به گزارش پایگاه 598، «وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره کرد. خب اینها نشاندهندهی «سهلاندیشی» است. اولاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکرهی به معنای امروزی نیست؛ مذاکرهی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟! امام حسین با ابنسعد معامله ؟! تاریخ را اینجور میفهمید؟!»
«برجام» بیشتر از آنکه یک سند بین المللی باشد برای حل مشکلات معیشتی مردم، در نگاه برخی از جریانات سیاسی بستری است برای فتح باب مذاکره با امریکا. «مذاکره با امریکا» رویای چند ده سالهی کسانی است که بعد از پیروزی انقلاب ظفرمند اسلامی یکسره از آن نومید شده بودند. این جریانات امیدوارند تا بتوانند با تمسک به برجام و با گسترش این مدل گفتگوها به سایر حوزه ها، تدریجاً روابط دیپلماتیک کشور را با ایالات متحده بهبود ببخشند. به این ترتیب در همان نخستین روزهای دستیابی به برجام هم آنقدر ذوق زده شدند که نتوانستند نیات درونی خود را پنهان کنند و اینگونه بود که سرخوشانه از شکستن تابوی مذاکره با امریکا دم میزدند. اساساً معلوم نبود و نیست که این مذاکرات اتمی و سند بی چفت و بست برجام چه ارتباطی به مذاکره با ایالات متحده و تابوی آن دارد، هرچه بود اما این دست اظهارات؛ پرده از سناریوی شومی برمیداشت که دشمنان این ملت برای تغییر رفتار مردم و مسولین کشور در سر داشتند. آنها برای اجرای قدمهای مختلف این سناریو روی پیاده نظام بیجیره و مواجب داخلی خود حسابها گشوده بودند. ذوق زدگی و خوشحالی مفرط حضرات از اعلام علنی چنین نقشه هایی مردم و دستگاه های تصمیم ساز نظام را بیشتر از پیش به نقشه های شوم آنان حساس کرد.
مذاکره با آمریکا آنقدر ناپسند و ناموجه است که بانیان و پیگیریکنندگان آن برای دستیابی به آن دست به هرکاری مییازند، اگرچه این کار تحریف تاریخ و مسلمات اعتقادی صدها میلیون نفر از شیعیان جهان باشد. اینگونه بود که برای توجیه مذاکرات خود با شمر و حرملههای دوران، آسمان-ریسمان بافتند و پشت تاریخی که خود روایت میکردند پنهان شدند. این جریانات سیاسی در این تاریخ خودساخته؛ حسین بن علی (ع) را مردی صلحطلب و اهل مذاکره معرفی کردند که حاضر است تا برای پیشبرد اهداف قیام خود از درِ مذاکره و سازش با طاغوت زمان درآید. به این ترتیب بود که از حسینی که مردم قرنهاست از او و انقلابش درس مبارزه و جدال با ستمگران و شیاطین میگیرند، درس «مذاکره» و سازش گرفتند و او و یارانش را نماد گفتگو با شیطان معرفی کردند. چه ظلم و نامردی نمایانی! عاشقان مذاکره با کدخدا به پیشوای مظلوم شیعیان نیز رحم نکردند و او را هم چون وسیله ای تبلیغاتی برای پیگیری اهداف و دعواهای سیاسی خود به کار بستند. سران این جریان شوم به خوبی از نفرت و بیزاری مردم از کدخدای آنان آگاهاند و به همین خاطر میکوشند تا با خرج قیام سیدالشهدا و تاریخ اسلام اغراض و اعمال ناموجه خود و وجههی دولت ایالات متحده را پیش چشم مردم بزک کنند.
تنفر از طاغوت، از محکمات و مسلمات شرع مقدس اسلام است. ایمان به خدای متعال از دو جنبه قابل بررسی است: ایجابی و سلبی، تکفیر و بی اعتمادی به خدایان دیگر و طاغوتهای مدعی خدایی؛ از اجزای سلبی این اعتقاد است. همچنین در روایات و تعلیمات شیعه تنفر عامهی مردم از حکومتها و حُکام ظلم و جور؛ در کنار انتظار و اشتیاق برای برپایی حکومت عدل و داد، شرط کافی برای ظهور حجت اثنی عشر است. بر اساس این تعالیم امام زمان وقتی ظهور میکنند که بیشتر مردم جهان از طاغوتها و کدخداهای زمینی بیزار و نومید شده و مشتاقانه چشم به راه حکومتی بر پایه ی عدل و دادگستری باشند. به این ترتیب و در پازل آخرالزمانی هم، نفرت مردم از استکبار و در رأس آن ایالات متحده؛ یک پایهی اساسی امر ظهور است. به اعتقاد کارشناسان در شرایط کنونی و در حالی که مردم منطقه بیدار شده و از عُمال و ایادی استکبار بیزار شده اند نیز کسانی که میکوشند تا با تطهیر و بزک کردن چهرهی کدخدا اهداف و آمال سیاسی خود را پیش برند؛ دانسته یا نادانسته، در حال تأخیر انداختن در امر ظهور اند.
دشمنانمردم مدتها است از تغییر و یا سرنگونی نظام جمهوری اسلامی نومید شدند، به این ترتیب آنها و در یک ارزیابی راهبردی تازه، به جای سرنگونی، به دنبال «تغییر رفتار» نظام ایران هستند. تغییر رفتاری که میتواند از جمهوری اسلامیای که در رأس آن یک فقیه هم هست، دولتی بسازد که تماماً مطابق میل استکبار جهانی رفتار میکند، دولتی خنثی و معمولی که از اسلام تنها نامی را یدک میکشد و عملاً در مناسبات و بازیهای سیاسی و ژئوپولتیک کدخدا محو شده است. آن ها برای تحقق خواب و خیالهایشان برای این مردم و سرزمین به همکاری عوامل و سربازان خود در داخل کشور نیاز دارند. به این ترتیب میکوشند تا در زمین برجام و با همکاری پیاده نظام خود در ایران به دستگاههای تصمیمگیری و یا تصمیمسازی مملکت نفوذ کنند. آنها به خوبی میدانند ضعفها و ایرادات اساسی سند بی سر و تهِ برجام، جای انواع تفاسیر هرمونوتیک و گوناگون حقوقی را برای آنها حفظ کرده و دولت جمهوری اسلامی را تا دههها برای اجرای بهقاعده و دقیق آن، محتاج مذاکره با ایالات متحده نگه خواهد داشت.
به اعتقاد ناظرین سیاسی، برجام بیشتر از آن که یک سند الزام آور بین المللی باشد که می تواند حقوق مسلم این مردم را استیفا کند، زیرساختی است برای نفوذ، و برای پشت در نگه داشتن امریکا. رهبری معظم انقلاب نیز با درک همین خلأ ها و کاستی ها اذن اجرای مشروط برجام را با قیود مختلفی که حاکی از ایرادات فرمیک و محتوایی آن بود به دولت دادند و البته در سخنرانیها و مواضع دیگر علنی خود هر نوع مذاکره با ایالات متحده را ممنوع اعلام کردند. ایشان هم چنین بارها و بارها و در جریان بیانات گوناگون خود به مناسبتهای مختلف نسبت به خطر «نفوذ» دشمن هشدار داده و همگان را به حفظ و حراست از استقلال این سرزمین فراخواندند.