کد خبر: ۳۴۶۰۶
زمان انتشار: ۱۲:۵۹     ۲۰ دی ۱۳۹۰
زهرطنزی درباره صدا و سیما:
از ابداعات مسئولین فرهنگی ما در این سی سال، که در دنیا بی سابقه است، نوع جدیدی از آموزش پژوهش محور است؛ به اینصورت که حتی نیاز نیست شما رشته دانشگاهی تان ربطی به امکانات پژوهشی وسیعی که در اختیارتان قرار می گیرد داشته باشد، بلکه کافی است هنرمند باشید و توانایی نوشتن فیلمنامه جذاب و گیرا داشته باشید، تا آزمایشگاهی با هفتاد میلیون موش در اختیارتان قرار گیرد تا انواع تئوری های جامعه شناختی و روانشناختی تان را روی آنها بیازمایید. از ویژگی های واقعاً منحصر بفرد این نوع...

سرویس نقد رسانه پایگاه 598/ یکی از برجسته ترین موارد کلکسیون "هیچ کس سر جایش نیست" در کشور ما، فیلم نامه نویسان اند. آمریکایی ها وقتی می خواهند یک آزمایش روانشناسی بکنند، اگر این آزمایش خطرناک باشد، از اقوام مستضعفی چون آفریقایی ها یا انسان های قاچاق استفاده می کنند و اگر خطرناک نباشد، از مجموعه های محدودی از شهروندان داوطلب.

اما آمریکایی ها اصلاً چرا آزمایش  روانشناختی می کنند؟ چون می خواهند راه حلی برای مشکلات اجتماعی و روانی و فرهنگی جامعه شان پیدا کنند. حالا چرا "روانشناسان" در مورد مشکلات فرهنگی و اجتماعی و روانی جامعه به تأمل و بررسی می پردازند؟ چون مشکلات فرهنگی و اجتماعی و روانی جامعه، مشکلاتی هستند که مربوط به روان انسان اند و لذا روانشناس باید راجع به آن فکر کند.

شاید مخاطب پس از خواندن پاراگراف بالا، تصور کند که نویسنده او را به سخره گرفته. ولی واقعاً اینگونه نیست؛ واقعاً قصد پاراگراف بالا، ارائه ی یک حرف جدید بود برای عده ای خاص: مسئولین فرهنگی جامعه و خصوصاً مدیران صدا و سیما. باور کنید این افراد، مطالبی که در آن پاراگراف آمده را نمی دانند؛ باور کنید.

این افراد نمی دانند خاصیت علم، حل مشکلات جامعه است، باور کنید. نمی دانند وقتی مشکلی در جامعه پیش می آید، خصوصاً مشکل فرهنگی، باید از دانشمندان راه حل آن را پرسید. لذا بندگان خدا اشتباهاً، و نه خدای ناکرده از روی قصد و غرض، برای حل مشکلات فرهنگی جامعه سراغ دو قشر می روند:

1- سیاستمداران

2- هنرمندان.

و باز هم تصور نکنید به سراغ سیاستمداران یا هنرمندانی می روند که احیاناً موضوع فکر و پژوهش و حتی در بسیاری موارد، رشته دانشگاهی شان ربطی به فرهنگ و جامعه شناسی و روانشناسی دارد. و حتی فکر نکنید سراغ افرادی می روند که حتی مطالعات آزادی در این زمینه ها داشته اند. زیرا همانطور که اشاره کردم، اصلاً تصور نمی کنند که جامعه شناسی و روانشناسی ربطی به حل کردن مشکلات فرهنگی و اجتماعی جامعه دارند، باور کنید.

همواره در کشور ما دغدغه ی "آموزش پژوهش محور" وجود داشته. یعنی اینکه حین آموزش، دانش پژوهان آموخته ها و احیاناً تئوری های خود را به آزمون عملی و تحقیقات میدانی بیازمایند. از ابداعات مسئولین فرهنگی ما در این سی سال، که در دنیا بی سابقه است، نوع جدیدی از آموزش پژوهش محور است؛ به اینصورت که حتی نیاز نیست شما رشته دانشگاهی تان ربطی به امکانات پژوهشی وسیعی که در اختیارتان قرار می گیرد داشته باشد، بلکه کافی است هنرمند باشید و توانایی نوشتن فیلمنامه جذاب و گیرا داشته باشید، تا آزمایشگاهی با هفتاد و پنج میلیون موش در اختیارتان قرار گیرد تا انواع تئوری های جامعه شناختی و روانشناختی تان را روی آنها بیازمایید.

از ویژگی های واقعاً منحصر بفرد این نوع آموزش پژوهش محور، این است که شما لازم نیست روی تئوری تان مطالعات خاصی کرده باشید و حتی لازم نیست تئوری خاصی داشته باشید! آزمایشگاه کاملاً در اختیار شماست که هر چیزی را با هر چیز خواستید ترکیب کنید و هر چیزی را به هر چیزی اضافه کنید تا فقط ببینید چه می شود. مثلاً آزادید هر روشی را که احساس می کنید منجر به درست شدن مشکل ازدواج در جامعه می شود، روی ذهن مردم پیاده کنید. می توانید در فیلم هایتان هر سنی از پسرها با هر ویژگی شخصیتی را عاشق هر سنی از دخترها با هر ویژگی شخصیتی بکنید تا ببینید چه می شود و جامعه چه بازخوردی می دهد.

هر راهی که برای کاهش یا اصلاً افزایش آمار طلاق دارید، می توانید در فیلم هایتان پیاده کنید و ببینید چه اثری در هفتاد و پنج میلیون موش دارد. اما نترسید! کسی از شما نمی پرسد که آیا تو سواد روانشناختی یا جامعه شناختی داری؟ (از سواد دینی که اصلاً نمی پرسند و ای چه بسا داشتنش مانع راهیابی ات به آن دوره ها شود) اگر شما یک دانش آموز دبیرستانی هستی و داری دیپلمت را می گیری، باز هم نگران نباش، چون فیلم نامه نویسی در تلویزیون جمهوری اسلامی حتی لیسانس هم نمی خواهد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها