به گزارش پایگاه 598، توافق هسته ای از روز یکشنبه وارد فاز
اجرا شده است ولو اینکه در سوی مقابل، یعنی ازجانب اروپا و امریکا- چیزی که
واقعا بتوان نام آن را اجرا گذاشت نمی توان دید. مطابق آنچه در ضمیمه 5
برجام آمده، ایران، از روز رسمی شدن توافق، انجام 12 تعهد خاص فهرست شده در
آن ضمیمه را آغاز می کند اما در مقابل طرف های غربی صرفا بیانیه هایی صادر
می کنند که نشان دهنده تصمیم آنها برای تعلیق تحریم ها در زمانی است که
ایران انجام تعهدات خود را به نحو راستی آزمایی شده برای آژانس کامل کرده
باشد.
به
این ترتیب، روز آزمون برای برجام فرا رسیده است. این نخستین مرحله ای است
که برجام در آن تست خواهد شد. برجام توافقی است که برای 1+5 مبتنی بر راستی
آزمایی است و برای ایران مبتنی بر اعتماد. 1+5 هیچ تعهدی را تا ما به ازای
آن نقدا و به طور کامل از سوی ایران پرداخت نشود انجام نخواهد داد، اما در
متن برجام موارد متعددی وجود دارد که ایران طی آن عملا مجبور است به 1+5
اعتماد کند و صرفا به اتکای اینکه «امیداوریم چنین و چنان نشود» تعهدات
خویش را اجرا کند. یکی از مهم ترین نمونه ها، تاخیر فاز اجرای تعهدات ایران
نسبت به طرف مقابل در گام نخست اجرای برجام است. به طور وسیع استدلال شده
است که گروه 1+5 بویژه امریکا پس از اتمام انجام تعهدات ایران، به دو دلیل
قادر به سر باز زدن از تعلیق تحریم ها نخواهد بود. نخست، به این دلیل که در
این صورت توافق هسته ای از هم خواهد پاشید، و این در حالی است که امریکا
به ایران نیاز دارد و دوم به این دلیل که ایران قدرتمند است و تبعات نقض
توافق برای امریکا سنگین خواهد بود. واقعیت این است که هر دوی این استدلال
ها درست است ولی به مسئله اصلی پاسخ نمی دهد. پس از اینکه ایران همه تعهدات
کلیدی خود را انجام داد، قاعدتا دیگر امریکا نباید هراسی از به هم خوردن
توافق داشته باشد مگر اینکه توافق دارای منافعی به جز متوقف کردن برنامه
هسته ای ایران برای امریکا باشد، که البته هست؛ و همه آنچه تحت عنوان نفوذ
در این یکی دو ماه درباره آن بحث شده را در همین جا می توان ره گیری کرد.
قدرتمند بودن ایران هم مانعی برای نقض عهد از سوی امریکا نیست چرا که
امریکایی ها در عین حال که می دانند امریکا قدرتمند است، این را هم می
دانند که یک جریان سیاسی در ایران آینده خود را به توافق هسته ای گره زده و
در نتیجه هرگونه نقض عهد از سوی طرف مقابل را به دلایل سیاسی لاپوشانی
خواهد کرد.
مهم
تر از اینها این است که توجه کنیم اساسا آنچه باید نگران آن بود این نیست
که امریکا یا اروپا در روز اجرای توافق که احتمالا حداکثر تا 3 ماه دیگر
فرا خواهد رسید، از تعلیق تحریم ها سر باز بزند. آنگونه که جاش ارنست
سخنگوی کاخ سفید گفته امریکا فعلا قصد ندارد چنین کاری بکند چرا که هدف
اصلی آن در مقطع فعلی تسخیر افکار عمومی در ایران و سوق دادن آن به سمت
دوقطبی های بیشتر با حاکمیت در حوزه های امنیت ملی و بویژه شکل دادن به
انتخابات ها در ایران است. نگرانی اصلی که باید نسبت به آن بیمناک بود این
است که امریکا در طول یکی دو سال آینده، همزمان با متلاطم تر شدن محیط
داخلی ایران و به هم ریختگی بیشتر در ژئوپلتیک منطقه، به بهانه آنچه درون
برجام نقض جزئی توافق خوانده شده، تحریم های خود را به دلایل مرتبط با
اشاعه یا غیر آن احیا کند و در این سو، دولت نیز، هم به دلایل سیاسی که
عمدتا مربوط به علاقمندی به حفظ توافق به هر قیمت است و هم به دلایل
تکنیکال، نه توان خروج از توافق را داشته باشد و نه توان نشان دادن یک
واکنش موثر به گونه ای که امریکایی ها را از تداوم این مسیر بازدارد.
راقم
این سطور اطلاعاتی در دست دارد که نشان می دهد امریکایی ها می خواهند در
یک تا دوسال آینده تحریم ها خود را به بهانه های مختلف احیا کنند به گونه
ای که عایدی ایران از توافق صرفا منحصر به تعلیق تحریم های اروپا شود که می
دانیم در صورت احیای تحریم های امریکا تقریبا هیچ ارزشی نخواهد داشت. برخی
منابع غربی لابلای تحلیل های خود گفته اند که امریکا حتی یک جدول زمانی
برای احیای تحریم ها به بهانه «نقض جزئی» توافق از سوی ایران و همچنین
بهانه های مرتبط با تروریسم آماده کرده است.
سوال
این است که روزی که اولین تحریم احیا شود، یا روزی که ثابت شود دولت
امریکا اساسا برخی از تحریم هایی را که وعده تعلیق آنها را داده بود تعلیق
نکرده، یا تحریم ها روی کاغذ تعلیق شده ولی عملا در حال اجراست، دولت بنا
دارد چگونه به این امر واکنش نشان بدهد؟ آیا یک برنامه از پیش تدوین شده در
این باره وجود دارد که گام به گام واکنش های ایران به احیای تحریم ها
تعریف کرده باشد یا اینکه دولت چون توافق را برای خود حیثیتی کرده، همه چیز
را کتمان و همچنان مطابق برجام رفتار خواهد کرد؟
چند
ماه قبل از نهایی شدن توافق روزنامه واشینگتن پست نوشت اصلی ترین هدف
امریکا از مذاکرات این است که با ایران به توافقی برسد که توان واکنش هسته
ای به فشار های آتی امریکا را از ایران بگیرد. از دید من، این صادقانه ترین
مطلبی است که در دو سال گذشته درباره هدف پس پرده امریکا از برجام گفته
شده است. اما از این سو، درون دولت برنامه ای برای مقابله با این پروژه
دیده نمی شود. دولت اساسا فرض را بر این گذاشته است که امریکا پس از برجام
تبدیل به یک «پسر خوب» خواهد شد و بنابراین نیازی نیست که انرژی برای طراحی
طرح های بازدارنده یا واکنشی درمقابل آن مصرف شود.
این
امر، یعنی گرفتار شدن به خام اندیشی درباره آینده رفتار امریکا با ایران و
پناه بردن به تحلیل های خوش خیالانه ای نظیر اینکه برجام چنان معادله را
تغییر داده که دیگر امریکا نمی تواند خارج از آن گام بردارد، یکی از
بزرگترین تهدیدهای پیش روی کشور است و موضوع زمانی وخیم می شود که دستگاه
اجرایی کشور که قاعدتا باید مجری هر نوع اقدام متقابل باشد، این تحلیل را
نمایندگی کند.