و عمومی و سیاست به سبک غربی را فراهم کنند.
سطوح نفوذ و اهداف راهبردی آمریکا
در ادبیات رهبر معظم انقلاب، سناریوی نفوذ آمریکا در قبال جمهوری اسلامی
ایران در دو سطح داخلی و منطقهای سیاستگذاری شده و با عوامل و
پیشرانهایی قابلیت عملیاتیسازی و تحقق پیدا میکند. اتاقهای فکر و
اندیشکدههای آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی با مساعدت دلارهای نفتی
مرتجعان منطقهای و دشمنان انقلاب راهبرد ایجاد و گسترش پیشرانهای نفوذ و
ارتباطگیری با این عوامل را در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و
سایر حوزهها با هدف فتنهانگیزی در آینده در دستور کار خود قرار
دادهاند. آنها به خیال خام خود، تغییرات نسلی در ایران امروز، روند
جریانات غربگرا و پیر شدن استوانههای نظام اسلامی را از عوامل نفوذ سیاسی
میدانند که زمینههای مداخله در ایران زمان انتخابات همزمان پنجمین مرحله
مجلس خبرگان رهبری و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و تغییر ماهوی جمهوری
اسلامی ایران در فرایند دموکراتیک را فراهم میآورد. از اینرو، بازاندیشی
به تکرار فتنهای از جنس فتنه به محاق رفته ۸۸ با پوشش ترویج اصلاحات سیاسی
و اعتدال اجتماعی به توصیه مرکز امنیت آمریکای جدید در فهرست طراحیها و
بازمهندسیهای دشمنان قرار دارد.
سرمایهگذاری هدفمند جهت نفوذ اقتصادی، تغییر ذائقه ایرانی با بهبود ظاهری
فضای کسبوکار و تولید و اشتغال و مصرف و اقدام پیشدستانه برای جلوگیری از
شکلگیری اقتصاد مقاومتی با غنای بالا و نسخه بومی آن از دیگر توصیههای
مقامات و اتاقهای فکری آمریکا برای نفوذ اقتصادی است.
اما نگاه تیزبین سکاندار انقلاب، بیشتر از دو حوزه سیاسی و اقتصادی، نفوذ
فرهنگی را خطرناکتر میداند؛ زیرا در این ساحت حرکت دشمن پنهان، انتزاعی و
تدریجی بوده، مانند تشخیص نفاق به مثابه حرکت موریانهای سیاه در دل
ظلمانی شب تاریک بر صخرهای سیاه، سخت است. تغییر ذهنیت جوانان و سست کردن
اعتقادات و نشانه گرفتن ارزشها و دستکاری در بنیانهای حرکتبخش و انقلابی
ذهنهای جوانان در این ساحت اتفاق میافتد و تنها عرصه نبردی است که
کشتهها و زخمیهای آن بدون نشانه و در سکوت به زمین میافتند.
اتفاقاً حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با تأکید بر اینکه ایران هیچ
مخالفتی با اصل مذاکره با کشورها، اعم از اروپایی و غیراروپایی ندارد، ولی
درباره آمریکا موضوع را متفاوت میداند، به دلیل نوع تعریفی است که آنها از
مذاکره با جمهوری اسلامی ایران دارند و مذاکره را به معنای فرصتی برای
دگردیسی در بنیانهای فکری، دینی و فرهنگی در ایران و باز کردن راه برای
تحمیل ارزشهای خود تحلیل میکنند. در چنین شرایطی عاقلانهترین راه، ممنوع
کردن مذاکره با آمریکای مستکبر است.
راههای سد نفوذ دشمنان
بر این مبنا، رهبر معظم انقلاب در این دیدار هدف اصلی دشمنان از نفوذ را
تغییر محاسبات مسئولان و تغییر ذهنیت اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی مردم،
بهویژه جوانان به مثابه مؤثران امروز و فردای کشورمان قلمداد کرده، به
انحای مختلف در سلسله دیدارهایی که بحث نفوذ را طرح کردهاند، تأکید
فرمودند که باید با تمام وجود جلوی نفوذ دشمنان را سد کنیم.
در شرایط فعلی یکی از مهمترین راههای سد نفوذ، ناکام گذاشتن دشمنان در
سناریوهای جدید آنها در حوزههای سیاسی و فرهنگی است. مقابله با تعمیم این
مذاکره به سایر حوزههای اختلاف جمهوری اسلامی ایران با نظام سلطه، دیگر
راه سد نفوذ بوده و به نظر مهمتر از راههای دیگر است؛ زیرا شواهدی بر
گونهای همنوایی هم در این موضوع در رفتار و مواضع برخی دولتمردان، گروهها
و شخصیتهای سیاسی طرفدار دولت در داخل با خارج وجود دارد.
تقویت بنیه اعتقادی و ذهنیت اجتماعی مردم، بهویژه جوانان و تبیین و
روشنگری استدلالی و اقناعی از اهداف و پیامدهای نفوذ و همچنین، ارائه
نمونههای تاریخی از خدعه و فریب آمریکاییها در سایر جوامع برای گستردن
دام نفوذ و سلطهگری میتواند در تصحیح اشتباهات احتمالی محاسباتی برخی از
نخبگان و مسئولان مؤثر واقع شود و آمادگیها برای مقابله با نفوذ را تقویت
کند. رهبر معظم انقلاب در اینباره معتقدند: آمادگیها باید همواره
بهگونهای باشد که براساس دستور قرآنی، در دشمن ایجاد رعب کند و جرئت
تجاوز را از او بگیرد؛ زیرا اگر خاکریزها قابل نفوذ باشند، دشمن نفوذ خواهد
کرد.